همه چیز درباره بازی های کالاف دیوتی؛ از ابتدا تا کنون

در این مطلب به سراغ سری بازی های کالاف دیوتی خواهیم رفت

شناسه خبر: ۳۶۳۹۲۸
همه چیز درباره بازی های کالاف دیوتی؛ از ابتدا تا کنون

ویجیاتو نوشت؛ تو این مطلب میریم سراغ کل سری بازی های کالاف دیوتی. سری بازی کالاف دیوتی (Call of Duty) در کنار امثال GTA و Need for Speed یکی از آن نام‌هاییست که همه، حتی آن‌هایی که یک بار هم دستشان به کنترلر بازی نخورده هم حداقل یک بار به گوششان خورده است. این فرنچایز حداقل چهارده سال است که یکی از نمادهای گیمینگ بوده و به دلایل مختلفی معروف و در عین حال منفور بوده است .

به عبارتی می‌توان گفت که بهترین‌ها و بدترین‌های صنعت گیم را می‌توانیم در کنار هم در این سری مشاهده کنیم. اما با وجود تمام بالا و پایین‌هایش، کالاف دیوتی همچنان توانسته یکی از غول‌های صنعت گیم باقی بماند.

اما چگونه این فرنچایز شوتر اول شخص به موقعیتی که امروز داخلش قرار دارد رسید؟ چگونه کالاف دیوتی توانست از جنگ جهانی دوم گرفته تا جنگ‌های چند صد سال آینده را به تصویر بکشد؟ چی شد که کالاف دیوتی به یکی از بزرگ‌ترین بازی‌های چندنفره تبدیل شد؟ و اصلا چگونه کالاف دیوتی متولد شد؟ همه این‌ها سوالاتی هستند که می‌خواهیم در تاریخچه Call of Duty به آن‌ها جواب دهیم. پس در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

"Medal of Honor Killer"

تولد کالاف دیوتی مستقیما به یکی دیگر از نام‌های معروف تاریخ گیم برمی‌گردد. قبل از کالاف دیوتی این Medal of Honor بود که با بردن شوترهای اول شخص به جنگ جهانی دوم و ارائه تجربه‌ای واقع‌گرایانه‌تر توانست توجهات را به خود جلب کند . دو نسخه اول این سری برای پلی استیشن 1 ساخته شدند، اما برای نسخه سوم، استیون اسپیلبرگ فیلم‌ساز بزرگ آمریکایی وظیفه ساخت بازی را به استودیوی کوچکی به نام 2015Inc سپراین پروژه در آن موقع جاه‌طلبانه در نهایت به Medal of Honor: Allied Assault ختم شد. Allied Assault با به تصویر کشیدن وقایع مشهوری همچون عملیات ساحل نرماندی و حال و هوایی که بسیار یادآور فیلم جنگ جهانی مشهور اسپیلبرگ یعنی «نجات سرباز رایان» بود توانست به موفقیت بزرگی تبدیل شود.با موفقیت Allied Assault، «مدال افتخار» در اوج خود قرار داشت و طی چند سال بعد هم جزو نام‌های بزرگ گیمینگ به حساب می‌آمد. اما پس از انتشار آن بازی، حدودا بیست نفر از اعضای 2015 از این تیم جدا شدند و استودیوی Infinity Ward را تاسیس کردند.آن‌ها برای اولین پروژه خود یک هدف داشتند؛ ارائه تجربه‌ای که حتی از Medal of Honor هم واقع‌گرایانه‌تر باشد و بیشتر حس جنگ جهانی دوم را منتقل کند. نام رمزی این پروژه در اینفینیتی وارد «مدال افتخار کُش» یا "Medal of Honor Killer" بود .

کمپانی اکتیویژن به سرعت این پروژه را جذب کرد و توانست مالکیت ۳۰٪ اینفینیتی وارد را برای خود به دست آورد. آن پروژه در نهایت به Call of Duty ختم شد و شاید آن موقع خوشبین‌ترین اعضای اکتیویژن و اینفینیتی وارد هم فکر نمی‌کردند که این نام روزی در این حد بزرگ شود.

Call of Duty (2003)

بازی

اولین کالاف دیوتی در سال ۲۰۰۳ برای رایانه‌های شخصی منتشر شد و توانست به موفقیت بسیار بزرگی برسد - تا حدی که حتی بهترین بازی کامپیوتر آن سال لقب گرفت . یکی از دلایلی که کالاف دیوتی را از سایر رقبایش متمایز می‌کرد، ساختار بخش داستانی و مکانیک‌های نسبتا واقع‌گرایانه‌اش بودکمپین بازی از سه دید ارتش آمریکا، بریتانیا و شوروی دنبال می‌شد. طی این سه روایت، بازی تنوع مراحل و محیطی بالایی را به تصویر می‌کشید و بازیکن را از مراحل مخفیانه در شب هنگام گرفته تا نبردهای حماسی همچون نبرد استالینگراد با خود همراه می‌کرد.همان طور که اشاره کردیم، یکی از اهداف اصلی اینفینیتی وارد برای Call of Duty ارائه یک تجربه نسبتا واقع‌گرایانه از جنگ جهانی دوم بود و در نهایت توانست به این هدف برسد. بازیکن در هر مرحله چندین هدف برای انجام دادن داشت و می‌توانست به روش‌های مختلف آن‌ها را به اتمام برساند، اما بر خلاف بسیاری دیگر از شوترهای آن موقع، شخصیتی که بازیکن کنترل می‌کرد یک قهرمان تمام عیار نبود.

او تنها می‌توانست دو سلاح همزمان حمل کند، و همچنین در مقابل حملات آسیب‌پذیر بود و باید از بسته‌های سلامتی برای پر کردن جانش استفاده می‌کرد - سیستمی که بعد از این بازی تا سال‌های دراز رها شد. این‌ها باعث می‌شدند که بازیکن مجبور شود به هم‌رزمانش هم تکیه کند.

در واقع هوش مصنوعی یاران و دشمنان کالاف دیوتی یکی از اصلی‌ترین عوامل القای این حس واقع‌گرایانه بود. سربازان دشمن می‌توانستند کاور بگیرند، بازیکن را از پشت غافلگیر کنند و برای پوشش دادن یاران خود به شما تیراندازی کنند. یا برای مثال در نیروهای خودی، در صورتی که یارانتان کشته شوند سربازان جدیدی با نام‌های متفاوت ظاهر می‌شدند تا هیچ وقت در مبارزات تنها نمانید.

کالاف دیوتی ۱ دارای یک بخش چندنفره هم بود و اگر امروز آن را بازی کنید، می‌بینید که این سری چه راه درازی آمده است. بازیکنان تنها می‌توانستند از بین چند جبهه و سلاح مختلف انتخاب خود را انجام دهند، و صرفا در مپ‌هایی ساده با یکدیگر رقابت کنند. آن موقع خبری از سیستم‌هایی همچون کیل‌استریک یا پرستیژ نبود و تنها ویژگی قابل توجه این بخش چندنفره، یک کیل‌کم بود که نحوه کشتن شدنتان توسط بازیکن حریف را نشان می‌داد.

بعد از موفقیت بزرگ Call of Duty، اکتیویژن به دنبال گسترش حضور این آی پی در بازار بود. در حالی که اینفینیتی وارد وظیفه ساخت یک دنباله کامل را بر عهده گرفت، اکتیویژن وظیفه ساخت دو تجربه جدید از کالاف دیوتی را به دو استودیوی دیگر سپرد.

Call of Duty: United Offensive (2004)

بازی

بعد از انتشار نسخه اول، اکتیویژن استودیوی Gray Matter را خریداری کرد. آن‌ها نه تنها در آینده به یکی از راس‌های کلیدی این فرنچایز تبدیل شدند، بلکه گیمرهای قدیمی هم آن‌ها را به واسه ساخت بازی Return to Castle Wolfenstein می‌شناسند. به عنوان اولین پروژه، گری متر ساخت یک بسته گسترش دهنده برای کالاف دیوتی را بر عهده گرفت و در نهایت Call of Duty: United Offensive پس از یک سال منتشر شد.

United Offensive شامل یک بخش داستانی می‌شد که از همان ساختار سه بخشی آمریکا-بریتانیا-شوروی بهره می‌برد . این کمپین با بهره بردن از نبردهایی حتی جذاب‌تر از قبل و گرافیک بهبودیافته، چند ساعت سرگرمی بیشتر برای بازیکنان فراهم می‌کرد. اما چیزی که United Offensive را به یک موفقیت بزرگ تبدیل کرد، گسترش قابل توجه بخش چندنفره بود.

در واقع، یونایتد آفنسیو یکی از مهم‌ترین بخش‌های تاریخ مولتی‌پلیر کالاف دیوتی به شمار می‌رود . علاوه بر اضافه کردن بیش از ده مپ جدید، دو حالت جدید به مولتی‌پلیر اضافه شدند که دوتایشان، یعنی Domination و Capture The Flag هنوز هم که هنوز است جزو حالت‌های محبوب کالاف دیوتی به شمار می‌روند.

علاوه بر این حالات، یونایتد آفنسیو شامل برخی از بزرگ‌ترین نبردهایی که مولتی‌پلیر این سری به خود دیده می‌شد. بازیکنان می‌توانستند در مپ‌هایی عظیم با یکدیگر بجنگند و حتی از وسایل نقلیه و تانک هم بهره ببرند - چیزهایی که تا همین چند سال پیش بیشتر مخصوص سری Battlefield دانسته می‌شدند. به همین دلایل بود که United Offensive به موفقیتی بزرگ دست یافت و توانست عنوان بهترین بسته گسترش دهنده سال را از آن خود کند.

Call of Duty: Finest Hour (2004)

بازی

در کنار یونایتد آفنسیو، اکتیویژن به دنبال ورود به بازار کنسول‌ها هم بود و وظیفه ساخت یک نسخه مخصوص کنسول را به استودیوی Spark Unlimited سپرد. نتیجه این همکاری Call of Duty: Finest Hour بود که در سال ۲۰۰۴ برای پلی استیشن 2 و ایکس باکس منتشر شد.

Finest Hour که به جای یک نسخه شخصی‌سازی شده از انجین Id Tech 3 با Renderware ساخته شده بود، همانند دو عنوان قبلی شامل یک کمپین سه بخشی می‌شد که نسبت به قبل ساختاری سینمایی‌تر داشت. این بازی از یک بخش چندنفره هم بهره می‌برد که روی پلی استیشن 2 تا سقف ۱۶ بازیکن و روی ایکس باکس تا ۳۲ بازیکن پشتیبانی می‌کرد.

یکی دیگر از نکات قابل توجه درباره Finest Hour اجرای آن به صورت ۶۰ فریم بر ثانیه روی کنسول‌های آن موقع است . اما علی‌رغم این دستاوردها، Finest Hour با استقبال و نمرات متوسطی مواجه شد و اکتیویژن هم همکاری خود را با اسپارک آنلیمیتد قطع کرد.

Call of Duty 2 (2005)

بازی

اولین دنباله کامل برای Call of Duty در سال ۲۰۰۵ از راه رسید و برای پی‌سی و به عنوان یک لانچ تایتل برای ایکس باکس 360 منتشر شد. Call of Duty 2 از هر نظر یک نسخه بزرگ‌تر و بهبودیافته نسبت به نسخه قبلی به شمار می‌رفت. کمپین بازی همانند بازی‌های قبلی از سه بخش آمریکا-بریتانیا-شوروی تشکیل شده بود، اما با این تفاوت که این بار داستان از سمت شوروی شروع می‌شد.

به لطف یک موتور گرافیکی بهبود یافته (که حالا با نام IW Engine شناخته می‌شد) و سخت‌افزار قدرتمندتر ایکس باکس 360، اینفینیتی وارد قادر بود مراحلی بسیار بزرگ‌تر و باجزئیات‌تر بسازد و در کنار ارتقای قابل توجه گرافیک، تجربه کامل بازی را به کنسول منتقل کند.

به غیر از بزرگ‌تر شدن مقیاس همه چیز و بهبودهای جزئی (همچون اضافه شدن یک هشدار هنگامی که نارنجکی در نزدیکی‌تان افتاده است)، Call of Duty 2 شامل یک تغییر بزرگ می‌شد که آینده سری را تغییر داد. این بار به جای سیستم جان وابسته به بسته‌های سلامتی، سیستم بازیابی سلامتی خودکار در بازی قرار داده شده بود تا بازی هیچ گاه از ریتم نیافتد . این سیستم از آن موقع تا همین الان سوژه بحث‌های زیادی بوده و موافقان و مخالفان فراوان خود را دارد.

Call of Duty 2 یک قدم مهم برای بخش مولتی‌پلیر هم محسوب می‌شد. در کنار بهبودهای فراوانی که این بخش نسبت به قبل دید (همچون پشتیبانی از مچ‌های ۶۴ نفره روی پی‌سی)، این نسخه به لطف یک لانچ تایتل بودن برای ایکس باکس 360 توانست به یک عنوان بسیار محبوب روی ایکس باکس لایو تبدیل شود. در واقع کالاف دیوتی 2 موقعی بود که نام این فرنچایز به عنوان یکی از عناوین چندنفره محبوب بر سر زبان‌ها افتاد.

کالاف دیوتی ۲ انحصارا برای پی‌سی و ایکس باکس 360 منتشر شد و توانست با استقبال بسیار خوبی مواجه شود. اما اکتیویژن قصد نداشت بازار کنسول‌های نسل ششم را رها کند و تصمیم گرفت یک نسخه دوم هم مخصوص آن پلتفرم‌ها بسازد.

Call of Duty 2: Big Red One (2005)

بازی

اینجا نقطه‌ایست که استودیوی Treyarch اولین قدم خود را در فرنچایز کالاف دیوتی برداشت. تری‌آرک پیش از این سابقه کار روی عناوینی همچون Spider-Man 2 روی کنسول را داشت و ساخت یک کالاف دیوتی قدمی بزرگ برای آن‌ها بود. برای کمک به آن‌ها، اکتیویژن بعد از انتشار United Offensive استودیوی گری متر را به آن‌ها ملحق کرد تا یک تیم کامل و باتجربه برای ساخت یک کالاف دیوتی مخصوص کنسول آماده داشته باشد.

نتیجه کار این تیم Call of Duty 2: Big Red One بود که انحصارا برای پلی استیشن 2، گیم کیوب و ایکس باکس منتشر شد. این بازی که با موتور مخصوص تری‌آرک ساخته شده بود، از این جهت جالب بود که برای اولین بار کمپین یک کالاف دیوتی را از ساختار سه‌تایی خارج و صرفا روی جبهه آمریکا تمرکز کرد.

این بازی در بخش چندنفره خود هم بیشتر دنباله‌روی ساختار United Offensive بود و روی نبردهای بزرگی که شامل حضور وسایل نقلیه و کلاس‌های منحصر بفرد می‌شدند تمرکز می‌کرد.

Call of Duty: Big Red One به عنوان یک بازی مخصوص کنسول‌های قدیمی توانست به موفقیت قابل قبولی دست پیدا کند. همین موفقیت برای اکتیویژن کافی بود که به تری‌آرک نقش بیشتری در روند توسعه فرنچایز طلایی خود بدهد. بدین ترتیب، در حالی که اینفینیتی وارد مشغول ساخت یک پروژه رویایی و جاه‌طلبانه جدیدش بود، تری‌آرک وظیفه ساخت یک نسخه اصلی را بر عهده گرفت تا فاصله دو ساله تا انتشار بازی بعدی اینفینیتی وارد را پوشش دهد.

Call of Duty 3 (2006)

بازی

Call of Duty 3 از چند نظر نقطه‌ای جالب در تاریخ کالاف دیوتی محسوب می‌شود. اول از همه، این اولین کالاف دیوتی اصلیست که توسط استودیویی غیر از اینفینیتی وارد ساخته شده. دوما این که این عنوان در بازه به شدت کوتاه هشت ماه ساخته شد.

این مورد مستقیما به نکته سوم منجر می‌شود؛ Call of Duty 3 تنها نسخه اصلی سری است که تنها برای کنسول منتشر شده (و اولین کالاف دیوتی روی پلی استیشن 3)، چرا که تری‌آرک برای ساخت یک پورت پی‌سی با کمبود زمان مواجه شد. و نکته آخر هم این است که کالاف دیوتی 3 اولین و آخرین نسخه اصلی‌ای بود که نه با موتور اینفینیتی وارد، بلکه با موتور تری‌آرک ساخته شد.

علی‌رغم تمام این تغییرات نگران‌کننده، Call of Duty 3 اتفاقا عنوان بسیار خوش‌ساختی از آب در آمد و توانست نمرات و فروش بسیار خوبی را تجربه کند. این بازی همانند ساخته قبلی تری‌آرک در کمپین خود تماما روی جبهه غرب تمرکز می‌کرد و برای جبران کمبود نبردهای شرق، تمرکز بیشتری روی توسعه و عمق بخشیدن به شخصیت‌هایش گذاشته بود.

