راهنماتو- مورخان مدتهای طولانی باور داشتند که کانال خشایارشاه فقط یک افسانه است اما هرگز از جستجو برای پیدا کردنِ آن دست برنداشتند.
به گزارش راهنماتو، به مدتِ هزار سال تنها شواهدِ این شاهکار مهندسی عمدتاً در یک منبعِ مکتوب یافت میشد که باعث شده بود بسیاری از اندیشمندان واقعیت داشتنِ کانالی را که نیروی دریایی قدرتمندِ ایران باستان میتوانست در سال 480قبلازمیلاد از داخل آن عبور کند، استهزاء کنند.
یافتههای باستانشناسیِ اخیر در شبهجزیره کوهِ آتوس در یونان امروزی نشان میدهد که این شگفتی مهندسی واقعاً وجود داشته است. خلق آن یادآوریِ آشکاری از ثروت، قدرت و نوآوریِ ایرانِ باستان است که آتن و سایر دولتشهرها در زمانِ هجوم این دشمنِ قدرتمند به خاکشان با آن روبهرو شدند.
سمت راست سکه ای منقش به تصویر داریوش و سمتِ چپ سکه ای که تصویر خشایارشاه را بازنمایی می کند.
خطرِ دریا
داستان این کانال به جنگهای ایرانی-یونانی قرن پنجم پیشازمیلاد باز میگردد. بسیاری از نبردها مانند نبردِ مارتون و سالامیس، به داستانهای معروفی تبدیل شدهاند که در آنها یونانیها با دشمنی بسیار قدرتمندتر از خود که ایرانیها بودند، مبارزه میکنند و در این مبارزات پیروز میشوند. این داستانها بهنحوی بیان میشدند که ایران ضعیف و یونان قوی بازنمایی شود.
اما کانال خشایارشاه قدرتِ واقعیِ دشمنانِ یونان را آشکار میکند. منشأ این نبردها را میتوان در آغاز قرن پنجم قبلازمیلاد ردیابی کرد که یونانیهای ایونی که در سواحل غربیِ ترکیه امروزی زندگی میکردند، علیه اربابانِ ایرانی خود انقلاب کردند. در قرن 494قبلازمیلاد، داریوش، پادشاه بزرگ ایرانی، شورشیانِ ایونی-یونانی را در جنگ لِید در هم شکست و سپس شهرِ میلِتوس که شهری ایونی بود را ویران کرد. داریوش که توانسته بود ایونیها را به عقب براند، به دنبال انتقامگیری از متحدانِ آن یعنی آتنیها بود.
از این نقطه به بعد، بداقبالی به سرعت گریبان داریوش را گرفت. در سال 492قبلازمیلاد، هنگامی که بخشِ بزرگی از ناوگانِ ایرانی شبهجزیره کوهِ آتوس را محاصره کرده بود، طوفانی شدید از سمتِ شمال شروع به وزیدن کرد. کشتیهای سبک و سریعِ ایرانی در شرایطِ آبوهوایی سخت شکننده بودند. این کشتیها که روی سطحِ آب حرکت میکردند، در هنگام وزش بادهای شدید بسیار ناپایدار شدند. طوفان در حدود 300کشتیِ ایرانی را به صخرههای شبهجزیره کوبید و بیش از 20000ملوان کشته شد.
دو سال بعد در سال 490قبلازمیلاد، داریوش که در نبرد ماراتون از یونانیها شکست خورده بود به آسیا عقبنشینی کرد. او که در سال آخر عمرش به واسطه انقلاب در مصر، ذهنش از یونان منحرف شده بود، بدونِ آنکه بتواند رؤیای حکومت بر یونان را محقق کند، جان سپرد. پسر و جانشین او، خشایارشاه، تدارکات دقیقی را برای حمله به یونان و تصرفِ آن، یکبار برای همیشه،آغاز کرد.
خشایارشاه و تدارک حمله به یونان
در بهار سال 480قبلازمیلاد، خشیارشاه، یک حمله آبی-خاکیِ وسیع را علیه یونان آغاز کرد؛ کارزاری که از همان آغاز نمایشی از مهندسیِ نظامیِ مسحورکننده بود. نخستین وظیفه لوجستیکیِ خشایارشاه در حمله جدید، عبور دادنِ ارتشِ بزرگش از تنگه داردانل بود که آسیا را از اروپا جدا میکرد. برای این هدف، پلی موقت به پهنای یک مایل، با کمکِ قایقهایی که به هم وصل شده بودند روی آبهای به شدت متلاطم ساخته شد.
ارتشِ خشایارشاه که در سمتِ اروپایی به خشکی رسیده بود، در امتداد سواحل شمالی دریای اژه، در منطقهای که در تاریخ به نامِ تراکیه شناخته میشود، شروع به رژه رفتن کرد. این ارتش تا رسیدن به شبهجزیره کوهِ آتوس، که درست در جنوب شهرِ تسالونیکی، در یونان امروزی قرار دارد، و مانعی برای ادامه مسیر بود، به رفتن ادامه داد.
