راهنماتو- در یونان باستان برای ورزش و توانمندیهای جسمانی ارزش زیادی قائل بودند. هرچهباشد، این تمدن محل متولدشدنِ بازیهای المپیک بود که تا امروز هم ادامه دارد.
به گزارش راهنماتو، از پرتاب نیزه گرفته تا مسابقه ارابهرانی، دو، کشتی و پرتاب دیسک، همه این بازیها، رقبای زیادی را از سراسر یونان باستان گردهم جمع میکردند. این بازیها قرنها بود اجرا میشدند و در طی این مدت وزشکارانِ افسانهای یونانی زیادی پدیدار شدند. آنها موفقیتهای فراترازواقعیتی را در مسابقات کسب کردند که تقریباً هنوز کسی نتوانسته رکود آنها را بشکند. با راهنماتو همراه باشید تا برخی از این نامها را که برای همیشه در تاریخ ثبت شدند، با هم مرور کنیم:
1.سرنوشتِ میلو از کروتون
بیگمان شناختهشدهترین نام در میان همه ورزشکاران باستانی یونان، نامِ میلو از کروتون است که در قرن ششم قبلازمیلاد زندگی میکرد. او مردی فوقالعاده قدرتمند و قهرمان بلامنازع المپیک با 6عنوان المپیکی در زندگیاش بود ـ یکی را در دوران نوجوانی برای کشتی گرفته بود و 5تای دیگر عناوینِ کشتی در دوران بزرگسالی بودند. او از هر لحاظ مردی قدرتمند بود و شاهکارهایی را خلق میکرد که مردان دیگر نمیتوانستند تقلید کنند. حتی در دهههای 40 و 50 زندگیاش هم کسی نمیتوانست به لحاظِ قدرتِ بدنی با او رقابت کند. برای مثل، او روی یک دیسکِ روغنی میایستاد و هیچ مردی نمیتوانست او را از روی دیسک به بیرون هل بدهد. اما معروفترین داستان میلو، مربوط به حمل گوسالهای بود که میلو هر روز او را از بدو تولد بروی شانههاش حمل میکرد. همینطور که گوساله بزرگتر میشد، قدرتِ جسمانی میلو هم بیشتر میشد، با پایان یافتن این دوره تمرینی، میلو میتوانست یک گوساله 4ساله را حمل کند.
اما همین قدرتِ زیاد میلو را نابود کرد. مرگ او آنقدر عجیب است که تبدیل به اسطوره شده است. براساسِ داستانها، او روزی با مردی روستایی ملاقات میکند که میخواسته کنده درختی را از وسط به دو نیم کند، میلو که میخواسته توان بدنیاش را در سنین بالاتر به نمایش بگذارد، به مرد پیشنهاد میدهد که کنده را با دستِ خالی نصف کند. مرد استقبال میکند و میرود تا برای میلو غذا بیاورد. اما میلو نمیتواند کنده را نصف کند، انگشتان او در بینِ شکافِ کنده گیر میکند و دو طرف کنده با سرعت به هم میچسبند. در همان حال دو گرگ به او حمله میکنند. او که قادر به دفاع از خودش نیست، توسطِ گرگها تکهتکه میشود.
2.لیونیداس در رودز به دنبال عنوانِ دوومیدانی
لیونیداس از رودز چندین قرن بعد از میلو از کروتون مسابقه میداد. او دوندهای بسیار معروف و قهرمان چند دوره متوالی بازیهای المپیک ـ از سال 164 تا 152قبلازمیلاد ـ بود. او یکی از آخرین ورزشکاران عصر طلایی المپیک یونان بود و هم به خاطر سرعت و هم به خاطر تطبیقپذیریِ بالا توانسته بود برنده چندین عنوان شود. درحقیقت، لیونیداس قهرمانِ بلامنازع سه نوع ورزش بود که باعث شده بود لقبِ «سهگانه» [Triastes] را به خود اختصاص دهد. این سه نوع ورزش شاملِ ورزش دو سرعت، دیالوس (یک نوع مسابقه دو) و یک نوع دو استقامت به نام هاپلیتودروموس بود.
او تا سن 36سالگی رکوردِ دریافت 36تاج انفرادیِ پیروزی المپیک را ثبت کرده بود. او حتی تا همین امروز هم یکی از بهترین دوندگان دوی سرعت در جهان شناخته میشود.
3.دیاگوراس از رودز، نمادی از شادی مردانه در یونان
دیاگورا در قرن پنجم قبلازمیلاد زندگی میکرد و از نوادگان دور نجیبزادگان رودِزی بود. او مهارتی بیبدیل در مشتزنی داشت. او در طی زندگی چندین عنوان قهرمانی مهم را برنده شد که هر کدام بیشتر از قبلی به شهرت او افزودند. عنوانهای قهرمانی او به قدری برای یک ورزشکار خارقالعاده محسوب میشدند که عنوان بهترین مشتزنِ جهان باستان به او داده شده است.