بخش چندنفره بازی هم در واقع نسخه‌ای تکامل‌یافته از United Offensive و Big Red One بود و با کلاس‌بندی منحصر بفرد، نبردهایی با مقیاس بزرگ و نقش گسترده وسایل نقلیه و تانک‌ها، یکی از تجربه‌های منحصر بفردتر تاریخ سری را از بخش چندنفره‌اش ارائه می‌داد.

همچنین تری‌آرک علی‌رغم زمان بسیار کمش موفق شده بود یک خروجی خوب از موتورش به نمایش بگذارد و Call of Duty 3 از نظر گرافیکی یک پیشرفت محسوس نسبت به نسخه دوم بود. جالب است بدانید که مکانیک برداشتن و پرتاب کردن نارنجک‌های دشمن برای نجات دادن خود اولین حضور خود را در این نسخه داشت.

تری‌آرک موفق شد از پس وظیفه سنگین خود با موفقیت برآید و همین باعث شد تا جایگاه آن‌ها به عنوان یکی از توسعه‌دهندگان اصلی کالاف دیوتی تثبیت شود. اما در حالی که آن‌ها کارشان را روی یک بازی دیگر از دوران جنگ جهانی آغاز کردند، وقتش رسیده بود که اینفینیتی وارد بالاخره از پروژه جاه‌طلبانه خود رونمایی کند. پروژه‌ای که شاید مهم‌ترین نقطه تاریخ کالاف دیوتی باشد.

Call of Duty: Roads to Victory (2007)

ر

البته قبل از آن، یک بازی کالاف دیوتی دیگر هم داشتیم که جا دارد به آن هم اشاره‌ای داشته باشیم. Call of Duty: Roads to Victory که توسط Amaze Entertainment ساخته شده بود، در مارچ ۲۰۰۷ انحصارا برای PSP منتشر شد.

این بازی دارای یک کمپین سه بخشه بود، اما در مقیاسی بسیار کوچک‌تر نسبت به نسخه‌های اصلی که البته باعث شده بود بازی گرافیک بسیار خوبی برای یک عنوان PSP داشته باشد. اما در نهایت این بازی با استقبال چندانی مواجه نشد و نمرات متوسطی دریافت کرد. هرچند که چند ماه بعد قرار بود سرنوشت کالاف دیوتی برای همیشه عوض شود.

Call of Duty 4: Modern Warfare (2007)

شاید اولین کالاف دیوتی در سال ۲۰۰۳ ساخته شده باشد، اما کالاف دیوتی‌ای که امروز می‌شناسیم در سال ۲۰۰۷ با Call of Duty 4: Modern Warfare متولد شد . اینفینیتی وارد از زمانی که ساخت نسخه اول را به اتمام رساند به فکر خروج از جنگ جهانی بود و کار روی یک بازی با حال و هوای جنگ مدرن را از همان موقع آغاز کرد.

نتیجه چهار سال در دست ساخت بودن و توسعه موتور IW Engine باعث شد تا مدرن وارفر علی‌رغم اختلافی یک ساله در انتشارش با نسخه قبلی، جهشی به اندازه یک نسل داشته باشد.

مدرن وارفر اولین نسخه‌ای بود که در جنگ جهانی جریان نداشت ، که متعاقبا باعث می‌شد اینفینیتی وارد دیگر نتواند وقایع تاریخی را به عنوان داستان به تصویر بکشد. اما این استودیو به بهترین شکل توانست از پس نوشتن یک داستان جذاب برای بازی خود برآید.

بازی در سال ۲۰۱۱ جریان داشت و ماجرایش از کشته شدن رئیس جمهور کشوری خیالی در خاورمیانه توسط تروریستی به نام خالد الاسد و آغاز یک جنگ داخلی در روسیه توسط یک جنبش ناسیونالیستی به رهبری ایمران زاخائف شروع می‌شد . این آغازگر جنگی بود که بازیکنان را به درگیری‌هایی در خاورمیانه، انگلستان، اوکراین، روسیه، آذربایجان و غیره می‌برد.

از بخش داستانی مدرن وارفر به عنوان یکی از بهترین کمپین‌های تاریخ کالاف دیوتی یاد می‌شود و چند عامل در محبوبیت این داستان نقش دارند. اول این که مدرن وارفر چندین شخصیت به یاد ماندنی معرفی کرد که همچنان جزو نمادین‌ترین کارکترهای سری و به طور کل گیمینگ به شمار می‌روند؛ از جمله سوپ مکتاویش و مهم‌تر از او کاپیتان پرایس که با صداگذاری بی‌نقص بیلی موری دلبری می‌کند.

عامل دوم هم این است که این کمپین از لحظات به یاد ماندنی پر شده است. چه آن مرحله تمرینی که فکر و ذهن بازیکنان را برای رکوردشکنی درگیر کرده بود گرفته، تا مرحله‌ای همچون All Ghillied Up که بازیکنان را به پریپیات می‌برد تا در یک مرحله غالبا مخفی‌کاری و با استفاده از اسنایپرهای مجهز به صدا خفه کن اقدام به ترور زاخائف کنند.

و البته، کی می‌تواند آن صحنه شوکه کننده انفجار بمب اتم را فراموش کند که همچنان یکی از وحشتناک‌ترین صحنه‌هاییست که می‌توانید در یک بازی تجربه کنید.

عرض کردیم که این نسخه در حد یک نسل نسبت به عناوین قبلی پیشرفت کرده بود. با بهره‌گیری از موتور IW Engine 3.0، اینفینیتی وارد قادر بود تا افزایش قابل توجهی به کیفیت گرافیک بازی، از جمله کیفیت بافت‌ها و جزئیات محیط‌ها، پارتیکل‌هایی همچون انفجار، فیزیک و انیمیشن‌های بازی ببخشد. برای مورد آخر، سازندگان با سربازان و متخصصان واقعی همکاری کرده بودند تا بتوانند کارکترهای بازی را درست همانند مدلی که یک سرباز حرکت می‌کند انیمیت کنند.

اما چیزی که نام Modern Warfare را به عنوان یک بازی افسانه‌ای ثبت کرد بخش چندنفره انقلابی‌اش بود - اصلا به همین دلیل است که می‌گوییم کالاف دیوتی در واقع اینجا متولد شد.

مدرن وارفر تقریبا تمامی سیستم‌هایی که امروزه در مولتی‌پلیر CoD می‌بینید را پایه‌گذاری کرد ؛ سیستم پیشرفتی که دائما سلاح‌ها و آیتم‌های جدید برای بازیکنان باز می‌کرد، سیستم پرستیژ، Loadoutهای قابل شخصی‌سازی، کیل‌استریک‌هایی که به بازیکنان در صورت کشته نشدن و کیل زیاد گرفتن پاداش‌هایی همچون حمله هوایی و هلیکوپترهای پشتیبان می‌داد، پرک‌ها، و غیره همگی از سیستم‌هایی هستند که اولین حضورشان را در مدرن وارفر تجربه کردند.

یکی از دلایل پیشرفت مولتی‌پلیر مدرن وارفر نسبت به قبل این بود که اینفینیتی وارد از همان ابتدای کار یک تیم مخصوص توسعه این بخش در نظر گرفته بود. و آن‌ها نتیجه تلاششان را دیدند؛ Modern Warfare یک انفجار هسته‌ای در فضای تجربه‌های چندنفره بود - علی‌الخصوص روی کنسول‌ها که عملا باعث شد کالاف دیوتی جای Halo را به عنوان پادشاه بازی‌های چندنفره کنسولی بگیرد.

Call of Duty 4: Modern Warfare به موفقیتی به شدت عظیم تبدیل شد و با کمپین ساختارشکن و مولتی‌پلیر انقلابی خود، نه تنها آینده فرنچایز کالاف دیوتی بلکه به کل گیمینگ را تغییر داد. اینجا بود که دیگر مشخص شد کالاف دیوتی نامیست که حالا حالاها کنار نمی‌رود. با موفقیت این بازی، ساخت یک دنباله قطعی بود.

آن دنباله دو سال بعد از راه رسید، اما قبل از آن تری‌آرک با بازگشت به حال و هوای کلاسیک سری این فاصله را پر کرد. چیزی که بسیاری انتظار نداشتند این بود که تری‌آرک هم با این بازی خود به اندازه مدرن وارفر در آینده کالاف دیوتی تاثیر می‌گذارد.

Call of Duty: World at War (2008)

بازی

در حرکتی که تعجب برخی از بازیکنان را به همراه داشت، سری بازی های کالاف دیوتی برای نسخه سال ۲۰۰۸ خود دوباره به جنگ جهانی دوم بازگشت. تری‌آرک برای ساخت Call of Duty: World at War موتور داخلی خود را رها کرد و به موتور IW Engine 3.0 رو آورد که مدرن وارفر رویش اجرا می‌شد.

کمپین World at War، که در دو بخش آمریکا و شوروی دنبال می‌شد، با اختلاف تاریک‌ترین تجربه‌ای که کالاف دیوتی در کمپین‌های خود دیده بود را ارائه می‌داد و به جای پرداختن به جنبه‌های حماسی جنگ جهانی دوم، وحشت حاکم بر این دوران را به تصویر می‌کشید.

شدت خشونت بازی به شدت بالا بود و دائما سربازانی را می‌دیدید که توسط سلاح‌های شعله‌افکن می‌سوختند و یا اعضای بدنشان در اثر انفجار قطع می‌شد . اصلا اولین صحنه بازی شما را در حالی که اسیر شده بودید مجبور به تماشای شکنجه و در نهایت اعدام شدن هم‌رزمانتان می‌کرد.

یکی دیگر از نکات حائز توجه کمپین World at War استفاده از بازیگران مشهور هالیوود برای صداگذاری شخصیت‌هایش بود. آرون استنفورد در نقش سرباز پولونسکی، کیفر سادرلند در نقش کلنل روباک و گری اولدمن در نقش گروهبان ویکتور رزنوف از جمله بازیگران بزرگی بودند که در این بازی صداگذاری انجام دادند.

World at War برای بخش چندنفره خود تقریبا به طور کامل از ساختار مدرن وارفر استفاده می‌کرد و صرفا در آن‌ها تغییراتی برای هماهنگ کردنشان با فضای جنگ جهانی اعمال کرد. مثلا یکی از کیل‌استریک‌های بازی، سگ‌هایی بودند که در مپ برای خود می‌دویدند و به سمت بازیکنان حمله می‌کردند. و خب، می‌توانید حدس بزنید که بازیکنان حسابی از دست آن‌ها کفری می‌شدند.

اما یک ویژگی جدید مولتی‌پلیر ورلد ات وار نسبت به مدرن وارفر بازگشت وسایل نقلیه بود و بازیکنان در مپ‌های بزرگ‌تر می‌توانستند در تانک‌ها به نبرد با یکدیگر بروند. در کل بخش چندنفره World at War چندان تجربه جدیدی به بازیکنان ارائه نمی‌داد، اما همچنان یک بخش سرگرم‌کننده و خوش‌ساخت باقی مانده بود.

گفتیم که World at War به طرز غیرمنتظره‌ای نقش بسیار بزرگی در شکل‌گیری آینده کالاف دیوتی داشت. این عنوان شاهد حالت‌های کو-آپ می‌شد که در آن‌ها بازیکنان به همراه یکدیگر می‌توانستند مراحل خاصی را انجام دهند. یکی از این مراحل، یک حالت مخفی به نام Nazi Zombies بود. در حالت زامبی، بازیکنان در حالی که در یک ساختمان گیر افتاده‌اند با موج‌های بی‌پایانی از زامبی‌ها می‌جنگیدند و زنده می‌مانند.

بازیکنان ابتدا کارشان را با تجهیزات محدود و یک سلاح کمری ضعیف آغاز می‌کردند و به مرور با کشتن زامبی‌ها و بستن پنجره‌ها برای خود امتیاز جمع‌آوری می‌کردند. این امتیازها را می‌شد خرج باز کردن درهای پیش‌تر قفل شده برای آزادی بیشتر در حرکت کردن، و خرید سلاح‌های قدرتمندتر کرد. بازی وقتی به اتمام می‌رسید که آخرین بازیکنان زنده مانده بالاخره کشته شوند.

این حالت اصلا چیزی نبود که تری‌آرک از قبل برایش برنامه خاصی ریخته باشد. به طوری که سازندگان آن را در مراحل آخر توسعه World at War به عنوان یک حالت اضافه ساختند. اما استقبال بسیار بالا از Nazi Zombies باعث شد تا تری‌آرک در آینده سه مپ پولی دیگر به این حالت اضافه کند و از قضا هم این سه مپ جزو پرفروش‌ترین بسته‌های الحاقی بازی بودند.

حالت زامبی در نسخه‌های بعدی ساخت تری‌آرک محبوب و محبوب‌تر شد، تا حدی که حالا به یکی از معروف‌ترین حالات کالاف دیوتی تبدیل شده و حتی بعضا نسخه‌های خارج از تری‌آرک هم آن را شامل می‌شوند.

Call of Duty: World at War هنگام انتشار با نقدهای مثبت و فروش خوبی مواجه شد. در حالی که حالت زامبی و بخش کمپین با نظرات مثبت زیادی مواجه شدند، بازگشت به فضای در آن موقع تکراری جنگ جهانی دوم و شباهت مکانیکی بازی با مدرن وارفر انتقادات خود را به همراه داشت. اما موفقیت بازی برای اکتیویژن رضایت‌بخش بود و امروزه هم از این عنوان به نیکی یاد می‌شود.

بعد از World at War، وقتش رسیده بود که اینفینیتی وارد با دنباله خود برای بازی فوق محبوبش دوباره انفجاری در صنعت گیم برپا کند.

Call of Duty: Modern Warfare 2 (2009)

بازی

اینفینیتی وارد برای ساخت دنباله مدرن وارفر دوباره قدمی بزرگ برداشت. سازندگان تصمیم گرفتند انجین خود را باری دیگر ارتقا دهند و این انجین ارتقا یافته با نام IW Engine 4.0 به آن‌ها اجازه می‌داد که یک بازی پیشرفته‌تر از کار قبلی خود بسازند. بیشترین بهبودها را می‌شد در مدل شخصیت‌ها، جزئیات محیط و نورپردازی مشاهده کرد و به طور کل بازی حال و هوای تازه‌ای به خود گرفته بود.

داستان Call of Duty: Modern Warfare 2 چند سال پس از نسخه اول آغاز می‌شد؛ مرگ زاخائف نه تنها جنبش ناسیونالیست روسیه را از بین نبرد، بلکه آن‌ها را بیش از پیش قوی کرد - در حدی که آن‌ها حتی کنترل کل روسیه را در اختیار گرفتند. اینجاست که با آنتاگونیست اصلی سه‌گانه مدرن وارفر آشنا می‌شویم؛ راست دست زاخائف، یعنی ولادیمیر مکاروف که با اقدامات تروریستی خود به دنبال انتقام از غرب می‌گردد.

بازیکن در بخش قابل توجهی از بازی کنترل عضوی از نیروهای ویژه Task Force 141 به نام گری سندرسون یا «روچ » را ایفا می‌کند. سوپ مکتاویش از نسخه اول به عنوان افسر ارشد روچ حضور دارد و از اواسط بازی هم کاپیتان پرایس محبوب به بازی برمی‌گردد.

از دیگر شخصیت‌های قابل توجه داستان مدرن وارفر 2 می‌توان به « گوست » ، یکی دیگر از اعضای Task Force 141 که ظاهر منحصر بفردی دارد، و سپهبد شپرد ، فرمانده کل این یگان اشاره کرد.

کمپین Call of Duty: Modern Warfare 2 از این نظر جالب توجه است که گاها بیشتر از یک تجربه نظامی، همانند یک فیلم اکشن بلاک‌باستر به نظر می‌رسد. سازندگان در این بازی بیشتر روی صحنه‌های هیجان‌انگیز و اسکریپت شده‌ای تمرکز کرده بودند که گاها انگار مستقیما از فیلم‌های جیمز باند بیرون آمده بودند.

حالا این تغییر چه خوب بوده باشد و چه بد، مدرن وارفر 2 از این نظر روی بازی های آینده کالاف دیوتی تاثیر گذاشت و بخش‌های داستانی آینده با هر بازی بیشتر و بیشتر هالیوودی شدند.

و البته نمی‌توانیم از کمپین کالاف دیوتی: مدرن وارفر 2 صحبت کنیم و اشاره‌ای به مرحله No Russian نداشته باشیم. در این مرحله که به عنوان یکی از بزرگ‌ترین جنجال‌های تاریخ گیم شناخته می‌شود، بازیکن به عنوان یک نفوذی با مکاروف و گروهش در یک عملیات تروریستی همراه می‌شود .

