۸ فیلم ترسناک محشر که فقط یک شخصیت دارند

ژانر وحشت دائماً در حال ارائه خلاقیت ها و ایده های نوآورانه است، در حالی که تلاش دارد مسیرهایی تازه برای ترساندن مخاطبان خود پیدا کند.

شناسه خبر: ۳۴۸۴۵۷
۸ فیلم ترسناک محشر که فقط یک شخصیت دارند

روزیاتو نوشت؛ ژانر وحشت دائماً در حال ارائه خلاقیت ها و ایده های نوآورانه است، در حالی که تلاش دارد مسیرهایی تازه برای ترساندن مخاطبان خود پیدا کند.

مخاطبان سینما عاشق ترسیدن هستند و هیچ چیزی ترسناک تر از تنها بودن نیست. البته این کاملاً درست نیست اما فکر اینکه به تنهایی با برخی از هولناک ترین وحشت های زندگی مواجه شوید، بیدار ماندن بسیاری در طول شب را تضمین می کند. این مفهومی است که دنیای سینما- و به خصوص ژانر ترسناک- اغلب به سمت آن رفته، تجربه اش کرده و در برخی از موارد، کلیت سینما را نیز به یک سمت هیجان انگیز سوق داده است.

دیدن یک شخصیت تنها در چنین سناریوها ترسناکی بسیار هیجان انگیز و جذاب است، موضوعی که باعث می شود تماشای فیلم های ترسناکی که در ادامه می آیند بسیار سرگرم کننده باشد. اگر چه برخی از این فیلم ها برای مدت کوتاهی شاهد حضور شخصیت های فرعی نیز هست اما داستان آن ها تقریباً به تمامی در مورد یک شخصیت واحد است و آن بخش های کوچم حضور دیگران نیز تنها ابزاری برای پرتنش تر کردن داستان شخصیت قهرمان تنهای داستان است. هر کدام از این فیلم ها به شکلی منحصربفرد از فراهم کردن شرایط برای یک داستان تک شخصیتی استفاده می کنند که نهایت ترس ها و وحشت ها را در سناریوهای گسترده ای ممکن می سازد. تک تک این فیلم ها برای مدت ها با شما خواهند ماند، به ویژه اگر در تنهایی به تماشایشان بپردازید.

Duel (1971)

این فیلم کالت کلاسیک به عنوان بخشی از سری فیلم های هفتگی موسوم به ABC Movie of the Week منتشر شد اما بعد از اینکه این تک اپیزود از آن تحسین همگان را برانگیخت، در سینماها نیز به نمایش درآمد. Duel اولین تجربه کارگردانی یک فیلم بلند برای استیون اسپیلبرگ بود و به همین خاطر جایگاه ویژه ای در تاریخ سینما دارد. اما این جایگاه چیزی فراتر از تنها یکی از آثار قوی رزومه کاری اسپیلبرگ است زیرا Duel یک فیلم جذاب و ترسناک است که باعث می شود نگرانی تان در مورد امنیت در هنگام سفر در جاده های غیراصلی دوچندان شود. این داستان بسیار مینیمال در مورد شخصیت دیوید مان با بازی دنیس ویور است که در جاده های بیابان موجاوه با یک راننده کامیون قاتل و به وضوح دارای مشکل روانی مواجه می شود.

بعد از اینکه مان از یک کامیون زمخت و ترسناک سبقت می گیرد، راننده این موضوع را به دل گرفته و به شکل فعالانه ای برای کشتن مان تلاش می کند در حالی که وی تلاش می کند از حملات بیرحمانه این مهاجم بی نام و مبهم فرار کند اگر چه مان در این مسیر با چند نفر آشنا می شود اما آن ها بیشتر شخصیت هایی بسیار فرعی هستند که شرایط را برای تداوم داستان تک نفره او فراهم می کنند، در حالی که همه داستان در مورد شخصیت اصلی و نبرد او با راننده کامیون شیطان صفت است. داستان ساده فیلم Duel هرگز مبهم و خسته کننده نمی شود، زیرا ویور به خوبی وحشت چنین سناریویی را به مخاطب نشان می دهد و تلاش های بی محابای شخصیت منفی نادیدنی فیلم نیز دائماً نفس را در سینه شما حبس می کند. جای تعجب ندارد که استیون اسپیلبرگ بعد از ساخت چنین فیلم اول حیرت انگیزی به یکی از نمادهای هالیوود تبدیل شد.