اما دیاگورا راضی نبود که فقط خودش قهرمان خانواده باشد. او به اصلونسب خود اهمیت زیادی میداد، برای همین پسران او هم مثل خودش بزرگ شدند و از پدرشان در این زمینه پیشی گرفتند. بزرگترین و دومین پسر او هر دو قهرمانان کشتی و مشتزنی بودند و همزمان عناوین قهرمانی المپیک سال 448قبلازمیلاد را کسب کردند. آنها برای نمایش شادیشان، در حرکتی معروف، پدرشان را روی شانههایشان بلند کردند و دور استادیوم دویدند. این صحنه به عنوان نمادی از شادیِ مردانه در یونان باستان ثبت شد ـ زمانی که خودت شهرت زیادی کسب کردهای اما پسرانت از تو هم جلو زدهاند. پسر سوم و آخر او حتی از دوتای اولی هم موفقتر ظاهر شد و به کمتر از 22عنوان کشتی و مشتزنی در المپیک قانع نشد.
4.تمام اشتباهاتِ اَستایلوس از کروتون
اَستایلوس که در قرن پنجم بعدازمیلاد زندگی میکرد از افتخارات کروتون بود. او مهارت ویژهای در دو سرعت داشت و 3دوره پشتسرهم ـ از سال 488 تا 480ـ توانسته بود قهرمان المپیک شود. او در مسابقات دو 200 و 400متر شرکت کرده بود و شهرتی بزرگ در زندگی دستوپا کرده بود. او در زمان خودش معروفترین دونده بود. او حتی یکبار توانسته بود در مسابقات هاپلیتودروموس نیز برنده شود.
اما، شهرت اَستایلوس ناگهان فروریخت. با اینکه او اهل کروتون بود، در بین سالهای 484 تا 480بعدازمیلاد، توافق کرد تا به عنوان شهروندِ سیراکوزا در مسابقات شرکت کند. این حرکتِ افراطی خشم مردم کروتون را برانگیخت. آنها به سرعت اَستایلوس را از زادگاه خود بیرون کردند و همه مجسمههایی را که به افتخارش در شهر بنا کرده بودند، تخریب کردند. خانه او به عنوان نشانی از خشمِ کروتون تبدیل به زندان شد. درآخر، اَستایلوس در زمان مرگ مردی تنها بود و شاهکارهای ورزشیاش به سرعت به فراموشی سپرده شد.
5.مجسمۀ قاتلِ تیاژن از تاسوس
اگر دیاگوا را راکی دنیای باستان بشناسیم، تیاژن از تاسوس قطعا آپولو کرید [شخصیتی خیالی در فیلمهای راکی] است! او در حوالی قرن پنجم قبلازمیلاد زندگی میکرد و به دلیل سرعت و قدرت بدنی بالایش بسیار معروف بود. او یکبار مجسمه برونزیِ آگورا را از تاسوس دزدید و بعد تمام راه آن را از خانه به محلِ اصلیاش حمل کرد. او در مسابقات مشتزنیِ المپیک قهرمان بود. برطبق یکی از تخمینها او توانست 1406 مسابقه را در زندگیاش ببرد. و گفته میشود در بسیاری از این مسابقات حریفان او به دلیل قدرت و استقامتِ بالای تیاژن کشته میشدند.
یکی از افسانههای مربوط به او میگوید حتی مجسمه او هم یک مشتزن بوده است. یک مجسمه برونزی بزرگ از او در تاسوس نصب شده بود و خیلی سریع یکی از مخالفان او صورت مجسمه را تخریب کرد. مجسمه روی همان مرد افتاد و او را کشت. دادگاه مجسمه را دادگاهی کرد و به جرم قتل عمد او را به دریا انداخت.
6.کاینیسکا از اسپارت، نخستین زنِ المپیکی
این یک سوءتفاهم رایج است که فقط مردان در المپیک باستانی مشارکت داشتند. درحالیکه اکثر مشارکتکنندگان در المپیک مرد بودند، بااینحال، زنانِ آزاد نیز در زمانهای متعدد در تاریخ در مسابقات شرکت کردند.
یکی از مشهورترین زنان المپیکی، پرنسس کاینیسکا (یا سینیسکا) از اسپارت است، او اولین زنی است که در بازیهای المپیک برنده شده است. او در حدود سال 442 قبل از میلاد متولد شد و یک شاهزاده خانم برجسته و ثروتمند اسپارتی بود. بنابراین شرایطِ خوبی برای مسابقه دادن داشت. کاینیسکا عاشق اسبها بود و چندین اسب خوب داشت که خودش آنها را پرورش داده بود، بنابراین طبیعی بود که در مسابقات ارابهرانی شرکت کند.
اما بازیهای المپیک بسیار خطرناک بودند و اغلب به مرگ یا جراحت منجر میشدند. بهرحال، کاینیسکا و تیمِ ارابهرانی او وارد مسابقات شدند. آنها حضوری تاریخی در مسابقات المپیک داشتند و کاینیسکا توانست به عنوان نخستین زن برنده مسابقات المپیک معروف شود. او چند سال دیگر دوباره به مسابقات برگشت و یک برد دیگر را به نام خود ثبت کرد.