این عملیات تروریستی چی بود؟ قتل عام وحشتناک شهروندان بی‌گناه در فرودگاه مسکو. با این که بازیکن هیچوقت مجبور نمی‌شد خودش تیراندازی کند و حتی می‌توانست این مرحله را به کل رد کند، اما در هر صورت No Russian جنجال بزرگی در فضای داخل و خارج از گیمینگ ایجاد کرد، تا حتی که برخی آن را یک تمرین برای عملیات تروریستی واقعی می‌دانستند.

Call of Duty: Modern Warfare 2 تغییرات و ویژگی‌های جدید زیادی به مولتی‌پلیر خود اعمال کرد. کیل‌استریک‌های جدیدی به بازی اضافه شدند (همچون آن Tactical Nuke معروف که به بازیکن اجازه می‌داد بعد از ۲۵ کیل بدون مردن، مچ را با یک بمب اتم به اتمام برساند)، رنج اتچمنت‌ها و اسکین‌هایی که روی سلاح‌ها قرار می‌گرفتند بیش از پیش شد، سلاح‌های جدیدی اضافه شدند که برخی‌شان را می‌شد در هر دو دست گرفت (همچون آن شاتگان‌های لعنتی) و پرک‌های جدیدی هم برای بازیکنان در نظر گرفته شدند.

مولتی‌پلیر بازی از نظر محبوبیت انفجاری حتی بزرگ‌تر از نسخه اول بود و بازیکنان جدید و قدیمی بسیاری را به خود جلب کرد. البته این محبوبیت افزایش یافته باعث شد تا سر و کله آن جو مسمومی که مولتی‌پلیر کالاف دیوتی امروزه به خاطرش منفور است پیدا شود. به طور کلی‌تر، Modern Warfare 2 از هر نظر نسبت به نسخه قبل گسترده‌تر شده بود و اگرچه بخش‌های خوب آن بهتر از قبل شده بودند، اما بدی‌هایش هم خود را بیش از پیش نشان می‌دادند.

به غیر از کمپین و مولتی‌پلیر، کالاف دیوتی: مدرن وارفر 2 شامل یک حالت جدید به نام Spec Ops می‌شد. در این حالت کو-آپ، بازیکنان به صورت تک‌نفره یا به همراه دوستانشان می‌توانستند مراحل جدیدی را تجربه کنند.

این مراحل چالش‌های منحصر بفردی ارائه می‌دادند، مثلا خنثی کردن سه بمب در مدت زمانی کوتاه، و بازیکنان با انجام دادنشان و بسته به درجه سختی مرحله ستاره به دست می‌آوردند. Spec Ops هم توانست به یکی از حالات محبوب بازی تبدیل شود، اما می‌توان گفت که به اندازه زامبی از عناوین تری‌آرک نتوانست روی آینده سری تاثیر بگذارد.

مدرن وارفر 2 پس از انتشار نمرات و فروش بسیار خوبی را تجربه کرد و یک موفقیت بزرگ برای اکتیویژن بود. علی‌رغم کیفیت کلی بسیار بالای بازی، متاسفانه بسیاری از مشکلاتی که امروزه نام کالاف دیوتی را لکه‌دار کرده‌اند از اینجا آغاز شدند.

به غیر از ایجاد جو مسموم در بخش چندنفره و تمرکز روی ست‌پیس‌های هالیوودی به جای نوآوری در گیم‌پلی در بخش تک‌نفره، بازی کالاف دیوتی: مدرن وارفر 2 نقطه‌ای بود که اکتیویژن تصمیم گرفت از پتانسیل درآمدزایی فرنچایز بیش از پیش استفاده کند.

چند بسته الحاقی پولی برای گسترش مپ‌های مولتی‌پلیر منتشر شدند و بر خلاف گذشته، برای بازیکنان پی‌سی هم پولی بودند. همچنین، با این نسخه برای اولین بار کالاف دیوتی روی پی‌سی فاقد سرورهای مخصوص بود. به طور کل از اینجا بود که کالاف دیوتی به یک فرنچایز کنسول محور تبدیل شد و تا سال‌ها به پی‌سی به عنوان یک بازار سطح پایین‌تر نگاه کرد.

در هر صورت اینفینیتی وارد باری دیگر تجربه‌ای بسیار موفقیت‌آمیز از ساخت یک کالاف دیوتی پشت سر گذاشت. اما متاسفانه، تنها مدتی بعد از انتشار مدرن وارفر 2 روزهای سختی برای این استودیو آغاز شد که تا سال‌ها آینده آن‌ها را تحت تاثیر قرار داد. اما در آن طرف، تری‌آرک روی پروژه‌ای کار می‌کرد که قرار بود نقش بزرگی در آینده فرنچایز داشته باشد.

Call of Duty: Black Ops (2010)

بازی

تری‌آرک بعد از انتشار World at War برای پروژه بعدی خود فضایی را انتخاب کرد که در فضای گیمینگ بی‌سابقه بود. الهام گرفته از فیلم‌هایی همچون Apocalypse Now و Full Metal Jacket، کالاف دیوتی ۲۰۱۰ به دهه ۶۰ میلادی و فضای جنگ سرد سفر کرد. این پروژه که با IW Engine 3.0 ساخته می‌شد در نهایت Call of Duty: Black Ops نام گرفت و در نوامبر ۲۰۱۰ منتشر شد.

بلک آپس داستان یک افسر CIA به نام الکس میسون را دنبال می‌کند که در اتاقی مرموز به صندلی بسته شده، توسط صدایی ناشناس در حال بازجویی بوده و دائما اعداد عجیبی را مشاهده می‌کند . او شروع به بازگویی داستان گذشته‌اش و شرکت کردن در عملیات‌ها و جنگ‌هایی همچون حمله به خلیج خوک‌ها و جنگ ویتنام می‌کند.

به طور کل داستان بازی به شدت درگیر تم‌هایی همچون جاسوسی، ترورهای سیاسی مامورهای مخفی و تئوری‌های توطئه است و به عقیده بسیاری، بهترین داستانی که یک کالاف دیوتی در آن موقع می‌توانست داشته باشد را ارائه می‌داد.

بازی همچنین شخصیت‌هایی را به سری معرفی کرد که به برخی از محبوب‌ترین کارکترهای کل سری تبدیل شدند. به غیر از میسون، فرانک وودز و جیسون هادسون نیز جزو برخی از شخصیت‌های معروف بلک آپس به شمار می‌روند.

از آن جایی هم که بازی در دنیای عنوان قبلی تری‌آرک یعنی World at War جریان دارد، ویکتور رزنوف هم از آن بازی باری دیگر به عنوان یکی از شخصیت‌های مهم حضور پیدا می‌کند. بازی همچنین شامل حضور چند شخصیت تاریخی مهم از دوره جنگ سرد می‌شود که از میانشان می‌توان به جان اف. کندی، رابرت مک‌نامارا و فیدل کاسترو اشاره کرد.

در کل کمپین بلک آپس دنباله‌روی همان ساختاری بود که در کالاف دیوتی: مدرن وارفر 2 دیدیم. بازی پر شده بود از لحظات سینمایی هالیوودی (مخصوص با انفجارهای فراوانش) و علی‌رغم تنوع محیطی بالا در مراحلش، ساختاری بسیار خطی داشت. یکی از المان‌هایی که از World at War برگشته بود خشونت شدید بود و در بخش‌های بسیاری از بازی می‌توانستید شاهد قطع عضو و تکه تکه شدن سربازان باشید .

بخش چندنفره بلک آپس تقریبا از همان ساختار کلی نسخه قبل پیروی می‌کرد. مکانیک‌هایی همچون کیل‌استریک‌ها بازگشته بودند که از میانشان می‌توان به یک مینی‌گان، یک هلیکوپتر جنگی و البته بازگشت سگ‌های لعنتی از World at War اشاره کرد.

امکانات شخصی‌سازی هم بیش از پیش شده بودند و بازیکنان نه تنها سلاح‌های خود، بلکه کارکتر خود را هم می‌توانستند به ظاهر دلخواهشان در آورند. از دیگر نکات قابل توجه مولتی‌پلیر Black Ops می‌توان به اولین حضور مپ محبوب Nuketown و اضافه شدن Theater Mode برای ضبط کردن لحظات به‌یادماندنی اشاره کرد.

دیگر حالت اصلی بلک آپس بخش زامبی بود که این بار با ساختاری کامل‌تر در بازی حضور پیدا کرده بود . زامبی برای اولین بار تمرکز بیشتری روی داستان داشت و یک خط داستانی جالب برای این بخش آغاز کرد.

حتی در یکی از مپ‌ها، بازیکنان می‌توانستند در نقش جان اف. کندی، ریچارد نیکسون، رابرت مک‌نامارا و فیدل کاسترو قرار بگیرند که در پنتاگون مورد حمله زامبی‌ها قرار گرفته بودند. این حالت بعد از عرضه بازی مپ‌های بیشتری هم دریافت کرد و به محبوبیتش میان بازیکنان روز به روز افزوده می‌شد.

علی‌رغم کار با نسخه‌ای قدیمی‌تر از IW Engine، تری‌آرک توانست بهبودات زیادی روی این موتور اعمال کند. یکی از بخش‌هایی که با بیشترین پیشرفت مواجه شد، کیفیت بافت‌های بازی بود. همچنین با استفاده از تکنولوژی موشن کپچر سازندگان موفق شدند که بهبود قابل توجهی به انیمیشن‌های صورت شخصیت‌ها ببخشند، که در صحنه‌های دراماتیک‌تر به خوبی خود را نشان می‌داد.

Call of Duty: Black Ops توانست با نمرات مثبت و فروش فوق‌العاده‌ای مواجه شود و از نظر فروش هم توانست آماری بالاتر از مدرن وارفر 2 برای خود ثبت کند. با این حال، برخی نسبت به تکراری شدن ساختار کمپین و مولتی‌پلیر کالاف دیوتی انتقاد داشتند و معتقد بودند که باید نوآوری‌های بیشتری در بازی‌های آینده انجام شود.

بلک آپس آنقدری موفقیت‌آمیز عمل کرد که اکتیویژن را برای ساخت یک دنباله ترغیب کند . در حالی که تری‌آرک یک روند رو به بالا را آغاز کرده بود، اینفینیتی وارد روزهای پردردسری را پشت سر می‌گذاشت.

Call of Duty: Modern Warfare 3 (2011)

بازی

از تنها چند روز بعد از انتشار مدرن وارفر 2، اینفینیتی وارد کار روی قسمت سوم و نهایی این سری محبوب را آغاز کرد. اما بعد از حدود چند ماه، موسسین استودیو یعنی جیسون وست و وینس زامپلا به علت دعوای حقوقی‌شان با اکتیویژن بر سر پاداشی که به آن‌ها وعده داده شده بود اخراج شدند.

زامپلا و وست از اکتیویژن در دادگاه شکایت کردند و همزمان با دعوای حقوقی‌شان، به دنبال تاسیس استودیوی مستقل خود رفتند. این استودیوی جدید چیزی نبود جز Respawn Entertainment که امروزه با بازی‌های Titanfall ،Apex Legends و Star Wars Jedi: Fallen Order جزو نام‌های تراز اول صنعت گیم به شمار می‌رود.

ریسپاون تعداد بسیار زیادی از کارمندان سابق اینفینیتی وارد که بعد از اخراج وست و زامپلا از شغل خود استعفا داده بودند را جذب کرد. نتیجه این شد که اینفینیتی وارد برای توسعه Modern Warfare 3 به مشکل خورد. اکتیویژن برای حل این مشکل استودیوهای دیگری را برای کمک بر سر کار آورد.

استودیوی Sledgehammer Games از سال ۲۰۰۹ روی یک کالاف دیوتی سوم شخص کار می‌کرد که در جنگ ویتنام جریان داشت. پس از اینکه ساخت مدرن وارفر 3 به مشکل خورد، اکتیویژن آن‌ها را مجبور به رها کردن پروژه کنونی و حضور به عنوان توسعه‌دهنده اصلی مدرن وارفر 3 در کنار اینفینیتی وارد کرد.

از طرف دیگر استودیوی با سابقه Raven Software هم به عنوان نیروی کمکی به توسعه بازی پیوست. در حالی که اسلجهمر گیمز و اینفینیتی وارد ساخت بخش تک‌نفره بازی را بر عهده گرفتند، ریون سافتور بخش مولتی‌پلیر بازی را جلو برد.

Call of Duty: Modern Warfare 3 در نهایت در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. داستان بازی مستقیما از نقطه پایان شماره دوم آغاز می‌شد و دنیایی را به تصویر می‌کشید که به دست ولادیمیر مکاروف وارد جنگ جهانی سوم شده بود. علاوه بر مکاروف شخصیت‌های دیگری همچون کاپیتان پرایس، سوپ مکتاویش و نیکولای هم دوباره بازگشتند و علاوه بر آن‌ها، شخصیت‌های جدیدی همچون یوری هم به داستان پیوستند .

مدرن وارفر 3 در کمپین خود همان چیزی را ارائه می‌داد که در آن موقع برای کالاف دیوتی روتین شده بود. مراحل خطی، ست پیس‌های هالیوودی، صحنه‌های از پیش اسکریپت شده و انفجارهای فراوان. با این حال، بازی با به تصویر کشیدن مبارزات و صحنه‌های هیجان‌انگیز همچنان می‌توانست بازیکن را سرگرم نگه دارد. بازی کالاف دیوتی: مدرن وارفر 3 در نهایت توانست پایانی راضی‌کننده برای سه‌گانه ارائه دهد و طرفداران را از این نظر راضی نگه دارد .

بخش مولتی‌پلیر بازی هم تقریبا همان چیزی بود که در مدرن وارفر 2 دیده بودیم، اما با چند تغییر. مهم‌ترین تغییر بازی به کیل‌استریک‌ها مربوط می‌شد که این بار پوینت‌استریک نام داشتند.

تفاوت اصلی پوینت‌استریک‌ها این بود که بازیکن با انجام دادن آبجکتیوها هم می‌توانست امتیاز کافی برای به دست آوردن استریک مد نظرش را به دست آورد. در واقع، بازی اینگونه بازیکنان را تشویق می‌کرد که صرفا روی کیل گرفتن تمرکز نکنند. دیگر تفاوت پوینت‌استریک این بود که به سه دسته Assault - Support - Specialist تقسیم می‌شد و هرکدام کاربرد خاص خود را داشتند.

به غیر از کمپین و بخش چندنفره، حالت Spec Ops هم در مدرن وارفر برگشت و تقریبا همان چیزی بود که در نسخه دوم دیده بودیم. اما یک حالت جدید هم به نام Survival به آن اضافه شده بود که همان طور از اسمش معلوم است، بازیکنان در آن باید با موج‌های بی‌نهایتی از دشمنان می‌جنگیدند و زنده می‌مانند. این حالت توانست محبوبیت نسبتا خوبی میان بازیکنان پیدا کند.

Call of Duty: Modern Warfare 3 نقدهای خوبی گرفت و فروش بسیار خوبی تجربه کرد. اما استقبال از بازی به اندازه نسخه‌های قبلی مثبت نبود و به نظر می‌رسید که سال به سال به مخالفان فرنچایز افزوده می‌شود. بیشترین انتقادات بر سر شباهت زیاد بازی با عناوین قبلی و برخی از تغییرات مولتی‌پلیر برمی‌گشت. در ضمن ۲۰۱۱ سالی بود که رقابت کالاف دیوتی با فرنچایز نظامی محبوب الکترونیک آرتز یعنی Battlefield شروع شد.

بعد از کالاف دیوتی: مدرن وارفر 3، اسلجهمر گیمز به عنوان توسعه‌دهنده سوم کالاف دیوتی مشغول به کار روی پروژه خود شد و اینفینیتی وارد هم کار روی اولین نسخه نسل هشتمی سری را آغاز کرد. حالا وقتش رسیده بود که ببینیم تری‌آرک با دنباله خود برای Black Ops چه حرف‌هایی برای گفتن دارد.

Call of Duty: Black Ops 2 (2012)

بازی

در حالی که با هر نسخه عرضه شده از کالاف دیوتی انتقادات نسبت به تکراری شدن این سری بیشتر و بیشتر می‌شد، تری‌آرک تصمیم گرفت تا برای پروژه بعدی خود دست به تغییرات بزرگی بزند و کالاف دیوتی را به فضایی جدید و یک ساختار روایی جدید ببرد.

داستان Call of Duty: Black Ops 2 دنباله‌ای بر نسخه اول بود، اما کاری جالب با داستانش کرده بود. کمپین کالاف دیوتی: بلک آپس ۲ در دو بازه زمانی دنبال می‌شد؛ دهه ۸۰ میلادی و سال ۲۰۲۵ . کالاف دیوتی برای اولین بار در تاریخش وارد یک فضای واقع در آینده شده بود و از این نظر یک تنوع به شدت ضروری به سری داد.

