ویجیاتو نوشت: دیزنی دهههاست که به ساخت فیلمهای انیمیشنی میپردازد و با آثار خوب و بهیادماندنی خود مخاطبان را سرگرم کرده و آنها را با شخصیتهای خوب و همچنین چند تا از بهترین آهنگهای عاشقانه آشنا کرده است. برخی از انیمیشنهای دیزنی پا به پای آثار امروزی جلو نیامدهاند، اما با پیشرفت و رشد دیزنی، روایات و موضوعات آنها به روز شده و به سرگرمی مخاطبان امروزی منجر شده است.
با اینکه مردم همچنان به تماشای برخی از فیلمهای انیمیشنی قدیمی دیزنی میپردازند، اما چندین نکته در مورد بعضی از آنها وجود دارد که به نظر درست نمیآیند. برخی از انیمیشنهای کلاسیک دیزنی چه به دلیل داشتن حفره داستانی (Plot Hole) و چه به دلیل داشتن صحنههای عجیب و غریب، غیرعادیترین جزئیات را دارا هستند.
۱۰. سرزمین لذتها - پینوکیو
پینوکیو داستان یک عروسک چوبی را بازگو میکند که به پسری جوان و واقعی تبدیل میشود و اساسا قرار است روایتی دلگرمکننده داشته باشد. اما داستان زمانی که پای سرزمین لذتها (Pleasure Island) به میان میآید تغییری ناگهانی و در عین حال تاریک و شیطانی پیدا میکند. سرزمین لذتها جایی است که درشکهچی پسرانی را که رفتار مناسبی ندارند به آنجا میبرد و آنها در آنجا غرق در مصرف الکل و غذا شده و میتوانند دست به انجام هر کاری که میخواهند بزنند.
پسران پس از اذیت کردن و بازیگوشی در آنجا تبدیل به الاغ شده و به سیرک یا معادن نمک تبعید میشوند و دیگر حق برگشت پیش خانواده خود را ندارند. نه تنها مفهوم انیمیشن به شدت آزاردهنده و ناراحتکننده است بلکه بخش عجیبی از آن را نیز تشکیل میدهد. با توجه به اینکه این انیمیشن ساخته دیزنیست، تماشای آن همراه با موضوع رعبآورش برای کودکان حیرتانگیز است.
۹. کفش شیشهای سیندرلا - Cinderella
داستان متداولِ «صبر شاهدخت برای پیدا کردن شاهزاده» در انیمیشن سیندرلا (Cinderella) به خوبی دیده میشود و مادرخوانده پریِ سیندرلا هرچیز که او برای رفتن به مراسم رقص نیاز دارد را برایش فراهم میکند. پس از اینکه سیندرلا برای رسیدن به خانه قبل از ساعت دوازده عجله میکند، کفشش در حین راه افتاده و او به مخمصه میافتد.
کفش او جا مانده تا شاهزادهای که او در مراسم رقص دیده کفش را یافته و در نهایت صاحب پای آنرا پیدا کند. این پدیده یک پیوند ضعیف و متزلزل را برای پیدا کردن شاهدخت ایجاد میکند، زیرا که قطعا تعداد زیادی زن دیگر با سایز پای یکسان وجود دارد. اما در داستان اینطور نیست و در آن فقط یک سایز پا برای کفش پیدا میشود و آن پای کسی جز سیندرلا نیست و همه چیز یکبار دیگر به خوبی و خوشی در دنیای دیزنی به پایان میرسد.
۸. پوشیدن لباس مبدل توسط یاسمین - علاءالدین
قصه عاشقانه علاءالدین و شاهدخت یاسمین در جهانی زیبا به تصویر کشیده شده که در آن یک جن بامزه و دوست داشتنی و یک فرش پرنده وجود دارد. زندگی یاسمین برعکس جلوه زرق و برق دارش آنقدر هم که به نظر میآید شگفتانگیز نیست و او تصمیم میگیرد که به بیرون از قلعه برود. در نتیجه لباس یک فرد عادی را میپوشد و در خیابانها به گشت و گذار میپردازد. با این حال استتار یاسمین به ناشناس شدنش کمک نکرد و با اینکه هیچکس در انیمیشن او را نشناخت اما چهرهاش یکسان و کاملا مشخص بود. او حتی محافظان قلعه را گول زد و آنها او را نشناختند. حتی بقیه شخصیتهای اثر - برای اینکه داستان به خوبی پیش برود - نیز او را مشاهده نکردند و با این حال تمام بینندگان میدانستند که او کیست!