نوکِ قله کوه آتوس به 6670فوت میرسد و کوهی مقدس در مذهبِ ارتودوکسِ مسیحی است و امروز نیز میزبانِ صومعههای فراوانی است. درست مثلِ زمان داریوش و خشایار، آبهای اطرافِ پرتگاههای کوهستانیِ شبهجزیره اغلب بسیار پرخطر بودند. بیشاز یک دهه قبل ارتشِ پدرِ خشایارشاه در همین ناحیه از طوفانی فاجعهبار شکست خورده بود و او اکنون انگیزه کافی داشت تا برای اجتناب از آبهای خروشان راهی تازه را طراحی کند.
نیروی دریایی ایران به محضِ ورودشان، پروژهای مهندسی را آغاز کردند که به مراتب از آن پلِ موقتی که به آنها کمک کرده بود از تنگه داردانل عبور کنند، عظیمتر بود. گروههای کارگری در ارتش خشایارشاه کانالی را به طول 1مایل حفر کردند که یک سمتِ شبهجزیره را سمتِ دیگر وصل میکرد. نیروی دریایی ایران از طریق این کانال پیشرویِ بیامانِ خود به سمتِ غرب را ادامه میدهد.
نقاشی قرن نوزدهمی از ژان-آدرین گینه که خشایارشاه را نشسته بر صندلی و درحالِ تماشای کانال نشان می دهد.
انتقادها
تنها سند مکتوبی که به وجودِ کانال خشایارشاه اشاره کرده است مربوط به کتاب تواریخِ هرودوت است. مورخ یونانی در این کتاب که 50سال بعد از حفر کانال نوشته شده است، مینویسد «همه مردانِ ارتش موظف بودند که طی عملیاتی که سه سال طول کشید به حفر کانال بپردازند. این کانال روی آتوس قرار گرفته بود، کوهی بزرگ و معروف که به سمتِ دریا امتداد پیدا کرده بود و ساکنانی داشت. »
این پروژه به نیروی کاری عظیم نیاز داشت و ایران باستان به آن دسترسی داشت. برطبق هرودوت، فقط مردان ارتش نبودند که مجبور میشدند در حفر تونل کمک کنند، بلکه چون این قسمت از تراکیه تحتِ حاکمیت ایران بود، مردمانِ محلی نیز میبایست در حفر کانال کمک میکردند. برطبق هرودوت برخی از این مردان در حین حفر کانال جان خودشان را از دست دادند. همه این فعالیتها پیش از ورود خشایارشاه و سپاهِ نخبگان او با عنوانِ دههزار جاویدان به محل صورت گرفت و درواقع بخشی از پروژه تدارکات برای نبرد بود.
بعد از آنکه خشایارشاه وارد آکانتوس شد، آرتاچایس، که حفرِ کانال به هدایت او انجام شده و از اشرافزادگانِ هخامنشی بود، از دنیا رفت. هرودوت او را «بلندقدترین مرد در ایران ...و صدایش را بلندترین صدای روی زمین توصیف کرده است.»
خشایارشاه دستور میدهد تا مراسمِ تدفینی درخور و شایسته برای او برگزار و در کنار کانال به خاک سپرده شود. اگر این گوردخمه وجود داشته باشد، هنوز کشف نشده اما وجود آن میتواند شواهدی کلیدی برای تأیید وجود کانال باشد.
کشف شواهدی از وجودِ کانال
ازآنجایی که توصیفاتِ دقیق اندکی درباره کانال خشایارشاه (به جز در تواریخ هرودوت) تا امروز باقی مانده است، پس این عقیده رواج یافت که یا درباره این اختراع اغراق شده یا این داستان از اساس ساختگی است. رازِ کانال تا هزار سال سربهمهر باقی ماند. در قرن نوزدهم علاقه به پیدا کردنِ ردی از کانال خشایارشاه دوباره قوت گرفت. ماری گابریل فلورنت آگوست دو گویزیول گافیه (1752-1817) کنتی فرانسوی و سفیر فرانسه در امپراتوریِ عثمانی بود. او که به تاریخ باستانی یونان علاقه داشت، به دریای اژه سفر کرد و در سال 1809 دومین جلد از کتاب تاریخ خود را منتشر کرد و در آن استدلال کرد که این کانال زمانی وجود داشته است. او حتی بر اساس نوشتههای هرودوت نقشه ابعاد و مختصات این کانال را نیز ترسیم کرد. اما ازآنجایی که لحنِ نوشته او بسیار رمانتیک است و فاقد روشهای علمی است، ادعای او جدی گرفته نشد.