آنتاگونیست اصلی بازی کالاف دیوتی: بلک آپس ۲ یک تروریست به نام رائول منندز بود که طی این دو بازه زمانی قصد داشت آمریکا و چین را وارد یک جنگ سرد دوم کند. منندز به دلیل شخصیت‌پردازی قدرتمندش جزو یکی از بهترین آنتاگونیست‌های کالاف دیوتی به شمار می‌رود و قطعا یکی از بزرگ‌ترین نقاط قوت این عنوان است.

در بازه دهه ۸۰ الکس میسون، فرانک وودز و جیسون هادسون به عنوان شخصیت‌های اصلی داستان بازگشتند . در بازه آینده هم شخصیت اصلی داستان کسی نبود جز دیوید میسون، پسر الکس که رابطه خوبی با پدرش ندارد .

گفتیم که بلک آپس 2 علاوه بر یک فضای جدید، یک ساختار جدید هم به کمپین کالاف دیوتی آورد. برای اولین بار (و آخرین بار تا چندین سال بعد) در تاریخ سری، کالاف دیوتی به بازیکن اجازه می‌ داد تصمیمات خاص خود را بگیرد. بازیکن نه تنها می‌توانست قبل از هر ماموریت سلاح‌های خود را انتخاب و شخصی‌سازی کند، بلکه می‌توانست طی داستان هم تصمیماتی بگیرد که روی داستان تاثیر می‌گذاشتند .

ا ین تصمیمات به طرز سورپرایزکننده‌ای هم عمیق، پرتعداد و تاثیرگذار بودند و می‌توانستند چندین پایان مختلف برای داستان رقم بزنند . یک ویژگی جالب دیگر بازی هم ماموریت‌های ویژه‌ای به نام Strike Force بودند که جدا از داستان اصلی قابل انجام بودند. این ماموریت‌ها هم روی داستان تاثیر می‌گذاشتند و نکته جالبشان این بود که در صورت مرگ بازیکن، آن ماموریت‌ها با شکست به پایان می‌رسیدند و دیگر امکان انجامشان وجود نداشت .

بخش چندنفره بازی هم تغییرات جالبی به خود دیده بود. مهم‌ترین تغییر اعمال شده، سیستمی جدید برای شخصی‌سازی کلاس به نام Pick 10 بود. Pick 10 این گونه کار می‌کرد که هر بازیکن ۱۰ اسلات در اختیار می‌گرفت تا آن را با سلاح‌ها، گجت‌ها، اتچمنت‌ها و پرک‌های مد نظر خود پر کند.

این سیستم از این نظر جالب بود که هیچ محدودیتی در پر کردن این ده اسلات وجود نداشت. هم می‌توانستید تماما روی سلاح‌‎ها و پر کردنشان با اتچمنت‌های مختلف تمرکز کنید، هم می‌توانستید بیشتر اسلات‌ها را با پرک پر کنید - تا حدی که نتوانید هیچ سلاحی برای خود بردارید و مجبور شوید با یک چاقو به میدان جنگ بروید.

از دیگر تغییرات مولتی‌پلیر می‌توان به سیستم پرستیژ کردن سلاح اشاره کرد. برای اولین بار، بازیکن علاوه بر شخصیت خود می‌توانست سلاح‌هایش را هم پرستیژ کند تا دوباره از اول اتچمنت‌ها و ارتقاهای آن را باز کند. همچنین بلک آپس 2 اولین نسخه سری بود که یک حالت رقابتی به نام League Play شامل می‌شد. League Play بازیکنان هم سطح را در یک مچ قرار می‌داد که قوانینش درست همانند مسابقات حرفه‌ای MLG بودند.

زامبی هم برای سومین بار بازگشته بود و تجربه‌ای مشابه با بلک آپس 1، اما با چند ویژگی ارائه می‌داد که منجر به خلق تجربه‌ای بزرگ‌تر و پیچیده‌تر شده بودند. برای مثال در Tranzit بازیکنان می‌توانستند بین چند آرنای مختلف جابجا شوند.

همچنین امکان ذخیره‌سازی امتیاز و سلاح در مکان‌های خاص هم فراهم شده بود تا کار بازیکنان در تکرار این حالت آسان‌تر شود. زامبی با تمرکز بیشتر روی داستان و ایستر اگ‌های جالبش همچنان یکی از محبوب‌ترین بخش‌های کالاف دیوتی ماند، هرچند که مپ ترانزیت همچنان میان بازیکنان دو دستگی می‌اندازد.

Call of Duty: Black Ops 2 با نقدهای مثبت و فروش بالای قابل انتظاری مواجه شد و به واسطه تغییراتش در فرمول کالاف دیوتی مورد تمجید قرار گرفت. هرچند که برخی از المان‌های داستانی همچون ماموریت‌های Strike Force و پیچیدگی گاها بیش از حد داستان با انتقاد مواجه شدند. لازم به ذکر است که بلک آپس آخرین کالاف دیوتی‌ای بود که فقط برای کنسول‌های نسل هفتم و پی‌سی ساخته شد.

با انتشار Black Ops 2، نوبت اینفینیتی وارد بود تا نسل هشتم کنسول‌ها را برای کالاف دیوتی آغاز کند. اما متاسفانه این آغاز اصلا و ابدا آن طور که طرفداران و سازنده‌ها انتظار داشتند پیش نرفت.

Call of Duty: Black Ops Declassified (2012)

بازی

قبل از این که به سراغ نسخه بعدی برویم، جا دارد اشاره‌ای به یک بلک آپس دیگر کنیم که همزمان با بلک آپس 2 منتشر شد. Call of Duty: Black Ops Declassified یک عنوان انحصاری کنسول دستی پلی استیشن ویتا بود که استودیویی به نام nStigate Games ساختش را بر عهده داشت.

بازی سعی می‌کرد یک تجربه تا حد امکان کامل از کالاف دیوتی را روی یک کنسول دستی ارائه دهد. بلک آپس دیکلسیفاید شامل یک بخش داستانی به نام Operations، یک حالت مولتی‌پلیر و یک بخش کوآپ به نام Hostiles می‌شد.

در اولی، بازیکن در نقش الکس میسون و فرانک وودز قرار می‌گرفت که بین حوادث بلک آپس 1 و 2 در عملیات‌های مختلفی شرکت می‌کردند. این بخش بسیار کوتاه بود و در کمتر از دو ساعت می‌شد آن را به اتمام رساند. به طور کل مراحل این کمپین بسیار خسته‌کننده بودند، داستان خاصی در آن روایت نمی‌شد و از همه بدتر، مراحل فاقد چکپوینت بودند و بازیکن با هر مرگ مجبور می‌شد مرحله را از اول آغاز کند.

در مولتی‌پلیر وضعیت اندکی بهتر بود. بازی شامل پنج حالت و هفت مپ می‌شد و بازیکنان می‌توانستند در مچ‌هایی 4v4 با یکدیگر بازی کنند. ۲۸ سلاح در بازی وجود داشتند و المان‌هایی همچون کیل‌استریک، پرک‌ها و سیستم پرستیژ هم حاضر بودند. از طرف دیگر بخش Hostiles یک حالت مشابه با Survival در مدرن وارفر 3 بود و بازیکنان باید در مپ‌های مولتی‌پلیر بازی مقابل امواج دشمنان زنده می‌ماندند.

بلک آپس دیکلسیفاید یک افتضاح برای کالاف دیوتی به شمار می‌رود. بازی هنگام انتشار با نقدهای منفی شدیدا کوبیده شد و با میانگین امتیاز ۳۳ بدترین عملکرد تاریخ کالاف دیوتی را از خود به جا گذاشت. بخش تک‌نفره به شدت ضعیف، کنترل نه چندان جالب، گرافیک و فریم ریت افتضاح، باگ‌های متعدد و مپ‌های مولتی‌پلیر بازی انتقادات فراوانی را به همراه داشتند. با این حال، بازی هنگام انتشار به واسطه یدک کشیدن نام کالاف دیوتی فروش بدی تجربه نکرد.

Call of Duty: Ghosts (2013)

بازی

اینفینیتی وارد در دوران عجیبی قرار داشت. نه تنها سه‌گانه نمادین مدرن وارفر به پایان رسیده بود، بلکه آن‌ها پس از اخراج و یا استعفای بسیاری از اعضای مهمشان حالا استودیویی متفاوت با قبل بودند. بعد از جمع‌بندی Modern Warfare 3 این استودیو وظیفه ساخت اولین کالاف دیوتی نسل هشتمی را بر عهده گرفت.

در حالی که شایعات خبر از یک پیش‌درآمد برای مدرن وارفر با تمرکز روی شخصیت «گوست» می‌دادند، اینفینیتی وارد در واقع به سراغ خلق یک دنیای جدید و مستقل رفت که طراحی شخصیت‌های اصلی‌اش از همان «گوست» الهام گرفته شده بود. Call of Duty: Ghosts در نهایت در بهار ۲۰۱۳ معرفی و برای انتشار در پاییز آن سال، آن هم همزمان با انتشار پلی استیشن 4 و ایکس باکس وان در نظر گرفته شد.

اما قبل از این که به خود بپردازیم، باید اشاره‌ای به بازاریابی بازی داشته باشیم. چند سالی بود که جو منفی دور سری بازی های کالاف دیوتی روز به روز افزایش می‌یافت، در حدی که حتی عنوان رضایت‌بخش و به نسبت خلاقانه‌ای همچون Black Ops 2 هم نتوانست از افزایش تعداد مخالفان این سری جلوگیری کند.

از همان لحظه‌ای هم که Ghosts معرفی شد واکنش‌ها چندان جالب نبودند؛ گرافیک بازی، علی‌رغم بهبودهایش، نسبت به رقیبش یعنی Battlefield 4 یک نسل ضعیف‌تر به نظر می‌رسید و خود بازی هم به نظر همان روند همیشگی فرنچایز را ادامه داده بود.

در این حین هم اکتیویژن و اینفینیتی وارد تصمیم گرفتند تا در تبلیغات بازی تمرکز گسترده‌ای روی موارد واقعا مهمی همچون حضور یک سگ به عنوان همراه بازیکن و هوش مصنوعی ماهی‌ها داشته باشند. و خب، این کار فقط سوژه دست مردم داد و در نهایت همه چیز برای ختم شدن Ghosts به عنوان پایین‌ترین نقطه تاریخ کالاف دیوتی دست به دست هم دادند .

Call of Duty: Ghosts در یک آینده نزدیک (۲۰۱۷) اتفاق می‌افتاد که در آن خاورمیانه در یک جنگ اتمی کاملا ویران و جهان با کمبود شدید نفت مواجه شده بود. در این حین هم کشورهای تولیدکننده نفت آمریکای جنوبی که با هم متحد شده بودند، The Federation را تشکیل دادند و به عنوان ابرقدرت‌های جدید دنیا به مکزیک، و آمریکا حمله کردند.

نتیجه این حمله یک جنگ ده ساله بود و باعث شد بخش قابل توجهی از آمریکا کاملا ویران شود. بازیکن در نقش سربازی به نام لوگان واکر قرار می‌گرفت که به همراه برادرش «هِش» عضو گروهی از سربازان تعلیم دیده برای عملیات ویژه به نام Ghosts - که توسط پدر لوگان و هش یعنی الیاس رهبری می‌شد - بود. آنتاگونیست اصلی بازی هم فردی به نام گابریل رورک بود؛ رهبر سابق Ghosts که بعد از زندانی و شست و شوی مغزی شدن توسط The Federation حالا به یکی از ماموران این سازمان تبدیل شده است .

Ghosts فضای جالبی را به تصویر می‌کشید - یک آمریکای ویران شده و نسبتا آخرالزمانی قطعا یکی از منحصربفردترین حال و هواهای کل سری است . به طور کل هم کمپین کوتاه بازی می‌توانست سرگرم‌کنندگی همیشگی سری بازی های کالاف دیوتی را فراهم کند، اما شخصیت‌های کم عمق و داستانی که چندان با عقل جور در نمی‌آمد باعث شدند تا داستان Ghosts بسیار فراموش‌شدنی باشد.

این که ساختار کمپین بازی خطی‌تر از قبل شده بود و پیشرفت‌های Black Ops 2 را دور انداخته بود هم هیچ کمکی به بهبود نظر بازیکنان درباره این بخش نکرد.

مولتی‌پلیر بازی تجربه‌ای بسیار آشنا برای بازیکنان به همراه داشت. یکی از تغییرات اصلی این بخش به مپ‌هایش برمی‌گشت؛ مپ‌ها بزرگ‌تر از قبل شده بودند و حتی برخی‌شان به بازیکنان اجازه می‌دادند تا با نابود کردن یا تغییر دادن بخش‌های خاصی (مثلا باز کردن یک دروازه) روی ساختار مپ تاثیر بگذارند.

مورد دوم از جمله بخش‌های واقعا خوب مولتی‌پلیر Ghosts بود، اما بزرگ‌تر شدن مپ‌ها انتقادات زیادی به همراه داشت. نه صرفا به خاطر بزرگ شدن، بلکه به خاطر طراحی غالبا نامناسبشان که باعث می‌شد بازیکنان بیشتر از کشتن یکدیگر در حال دویدن در مپ باشند.

به طور کل بخش چندنفره Ghosts سرعتی به نظر آرام‌تر داشت و بسته به کسی که نظرش را بخواهید، این تغییری مثبت یا منفی بود . این عنوان همچنین چند مکانیک جدید به فرنچایز آورد؛ مثلا بازیکنان حالا می‌توانستند با فشردن دکمه نشستن هنگام دویدن روی زمین لیز بخورند، یا هنگام نشانه گرفتن با دوربین اسنایپر می‌شد محیط اطراف را دید .

اینفینیتی وارد برای بخش سوم و کو-آپ محور بازی تصمیم گرفت تا وارد رقابت با زامبیِ تری‌آرک شود و حالت Extinction را برای Ghosts معرفی کرد. Extinction یک حالت چهارنفره بود که بازیکنان را به جای زامبی‌ها مقابل موجودات فضایی به نام Cryptids قرار می‌داد. بازیکنان می‌توانستند از بین کلاس‌های مختلف انتخاب کنند و تمام لانه‌های این موجودات در مپ را از بین ببرند.

این حالت واقعا سرگرم‌کننده بود، اما مشکل بزرگی که داشت این بود که زود تکراری می‌شد. دلیل اصلی‌اش هم این بود که در بازی اصلی تنها یک مپ برای این حالت در نظر گرفته شده بود و چهار مپ دیگر، که داستان این بخش را ادامه می‌دادند، به صورت DLC منتشر شدند.

Call of Duty: Ghosts پس از انتشار در سال ۲۰۱۳ برای پی‌سی و کنسول‌های نسل هفتم و هشتم با استقبال چندان جالبی مواجه نشد. بازی نمرات متوسطی دریافت کرد و تعداد زیادی از بازیکنان از بابت بازی‌ای که دریافت کرده بودند احساس رضایت نمی‌کردند. Ghosts از نظر تجاری هم نتوانست موفقیت عنوانی همچون Black Ops 2 را تکرار کند، هرچند که به خودی خود فروش بسیار خوبی را تجربه کرد.

بعد از Ghosts، نوبت اسلجهمر گیمز بود تا اولین بازی مستقل خود از کالاف دیوتی را منتشر کند. بازی‌ای که قرار بود با اعمال تغییراتی اساسی در سیستم‌های بازی، این فرنچایز را به دورانی جدید و البته پرحاشیه ببرد.

Call of Duty: Advanced Warfare (2014)

بازی

اسلجهمر گیمز پس از اتمام ساخت Modern Warfare 3 توسط اکتیویژن به عنوان سومین توسعه‌دهنده کالاف دیوتی انتخاب شد. ورود این استودیو به جمع اینفینیتی وارد و تری‌آرک باعث شد که بازه ساخت هر نسخه از این سری از دو سال به سه سال افزایش پیدا کند و سازندگان فضای بیشتری برای نفس کشیدن داشته باشند.

اسلجهمر از این فرصت اضافه استفاده کرد و قبل از آغاز ساخت بازی، شروع به توسعه موتور IW Engine کرد و در نهایت توانست از آن انجین منحصر بفرد خود را بسازد. بعد از به دست آوردن یک موتور پیشرفت کرده، آن‌ها به سراغ متحول کردن مکانیک‌های همیشگی کالاف دیوتی رفتند که در آن نقطه بسیار کهنه به نظر می‌رسیدند. این تغییرات در نهایت دوران جدیدی را برای فرنچایز بزرگ اکتیویژن آغاز کرد؛ دورانی که در نهایت نظرات ضد و نقیض بازیکنان را به همراه داشت.