۷. تجربه توهمآمیز دامبو - Dumbo
دامبو یک شخصیت شیرین و بیگناه است که در یک سیرک زندانی شده و با او بدرفتاری میشود. در یکی از صحنههای این انیمیشن شاهد شخصیت دامبو هستیم که به طور اتفاقی الکل مصرف کرده و به یک توهم عجیب و غریب و بیگانه دچار میشود. به تصویر کشیدن فیلهای صورتی متعدد که در حال نواختن آلات موسیقی هستند به خودی خود عجیب است و این ایده را به مخاطب القا میکند که دامبو احتمالا تحت تاثیر الکل است. اما سوال این است که چرا چنین صحنه عجیبی در وهله اول به تصویر کشیده شده است، آن هم زمانی که به جلو رفتن روایت کمکی نکرده و فقط مخاطب جوان و کودکان را با مفهوم مستی آشنا میکند.
۶. خیس نبودن موهای آریل در طول انیمیشن - پری دریایی کوچولو
داستان پری دریایی کوچولو (The Little Mermaid) راجع به یک پری دریایی کنجکاو به اسم آریل است که دوست دارد بداند زندگی بر روی خشکی چه حسی دارد و به همین منظور با یک ساحره شرور و بدسگال به نام Ursula عهد میبندد و در پی آن برای سه روز تبدیل به انسان میشود. اتفاقات برای او و مردی که عاشقش میشود خوب پیش نمیرود و پای پدر آریل به قضیه باز میشود. با وجود اینکه این انیمیشن بسیار جالب و خوشایند است اما به طرز عجیبی موهای آریل هیچگاه خیس یا نمناک نیست. با توجه به اینکه او زمان زیادی از زندگیاش را در زیر دریا سپری میکند، این پدیده که موهای او کاملا خشک است بسیار غیرعادی به نظر میآید. اما در نهایت این قضیه بر روی روایت اثر تاثیری نگذاشته و مخاطبان موهای قرمز او را تحسین میکنند.
۵. خوردن حشرات توسط سیمبا - شیرشاه
تماشای انیمیشن شیرشاه (The Lion King) همچنان لذتبخش است و این به معنی عدم وجود صحنههای عجیب و غریب در آن نیست. پس از اینکه پدر سیمبا یعنی «موفاسا» توسط عمویش «اسکار» کشته میشود او غرور خود را رها کرده و فرار میکند. پس از آن با یک گراز به نام پومبا و یک میرکت به اسم تیمون آشنا شده و زندگی میکند. رژیم غذایی آنها شامل حشرات فراوان بوده و سیمبا نیز با آنان همراه میشود.
شیرها در طبیعت و دنیای واقعی گوشت خوارانی وحشی هستند و به شکار و تغذیه از حیوانات دیگر برای زنده ماندن میپردازند. در نتیجه این موضوع که سیمبا یک رژیم غذایی سالم و غیر معمول دارد بسیار عجیب و غریب جلوه میکند. معهذا این موضوع جزئیاتی کوچک است که میتوان آنرا در این انیمیشن بینظیر نادیده گرفت.
۴. شکستن دیوار چهارم توسط ملکه - سفید برفی و هفت کوتوله
در انیمیشن سفید برفی و هفت کوتولو (Snow White and the Seven Dwarfs) یک ملکه خبیث وجود دارد که بخاطر حسادت بیپایانش دستور قتل دخترخواندهاش یعنی سفید برفی را صادر میکند. اگرچه شکارچیان در انجام دستور او شکست میخورند، اما خود ملکه به این قضیه که هنوز سفید برفی زنده و سلامت است پی میبرد. در نتیجه خودش را به یک پیرزن تبدیل کرده و سیبی مسموم را به دخترخواندهاش میدهد تا او را به قتل برساند.
هیچ کدام از صحنههای این انیمیشن به شکل مستند فیلمبرداری نشده و در هیچجای آن کرکترها متوجه حضور بینندگان نمیشوند تا اینکه این ملکه شرور و بدسگال خیلی ناگهانی به دوربین نگاه کرده و نقشه شوم خود را به مخاطب توضیح میدهد. شکستن دیوار چهارم توسط ملکه اتفاقی عجیب بود زیرا که قبل از آن توسط هیچ شخصیتی در طول انیمیشن اتفاق نیفتاده بود. با این حال این اتفاق به کودکان یا مخاطب جوان شرارت و شخصیت خبیث ملکه را نشان میدهد.
