الیزابت باتوری؛ «قاتل سریالی»، «کنتسِ خون» یا «قربانیِ خیانتِ سیاسی»؟

افسانه‌های مردمی و رسانه‌های رایج او را به عنوانِ «کنتسِ خون» و قتل‌های سریالی شوم نامیرا خواهند کرد.

شناسه خبر: ۳۶۲۷۲۴
الیزابت باتوری؛ «قاتل سریالی»، «کنتسِ خون» یا «قربانیِ خیانتِ سیاسی»؟

راهنماتو- کنتس الیزابت باتوری، که نا‌م‌اش به عنوانِ قاتلی پُرکار در کتاب رکوردهای گینس ثبت شده است، ظاهراً بین سال‌های 1585 تا 1610بعد‌ازمیلاد، بینِ 80 تا 650 زن را شکنجه کرده و کشته است. او در قلعه Csejte زندانی می‌شود و در سال 1614 می‌میرد.

به گزارش راهنماتو، داستان او الهام‌بخش داستان‌های عامیانه، نمایش‌نامه‌ها، کتاب‌ها و فیلم‌ها بوده و با ولاد شمشیرزنِ سوم، که مبنای داستانِ کنت دراکولا است، مقایسه شده و لقبِ «کنتسِ خون‌» را گرفته است. اما اندیشمندان اخیراً صحت این داستان‌ها را سؤال‌برانگیز توصیف کرده‌اند و می‌گویند که خیانتی سیاسی در کار بوده است.

الیزابت

کنتس الیزابت باتوری از اِکسد (ارژیت باتوری به زبان مجاری)، کنتسی از خانواده باتوری ـ که در قلمرو پادشاهی مجارستان به نجابت معروف بودند ـ و عموزادۀ استفان باتوری، پادشاهِ مشترک‌المنافعِ لهستان-لیتوانی و دوکِ ترانسیلوانیا، بود. او در املاک خانوادگی در نی‌باتور در مجارستان متولد شد و کودکی‌اش را در قلعه اکسد گذراند.

الیزابت در سن 15سالگی با فرنس نادِسدی، پسر یک بارون، ازدواج کرد؛ ازدواجی که احتمالاً سیاسی و در حلقه اشراف بود. هدیه عروسیِ نادستی به باتوری خانه‌اش، یعنی قلعۀ Csejte بود. اما، سه سال از ازدواج آن‌ها نگذشته بود که نادستی فرمانده ارشد ارتش مجارستان شد که او را راهی نبرد علیه عثمانی کرد و در سال 1604، فرنس در سن 48سالگی، ‌آنطور که گزارش شده، به دلیل بیماری ناشناخته یا زخم‌های جنگی، از پا درآمد.

الیزابت در طول جنگ و بعد از مرگ فرنس باید به تنهایی از اموال نادستی مراقبت می‌کرد که این امور شاملِ دفاع از این اموال، رسیدگی به امور تجاری و نگه‌داری از آن‌ها بود که کارهای ساده‌ای نبودند. در طی این سال‌ها بود که گفته می‌شود الیزابت دچار جنونِ لجام‌گسیخته قتل شد.

افسانه‌هایی که درباره کنتسِ خون مطرح شده است

نخستین داستان‌ از جنون قتلِ الیزابت باتوری در سال 1729 (یک قرن بعد از مرگِ وی) در کتابی با عنوانِ «تاریخ تراژیک» نوشته یک اندیشمندِ یسوعی به نام لازلو توروتسی مطرح شد. برطبقِ توروتسی، این قاتلِ ظاهراً سریالی، زنان جوان دهقان را از شهرهای نزدیک ربوده یا با وعده کارهایی با درآمد خوب به قلعه جذب می‌کرده و بعد آن‌ها را از طریقِ ضرب‌وشتمِ شدید، سوزاندن، مثله‌کردن، گاز گرفتن، منجمد کردن و گرسنگی دادن، تا زمانی که بمیرند شکنجه می‌داده است. او سپس به بردگان خود دستور می‌داده تا خون قربانیان را در سطل جمع کنند و وان حمام او را با آن خون پر کنند تا او در خون دوشیزگان حمام کند و به‌این‌ترتیب جوانی‌اش را بازیابد.

این کتاب از زمان انتشار، شایعه‌ها و داستان‌های زیادی را به سرعت در سراسر کشور منتشر کرد. الیزابت با گرایشات مرتبط با خون‌آشام‌ها توصیف می‌شد و گفته می‌شد که او قربانیان خود را گاز می‌گرفته و خون آن‌ها را می‌نوشیده است. گفته می‌شود که داستان‌ قتل‌های سریالی و بی‌رحمی او به واسطه شهادت بیش‌از 300نفر شاهد عینی و نجات‌یافته و همین‌طور مدارکِ فیزیکی و وجود قربانیایی که به طرز دهشتناکی مثله شده بودند و دخترانِ در حالِ مرگ و زندانی، در زمانِ دستگیری او، تأیید شده است.