Call of Duty: Advanced Warfare در سال ۲۰۱۴ منتشر شد و سری بازی های کالاف دیوتی را به آینده نسبتا دور برد. با این که Black Ops 2 در یک آینده نزدیک اتفاق می‌افتاد و از المان‌های علمی-تخیلی هم در داستانش بهره می‌برد، اما ادونسد وارفر اولین نسخه‌ای بود که کاملا در آینده جریان داشت .

داستان این بازی از سری بازی های کالاف دیوتی در سال ۲۰۵۹ جریان داشت؛ یک گروه تکنولوژی‌هراس به نام KVA با حملات تروریستی خود به تهدیدی بزرگ به دنیا تبدیل شده بود و Atlas، یک کمپانی نظامی خصوصی، تبدیل به بزرگ‌ترین نظامی شده بود که می‌توانست با این گروه مقابله کند.

بازیکن در نقش سربازی به نام جک میچل (با بازی تروی بیکر) قرار می‌گرفت که در یک عملیات نظامی، بهترین دوستش یعنی ویل آیرنز و همچنین دست چپش را از دست داده بود. بعد از این تراژدی، پدر ویل یعنی جاناتان آیرنز (با بازی کوین اسپیسی) که از قضا رئیس اتلس هم بود، میچل را در شرکت خود استخدام و یک دست پروستتیک به او تقدیم کرد تا از او در عملیات‌های نظامی اتلس بهره ببرد.

سربازان دنیای Advanced Warfare مجهز به لباس‌های پیشرفته‌ای به نام Exo-Suit هستند که توانایی‌های حرکتی آن‌ها را بهبود می‌بخشد. بازیکن هم یکی از این لباس‌ها را در اختیار دارد و به واسطه آن می‌تواند پرش‌های بسیار بلندی داشته باشد، با یک جهش سریع به اطراف خود را از خطر دور کند، و حتی با استفاده از یک قلاب خود را به نقاط مرتفع برساند .

به طور کل پیشرفت تکنولوژی در این بازی خود را به خوبی نشان می‌دهد و بازیکن می‌تواند از امکاناتی همچون نارنجک‌هایی که خودشان به سمت هدف مد نظر می‌روند بهره ببرد.

کمپین ادونسد وارفر چند ساعت سرگرم کننده برای بازیکنان ارائه می‌دهد و به طور کل بسیار خوش ساخت است. اما یک مسئله که باعث شده بود این کمپین حس و حال یک پتانسیل از دست رفته را بدهد، ساختار به شدت خطی آن و عدم استفاده کافی از امکانات جدید است.

به طور کل، بازی به غیر از یکی دو مرحله آزادی بسیار کمی به بازیکن می‌دهد و بسیاری از این امکانات جدید به شکلی شدیدا محدود و صرفا آن طور که مراحل اجبار می‌کنند استفاده می‌شوند. همچنین، جا دارد به آن صحنه بازی اشاره کنیم که میچل باید با فشردن دکمه F به دوست مرده خود ادای احترام کند. این صحنه تا همین امروز همچنان یک میم (Meme) محبوب باقی مانده است.

سیستم‌های حرکتی جدید بازی به مولتی‌پلیر هم انتقال داده شده بودند. ادونسد وارفر از نظر ساختاری و طراحی شباهت زیادی به نسخه‌های قبلی داشت، اما با سیستم حرکتی پیشرفته خود تجربه‌ای بی‌سابقه به بازیکنان ارائه می‌داد.

اما مشکلی که به وجود می‌آمد این بود که گیم پلی هر مچ خیلی زود به پرش‌های بی‌پایان و نبردهای بیش از حد آشوب‌وار ختم می‌شد. مشکل دیگری هم که به وجود می‌آمد این بود که مپ‌های چندنفره چندان برای این حرکت جدید مناسب نبودند و نمی‌توانستند پتانسیل واقعی آن‌ها را شکوفا کنند.

علاوه بر این مشکلات، در نظر داشته باشید که اکتیویژن هر سال بیش از پیش روی پرداخت‌های درون‌برنامه‌ای تمرکز می‌کرد و ادونسد وارفر هم نقطه‌ای بود که شاهد ورود لوت باکس‌ها به کالاف دیوتی بودیم . مایکروترنزکشن‌های غیرمنصفانه و مشکلاتی که بالاتر به آن‌ها اشاره کردیم باعث شدند مولتی‌پلیر Advanced Warfare خیلی زود محبوبیتش را میان بازیکنان از دست بدهد.

یک نکته جالب دیگر در مورد Advanced Warfare این است که برای اولین بار در تاریخ سری، حالت زامبی در یک کالاف دیوتی که توسط تری‌آرک ساخته نشده بود حضور یافت. زامبی در این بازی Exo Zombies نام داشت و یک تجربه جالب، جدید اما نه لزوما چندان عمیق ارائه می‌داد. متاسفانه این حالت تنها به صورت DLC قابل دسترسی بود و باعث شد استقبال از آن هیچوقت چندان زیاد نباشد.

اما یک چیز از Advanced Warfare که واقعا خوب عمر کرده، گرافیک و صداگذاری‌اش است. با این که Ghosts اولین نسخه نسل هشتمی کالاف دیوتی محسوب می‌شود، اما نسل جدید این سری در واقع با ادونسد وارفر شروع شد.

به لطف یک موتور بهبود یافته، گرافیک بازی از آن حالت کهنه خارج شد و طراحی هنری جذابش هم باعث شد تا بازی به شدت خوش قیافه باشد، در حدی که بعد از این همه سال همچنان ظاهر خوبش را حفظ کرده است. صداگذاری سلاح‌ها هم که در Ghost پیشرفت خوبی کرده بود، اینجا بهتر از قبل هم شد و باعث شد شلیک کردن آن‌ها بیش از پیش لذت‌بخش باشد.

ادونسد وارفر بعد از انتشار خود از سوی منتقدان و بازیکنان با استقبال به مراتب بهتری نسبت به Ghosts مواجه شد، اما مولتی‌پلیر و تغییر سیستم حرکتی بازی نتوانستند طرفداران را در دراز مدت راضی نگه دارند. یک نکته جالب هم این است که بازی علی‌رغم استقبال بهترش، فروش ضعیف‌تری نسبت به Ghosts تجربه کرد.

همان طور که گفتیم، ادونسد وارفر دوران جدیدی را برای کالاف دیوتی آغاز کرد. تری‌آرک و اینفینیتی وارد حتی بیشتر از اسلجهمر روی فضای آینده و علمی-تخیلی تمرکز کردند و اولی قرار بود نتیجه کارش را با نسخه سال ۲۰۱۵ به نمایش بگذارد.

Call of Duty: Black Ops 3 (2015)

بازی

تری‌آرک برای سومین نسخه بلک آپس ایده‌های جاه‌طلبانه‌ای داشت. آن‌ها که حالا یک سال بیشتر برای توسعه بازی‌شان وقت داشتند، می‌خواستند با توسعه انجین و مکانیک‌های این سری تنوع بیشتری به گیم پلی کالاف دیوتی بدهند.

قرار بود دو تغییر مهم این بازی جدید، بهبود سیستم حرکتی پیشرفته بازی و ورود کمپین به یک ساختار جهان باز باشد، اما متاسفانه دومی در نهایت کنسل شد و بخش داستانی بازی به همان حالت خطی همیشگی بازگشت.

این بازی در نهایت در سال ۲۰۱۵ به عنوان سومین قسمت بلک آپس، یعنی Call of Duty: Black Ops 3 منتشر شد. یک نکته عجیب درباره بازی این است که علی‌رغم یدک کشیدن نام بلک آپس، Black Ops 3 تقریبا هیچ ارتباطی با عناوین قبلی تری‌آرک نداشت . با این که داستان بازی در نتیجه وقایع نسخه دوم اتفاق می‌افتاد، اما به غیر از اشاره‌هایی ریز کوچک‌ترین اثری از داستان و شخصیت‌های نسخه‌های گذشته در آن وجود نداشت.

داستان بلک آپس 3 در سال ۲۰۶۵ یعنی چهل سال پس از بلک آپس 2 جریان داشت. در نتیجه اعمال رائول منندز در نسخه قبلی، دنیا وارد یک جنگ سرد سوم شده و تکنولوژی نظامی هم آنقدر پیشرفت کرده که روبات‌ها و ابرسربازان سایبورگ جای سربازان عادی را در میدان جنگ گرفته‌اند.

بازیکن در نقش یک سرباز بی‌نام قرار می‌گرفت که برای اولین بار در تاریخ سری جنسیتش قابل انتخاب بود . این سرباز که طی یک عملیات در کشور اتیوپی به شدت مجروح می‌شود، توسط فرمانده تیلور پیدا می‌شود و به لطف جراحی‌های فراوان، مجهز شدن به اندام‌های ماشینی و دریافت یک رابط عصبی در مغزش به نام DNI جانش نجات پیدا می‌کند.

پنج سال بعد، تیلور و گروهش مشکوک به سرقت اطلاعات و کشتن کارمندان CIA می‌شوند و بازیکن در کنار همراهانش باید در سرتاسر دنیا به دنبال آن‌ها برود.

کمپین بلک آپس 3 شامل المان‌های جدید بسیاری می‌شود. قبل از هر مرحله، بازیکن به یک هاب کوچک دسترسی دارد که در آن می‌تواند اتاق، سلاح‌ها و ظاهر خود را شخصی‌سازی کند و قابلیت‌های جدید به دست آورد.

این قابلیت‌ها به بازیکن توانایی‌هایی همچون به دست گرفتن کنترل روبات‌های نظامی، حرکت با سرعت بیشتر و غیره می‌دهند. دو نکته جالب توجه دیگر هم در مورد این کمپین وجود دارد؛ اول این که بازیکنان می‌تواند به صورت کو-آپ و نهایتا چهار نفره این کمپین را تجربه کنند ، و دوم این که بعد از اتمام آن یک حالت جدید به نام Nightmares در دسترس قرار می‌گیرد که دشمنان بخش داستانی را به زامبی‌ها تغییر می‌دهد.

علی‌رغم این پیشرفت‌های خوب، کمپین و داستان بلک آپس 3 طرفداران چندانی برای خود پیدا نکرد. بدون این که جزئیات بیشتری از داستان بازی لو دهیم، این داستان نه تنها ریتم آهسته‌تری نسبت به تمام نسخه‌های قبلی داشت، بلکه خیلی زود به یک روایت عجیب و پیچیده ختم می‌شد.

با این که ایده کلی داستان بسیار خلاقانه بود، اما بسیاری از بازیکنان معتقد بودند که روایت آن بیش از حد نامفهوم و غیرمنطقی از آب در آمده است. همچنین، متاسفانه دیگر خبری از انتخاب‌های تاثیرگذاری که در Black Ops 2 دیدیم نبود و نسخه سوم کالاف دیوتی: بلک آپس‌ها دوباره به حالت خطی همیشگی کالاف دیوتی بازگشته بود.

مولتی‌پلیر بازی دوباره از ساختار و طراحی‌هایی که در نسخه‌های قبل دیده بودیم استفاده می‌کرد، مثلا سیستم Pick 10 بازگشته بود و مپ‌ها هم از همان ساختار سه خطی (Three Lane) مشهور تری‌آرک استفاده می‌کردند. اما دو تغییر مهم باعث شدند که این حالت حس و حال متفاوتی داشته باشد.

اولین دلیل به سیستم حرکتی بازی برمی‌گشت. سیستم حرکتی بازی اگرچه بازیکن را به مراتب چابک‌تر از نسخه‌های گذشته می‌کرد، اما با آن چه که در Advanced Warfare دیدیم هم متفاوت بود. بازیکن می‌توانست لیز بخورد، با استفاده از یک وسیله جت پک مانند پرش‌هایی بلند با کنترل بالا داشته باشد، و حتی همانند سری Titanfall روی دیوارها بدود.

دومین دلیل هم سیستم Specialists بود. برای اولین بار در تاریخ سری، بازیکن می‌توانست از بین ۹ کارکتر مختلف که هر کدام توانایی‌های مخصوصی داشتند یکی را انتخاب کند . همه اسپشیالیست‌ها از نظر توانایی‌های حرکتی و حمل سلاح مشابه هم بودند، اما یکی دو قابلیت مخصوص داشتند که آن‌ها را از هم متمایز می‌کرد. مثلا یکی می‌توانست دست خود را به یک مینی‌گان مرگبار تبدیل کند، یکی دیگر خود را نامرئی می‌کرد و الی آخر.

حالت زامبی هم یک بار دیگر برگشته بود و این بار بازیکنان را به فضای جالبی می‌برد. مپ جدید بازی Shadows of Evil نام داشت و با حال و هوایی دهه پنجاهی و تقریبا لاوکرفتی یک تجربه بی‌سابقه برای بازیکنان زامبی ارائه می‌داد.

یک المان جدید هم که به این بخش اضافه شده بود آیتم‌های جدیدی به نام Gobblegum بودند که برای مدتی بازیکنان را قدرتمندتر می‌کردند. این بخش بزرگ‌تر از همیشه شده بود و طرفداران سرسخت زامبی را حسابی راضی کرد، اما همانند بلک آپس 2 و چه بسا بدتر از آن برای بازیکنان جدید بیش از حد پیچیده و غیرقابل فهم شده بود.

یک نکته جالب درباره بلک آپس 3 این است که بازی از طرف سازندگان پشتیبانی به مراتب بیشتری نسبت به سایر عناوین سری بازی های کالاف دیوتی دید. به طوری که تقریبا دو سال بعد از انتشار بازی و در ژوئن ۲۰۱۷، تری‌آرک یک بسته الحاقی به نام Zombie Chronicles برای بازی منتشر کرد که بسیاری از مپ‌های محبوب زامبی از عناوین قبل را به آن اضافه می‌کرد.

همچنین بازی یکی از اندک عناوین این فرنچایز است که روی پی‌سی به صورت رسمی از ماد پشتیبانی می‌کند و حتی یک صفحه Steam Workshop هم دارد. به این دلایل، بلک آپس 3 بیشتر از بسیاری دیگر از کالاف دیوتی‌ها توانست محبوبیتش را در دراز مدت حفظ کند.

بلک آپس 3 نمرات خوبی از منتقدان دریافت کرد و نسبت به دو نسخه قبل هم با استقبال به مراتب بهتری از سوی بازیکنان مواجه شد. بازی فروش بسیار خوبی هم تجربه کرد و به یکی از پرفروش‌ترین عناوین نسل هشتم کنسول‌ها تبدیل شد.

با این حال بخش‌هایی همچون کمپین داستانی و پرداخت‌های درون برنامه‌ای با انتقادات زیادی مواجه شدند و به غیر از آن‌ها، فضای علمی-تخیلی و سیستم جدید حرکتی همچنان میان بازیکنان دو دستگی ایجاد می‌کردند.

بلک آپس 3 اولین کالاف دیوتی نسل هشتمی ساخته تری‌آرک، و آخرین عنوان از این سری بود که برای پلی استیشن 3 و ایکس باکس 360 هم عرضه شد. لازم به ذکر است که دو نسخه نسل هفتمی بازی به علت محدودیت‌های سخت‌افزاری فاقد بخش تک‌نفره بودند.

بعد از بلک آپس 3 نوبت اینفینیتی وارد بود که برای یک بار دیگر بازیکنان را به آینده ببرد. عنوان قبلی این استودیو یعنی Call of Duty: Ghosts میان بازیکنان منفور بود، اما چیزی که آن‌ها انتظار نداشتند این بود که بازی بعدی‌شان با اوج نفرتی که این سری تاکنون به خود دیده مواجه شود.

Call of Duty: Infinite Warfare (2016)

بازی

اینفینیتی وارد بعد از انتشار ناامیدکننده Call of Duty: Ghosts به دنبال یک شروع جدید بود و می‌خواست با پروژه بعدی خود یک تجربه جدید به بازیکنان ارائه دهد. آن‌ها با یک موتور ارتقا یافته ساخت عنوانی را آغاز کردند که کالاف دیوتی را به فضا و بیش از پیش به آینده می‌برد، غافل از این که بسیاری از طرفداران فرنچایز از روند کنونی آن خسته شده بودند.

اکتیویژن حدس می‌زد که این بازی احتمالا با واکنش‌های منفی زیادی مواجه می‌شود، و به همین خاطر یک تصمیم بی‌سابقه گرفت. این کمپانی تصمیم گرفت یکی از نسخه‌های محبوب و قدیمی سری را برای پلتفرم‌های جدید ریمستر کند و آن را در کنار بازی جدید خود منتشر کند - که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. اما اکتیویژن و اینفینیتی وارد هیچ ایده‌ای نداشتند که شدت این واکنش منفی قرار بود چقدر باشد، در حدی که حتی آن ریمستر هم نتوانست کمکی به بهود نظرات کند.

