
راهنماتو- نام نهادن بر غزلهای حافظ کار بسیار دشواری است. چندان نمیتوان برای اشعار او مرزبندیهایی از قبیل عاشقانه و غیر عاشقانه قائل شد. اشعار حافظ سرشار از مضامین مختلف هستند که این تنوع مضمون نه تنها در کل دیوان او که در تکتک غزلهایش نیز یافت میشود.
به گزارش راهنماتو، به هر حال غزلی که در ادامه میخوانید مختصات بسیار نزدیکی با غزلهایی که عاشقانه نام گرفتهاند دارد. لحظات عاشقانه شگفتآوری در اشعار حافظ وجود دارد که آنچنان استادانه با دیگر مضامین آمیخته شده است که به سختی بتوان شنید لذت نبرد. در این مقاله فرهنگی هنری غزل عاشقانهای از حافظ بخوانید.
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
***
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو
***
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی میکشم از برای تو
***
دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار
گوشه تاج سلطنت میشکند گدای تو
***
خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند
این همه نقش میزنم از جهت رضای تو
***
شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو
***
شاهنشین چشم من تکیه گه خیال توست
جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو
***
خوش چمنیست عارضت خاصه که در بهار حسن
حافظ خوش کلام شد مرغ سخنسرای تو