همشهری آنلاین نوشت: شاید باورتان نشود که آسانترین راه برای اینکه نشان دهید هوش اجتماعی بالایی دارید، استفاده از واکنشهای مُسری است.
شنیدن راهکارهایی برای داشتن زندگی موفق یکی از مهمترین قلابهایی است که همیشه توجه آدمها را به خودش جلب میکند.
اینکه فلان آدم در زندگیاش چه قدمی برداشته است که نتیجهاش، رسیدن به این سطح موفقیت شده، قصهای است که پندهای زیادی در خودش دارد؛ اما وقتی این داستانها از زبان افراد سرشناس نقل میشود، وزانت و جایگاه دیگری هم پیدا میکند. مثلا اگر جان اندرسون، روزنامهنگار و پژوهشگر حوزهی روانشناختی و سردبیر نشریهی سلامتی(health) که یکی از پرفروشترین نشریههای حوزهی سلامت جسم و روان در جهان است، راهکارهای سادهای برای ایجاد تغییرات بزرگ در زندگی پیشنهاد دهد، حتماً مورد استقبال تمام خوانندگانش قرار میگیرد.
وقتی در مورد هوش و افراد باهوش صحبت میشود، معمولا به ضریب هوشی فرد، نمراتی که در تستها گرفته و رتبهای که در مدرسه یا محل تحصیلش دارد، اشاره میشود. این در حالی است که هوش واقعی تنها در کتابهای درسی و نمرات آزمونها خلاصه نمیشود، برای سنجش این موضوع به هوش اجتماعی فرد هم باید دقت کرد. اما اساسا هوش اجتماعی چه معنا و مفهومی دارد؟
هوش اجتماعی؛ ایجاد رابطه
توانایی ایجاد روابط موفق با دیگران و مدیریت محیط اجتماعی اطراف، هوش اجتماعی نامیده میشود. در تمام کتابها اصولا وقتی صحبت از هوش به میان میآید، تأکید بسیار زیادی بر IQ یا همان ضریب هوشی که به یادگیری علم و دانش برمیگردد، میشود، این در حالی است که چگونگی روابط آدمها با یکدیگر تأثیر بیشتری بر زندگی آنها میگذارد و بخش بزرگتری را شامل میشود؛ روابط قوی، سیستم ایمنی بدن را بهبود میبخشد و به درمان بیماریها کمک میکند. تنهایی و روابط ضعیف یکی از مهمترین منابع استرس، مشکلات جسمی و افسردگی است. روابط آدمها در بخشهای مختلف زندگی آنها مانند رابطه با اعضای خانواده، همکارها، دوستان و ... تأثیر بسیار زیادی میگذارد. دکتر دانیلگلمن یکی از پزشکان روانشناسی است که در حوزهی هوش اجتماعی تحقیقات بسیار زیادی انجام داده است. او کتابی به نام «علم جدید روابط انسانی» دراینباره نوشته که در آن میگوید: «هر کدام از ما سیمهای زیادی برای اتصال با دیگران داریم. ساختارهای خاصی در مغز ما ساخته شده که به بهینهسازی روابطمان با دیگران کمک میکند.» اما سؤال ایناست که چطور میتوان هوش اجتماعی را رشد داد؟ اساسا آیا هوش اجتماعی در افراد مختلف قابل تغییر است یا مانند ضریب هوشی در هر فردی عدد مشخصی دارد؟ اینها ۹ راهکاری است که دکتر گلمن پیشنهاد میدهد:
گفتوگو و معاشرت
در پس هر کلمهای که ما به کار میبریم، معنا و مفهوم زیادی نهفته است. در حالیکه ما صحبت میکنیم، مغز ما درگیر کنترل لحن صدا، حرکات دست و بسیاری چیزهای دیگر است. افرادی که هوش اجتماعی بالایی دارند، معمولا روند این گفتوگو را بیشتر از اینکه به مغزشان بسپارند، تحت کنترل خودشان میگیرند. گلمن دو جنبهی مختلف را برای معاشرت معرفی میکند: اول آگاهی اجتماعی و دیگر، امکانات اجتماعی. آگاهی اجتماعی به نحوهی پاسخگویی به دیگران برمیگردد؛ به اینکه فرد در برخورد با دیگران چقدر با آنها همدلی میکند، با دقت به حرفهای آنها گوش میدهد، فکرها و نیتهای آنها را درک میکند و بالأخره چقدر جهان اجتماعی اطراف خود را میشناسد. در بخش امکانات اجتماعی چگونگی ایجاد تعاملات آسان و راحت بررسی میشود؛ اینکه فرد بتواند به راحتی با دیگران معاشرت کند، خودش را به خوبی معرفی کند و درنهایت مراقب نیازهای طرف مقابل باشد.