در موردِ تعداد قتل‌هایی که الیزابت باتوری مرتکب شده است، داستان‌های منتاقضی مطرح است. اما برطبق یک داستان معروف دیگر، یکی از شاهدان گزارش کرده که باتوری کتابی داشته که فهرستِ قربانیان را در آن می‌نوشته و این رقم در حدود 650قربانی بوده است. مکان این خاطرات روزانه نامشخص است.

الیزابت

قلعه ای که الیزابت باتوری تا پایان عمر در آن زندانی بود.

تحقیقات و دستگیریِ باتوری

فرنس، پیش‌ازمرگ، بیوه خود را به گئورگی تارزو، صاحب‌منصبِ کاخ سلطنتی، سپرده بود. او بود که نهایتاً هدایت تحقیقات در مورد جنایات الیزابت را برعهده گرفت.

بعد از آنکه شایعاتی مبنی بر جنایات باتوری در سراسر قلمرو پادشاهی گسترش یافت، تارزو در سال 1610 از دو دفتر اسناد رسمی درخواست کرد که در این زمینه تحقیق کنند که شاملِ شهادت 300شاهدِ عینی (در تاریخ شهادت 13نفر ثبت شده است) بود. دسامبر سال 1610، تارزو به قلعه رفت و باتوری را دستگیر کرد. اما با دو راهی مواجه شد: محاکمه یا اعدام می‌توانست رسوایی عمومی ایجاد کند و خانواده‌ای نجیب‌زاده و پرنفوذ را بی‌اعتبار کند و از طرفی اموال الیزابت نیز توسطِ سلطنت ضبط می‌شد.

تارزو توانست پادشاه ماتیاس را متقاعد کند و الیزابت را بدون برگزاریِ دادگاه در قلعه Čachticeزندانی کند. او در اتاقی با دیوارهای بلند آجری و بدونِ پنجره که فقط شکاف کوچکی برای تهویه هوا و عبور غذا داشت، زندانی شد. او 4سال در زندان بود تا اینکه در 4آگوست سال 1614 جان باخت.

خیانت سیاسی؟

جمعی از مؤرخان، که معروف‌ترین‌شان لازلو ناگی، است در دو دهه خیر علیه این داستان‌ها صحبت و از الیزابت باتوری دفاع کرده و مدعی شده‌اند که این اتهامات که علیه او ساخته شد، بخشی از برنامه تارزو برای زندانی کردنِ یک رقیبِ دردسرسازِ سیاسی بود. مدافعانِ الیزابت استدلال‌هایی برای ادعای خود مطرح کرده‌اند.

نخست، تارزو به محضِ آنکه به مقامِ صاحب‌منصبیِ مجارستان می‌رسد، باتوری را زندانی می‌کند که باعث شده برخی اندیشمندان این نظریه را مطرح کنند که زندانی شدنِ او نقشه‌ای ازقبل تعیین‌شده بوده است. تارزو به پادشاه ماتیاس کمک می‌کرد تا کنترل خود را بر اشرافِ قدرتمند مجارستان بیش‌تر کند و خانواده باتوری یکی از این خانواد‌ه‌ها بودند. همچنین مدارکی هست که نشان می‌دهد تارزو به دنبال اموال باتوری بوده است.

دوم، پادشاه ماتیاس و خانواده سلطنتی مقادیر زیادی پول به کنتس بدهکار بودند، که نمی‌توانستند این پول را برگردانند، پس انگیزه داشتند که او را حذف کنند.

به‌علاوه، باتوری در قامتِ بیوه‌ای که مسئول نگه‌داری از اموال و مستغلات زیادی بود، در معرضِ شایعاتِ زیادی مبنی بر جادوگری قرار می‌گرفت. برچسبِ بیوه‌های مفت‌خور و اتهام‌زنی به آن‌ها به عنوان کسانی که مسئول مرگ‌های طبیعی بودند، در آن زمان در اروپای مرکزی رایج بود.

هرگز نمی‌توان فهمید که حقایق داستان الیزابت باتوری چه بوده، زیرا او هرگز دادگاهی نشد و سند رسمی در این مورد در دسترس نیست. گفته می‌شود که اعترافاتِ هم‌دستانِ باتوری تحتِ شکنجه به دست آمده و آن‌ها هم سریع اعدام شده‌اند. فهرستِ قربانیان الیزابت یا سندِ مهمی که نوری بر حقیقت این ماجرا بیفکند تا کنون پیدا نشده است. حتی انگیزه قاتل جلوه دادنِ الیزابت نیز هنوز قطعاً مشخص نیست.

در فقدانِ شواهد قطعی برای تبرئه کردنِ او، افسانه‌های مردمی و رسانه‌های رایج او را به عنوانِ «کنتسِ خون» و قتل‌های سریالی شوم نامیرا خواهند کرد.

نظرات
پربازدیدترین خبرها