انجمن سلطنتی جغرافیای لندن در سال 1874 مطالعاتِ توپوگرافیای را که توسطِ یک ملوان و زمینشناس به نام توماس اسپرات انجام شد بود، منتشر کرد. این یافتههای علمی وجودِ کانالی که هرودوت توصیف کرده بود را تأیید میکردند. آنچه که تا آن روز یک افسانه دراز تلقی میشد، کمکم امکانپذیر جلوه میکرد اما تازه در پایان قرن بیستم بود که شواهد حقیقی درباره وجود کانال پدیدار شد.
بین سالهای 1991 تا 2001، تیمهای بریتانیایی و یونانی از رشتههای ژئوفیزیک، توپوگرافی و باستانشناسی گردهم جمع شدند تا به صورت مبسوط روی این محوطه کار کنند.
ملوانان و کارگران در حال ساخت پل موقت برای عبور از تنگه داردانل از کتاب تاریخ مللِ هاچینسون
در تنگه کورینث، زمینی که شبهجزیره پلوپونز را به سرزمین اصلی متصل میکند، محققان شواهدی از قایقهای چوبی پیدا کردند که بر روی استوانههای چوبی یا سکوهای چرخدار تکیه داده شده بودند، و احتمالاً توسط بردهها یا حیوانات در امتداد یک گذرگاه سنگی از یک سمتِ ساحل به سمت دیگر آن کشیده شده بودند.
نتایج ابتدایی نشان داد که درحقیقت نوعی حفاریِ باستانی در وسطِ شبهجزیره حدود 50فوت بالاتر از سطح آب و 65فوت در اعماق اتفاق افتاده بوده است. با در نظر گرفتن اینکه سطح دریای مدیترانه طی 2500 سال گذشته بیش از سهفوت بالا آمده است، تیم محاسبه کرد که عمق آب دریا در این کانال در آن زمان حدود 10 فوت بوده است. تیم تحقیقاتی 9گودالِ گمانه حفر کرد که به آنها اجازه میداد لایههای خاکهای زیرین را بررسی کنند. در بخشِ فوقانی، آنها چندین لایه باستانی از گلولای را کشف کردند. در زیر این لایهها یک سرنخِ مهم به دست آمد: بستری از ماسه سفتشده به رنگ قرمز که یک مایل امتداد مییافت. آنها پیریزیِ کانال را پیدا کرده بودند، بستریِ جامد و پهناور.
مهارت مهندسی ایرانیان باستان در استحکاماتِ بابل و اکباتان و همینطور در پلهایی که روی رودخانههای بزرگ ساختهاند، مشهود است. پل موقتی که ارتش خشایارشاه برای عبور از تنگه داردانل در سال 480قبلازمیلاد ساخت، ثمره تجربه طولانیمدتِ امپراتوری در پروژههای زیرساخت بود. هرودوت توضیح میدهد که 700کشتی در ردیفهای موازی در کنار هم در داخل تنگهای که بیشاز 1مایل عرض داشت، قرار گرفتند. این کشتیها با طنابهای ساختهشده از کتان و پاپیروس و کتانِ فینیقی به هم وصل شدند و توسطِ بادگیرهای مستقر در ساحل کشیده شدند.
تاریخنگاریِ رادیواکتیوِ موادِ آلی و تصویربردایِ ماهوارهای با وضوح بالا وجود کانال را با قطعیت اثبات کرد. محققان با استفاده از یافتههایشان یک تصویریِ سهبعدی دیجیتال از کانال خشایارشاه ترسیم کردند. پروژه مشترکِ همکاری بین یونان و بریتانیا نهتنها وجود نوعی کانال را اثبات کرد بلکه اثبات کرد که کانال تمام مسیر از یک سمت ساحل به سمتِ دیگر را پیموده بود.
حالا محققان میخواهند به این پرسش پاسخ دهند که چرا کانال خشایارشاه هم به لحاظِ فیزیکی و هم از خاطره یونانیها ـ به جز نوشتههای هرودوت ـ ناپدید شد؟
بقایای جانوران دریایی مانند صدف در رسوبات کانال پیدا نشده که نشان میدهد کانال مدت کوتاهی از آب دریا پر بوده است. کانال برای استفادۀ کشتیهای کوچک جنگی مناسب بود و کشتیهای تجاری نمیتوانستند از آن عبور کنند.
یک نظریه برای چرایی مخفی شدنِ کانال مطرح است که از منطق قویتری برخوردار است: در سال 479قبلازمیلاد، ارتش ایران باستان در نبرد پلاته شکست خورد و ساکنانِ شبهجزیره کوه آتوس که تحتِ سلطه ایرانیان بودند، آزاد شدند. گفته میشود که احتمالاً یا این کانال به صورتِ طبیعی رها شده تا از گل و لای پر شود یا خودِ ساکنان کوه آتوس آن را پر کردهاند تا این شاهکار مهندسی که برایشان نمادی از سلطه و سرکوب بود را از بین ببرند.