An Evening Of Edgar Allan Poe (1970)

اگر فیلم ترسناک شما تنها دارای یک بازیگر باشد، پس بهتر است که فکر کنید این بازیگر وینسنت پرایز افسانه ای باشد. فیلم An Evening Of Edgar Allan Poe دقیقاً همان چیزی است که می تواند از عنوان فیلم انتظار داشته باشید. تماشاگران این فرصت را پیدا می کنند که چهار مورد از داستان های اگزیستانسیالیستی ادگار آلن پو را با تماشای این فیلم بخوانند که شامل قلب افشاگر، مغاک و آونگ، بشکه آمونتیلادو و ابوالهول هستند. یکی از تاثیرگذارترین و جذاب ترین جنبه های این فیلم این است که اگر چه هیچ تصویرسازی برای همراهی با داستان ها و روایت ها وجود ندارد ما همچنان شما را روی صندلی تان نیم خیز می کنند، زیرا حال و هوای فیلم به شدت ترسناک و مرموز است.

این فیلم به لطف سادگی اش، یک شاهکار مطلق در زمینه داستان پردازی است. این فیلم با انتخاب یک بازیگر فوق العاده و اجازه دادن به وی برای خواندن داستان های کلاسیک این نویسنده مشهور با انرژی و ذوق فراوان به اوج برسد. در حالی که این موضوع ممکن است شما را به این فکر برساند که با یک فیلم کسل کننده مواجه خواهید شد اما اینطور نیست زیرا زبان پو بی نقص بوده و پرایس با مهارت های خاص خود توانسته این بی نقص بودن زبان نویسنده را زنده کند. این فیلم، تمجیدی همراه با ذوق و دوست داشتنی از یک نماد ادبیات ترسناک گوتیک است و داستان فیلم تماماً روی یک شخصیت تمرکز دارد که نمایش هایی شخصی از داستان هایی ارائه می کند که نسل هاست اذهان ما را در وحشت فرو برده است.

Brake (2012)

فیلم Brake یک فیلم بسیار پرتنش و ترسناک است که با مفهومی ساده، در موردی مردی است که در داخل صندوق عقب یک خودرو گرفتار شده است. جرمی رینز یک مامور مخفی ایالات متحده است که برای یک ماموریت بسیار سری انتخاب می شود اما در نهایت مسموم شده، مورد حمله قرار گرفته و در داخل صندوق عقب یک خودرو زندانی می شود. در این فضای تنگ و تاریک، رینز متحمل شکنجه های فیزیکی و روانی متعددی می شود، در حالی که تلاش دارد اطلاعاتی در مورد پناهگاه سری رییس جمهور پیدا کند. او در طول داستان تنها صدای یک گروگان دیگر در آن سوی خط بی سیم را می شنود که همراهش بوده و به او کمک می کند که معمای داستان را حل کند.

اگر چه شخصیت های اندکی وجود دارند که در این داستان معرفی می شوند، بخش زیادی از داستان فیلم تنها مربوط به شخصیت اصلی بوده و دیگران تنها برای تاکید بر وخامت شرایط و رنجی که قربانی می کشد حضورهایی موردی و کوتاه در داستان دارند، در شرایطی که رینز تلاش دارد از این ماجرا جان سالم به در برده و از یک حمله تروریستی قریب الوقوع جلوگیری کند. فیلم Brake به موضوعات مختلفی می پردازد، علیرغم اینکه داستانی به شدت مینیمالیستی دارد. اما وحشت اصلی داستان همیشه در مورد فضای تنگ و تاریکی است که شخصیت اصلی در آن گرفتار شده و علم به این موضوع که رینز توان و امکانی برای نجات دادن خود ندارد. دیدن شخصیتی که کنترل زندگی اش به طور کامل از دست او خارج شده بسیار ترسناک بوده و باعث می شود که Brake ارزش تماشا داشته باشد.

The Night Eats The World (2018)

فیلم های زامبی محور به شدت ترسناک هستند. ایده اینکه دنیای ناامید شده و ویران مملو از جنازه های متحرک باشد برای اینکه پوستمان مور مور شود کافی است اما تقریباً در هر فیلمی در ژانر زامبی، شخصیت های اصلی گروهی از بازماندگان را تشکیل می دهند که برای بقا مبارزه می کنند. این موضوع کاملاً منطقی است زیرا به هم پیوستن و در کنار هم ماندن، ایده ای مناسب است وقتی در هر گوشه ای خطری در کمین است، اما The Night Eats The World مسیری برعکس را در پیش می گیرد و این سوال را مطرح می کند که آیا می توانید به تنهایی از آخرالزمان زامبی ها جان سالم به در ببرید؟