محرک اجتماعی
افراد و مکانهای خاص باعث بروز احساسات مختلف در آدمها میشوند و همین موضوع بر توانایی آنها برای ارتباط با دیگران تأثیر میگذارد. گلمن معتقد است افرادی که هوش اجتماعی بالایی دارند محرکهای اجتماعی خود را شناختهاند. چرا این موضوع مهم است؟ اگر پدر و مادری برای فرزند خود جشن تولد بگیرند و تعداد کمی از دوستان به این مهمانی بیایند، بچه عصبی، ناراحت و سرخورده میشود. همین اتفاق اگر در سنین بالاتر بیفتد هم بدون شک همان تأثیر منفی را در حال روحی فرد میگذارد. تنها تفاوتش در این است که فرد بالغ خودش را قانع میکند که دیگر بزرگ شده و نیازی به این مناسک ندارد. این در حالی است که در افراد بزرگتر این قضیه منجر به اضطراب اجتماعی میشود و فرد فکر میکند محبوبیت لازم را بین دیگران ندارد. نبودن محرکهای اجتماعی منجر به ضعف روابط اجتماعی میشود. هر کسی بخش زیادی از این محرکها را در وجودش دارد. پالسهایی که موجب برقراری رابطهی محکم با دیگران میشود. محرکهای اجتماعی خود را بشناسید و در برقراری رابطه با دیگران از آنها استفاده کنید. کسانی که هوش اجتماعی بالایی دارند، قبلا این محرکها را شناسایی کردهاند و طوری به خدمت خود درآوردهاند که دیگران فکر میکنند بخشی از شخصیت آنهاست.
شناسایی پایههای امن
آدمها ویژگیهای شخصیتی متفاوتی دارند؛ بعضی از آنها درونگرا هستند و بعضی دیگر برونگرا. قرار نیست همه شبیه هم باشند تا بتوانند رابطهی اجتماعی خوبی با دیگران برقرار کنند. کافیست هر کسی پایههای امن خود را بشناسد و با تکیه به آنها قدم بردارد. یکی از دلایلی که آدمها توانایی خود در برقراری رابطه با دیگران را به کار نمیگیرند، اتکا به همین ویژگیهاست. فردی که درونگراست فکر میکند معاشرت معمولی در ایستگاه مترو یا صحبت با همکلاسیها در سالن غذاخوری دانشگاه کار او نیست چرا که او عادت دارد همهچیز را در خودش بریزد و واکنش بیرونی نداشته باشد. این در حالی است که درصد بسیار زیادی از افرادی که هوش اجتماعی بالایی دارند، کسانی هستند که هیچگاه دیگران متوجه داستان زندگی آنها نمیشوند. بزرگترین مزیت این آدمها این است که زندگی خصوصی خودشان را کنار میگذارند و پایههای امنی برای ارتباط با دیگران پیدا میکنند.