هنگامی که Call of Duty: Infinite Warfare در بهار ۲۰۱۶ معرفی شد، واکنش بازیکنان آنقدر منفی بود که تریلر رونمایی بازی با نزدیک به ۴ میلیون دیسلایک، به یکی از دیسلایک شده‌ترین ویدیوهای تاریخ یوتیوب تبدیل شد .

طرفداران کالاف دیوتی که از فضای علمی-تخیلی نسخه‌های اخیر خسته شده بودند، با دیدن اینفینیت وارفر که از قبل هم بیشتر به آینده سفر کرده بود خشمگین شدند. این واکنش منفی همزمان شده بود با استقبال بسیار بالا از Battlefield 1 که با رفتن به جنگ جهانی اول حسابی دل گیمرها را برده بود.

Call of Duty: Infinite Warfare در آینده دوری جریان داشت که در آن، زمین از منابع طبیعی خود خالی شده و انسان‌ها برای تامین منابع مورد نیازشان مجبور به سفر به سیارات دیگر و ساخت کُلُنی در آن‌ها شوند. این کلنی‌ها به مرور باعث شکل‌گیری گروه‌های نظامی رادیکالی شدند که به برای کنترل آن‌ها فعالیت می‌کردند.

یکی از این گروه‌ها Settlement Defense Force (SDF) بود که به رهبری سِیلن کاچ (با بازی کیت هرینگتون) بعد از حمله به زمین اعلان جنگ کرد. بازیکن هم در نقش خلبانی به نام نیک رِیِز (با بازی برایان بلوم) قرار می‌گیرد که فرماندهی مقابله با SDF را بر عهده دارد.

کمپین کالاف دیوتی: اینفینیت وارفر غالبا در فضا جریان داشت . از آن جایی هم که بازیکن در هم در نقش یک خلبان و هم یک فرمانده قرار می‌گرفت، پتانسیل زیادی برای نوآوری در گیم پلی به وجود آمده بود و خوشبختانه اینفینیتی وارد هم از آن‌ها استفاده کرد. همانند بلک آپس 3، کمپین بازی دارای یک هاب است که بازیکن می‌تواند تجهیزاتش را در آن شخصی‌سازی کند. اما در کنار آن بازیکن می‌تواند تصمیم بگیرد که چه ماموریت‌هایی را انجام دهد، و حتی در صورت دلخواه چندین ماموریت جانبی بازی را برای جوایز مخصوص انجام دهد.

یک المان مهم دیگر بخش داستانی هم نبردهای هوایی بود. بازیکن یک جنگنده فضایی قابل شخصی‌سازی به نام Jackal در اختیار می‌گرفت و در بسیاری از ماموریت‌ها از آن استفاده می‌کرد. خوشبختانه این نبردهای هوایی عالی از آب در آمده بودند؛ بازیکن به شیوه دلخواه خود می‌توانست به نبرد با دشمنان برود، و حتی می‌توانست از جنگنده خود پیاده و بعدا دوباره سوارش شود.

در کل کمپین اینفینیت وارفر یک سورپرایز بسیار خوب برای بازیکنان بود. در کنار یک گیم پلی عمیق‌تر، بازی از یک داستان جذاب، احساسی و دارای شخصیت‌های عمیق بهره می‌برد. بدین ترتیب اینفینیت وارفر توانست بهترین کمپینی که کالاف دیوتی از بعد از بلک آپس 2 به خود دیده بود را ارائه دهد.

اما متاسفانه چنین تعریفی برای بخش چندنفره صدق نمی‌کرد. این مد بسیار به چیزی که در Black Ops 3 دیدیم شبیه بود. سیستم حرکتی (مثلا دویدن روی دیوار) که مستقیما از آن بازی آورده شده بود، و با این که دیگر خبری از اسپشیالیست‌ها نبود، اما سیستم جایگزینش یعنی Combat Rigs حس و حال مشابهی می‌داد. این حس و حال تکراری در کنار مپ‌هایی که در بهترین حالت معمولی بودند باعث شدند تا مولتی‌پلیر اینفینیت وارفر خیلی زود محبوبیتش را از دست بدهد.

حالت سوم بازی زامبی بود تا اینفینیت وارفر به اولین کالاف دیوتی ساخته نشده توسط تری‌آرک تبدیل شود که این حالت را از روز اول انتشار شامل می‌شود. خوشبختانه این حالت خیلی جذاب از آب در آمد.

زامبی اینفینیت وارفر در یک پارک تفریحی با حال و هوای دهه هشتاد میلادی جریان داشت و از این رو، شامل سیستم حرکتی کمپین و مولتی‌پلیر بازی نمی‌شد. در کنار یک فضای جذاب، این زامبی بسیار برای تازه‌واردان مناسب بود و در عین حال، با مکانیک‌هایی همچون Fate of Fortune Cards (که مشابه Gobblegums بلک آپس 3 بود) سرگرم‌کنندگی زیادی به بازیکنان قدیمی ارائه می‌داد.

با وجود داشتن یک کمپین بسیار خوب و زامبی خوش‌ساخت، در نهایت آن جو منفی قبل از انتشار و مولتی‌پلیر ناامیدکننده بازی تاثیرشان را گذاشتند. Call of Duty: Infinite Warfare که در پاییز ۲۰۱۶ برای پی‌سی و کنسول‌های نسل هشت منتشر شد، نقدهای متوسط رو به بالایی دریافت کرد. بازی از نظر فروش هم با افت شدیدی مواجه شد؛ با این که اینفینیت وارفر توانست به پرفروش‌ترین بازی کل سال در آمریکا تبدیل شود، اما فروشش نسبت به بلک آپس 3 نزدیک به ۵۰% افت کرد.

با عملکرد ناامیدکننده اینفینیت وارفر، دوران کالاف دیوتی‌های واقع در آینده به پایان رسید. برای نسخه بعد که اسلجهمر گیمز وظیفه ساختش را بر عهده داشت، این فرنچایز قرار بود به ریشه‌های خود بازگردد. اما قبل از پرداختن به نسخه بعدی، باید درباره آن ریمستری که بالاتر گفتیم صحبت کنیم.

Call of Duty 4: Modern Warfare Remastered (2016)

بازی

اکتیویژن که می‌دانست اینفینیت وارفر قرار است شرایط سختی داشته باشد، تصمیم گرفت با برگرداندن یک عنوان قدیمی و محبوب دل طرفداران را به دست آورد. و چه عنوانی بهتر از اولین کالاف دیوتی؛ مدرن وارفر که باعث شد سری بازی های کالاف دیوتی به موقعیت امروزش برسد. در حالی که سر اینفینیتی وارد با بازی‌اش گرم بود، استودیوی ریون سافتور وظیفه ریمستر کردن این عنوان افسانه‌ای را بر عهده گرفت.

نتیجه تلاش‌های ریون سافتور به یک ریمستر عالی ختم شد. با بهبود قابل توجه مدل‌های شخصیت‌ها، انیمیشن‌ها، نورپردازی و بافت‌ها، مدرن وارفر یک چهره بسیار جذاب پیدا کرد که در عین این که به نسخه اصلی وفادار بود، در حد یک عنوان نسل هشتمی خوش قیافه شده بود.

این ریمستر حتی شامل بخش چندنفره بازی هم می‌شد و واقعا می‌توان گفت با یک ریمستر تمام و کمال طرف بودیم. وقتی هم که این ریمستر در کنار اینفینیت وارفر معرفی شد، بسیاری از مردم به شوخی اشاره می‌کردند که مدرن وارفر هیچ بازیکنی برای اینفینیت وارفر باقی نخواهد گذاشت.

اما این ریمستر آمد و… عملکردی افتضاح از خود به جا گذاشت . نه به خاطر این که خود بازی بد بوده باشد، چون واقعا با ریمستری عالی طرف بودیم. دلیلش این بود که اکتیویژن تصمیم گرفت این بازی را فقط در صورت خرید نسخه Legacy Edition اینفینیت وارفر با قیمت ۸۰ دلار در دسترس قرار دهد .

از آن جایی که خود اینفینیت وارفر هم با استقبال ضعیفی از سوی بازیکنان مواجه شده بود، فاتحه مدرن وارفر ریمسترد خوانده شد. این کار ناامیدی بازیکنان را به همراه داشت و ضربه‌ای مرگبار به تلاش ریون سافتور وارد کرد.

این تنها تصمیمات عجیبی نبود که اکتیویژن برای مدرن وارفر ریمسترد گرفت. مدت کوتاهی بعد از انتشار، پرداخت‌های درون برنامه‌ای به بازی اضافه شدند؛ بازی‌ای که در نسخه اصلی خود شامل چنین چیزی نمی‌شد . همچنین، اکتیویژن تصمیم گرفت مپ‌هایی که برای بازی اصلی به صورت بسته الحاقی منتشر شده بودند را دوباره به صورت جدا بفروشد .

طرفداران از این کار خشمگین شدند و معتقد بودند که یک ریمستر باید شامل تمام محتویات نسخه اصلی شود. تازه این بسته‌های الحاقی برای نسخه پی‌سی بازی اصلی رایگان بودند، اما در نسخه ریمستر پولی شدند و باعث ناامیدی بیشتر بازیکنان شدند.

ریمستر مدرن وارفر در نهایت بعد از هفت ماه به صورت مستقل منتشر شد، اما دیگر خیلی دیر شده بود برای این که بازیکنان بخواهند به آن فرصت دهند. و بدین ترتیب، این ریمستر که به خودی خود واقعا عالی بود، در نهایت به یک شکست بزرگ برای اکتیویژن تبدیل شد.

Call of Duty: WWII (2017)

بازی

اسلهجمر گیمز از بعد از اتمام ساخت Advanced Warfare به ساخت یک نسخه با حال و هوای جنگ جهانی علاقه‌مند بود و کار روی چنین پروژه‌ای را آغاز کرد. ساخت یک بازی جنگ جهانی در بهترین موقع اتفاق افتاد؛ زمانی که مخالفت بازیکنان کالاف دیوتی با گیم پلی بپر بپری و روی دیوار دویدنی نسخه‌های اخیر به اوجش رسیده بود.

هنگامی هم که Call of Duty: WWII در بهار ۲۰۱۷ معرفی شد و بازگشت به دوران جنگ جهانی و گیم پلی «پوتین روی زمین» یا همان Boots on the Ground را تایید کرد، از همان لحظه هایپ زیادی برای بازی ایجاد شد.

طی کمپین WWII بازیکن در نقش چندین شخصیت مختلف قرار می‌گرفت، اما شخصیت اصلی بازی رونالد دنیلز نام داشت که به همراه جوخه خود در عملیات‌هایی تاریخی همچون پیاده‌سازی در نرماندی، آزادی پاریس و نبرد بولج شرکت می‌کرد .

بازی حال و هوایی مشابه Band of Brothers داشت و با تمرکز روی شخصیت‌ها و همچنین به تصویر کشیدن چیزهایی مانند اردوهای کار اجباری نازی‌ها، یک روایت احساسی و دردناک از جنگ جهانی دوم ارائه می‌داد .

WWII در کمپین خود دو مکانیک جدید ارائه می‌داد. اولین مکانیک بازگشت بسته‌های سلامتی بود. همانند اولین نسخه کالاف دیوتی، سلامتی به صورت خودکار پر نمی‌شد و بازیکن برای بازیابی جان خود باید به بسته‌های سلامتی تکیه می‌کرد. دیگر مکانیک بازی روی جوخه‌ای که عضوش هستید تمرکز می‌کرد.

هم‌رزمان شما می‌توانستند برای شما بسته سلامتی یا مهمات مهیا کنند، مکان دشمنان را برایتان مشخص کنند و غیره . علاوه بر این‌ها، مکانیک «شیرجه دلفینی» هم Black Ops 1 و 2 بازگشته بود و بازیکنان می‌توانستند برای فرار از موقعیت‌های خطرناک یک شیرجه به سمت جلو بزنند.

مورد دیگری هم که باعث شد بخش داستانی بازی به تجربه جالبی تبدیل شود، گرافیک آن بود. موتور بهبودیافته اسلجهمر گیمز به آن‌ها اجازه می‌داد محیط‌ها و مدل‌های انسانی به شدت واقع‌گرایانه‌ای بسازند و به انیمیشن‌ها بهبود قابل توجهی ببخشند. همچنین گرافیک هنری عالی بازی باعث شده بود که حال و هوای جنگ جهانی دوم به زیباترین شکل ممکن به بازیکن منتقل شود.

البته همه چیز این بخش بی‌نقص نبود. طراحی مراحل بعضا زیادی خطی، استفاده بیش از حد از Quick Time Events (QTE) و طراحی مشابه بازی‌های قدیمی‌تر سری از جمله نقاطی بودند که مورد انتقاد واقع شدند. همچنین علی‌رغم یک داستان و گیم پلی واقع‌گرایانه‌تر، بعضا آن انفجارها و صحنه‌های مثلا هیجانی کالاف دیوتی که از Modern Warfare 2 به بعد زیاد شاهدش بودیم را می‌دیدیم.

بخش مولتی‌پلیر بازی شامل المان‌هایی می‌شد که قبلا در سری بازی های کالاف دیوتی ندیده بودیم. یکی از این المان‌ها، یک هاب آنلاین، همانند آنچه که در سری Destiny می‌دیدیم، به نام Headquarters بود. همه چیز بخش آنلاین از اینجا انجام می‌شد؛ بازیکنان با زاویه دید سوم شخص در یک محیط قرار می‌گرفتند و علاوه بر ورود به مچ می‌توانستند سلاح‌ها و کیل‌استریک‌های خود را امتحان کنند،

با بازیکنی دیگر در یک نبرد تک به تک قرار بگیرند، ایموت‌های خود را به رخ دیگران بکشند، و از همه مضحک‌تر، جلوی بقیه لوت باکس باز کنند و شانس خود را امتحان کنند. به دلیل مورد آخر و این که این هاب بعضا فقط وقت بازیکن را تلف می‌کرد، این ویژگی جدید با انتقادات زیادی همراه شد.

دیگر تغییری که WWII به خود دید، سیستم Divisions بود که جایگزین Create-a-Class شده بود. هر بازیکن باید یکی از ۵ دیویژن موجود (که بعدا به ۸ افزایش یافت) را انتخاب می‌کرد که هر کدام تجهیزات، پرک‌ها و سلاح‌های مخصوصش خود را داشتند و با لول آپ کردن آن‌ها می‌شد پرک‌های بیشتری باز کرد.

دیویژن‌ها هنگام انتشار بازی به شدت از نظر بالانس مشکل داشتند، که باعث شد اسلجهمر گیمز با آپدیت‌های خود آن را دگرگون کند (مثلا صدا خفه کن دیگر مخصوص یک دیویژن خاص نبود و همه به آن دسترسی پیدا کردند).

علاوه بر حالت‌های قدیمی سری بازی های کالاف دیوتی که در مپ‌های اکثرا سه خطی قابل بازی بودند، یک حالت جدید هم به نام War Mode اضافه شده بود. این حالت که با کمک ریون سافتور ساخته شده بود، تمرکز بیشتری روی داستان داشت. بازیکنان که در یکی از دو طرف متحدین و متفقین قرار می‌گرفتند، می‌توانستند در عملیات‌هایی تاریخی همچون نبرد نرماندی شرکت کنند. به طور کل WWII تجربه مولتی‌پلیر خوبی ارائه می‌داد، اما مشکلاتی که بالاتر به آن‌ها اشاره شد به آن صدمه وارد کردند.

WWII شامل یک بخش زامبی هم می‌شد که به یاد قدیم، Nazi Zombies نام داشت. این بخش که در جنگ جهانی جریان داشت، یک سیستم کلاس‌بندی معرفی کرد و بازیکنان می‌توانستند با انتخاب از بین چهار کلاس مختلف، به قابلیت‌های مختلفی دسترسی پیدا کنند. به غیر از این، زامبی WWII تجربه‌ای آشنا هرچند مثل همیشه لذت‌بخش برای بازیکنان فراهم می‌کرد.

Call of Duty: WWII هنگام انتشار در سال ۲۰۱۷ نقدهای نسبتا مثبتی دریافت کرد و علی‌رغم دریافت انتقادات بابت مشکلاتش، یک قدم رو به جلو برای کالاف دیوتی محسوب می‌شد. از نظر تجاری هم بازی یک موفقیت عظیم بود و توانست عملکرد ناامیدکننده Infinite Warfare را جبران کند.

با موفقیت بازی، به نظر می‌رسید که کالاف دیوتی از این نقطه به بعد روی بازگشت به ریشه‌ها تمرکز می‌کند. سال‌های بعد نشان دادند که این نظریه درست بوده است، اما نسخه‌ بعدی که توسط تری‌آرک ساخته می‌شد با تغییرات بی‌سابقه خود قرار بود همه را شوکه کند.