این فیلم ترسناک فرانسوی در مورد شخصیت سم است، موسیقیدانی که در شهر پاریس زندگی کرده و یک روز صبح بیدار شده و در می یابد که پایتخت به تسخیر زامبی های متعفن درآمده است و خیلی زود در می یابد که تنها کسی است که زنده مانده. از آن به بعد، سم تلاش می کند در این دنیای ترسناک و منزوی زنده بماند، در حالی که کسی نیست او را همراهی کند، غیر از هیولاهایی که می خواهند او را بخورند. فیلم هایی که در مورد زامبی ها هستند عموماً کیفیت چندانی ندارند، زیرا این مفهوم بیش از حد مورد پرداخت سینمایی قرار گرفته و مدت هاست که دیگر ایده های جدید برای ارائه ندارد. اما این فیلم به خوبی متمایز از دیگر فیلم های ژانر زامبی است زیرا انزوای خرد کننده زندگی سم به اندازه تهدید فیزیکی زامبی ها ترسناک است. او حتی به اندازه ای برای ایجاد ارتباط انسانی بی تاب می شود که در برهه ای از داستان تلاش می کند به زامبی تبدیل شود که باعث می شود فیلم The Night Eats The World به یک اندازه ترسناک و ویرانگر باشد. اما، در واقع، یک شخصیت دیگر نیز در داستان حضور دارد اما حضور وی نیز طوری است که بار دیگر بر تنهایی مفرط سم اشاره دارد.

Timecrimes (2007)

این فیلم اسپانیایی که نام اصلی اش Los Cronocrimenes است، یک فیلم تریلر ترسناک علمی تخیلی به شدت ویرانگر و بیرحمانه است که جذابیت خاصی دارد.Timecrimes داستان مردی به نام هکتور را با پیچ و تاب فاش می کند، مردی که خود را در یک چرخه زمانی تکراری می یابد و تلاش دارد تا خودهای گذشته اش را از بین ببرد. این فیلم نه تنها عموماً یک شخصیت دارد بلکه نسخه های متفاوتی از این شخصیت را به لطف ماهیت سفر در زمان داستان خواهید دید. شخصیت داستان به شکل درمانده کننده ای تلاش می کند تا وقایع ویرانگری که باعث صدمه وارد کردن به او و همسرش کلارا شده را تغییر دهد اما به شکل اجتناب ناپذیری، همه تلاش های او به بیراهه می روند.

فضا و شرایط ترسناک داستان شخصیت اصلی و حس رنجی غیرقابل فرار باعث می شود که این فیلم به شدت ویرانگر و دائماً پرتنش بوده و اگر چه شخصیت اصلی با دیگرانی مواجه می شود- از جمله دانشمندی که از طریق واکی تاکی با او صحبت می کند، دختر بی نامی در جنگل و همسرش کلارا- اما فیلم عمدتاً روی شخصیت هکتور تمرکز دارد، در حالی که او این سناریو ترسناک و خشن را دنبال می کند. این فیلم بسیار جذاب بوده و به شکلی هوشمندانه ای، بودجه اندک ساختش را با فضاهای خلاقانه و داستان دائماً در حال پیچ و تاب خوردنش مخفی کرده که همیشه منطقی به نظر می رسد، اگر چه پوچ و پیچیده تر می شود. این فیلم به هیچ شکلی یک بررسی شخصیتی عمیق نیست اما تلاش فراوان و موفقی برای این می کند که نشان دهد چطور یک شخصیت می تواند یک فیلم یک و نیم ساعته را به خود اختصاص دهد.

The Shallows (2016)

دستکم شخصیت های فیلم آرواره ها تیمی آماده برای مبارزه با یک کوسه غول پیکر آدمخوار داشتند، اما بلیک لایولی بیچاره باید به تنهایی با موجودی مشابه مبارزه کند. فیلم The Shallows داستان نانسی را روایت می کند، موج سواری که خود را در فاصله ۲۰۰ متری از ساحل می بیند اما یک کوسه سفید غول پیکر به او حمله کرده و او راهی برای مخفی شدن یا رساندن خود به ساحل ندارد. ایده گرفتار شدن در آب های پر از کوسه به اندازه کافی ترسناک هست اما فکر اینکه مجبورید برای درمان زخم های کشنده تان به ساحل بازگردید اما نمی توانید بسیار ویرانگرتر است. اگر چه این فیلم کمی کمتر از یک ساعت و نیم طول دارد اما هرگز خسته کننده نمی شود، زیرا نانسی شخصیتی قوی دارای اراده است که مصمم است خود را از این شرایط دشوار نجات دهد.

تلاش های او برای زنده ماندن در این شرایط هولناک باعث می شود که فیلم مملو از شتاب پیش برنده ای باشد که علیرغم فضای بسیار محدود داستان، داستان را به خوبی به سمت جلو هل می دهد. شخصیت منفی داستان که یک کوسه سفید غول پیکر است، به شدت بیرحم بوده و مبارزه نانسی با آن اگر چه ترسناک اما قابل باور است. گاهی اوقات نیازی به یک شرایط ماوراءالطبیعه یا داستانی پیچ و تاب دار ندارید وقتی طبیعت خودش به این اندازه می تواند ترسناک باشد.

