چرا هنگام مرگ کل زندگی از برابر چشمانمان می‌گذرد؟

کسانی که تجربه‌ی نزدیک به مرگ داشته‌اند اغلب تجربیات خارق‌العاده‌ای را به یاد می‌آورند مانند دیدن نور در انتهای یک تونل، اما چرا؟

شناسه خبر: ۳۶۲۰۶۴
چرا هنگام مرگ کل زندگی از برابر چشمانمان می‌گذرد؟

ایسنا نوشت؛ کسانی که تجربه‌ی نزدیک به مرگ داشته‌اند اغلب تجربیات خارق‌العاده‌ای را به یاد می‌آورند مانند دیدن نور در انتهای یک تونل، شناور شدن در محیطی خارج از بدن، مواجهه با عزیزان فوت شده یا تکرار رویدادهای مهم زندگی در یک لحظه و اکنون دانشمندان شاهد فعالیت رازآلود مغز لحظاتی پیش از مرگ بوده‌اند.

این حقیقت که این داستان‌های نزدیک به مرگ افراد مختلف با پیشینه‌های فرهنگی متفاوت عناصر مشترک زیادی دارند، نشان از احتمال وجود یک مکانیسم بیولوژیکی دارد که هنوز توسط دانشمندان رازگشایی نشده است.

در مقاله جدیدی که روز دوشنبه در مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم(PNAS) منتشر شد، محققان دانشگاه «میشیگان» شواهدی از افزایش فعالیت مغز مرتبط با هوشیاری در دو بیمار در حال مرگ یافتند.

«جیمو بورجیگین»(Jimo Borjigin)، نویسنده ارشد این مطالعه که آزمایشگاهش به درک مبانی عصبی آگاهی اختصاص دارد، به خبرگزاری فرانسه گفت: اگرچه این اولین مطالعه در نوع خود نیست، اما چیزی که این تحقیق جدید را متمایز می‌کند این است که جزئیات آن به گونه‌ای است که پیش از این هرگز انجام نشده است.

این تیم به سوابق چهار بیمار که در هنگام انجام نظارت بر نوار مغزی آنها(EEG) در اثر ایست قلبی جان خود را از دست داده بود، نگاه کردند. هر چهار نفر به کما رفته بودند و پس از اینکه مشخص شد راهی برای نجات آنها وجود ندارد، دستگاهها از آنها جدا شد.

زمانی که دستگاه تنفس مصنوعی دو نفر از چهار بیمار که یک زن ۲۴ ساله و یک زن ۷۷ ساله بودند برداشته شد، ضربان قلب و همچنین امواج مغزی در فرکانس گاما در آنها افزایش یافت. این سریع‌ترین موج مغزی است و با آگاهی همراه است.

مطالعات قبلی از جمله‌ مقاله‌ای قابل توجه که در سال ۲۰۲۲ در مورد یک مرد ۸۷ ساله که بر اثر سقوط جان خود را از دست داد، منتشر شد نیز در برخی از افرادی که تجربه‌ی نزدیک به مرگ داشتند، جهش‌هایی در امواج گاما پیدا کرده بود.

مقاله دانشگاه میشیگان به بررسی عمیق‌تر این موضوع پرداخت که کدام بخش‌های مغز فعال می‌شوند و فعالیت در «منطقه داغ قشر خلفی»(posterior cortical hot zone) متشکل از لوب‌های گیجگاهی، جداری و پس سری که با تغییرات در هوشیاری مرتبط هستند، دیده شد.

بورجیگین با اشاره به شدت زیاد فعالیت این ناحیه می‌گوید: اگر این قسمت از مغز روشن شود، به این معنی است که بیمار چیزی می‌بیند، می‌تواند چیزی‌ بشنود و ممکن است احساساتی خارج از بدن خود احساس کند. او افزود که فعالیت مغز و قلب در چند ساعت آخر عمر بیماران ثانیه به ثانیه تحت نظارت قرار گرفت و به قدرت تجزیه و تحلیل کمک کرد.

مشخص نیست که چرا دو نفر از بیماران این علائم بالقوه‌ی «آگاهی پنهان» را تجربه کردند در حالی که دو نفر این علائم را تجربه نکردند، اگرچه بورجیگین حدس می‌زد که سابقه‌ی تشنج آنها ممکن است به نوعی مغز آنها را آماده کرده باشد.

به دلیل حجم کوچک نمونه‌ی مورد مطالعه، نویسندگان هشدار دادند که نمی‌توان این نتایج را به طور گسترده به سایر موارد تعمیم داد. علاوه بر این، نمی‌توان تایید کرد که بیماران واقعا احساس بینایی داشته‌اند، زیرا آنها زنده نمانده‌اند تا داستان خود را تعریف کنند.

بورجیگین امیدوار است در آینده اطلاعاتی را در مورد صدها نفر دیگر جمع‌آوری کند و شانس زنده ماندن برخی را افزایش دهد. یکی از راه‌های انجام این کار ممکن است ایجاد آزمایشی باشد که تجربه نزدیک به مرگ را در حالی که بیمار تحت شرایط آزمایشگاهی تحت نظارت است، شبیه‌سازی کند.

نظرات
پربازدیدترین خبرها