Call of Duty: Black Ops 4 (2018)

بازی

در بخش کالاف دیوتی: بلک آپس 3 اشاره کردیم که کمپین آن بازی قرار بود یک تجربه جهان باز باشد، که در نهایت چنین چیزی کنسل شد و جایش را به آن ساختار خطی همیشگی داد. کارمندان تری‌آرک از بابت این تصمیم سخت ناامید شده بودند، اما تصمیم گرفتند برای بازی بعدی خود دوباره یک کار جدید را امتحان کنند.

هنگامی که کار روی چهارمین نسخه بلک آپس شروع شد، تری‌آرک قصد داشت یک کمپین متفاوت با همیشه بسازد. این کمپین داستان بلک آپس 3 را دنبال می‌کرد و در دنیایی پسا-آخرالزمانی جریان داشت. این بخش قرار بود تمرکز گسترده‌ای روی کو-آپ داشته باشد، بدین صورت که بازیکنان در سناریوهای 2v2 مقابل یکدیگر قرار می‌گرفتند تا داستان را جلو ببرند (البته امکان خاموش کردن این ویژگی هم وجود داشت).

توسعه این بخش تا اوایل سال ۲۰۱۸ ادامه داشت، اما پلی تست‌های آن نتایج چندان مثبتی به همراه نداشتند. بعد از این که اکتیویژن تاریخ عرضه بازی را برای اکتبر همان سال تعیین کرد، تری‌آرک مجبور شد باری دیگر یک تصمیم سخت بگیرد.

در اتفاقی بی‌سابقه در تاریخ فرنچایز، بخش تک‌نفره از کالاف دیوتی حذف شد . به جای آن، تری‌آرک در حالی که تنها چند ماه به انتشار بازی باقی مانده بود تصمیم گرفت بخش سوم بازی خود را به ترند چند سال اخیر گیمینگ اختصاص دهد، یعنی بتل رویال .

دیگر تغییر مهمی که برای اولین بار در کالاف دیوتی اتفاق افتاد این بود که از این بازی به بعد، تا چند سال نسخه پی‌سی کالاف دیوتی دیگر روی استیم عرضه نشد و انحصارا از پلتفرم اکتیویژن/بلیزارد یعنی Battle.net در دسترس قرار گرفت . تمام این تغییرات باعث شدند تا هنگام معرفی بازی، واکنش‌ ها نسبت به آن بسیار منفی باشد .

بخش مولتی‌پلیر Black Ops دوباره به آینده بازگشته بود، اما این بار دیگر خبری از جت پک و وال‌رانینگ نبود و شاهد همان گیم پلی Boots on the Ground همیشگی بودیم. با این حال، اسپشیالیست‌ها از بلک آپس 3 بازگشته بودند و چند نفر دیگر هم به جمعشان اضافه شدند. همانند نسخه قبل هر اسپشیالیست از قابلیت‌های منحصر بفرد خود بهره می‌برد، هرچند که این بار در هر تیم فقط دو اسپشیالیست می‌توانستند حضور داشته باشند.

بخش چندنفره بازی در کل همان تجربه همیشگی را ارائه می‌داد، اما حالا شامل تغییراتی هم می‌شد که بازی را کمی تاکتیکال‌تر کرده بودند. مثلا دیگر از بازیابی خودکار سلامتی خبری نبود و بازیکن باید برای پر کردن جان خود از یک آیتم مخصوص استفاده می‌کرد. سلاح‌ها هم از شخصی‌سازی بیشتری برخوردار شدند و با تغییراتی که در لگد و سیستم‌های hitscan/projectile آن‌ها به وجود آمد، منجر به خلق گان پلی عمیق‌تری شدند.

علاوه بر مولتی‌پلیر، زامبی هم برگشته بود. این مد با این که تغییرات چندانی در مکانیک‌های خود ندیده بود، اما در راستای جبران کمبود بخش تک‌نفره شامل محتوای بیشتری نسبت به نسخه‌های قبل می‌شد.

هنگام انتشار بازی سه بخش برای زامبی در دسترس قرار داشتند؛ Voyage of Despair که روی کشتی تایتانیک جریان داشت، IX که بازیکنان را به یک کلوسئوم در روم باستان می‌برد، و Blood of the Dead که بازسازی یکی از مپ‌های محبوب بلک آپس 2 بود.

علاوه بر این سه، یک مپ چهارم به نام Classified هم با خرید Black Ops Pass در دسترس قرار می‌گرفت که بازسازی مپ Five از بلک آپس 1 بود. از ویژگی‌های جدید این بخش هم می‌توان به اضافه شدن دو آیتم قابل مصرف جدید به نام Elixirs و Talismans اشاره کرد.

حالا می‌رسیم به بخش سومی که تنها در چند ماه ساخته شد، یعنی بتل رویال که Blackout نام داشت. این حالت مطابق همان چیزی که از یک بتل رویال انتظار دارید جریان دارد؛ ۱۰۰ بازیکن به صورت تک‌نفره یا گروه‌های دو، سه و چهار نفره به داخل یک مپ بزرگ می‌پرند، به دنبال سلاح و تجهیزات می‌گردند، و در حالی که مپ به شکل دایره‌وار کوچک می‌شود سعی می‌کنند آخرین بازمانده بازی باشند.

مپ بزرگ بازی شامل وسایل نقلیه‌ای همچون اتومبیل و هلیکوپتر می‌شد تا بازیکنان با سرعت بیشتری در آن جابجا شوند. برخی از مپ‌های محبوب سری بلک آپس هم به عنوان مکان‌های مشخصی در این مپ حضور داشتند، همچون Nuketown. حتی مکان‌های مخصوصی هم وجود داشتند که شامل زامبی‌ها می‌شدند.

بخش بتل رویال بعدا یک مپ کوچک‌تر به نام Alcatraz دریافت کرد که تنها شامل ۴۰ نفر می‌شد، بازیکنان در آن می‌توانستند ریسپاون شوند و هیچ وسیله نقلیه‌ای هم داخل آن وجود نداشت.

در حالی که کالاف دیوتی: بلک آپس ۴ هنگام معرفی با انتقادات زیادی مواجه شد، اما پس از انتشار در پاییز ۲۰۱۸ توانست با نظرات مثبتی مواجه شود . از Blackout به عنوان یک حالت بسیار خوش‌ساخت و لذت‌بخش یاد می‌شد و مولتی‌پلیر و زامبی هم علی‌رغم حس و حال نسبتا تکراری‌شان با استقبال خوبی مواجه شدند.

از طرف دیگر نبود بخش داستانی و اضافه شدن پرداخت‌های درون‌برنامه‌ای غیرمنصفانه آن هم درست مدتی پس از انتشار بازی، انتقادات زیادی به همراه داشتند. با این حال، بازی در فروش خود کمتر از انتظارات اکتیویژن عمل کرد و از این نظر یک ناامیدی برای این کمپانی بود.

قاعدتا قرار بود تری‌آرک بعد از انتشار بلک آپس 4 تا سه سال بعد روی پروژه بعدی خود کار کند، اما مشکلاتی که در توسعه کالاف دیوتی ۲۰۲۰ به وجود آمد باعث شد تا آن‌ها مجبور شوند دوباره در شرایطی سخت وارد عمل شوند. این کار باعث شد تا پشتیبانی بعد از انتشار بلک آپس 4 بسیار زودتر از انتظار به پایان برسد.

از آن طرف، اینفینیتی وارد پس از گذراندن ۶ سال سخت بالاخره قرار بود آن تحولی که کالاف دیوتی شدیدا به آن نیاز داشت را بدهد. و چه کاری بهتر از این که شروع جدید با ریبوت یکی از نام‌های افسانه‌ای سری همراه شود. اما قبل از آن، این فرنچایز قرار بود با ورود به بازار موبایل گیمینگ گرد و خاک به پا کند.

Call of Duty: Mobile (2019)

بازی

در دورانی که بازار بازی‌های شوتر آنلاین مجانی روی موبایل حسابی داغ بود، اکتیویژن تصمیم گرفت با همکاری تنسنت با امثال PUBG Mobile و Fortnite وارد رقابت شود. اما به جای پورت کردن یکی از بازی‌های اصلی سری، تصمیم گرفته شد که یک نسخه از ابتدا مخصوص موبایل ساخته شود.

استودیوی TiMi وظیفه ساخت این عنوان را بر عهده گرفت و بر خلاف بازی‌های پی‌سی و کنسول از انجین Unity استفاده کرد. نتیجه کالاف دیوتی: موبایل بود که در اکتبر ۲۰۱۹ به صورت مجانی برای iOS و اندروید منتشر شد .

Call of Duty: Mobile یک عنوان تماما چندنفره است و شامل دو حالت مولتی‌پلیر عادی و بتل رویال می‌شود. مولتی‌پلیر در بخش‌هایی همچون Team Deathmatch یا Domination و Kill Confirmed قابل بازی است و بسیاری از مپ‌های محبوب بازی‌هایی همچون Modern Warfare و Black Ops 2 هم در آن حضور دارند.

این حالت شامل دو مچ‌میکینگ عادی و رنکد هم می‌شود. به غیر از مولتی‌پلیر، بازی شامل یک حالت زامبی هم می‌شد. اما این متاسفانه این بخش به علت تعداد بازیکنان پایین تنها بعد از چند ماه حذف شد.

از طرف دیگر در بتل رویال، بازی تجربه‌ای کم و بیش مشابه همان چیزی که در Blackout بلک آپس 4 دیدیم ارائه می‌دهد. صد بازیکن در یک مپ فرود می‌آیند، باید به دنبال اسلحه و تجهیزات بگردند، و در حالی که مپ به صورت دایره‌وار کوچک می‌شود حریفان خود را بکشند و آخرین بازمانده مچ باشند.

اما نکته جالبی که درباره بتل رویال کاد موبایل وجود دارد این است که علاوه بر زاویه دید اول شخص، بازیکنان می‌توانند به صورت سوم شخص هم بازی کنند - که اقدامی برای رقابت با امثال پابجی و فورتنایت از سوی اکتیویژن بوده است.

همان طور که گفتیم، بازی تماما برای موبایل و پشتیبانی از کنترل با تاچ اسکرین ساخته شده است. این باعث شده که سیستم حرکتی بازی اگرچه به روانی عناوین اصلی سری نباشد، اما همچنان یک تجربه‌ای بسیار قابل بازی به کاربران موبایل ارائه دهد.

بازیکنان در صورت دلخواه می‌توانند به جای تاچ اسکرین از یک کنترلر برای کنترل بازی استفاده کنند. در کنار یک سیستم کنترل خوب، گرافیک کالاف دیوتی موبایل هم به طرز واقعا قابل تحسینی خوب است و بعضا می‌توان آن را با نسخه‌های نسل هفتمی سری مقایسه کرد.

بازی که به صورت مجانی قابل بازی است، برای درآمد خود به پرداخت‌های درون‌برنامه‌ایی تکیه می‌کند - که صرفا به آیتم‌های تزئینی محدود می‌شود. کاد موبایل دارای دو واحد پولی است که یکیشان از طریق بازی کردن و دیگری با پرداخت پول واقعی به دست می‌آیند.

دومی که COD Points نام دارد، برای خرید آیتم‌های تزئینی به کار می‌رود. همچنین بازی دارای بتل پس‌های فصلی هم هست و به بازیکنان اجازه می‌دهد با پرداخت ۱۰ دلار، با بازی کردن خود دائما جوایز مختلف دریافت کنند.

Call of Duty: Mobile از همان زمان انتشار به یک موفقیت فوق‌العاده تبدیل شد و همچنان هم محبوبیت بالای خود را حفظ کرده است. بازی در ماه اول انتشار خود با بیش از ۱۴۸ میلیون دانلود و ۵۴ میلیون سود خالص به موفق‌ترین بازی موبایل تاریخ تبدیل شد. به تازگی هم بازی به رکورد ۵۰۰ میلیون دانلود دست یافت.

مدت کوتاهی انتشار کاد موبایل، نوبت نسخه جدید سری بازی های کالاف دیوتی برای پلتفرم‌های اصلی بود که توسط اینفینیتی وارد ساخته شده بود.

Call of Duty: Modern Warfare (2019)

بازی

اینفینیتی وارد چندین سال بود که روی یک موتور کاملا جدید برای خود کار می‌کرد. آن‌ها با این انجین جدید به دنبال ایجاد تحولی بودند که کالاف دیوتی از سال‌ها قبل به آن نیاز داشت. با تصمیم اکتیویژن و اینفینیتی وارد، قرار شد این انجین اولین خروجی خود را با نامی داشته باشد که سری بازی های کالاف دیوتی را به موقعیت کنونی‌اش رساند، یعنی Modern Warfare.

هنگامی هم که Call of Duty: Modern Warfare در سال ۲۰۱۹ معرفی و عرضه شد، تفاوت آن با عناوین قبلی در حد روز و شب بود. کیفیت بافت‌ها، انیمیشن‌ها، مدل‌های کارکترها، نورپردازی و رسما هر چیزی که به گرافیک مربوط بود در حد یک نسل پیشرفت کرده بود. در کنار گرافیک، گیم پلی بازی هم از اساس تغییراتی بزرگ به خود دید.

کالاف دیوتی حالا بیش از همیشه شامل المان‌های واقع‌گرایانه می‌شد . مثلا سلاح‌ها سنگین‌تر به نظر می‌رسیدند و می‌شد آن‌ها را برای کاهش لگد هنگام تیراندازی روی سطوح مختلف گذاشت. حتی کار ساده‌ای همچون باز کردن درها هم به مکانیکی عمیق تبدیل شد .

کالا دیوتی: مدرن وارفر ۲۰۱۹ از چندین نظر حکم یک آغاز جدید برای فرنچایز را داشت . یکی از آن‌ها به داستان بازی برمی‌گشت. به عنوان یک ریبوت برای سری مدرن وارفر، این بازی در دنیایی جریان داشت که وقایع سه‌گانه اصلی در آن اتفاق نیفتاده بودند .

داستان بازی درباره اتحاد یک افسر CIA و نیروی SAS با شورشیان کشور خیالی «ارزیکستان» بود که مورد حمله ارتش روسیه قرار گرفته بود . این داستان تمرکز گسترده‌ای روی به تصویر کشیدن جنبه‌های تاریک و وحشتناک جنگ داشت و جدی‌ترین کمپینی بود که سری بازی های کالاف دیوتی تا حالا ارائه می‌داد. همچنین شخصیت‌های محبوبی همچون کاپیتان پرایس از سه‌گانه اول به عنوان نقش‌های اصلی بازگشتند، هرچند که این بار صداگذاری آن‌ها توسط بازیگران دیگری انجام شده بود .

کمپین بازی یکی از بهترین‌هایی بود که کالاف دیوتی تاکنون به خود دیده بود و با لحظات هیجان‌انگیز و در عین حال تاریک و شوکه‌کننده خود بازیکنان را تا انتها جذب خود نگه می‌داشت. مرحله Clean House به عنوان مصداق بارز این گفته، یکی از متفاوت‌ترین مراحل تاریخ سری بود. این بخش داستانی در کل با رضایت بالایی مواجه شد، اما در مواقعی احساس می‌شد که بازی می‌خواهد محض شوکه‌کننده و جنجالی بودن، شوکه‌کننده و جنجالی باشد و از این نظر مورد انتقاد قرار گرفت.

بخش مولتی‌پلیر هم در راستای تحول گیم پلی بازی دچار تغییرات خاص خود شد. مپ‌ها این بار بزرگ‌تر از همیشه بودند و از آن ساختار همیشگی سه خطی خارج شده بودند، که باعث شد بازیکنان فضای بیشتری برای جابجایی در محیط داشته باشند. همچنین برخی از مپ‌ها قابلیت بازی در شب هنگام را هم داشتند که در آن شرایط بازیکنان باید روی دوربین‌های دید در شب تکیه می‌کردند. یک حالت هم به نام Realism در بازی وجود داشت که رابط کاربری را پنهان می‌کرد.

همچنین در ابتدا قرار بود هیچ مینی‌مپی در بخش چندنفره بازی وجود نداشته باشد، اما نظرات بازیکنان درباره بتای بازی باعث شد تا اینفینیتی وارد این ویژگی را بازگرداند - هرچند بدون نشان دادن مکان دشمنان. سیستم شخصی‌سازی اسلحه هم عمیق‌تر از همیشه شده بود و بازیکنان از بین ۶۰ اتچمنت مختلف می‌توانستند انتخاب و روی سلاحشان نصب کنند. از دیگر تغییرات مولتی‌پلیر می‌توان به بازگشت کیل‌استریک‌ها اشاره کرد که تا مدت‌ها جایشان را به اسکور‌استریک‌ها داده بودند.