Buried (2010)

از بلیک لایولی می گذریم و به سراغ شوهرش، رایان رینولدز، می رویم و بدون شک این زن و شوهر داستان های ترسناکی برای تعریف کردن برای هم در سر میز شام خواهند داشت. اگر The Shallows داستانی مینیمالیستی داشت، پسBuried را باید دارای داستانی ریزتر از اتم دانست زیرا تمام داستان این فیلم تماماً در یک فضای محدود، تنگ و تاریک رخ می دهد و البته با تنها یک شخصیت. فیلم Buried یک فیلم به شدت ترسناک از آن دسته فیلم هایی است که مدت ها ذهنتان را به خود مشغول خواهد کرد. این فیلم یک راننده کامیون آمریکایی را به نام پل کانروی نشان می دهد که در عراق کار می کند و بعد از ربوده شدن، زنده زنده دفن شده است. ربایندگان او تلاش می کنند از خانواده و کمپانی که کانروی برایش کار می کند پول بگیرند تا وی را آزاد کنند اما فیلم تلاش های این مرد برای زنده ماندن را به تصویر می کشد، در حالی که در داخل یک تابوت در زیر زمین دفن شده و یک فندک، یک خودکار و یک تلفن همراه در اختیار دارد.

برای بسیاری از افراد، ایده زنده به گور شدن، بدترین روش برای مردن است و این موضوع کاملاً قابل درک است. اگر شما از ایده فضاهای تنگ و بسته متنفر هستید، پس گیر افتادن در زیر زمین، در شرایطی که شن رفته رفته تابوت کوچک شما را پر می کند، باید به شدت ویرانگر باشد و این فیلم به ویرانگرترین شکل ممکن این موضوع را به تصویر می کشد. رینولدز در نقش اصلی داستان بسیار خارق العاده عمل کرده زیرا در تمام طول داستان توجه شما را به خود معطوف نگه می دارد، اگر چه هرگز از آن فضای بسته خارج نمی شود. فیلم Buried به شکلی هوشمندانه داستان را سرگرم کننده و رو به جلو نگه می دارد، علیرغم اینکه هیچ دکور بصری خاصی ندارد و بدین ترتیب نمونه ای بی نقص از این است که با یک سناریو خوب و بازیگری با استعداد می توان کارهای زیاد و بزرگی کرد.

مخاطبان سینما عاشق ترسیدن هستند و هیچ چیزی ترسناک تر از تنها بودن نیست. البته این کاملاً درست نیست اما فکر اینکه به تنهایی با برخی از هولناک ترین وحشت های زندگی مواجه شوید، بیدار ماندن بسیاری در طول شب را تضمین می کند. این مفهومی است که دنیای سینما- و به خصوص ژانر ترسناک- اغلب به سمت آن رفته، تجربه اش کرده و در برخی از موارد، کلیت سینما را نیز به یک سمت هیجان انگیز سوق داده است.

The Noah (1975)

The Noah یک داستان به شدت عجیب اما فوق العاده است اما می توان آن را مثالی بی نقص از این دانست که چطور یک فیلم ترسناک اما باشکوه ساخت و البته تنها با یک شخصیت. اگر چه این فیلم در سال ۱۹۷۵ منتشر شد اما هنوز هم یک اثر ماندگار و آوانگارد در سینمای وحشت است که ایده هایی بسیار واقعی در مورد انزوا و سلامت عقلی را مورد بحث قرار می دهد. این فیلم داستان یک سرباز کهنه کار به نام نوآه را روایت می کند که نقش آن را رابرت اشتراوس با بی نقص تمام بازی کند، فیلمی که آخرین هنرنمایی او در سینما بود. نوآه تنها بازمانده یک جنگ هسته ای ویرانگر است که در یک جزیره بیابانی تنها مانده است، مکانی که تنها جایی است که از تشعشعات هسته ای دور مانده است. او تلاش می کند تا زنده بماند اما سلامت عقلی او رفته رفته رو به زوال می گذارد، بعد از اینکه نوآه جامعه ای خیالی را در اطراف خود می سازد.

اگر چه این فیلم تنها دارای یک شخصیت است اما او دنیایش را با این شخصیت های خیالی پر می کند که به داستان امکان می دهد از طریق این درگیری های ساختگی، داستان را پیش ببرد. داستان فیلم شبیه بالا رفتن از یک کوه است، کوهی که هر چه بالاتر می روید سخت تر می شود و باید برای رسیدن به قله تلاش بیشتری بکنید. نکته مهم تر اینکه، رنگ سیاه و سفید و تصاویر خلاقانه فیلم به خوبی سناریو نهیلیستی و تاریک فیلم را منتقل کرده و باعث می شود که فیلم یک اثر بصری تاثیرگذار باشد، علیرغم اینکه رویکردی مینیمالیستی به فیلمسازی است.

نظرات
پربازدیدترین خبرها