۳. غلبه بِل بر ترس خود از دیو - دیو و دلبر
دیو و دلبر (Beauty and the Beast) یکی از بهترین انیمیشنهای دیزنی بوده و لایواکشن آن یکی از بهترین ریمیکهای تاریخ است. این عنوان روایت یک شاهزاده و خدمتکارانش را بازگو میکند که در آن خود شاهزاده به دیو و مستخدمان او به وسایل خانه تبدیل شدهاند و در این حین دیو باید عشق ورزیدن را بیاموزد. بِل که یک دختر روستاییست برای آزاد کردن پدرش - که بخاطر تخطی به سرزمین دیو دستگیر شده - به اسارت دیو در میآید.
وضعیت روحی بِل بخاطر کاری که دیو در حق او و پدرش کرده به شدت خراب میشود، اما ترس جدایی از عزیزانش رفته رفته از بین رفته و متوجه میشود که دیو آنقدرها هم که به نظر میرسد شخص بدی نیست. شاید شخصیت درونی دیو در واقع خوب باشد، اما با این حال مدتهای مدید طول میکشد تا شخص با اسارت خود کنار بیاید و یا در بسیاری از موارد شخص هیچگاه آن را نمیپذیرد. اما در این انیمیشن شاهد چنین چیزی نیستیم و بِل به شکلی عجیب او را بخشیده و عاشقش میشود.
۲. پیتر به پریهای دریایی اجازه میدهد که وندی را اذیت کنند - پیتر پن
در این اثر دیزنی «پیتر پن» وندی و برادرانش را به مکانی رویایی میبرد که در آن مردم هیچگاه پیر نمیشوند و ماجراجوییشان آنها را به یک دنیای خیالانگیز و جدید میکشاند که بخشی از آن برخورد به یک تالاب است. پیتر وندی را به آنجا میبرد زیرا که وندی دوست دارد با پریهای دریایی دیدار کند. متاسفانه پریها نسبت به وندی متخاصم هستند و لباس او را کشیده و قصد غرق کردن او را دارند. نکته عجیب ماجرا این است که پیتر در اینجا به دفاع از وندی نپرداخته و از او پشتیبایی نمیکند. پیتر زیاد به محکوم کردن پریهای دریایی نمیپردازد و وندی را به حال خود رها میکند تا خود وندی با آنها دست و پنجه نرم کند. درست است که وندی از پیتر بالغتر و عاقلتر جلوه مینماید، اما جای تاسف دارد که پیتر زمانی که لازم بود به کمک دوست خود نیامد.
۱. هیچکس شاهزاده را به یاد نمیآورد - دیو و دلبر
روستاییان در انیمیشن دیو و دلبر (Beauty and the Beast) شغلهای یکسان دارند و به خوبی همدیگر را میشناسند، با این وجود عجیب به نظر میآید که هیچکس شاهزاده را به یاد نمیآورد. آن هم شاهزادهای که ناگهان غیب شده و به دیو تبدیل میشود. در ریمیک دیو و دلبر این موضوع اینطور توضیح داده میشود که طلسم علاوه بر شاهزاده، بر روی روستاییان نیز قرار گرفته و باعث فراموشی آنها میشود. در نهایت انیمیشن کلاسیک دیو و دلبر به این موضوع نپرداخته که خیلی موضوع مهمی نیست و در یک کلام این عنوان یکی از بهترین داستانهای دیزنی را داراست.
جمعبندی
گاهی ممکن است که بعضی از آثار مورد علاقه ما ایرادات و جزئیاتی عجیب یا غیرقابل توضیح داشته باشند. با این حال همه ما در نهایت این عناوین را با جان و دل دوست داریم و چه بسا گاها آنها را ستایش نیز میکنیم. در واقع ارزش روایت و تصویر کلی آنهاست که در دل ما جای گرفته و اثر را ارزشمند و دوست داشتنی میکند. در نتیجه بعضی از مشکلاتشان را نادیده میگیریم و سعی میکنیم از آنها نهایت لذت را ببریم.