اوراق بهادار شکسته شده
یکی از بزرگترین مشکلاتی که مردم در ارتباط با دیگران دارند، نبود همدلی است. گلمن از این موضوع با عنوان اوراق بهادارسقوط کرده یاد میکند و معتقد است اگر آدمها توانایی همدلی با یکدیگر را نداشتهباشند، بدون شک بخش زیادی از اوراق بهاداری را که میتوانند از آن استفاده کنند، از دست دادهاند. فرض کنید شما یکی از اعضای خانوادهی خود را از دست میدهند. یکی از دوستان به شما زنگ میزند و تسلیت میگوید. بسته به اینکه فرد تماس گیرنده با چه لحنی با شما حرف بزند و چقدر همدردی کند، شما حس متفاوتی به او پیدا خواهید کرد. یادتان باشد اطرافیان شما از خلال جملاتی که استفاده میکنید، حس شما به خودشان و دلیل آن معاشرت را درک میکنند؛ این را که شما از روی ادب و اجبار اظهار تسلیت میکنید یا جملات شما به نحوی است که فرد با شنیدن آنها آرام میشود. از روی اجبار با کسی رابطه برقرار نکنید، به بایدها نه بگویید، اگر نمیتوانید با اظهار همدلی با دیگران تعامل کنید، اصلا این کار را نکنید.
استفاده از واکنشهای مُسری
شاید باورتان نشود که آسانترین راه برای اینکه نشان دهید هوش اجتماعی بالایی دارید، استفاده از واکنشهای مُسری است. وقتی کسی به شما لبخند میزند، سادهترین کار این است که لبخند او را با لبخند جواب دهید. اگر سلام میکند، جواب سلامش را بدهید و اگر سؤالی میپرسد، جواب دهید. این اما همهی ماجرا نیست. کسانی که هوش اجتماعی بالایی دارند، علاوه بر اینکه از توانایی واکنشهای مُسری استفاده میکنند، خلاق هم هستند و خودشان زمینهی ارتباط را فراهم میکنند. وقتی وارد جایی میشوند، خودشان برای سلام کردن پیشدستی میکنند و بیشتر از اینکه واکنش نشان بدهند، اهل کُنش هستند. آنها همیشه با این کار دیگران را شگفتزده میکنند و در همان نگاه اول تأثیر مثبت بسیار زیادی روی مخاطب خود میگذارند.
قبول تطابقها
زندگی ما آینهای از اطرافیان ماست. اینجا درست همانجایی است که همدلی به کار میآید و میتواند دوستان خوبی برای آدمها بسازد. مغز ما به طور ناخودآگاه از انسانهایی که دور و بر ما هستند کُپیبرداری میکند و باعث میشود ما دقیقا همان احساسی را داشته باشیم که آنها دارند. این به نوبهی خود به ما کمک میکند که آنها را درک کنیم و واکنشهای آنها را در موقعیتهای مختلف پیشبینی کنیم. گلمن میگوید: «افرادی که هوش اجتماعی بالایی دارند خیلی زود تطابق خود را با دیگران پیدا میکنند و با استفاده از آنها با دیگران رابطه میسازند. دست از مبارزه و ابراز تفاوت بردارید. هر کسی با آدمهای اطرافش ویژگیهای مشترکی دارد و این میتواند عاملی برای ایجاد و ساخت رابطههای قویتر و محکمتر شود. این مشترکات را پیدا کنید و با قبول تطابقها روابط بهتری با دیگران بسازید.»
مراقبت از سهگانهی تاریک
خودشیفتگی، ماکیاولی و جامعهستیزی سه ویژگی شخصیتی ضداجتماعی هستند که گلمن آنها را سهگانههای تاریک مینامد. خودشیفتهها همواره حق را بهخودشان میدهند و احساس برتری نسبت به دیگران دارند، ماکیاولیها از مردم سوءاستفاده میکنند و جامعهستیزها ظالم و خودخواه هستند. گلمن برای این سهگانهی تاریک شعاری دارد که میگوید: «دیگران هستند که مرا ستایش کنند.»
او معتقد است هر کسی که همه یا بخشی از این سهگانه را داشته باشد، ضعف بزرگی در روابط اجتماعی با دیگران دارد و تقریبا هیچکسی از رابطه با او استقبال نمیکند. کسانی که هوش اجتماعی بالایی دارند سعی میکنند این سهگانهی تاریک را در وجودشان خاموش کنند. آنها نه حس خودبرتربینی دارند و نه میخواهند همه را به خدمت خود در بیاورند. اهل جاهطلبی نیستند، تفرقه نمیاندازند، دورویی، دروغگویی و تخریبگری را دوست ندارند و اساسا در رفتار و برخوردشان با دیگران خشونت به خرج نمیدهند.