شهرت او به قدری زیاد بود که مجسمهای برنزی از او در معبد زئوس در کوه المپیا نصب شد.
7.آرچیکیونِ شکستناپذیر از فیگالیا و سرنوشتِ غمانگیز او
پانکراسیون، ورزشی منحصربهفرد در بازیهای المپیک بود. این ورزش تلفیقی از مشتزنی و کشتی با چند قانون معدود و استفاده آزادانه از پا و قفل مفصلی بود. برخی از مورخان آن را با MMA مقایسه کرده و تقریباً یکسان میدانند. بااینکه پانکراسیون ورزش سختی بود اما آرچیکیون از فیگالیا یکی از قهرمانان بلامنازع آن بود. او در هر دو سالِ 572 و 568قبلازمیلاد توانست برنده مسابقات المپیک در این رشته بشود و شهرت عظیمی دستوپا کند.
او مورد ستایش مردم قرار گرفت اما متأسفانه 4سال بعد درحینِ مسابقهای که در آن شهرت داشت، مرد. آخرین مسابقه بود و او داشت به سختی تلاش میکرد تا از عنوانِ قهرمانیاش دفاع کند. اما متأسفانه رقیب گردناش را در بازویش حلقه کرد و به قصدِ تسلیم کردنش آن را فشار داد. با اینحال آرچیکیون تسلیم نشد. او مچِ پای رقیب را از جا درآورد. اما در همان حال خفه شد. رقیب او نیز نتوانست درد ازجادررفتنِ مچ پا را تحمل کند و تسلیم شد.
این یک تراژدی واقعی ورزشی بود. جمعیتی که به هیجان آمده بود جنازه آرچیکیون را برنده مسابقه و رقابت اعلام کرد. این ورزشکار با مرگش عنوان قهرمانی را کسب کرد. مورخان میگویند یکی از دلایلی که او نمیخواسته تسلیم شود، مربیاش بوده که از گوشه زمین فریاد میزده: «چه سنگِ قبرِ پرافتخاری بشود! : بنویسند او هرگز در المپیک شکست نخورد!» و آرچیکیون نیز آن را محقق کرد و هرگز شکست نخورد. مجسمهای به افتخار او ساخته شد و هنوز در موزه المپیا نگهداری میشود.
8.ملانکوما از کاریا، مشتزنی که حتی یک مشت نزد
مشتزنِ معروفِ دیگر در المپیک، ملانکوما از کاریا بود. هرچند او فقط یکبار در سال 49بعدازمیلاد، برنده شد ولی سبکِ بازی او بسیار معروف بود و هیچکس دیگری نمیتوانست از او تقلید کند. او مشتزنی بود که حتی یکبار مشت نزد. او فقط راه مشتزنیِ رقیب را مسدود میکرد و از تمام مشتهایی که رقیب حوالهاش میکرد، جاخالی میداد. این میشد که در گذر زمان رقیب خسته و بیانرژی و تسلیم میشد. نوشتهاند که این مشتزن، ورزشکار و مردی آرمانی بود که هرگز رقیبی به او ضربه نزد و او نیز به کسی مشت نزد و بااینحال هرگز مسابقهای را نباخت. راز موفقیت او استقامت بالا و تمرینهای سختی عنوان شده که بقیه ورزشکاران هرگز انجام نمیدادند.
9.هیرون از سیراکوزا، آخرین ستمگر
هیرون از سیراکوزا را به خاطر شاهکارهای ورزشیای به یاد نمیآورند. او حاکمِ ستمگرِ سیراکوزا بود که اقدامات موفقیتآمیزی در طول حکومتش انجام داد. در دوره حکومت او قدرت سیراکوزا بسیار افزایش یافت. او را بیشتر به خاطر پیروزیاش در نبرد کومه در سال 474 میشناسند. بهرحال، او ورزشکاری ماهر هم بود و چندینبار در مسابقات المپیک شرکت کرد و به موفقیتهای بزرگی دست یافت. او در مسابقات اسبدوانی انفرادی و ارابهرانی شرکت میکرد. او در سالهای 470 و 468برنده المپیک شد. دومی بزرگترین مسابقه او بود اما 4سال بعد از آن مرد و با مرگش به حکومت ستمگرِ سیراکوزا پایان داد.
10.تیماسیتئوس از دلفی، نبرد برای دلیلی اشتباه
تیماسیتئوس در حوالی سال 500قبلازمیلاد میزیست و شهرت زیادی در کشتیِ پانکراسیون داشت. پانکراسیون خطرناک بود و تردیدی نیست که هم قدرت و هم سرعت میخواست که هر دو به وفور در تیماسیتئوس وجود داشت. شهرت او به حدی بود که مجسمه برنزی او را در کوه المپیا نصب کردند.
اما او فقط یک ورزشکار نبود، او سربازی بود که در زمان محاصره آتن به دستِ ایساگوراس، فرمانده آتنی، حضور داشت. آتنیهای خشمگین در پاسخ به این اقدام این ورزشکار معروف را دستگیر کردند و به سرعت او را کشتند و به شهرتِ المپیکی او پایان دادند.