دو مد جدید هم به این بخش اضافه شده بودند که تجربیات جالب و منحصر بفرد خودشان را ارائه می‌دادند. اولی Ground War بود؛ این مچ‌ها در مپی بزرگ جریان داشتند و شامل ۱۰۰ بازیکن و همچنین وسایل نقلیه مختلف می‌شدند.

این حالت عملا پاسخ کالاف دیوتی به سری Battlefield بود و حداقل برای چند ماه یکی از محبوب‌ترین بخش‌های بازی بود. دیگر حالت جدید Gunfight بود که درست برعکس Ground War عمل می‌کرد؛ مپ‌هایی بسیار کوچک که دو تیم دو نفره را مقابل هم قرار می‌دادند تا در مچ‌هایی چهل ثانیه‌ای با یکدیگر رقابت کنند.

برای اولین بار از سال ۲۰۱۳، کالاف دیوتی برای بخش سوم خود شامل زامبی نمی‌شد. به جای زامبی، مدرن وارفر 2019 بخش Spec Ops را دوباره بازگرداند. علی‌رغم هیجانی که برای بازگشت این حالت کو-آپ چهارنفره وجود داشت، اسپک آپس به علت ماموریت‌های بیش از حد سخت و خسته‌کننده‌اش بازیکنان را ناامید کرد. یکی از حالت‌های زیرمجموعه این بخش به نام Survival هم به مدت یک سال در انحصار پلی استیشن قرار داشت، که باعث اعتراض بازیکنان شد.

کالا دیوتی: مدرن وارفر ۲۰۱۹ نه تنها از نظر داستان و گیم پلی، بلکه از نظر پشتیبانی بعد از انتشار هم یک تحول بزرگ برای کالاف دیوتی بود. این بار دیگر خبری از لوت باکس و سیزن پس نبود و تمام محتویات اضافه به صورت مجانی در اختیار بازیکنان قرار می‌گرفتند . به جای سیاست‌های قبلی، کالاف دیوتی به ساختار فصلی و بتل پس رو آورد.

همچنین، بازی برای اولین بار در تاریخ سری بازی های کالاف دیوتی از کراس‌پلی پشتیبانی می‌کرد، که به بازیکنان تمام پلتفرم‌ها اجازه می‌داد با یکدیگر بازی کنند . این عوامل باعث شدند تا مدرن وارفر محبوبیتش را بیشتر از عناوین گذشته حفظ کند.

Call of Duty: Modern Warfare در نهایت به یک موفقیت عظیم تبدیل شد. بازی نمرات خوبی دریافت کرد و بخش کمپین و مولتی‌پلیرش غالبا با نظرات بسیار مثبتی مواجه شدند، هرچند مواردی همچون Spec Ops، طراحی برخی از مپ‌ها و همچنین برخی از بخش‌های داستانی با انتقاد مواجه شدند.

این عنوان از نظر تجاری هم عالی عمل کرد و چندین رکورد شکست؛ از جمله بهترین عرضه دیجیتالی تاریخ اکتیویژن، پرفروش‌ترین کالاف دیوتی روی پی‌سی و بیشترین فروش دیجیتالی در سه روز روی پلی استیشن ۴ . با سودی بیش از ۶۰۰ میلیون دلار در سه روز اول انتشار، مدرن وارفر به پرفروش‌ترین بازی سری کالاف دیوتی نسل هشتم تبدیل شد.

اما این موفقیت بزرگ تنها شروع کار اکتیویژن برای آینده کالاف دیوتی بود. مدرن وارفر قرار بود چند ماه بعد از انتشار یک حالت چهارم هم دریافت کند که به صورت یک بازی مستقل هم عمل می‌کند. این مد قرار بود به مهم‌ترین بخش کالاف دیوتی تبدیل شود و این سری را وارد دورانی جدید کند.

Call of Duty: Warzone (2020)

بازی

از زمانی که کالاف دیوتی: مدرن وارفر ۲۰۱۹ وارد بازار شد، شایعات اضافه شدن یک بخش بتل رویال به گوش می‌رسید. منطقی هم بود، چرا که Blackout یکی از محبوب‌ترین بخش‌های بلک آپس 4 بود و مسلما هم اکتیویژن نمی‌خواست بازار بتل رویال را رها کند. طی این چند ماه، بارها و بارها شاهد فاش شدن اطلاعات این بخش بودیم.

در نهایت، اکتیویژن در ماه مارچ به طور رسمی از این حالت بتل رویال به نام Call of Duty: Warzone رونمایی کرد . وارزون عملا حالت چهارم مدرن وارفر بود، اما بر خلاف Blackout، آن را می‌شد به صورت یک بازی مستقل و رایگان هم بازی کرد. این بخش/بازی بلافاصله بعد از معرفی منتشر شد.

وارزون از موتور مدرن وارفر 2019 استفاده می‌کند و مکانیک‌های آن بازی را به یک تجربه بتل رویال منتقل می‌کند. بازی در مپی به نام Verdansk جریان دارد و ۱۵۰ بازیکن می‌توانند به صورت تک‌نفره یا گروهی در آن فرود آمده و با پیدا کردن تجهیزات برای زنده ماندن تا آخر بازی تلاش کنند. وارزون در نگاه اول همانند هر بتل رویال دیگری به نظر می‌رسد که صرفا گیم پلی کالاف دیوتی را یدک می‌کشد، اما در واقع نوآوری‌های خاص خود را به این ژانر تزریق می‌کند.

برای مثال، بازی سیستم اینونتوری عناوین بتل رویال را تا حد امکان ساده کرده تا دیگر بازیکنان در لحظات حساس نخواهند نگران مدیریت اینونتوری باشند. یکی نوآوری دیگر Gulag است؛ بازیکنان پس از کشته شدن به مکانی به نام گولاگ منتقل می‌شوند و در حالی که سایر بازیکنان آن‌ها را تماشا می‌کنند و به سمتشان سنگ می‌اندازند، در یک مبارزه تک به تک قرار می‌گیرند. در صورت پیروزی، آن‌ها باری دیگر به بازی باز خواهند گشت - هرچند که با مرگ‌های بعدی دیگر خبری از گولاگ نخواهد بود.

اما حتی در این صورت هم یک راه برای برگشتن به بازی وجود دارد. فروشگاه‌هایی در سرتاسر مپ وجود دارند که بازیکنان می‌توانند از آن‌ها مهمات، آرمور، کیل‌استریک و غیره خریداری کنند و یکی از این آیتم‌ها هم بازگرداندن هم‌تیمی‌های کشته شده در ازای یک مبلغ خاص است. بدین صورت بازیکنان همواره راهی برای ریسپاون شدن در بازی دارند.

وارزون از سیستم پیشرفت یکسان و هماهنگ با مدرن وارفر (و در آینده، نسخه‌های بعدی کالاف دیوتی) استفاده می‌کند. تمام افزایش سطح‌هایی که برای خود یا سلاح‌ها تجربه می‌کنید، اپراتورها و سایر آیتم‌های تزئینی و واحد پول بازی همگی با عناوین اصلی مشترک هستند و پیشرفتشان به یکدیگر منتقل می‌شود.

حتی بازیکن می‌تواند با درخواست جعبه Loadout از ایستگاه‌های خرید و یا باز کردن آن‌هایی که به صورت رندوم فرود می‌آیند می‌تواند به سلاح‌های شخصی‌سازی شده خود از بازی اصلی دسترسی داشته باشد.

وارزون هنگام انتشار با استقبال بسیار بالایی مواجه شد و بلافاصله جایگاه خود را به عنوان یکی از بازی‌های برتر ژانر بتل رویال تثبیت کرد. سایز بزرگ مپ و خوش‌ساختی آن، نوآوری‌های بازی و گان پلی خوبی که از مدرن وارفر آمده بود از جمله چیزهایی بودند که مورد تمجید قرار گرفتند.

وارزون همچنین توانست از همان ابتدای انتشار بازیکنان بسیار زیادی را به خود جذب کند، که یکی از عوامل اصلی آن انتشار در اوایل پاندمی کووید-19 و خانه‌نشینی مردم بود. بازی در دو ماه اول عرضه بیش از ۶۰ میلیون بار دانلود شد و طبق آخرین آمار، از ۱۰۰ میلیون بازیکن فعال هم عبور کرده است.

موفقیت بالای Warzone برای فرنچایز کالاف دیوتی سرنوشت‌ساز بود. در حالی که انتشار سالیانه کالاف دیوتی‌های جدید قرار بود همچنان ادامه داشته باشد، اکتیویژن می‌خواست از وارزون به عنوان پلتفرم اصلی این فرنچایز استفاده کند. نتیجه این شد که وارزون و نسخه‌های آینده کالاف دیوتی باید با یکدیگر منطبق شوند و در کنار یک سیستم پیشرفت هماهنگ، از سلاح‌های مشترک هم بهره ببرند.

این سیاست در نهایت اجرایی شد و وارزون با دو نسخه اصلی بعدی این سری هماهنگی پیدا کرد. امروزه وارزون با نام Warzone: Caldera به فعالیت خود ادامه می‌دهد، اما به طور کل یک نسخه جدید جایگزین آن شده است. این که چه بر سر وارزون آمد را در ادامه توضیح خواهیم داد، اما قبل از آن باید به چند نسخه دیگر از این فرنچایز بپردازیم.

Call of Duty: Modern Warfare 2 Campaign Remastered (2020)

بازی

مدت کوتاهی پس از انتشار وارزون، Call of Duty: Modern Warfare 2 به صورت ریمستر شده در ماه مارچ برای پلی استیشن 4، و یک ماه بعد برای پی‌سی و ایکس باکس وان منتشر شد. در حالی که ریمستر نسخه اول توسط ریون سافتور ساخته شده بود، وظیفه مدرن وارفر 2 بر عهده استودیوی Beenox قرار گرفت.

متاسفانه همان طور که از اسم این عنوان پیداست، بیناکس تنها کمپین مدرن وارفر 2 را ریمستر کرد و دیگر خبری از مولتی‌پلیر و Spec Ops نبود. اگرچه اکتیویژن در این باره توضیحی ارائه نداد، اما مشخص است که این کار جهت نگه داشتن بازیکنان کالاف دیوتی در مدرن وارفر 2019/وارزون انجام شده است. و خب، ریمستر مدرن وارفر 1 هم از نظر تجاری یک شکست بود و بخش چندنفره‌اش با استقبال چندانی مواجه نشد.

در هر صورت، این عنوان که با قیمت ۲۰ دلاری عرضه شد همان کمپین دوست‌داشتنی را با گرافیکی به مراتب بهتر ارائه می‌داد. علاوه بر بهبودهای گرافیکی، بیناکس تغییرات کوچک اما تاثیرگذاری به صحنه‌های مختلف بازی بخشید. به عنوان یک نمونه، در مرحله منفور No Russian حالا می‌توانستید شخصیت یوری از MW3 را مشاهده کنید.

تنها نکته قابل توجه دیگری که از این ریمستر می‌توان گفت، آیتم‌های تزئینی مخصوصی هستند که با خرید بازی می‌توانید برای مدرن وارفر 2019/وارزون به دست آورید. حالا برویم سراغ نسخه اصلی بعدی کالاف دیوتی.

Call of Duty: Black Ops Cold War (2020)

بازی

می‌رسیم به عنوانی که اصلا قرار نبود در سال ۲۰۲۰ عرضه شود. اگر به چرخه ساخت عناوین کالاف دیوتی در هشت سال گذشته نگاه کنید، می‌دانید که قاعدتا اسلجهمر گیمز باید بازی جدید خود را منتشر می‌کرد. قرار اولیه هم همین بود، اما مشکلات فراوانی که در ساخت بازی به وجود آمدند سرنوشت این فرنچایز را برای سال ۲۰۲۰ عوض کردند.

در بهار ۲۰۱۹، یعنی ماه‌ها قبل از انتشار مدرن وارفر، اخباری منتشر شد که کالاف دیوتی 2020 در وضعیت بدی قرار دارد. اسلجهمر گیمز و ریون سافتور دو توسعه‌دهنده این عنوان بودند و اصلا قرار نبود نسخه جدیدی از سری بلک آپس بسازند. اما به دلیل اختلافات زیادی که این دو با یکدیگر داشتند، ساخت بازی را اصلا خوب پیش نرفته بود. وضعیت آنقدر بد بود که از بازی به عنوان یک فاجعه یاد می‌شد.

این باعث شد اکتیویژن پروژه اسلجهمر گیمز را از سال ۲۰۲۰ کنار بگذارد و تری‌آرک را برای ساخت بازی روی کار بیاورد. زمانی که توسعه‌دهندگان برای ساخت بازی داشتند حالا کمتر از همیشه بود و به همین دلیل، تصمیم بر این شد که تری‌آرک تنها روی مولتی‌پلیر و زامبی کار کند و بخش داستانی بر عهده ریون سافتور قرار بگیرد.

در نتیجه، این بازی به دومین کالاف دیوتی‌ای تبدیل شد که توسط دو توسعه‌دهنده اصلی ساخته می‌شد . اسلجهمر گیمز هم در کنار کار روی COD 2021، به عنوان یک استودیوی پشتیبان به ساخت بازی کمک کرد.

در نهایت این بازی به نسخه‌ای دیگر از بلک آپس تبدیل شد، اما این بار به فضای Black Ops 1 برمی‌گشت . در حالی که انتظار می‌رفت همچون همیشه در فصل بهار شاهد معرفی بازی باشیم، اما تا اواسط تابستان هیچ خبری از آن نشد. بالاخره در ماه آگوست ۲۰۲۰ شاهد رونمایی بازی با نام Call of Duty: Black Ops Cold War بودیم که قرار بود در پاییز همان سال به عنوان یک بازی میان نسلی برای کنسول‌های نسل هشت، نسل نه و پی‌سی عرضه شود.

بلک آپس کلد وار در اوایل دهه هشتاد میلادی جریان دارد و درست بین نسخه 1 و 2 قرار می‌گیرد . داستان بازی درباره یک جاسوس مرموز از شوروی به نام «پرسیوس» است که نقش بزرگی در رقم زدن حوادث جنگ سرد دارد. به دستور رونالد ریگان، یک مامور CIA به نام راسل ادلر وظیفه جمع‌آوری یک تیم برای پیدا کردن و کشتن پرسیوس را بر عهده می‌گیرد و در سرتاسر دنیا به دنبال او می‌رود.

الکس میسون، فرانک وودز و جیسون هادسون از نسخه‌های قبلی در این قسمت حضور دارند (البته با صداگذاری‌های جدید) و شخصیت‌های جدیدی هم به آن‌ها ملحق می‌شوند . در حالی که بازیکن در مواقعی کنترل میسون را بر عهده می‌گیرد، اما کارکتری که در اکثر بازی در نقشش بازی می‌کنید فردی به نام «بِل» است.

بازیکن می‌تواند نام واقعی بل، جنسیت، گذشته و ویژگی‌های شخصیتی او را تعیین کند، که طی داستان بعضا به آن‌ها اشاره می‌شود و مورد آخر روی گیم پلی هم تاثیر می‌گذارد . این اولین باریست که شخصیت اصلی یک کمپین کالاف دیوتی در این حد قابل شخصی‌سازی بوده است.

کمپین کلد وار شامل یک المان مهم می‌شود که از بلک آپس 2 به بعد دیگر ندیدیم، یعنی انتخاب‌های تاثیرگذار روی داستان . طی کمپین بارها فرصت دارید که با تصمیم گرفتن در نقاط مختلف روی اتفاقات، سرنوشت شخصیت‌ها و پایان بازی تاثیر بگذارید. ماموریت‌ها هم عمیق‌تر از همیشه شده‌اند و بیشتر روی گشت و گذار تاکید دارند.

نه تنها طی هر ماموریت یک یا چند هدف اختیاری برای انجام دادن دارید، بلکه می‌توانید مدرک جمع‌آوری دارید. در کنار آن‌ها ماموریت‌های جانبی هم وجود دارند ؛ این سه المان همگی روی روند بازی تاثیر می‌گذارند و می‌توانند پایان داستان را تغییر دهند.

خارج از این المان‌ها، کمپین کلد وار تجربه‌ای بسیار متنوع ارائه می‌دهد و مراحلی همچون Desperate Measures، که از سری Hitman الهام گرفته، تجربه‌ای بی سابقه در فرنچایز کالاف دیوتی محسوب می‌شود. این عوامل به همراه یک داستان جذاب باعث می‌شوند که کمپین کلد وار به یکی از بهترین‌های کل فرنچایز تبدیل شود.

در بخش مولتی‌پلیر، کلد وار عملا یک بازگشت به گذشته است. بازی به جای انجین جدید اینفینیتی وارد، از انجین قدیمی‌تر هرچند بهبودیافته تری‌آرک استفاده می‌کند. این باعث شده که سیستم حرکتی و تیراندازی بازی بیشتر حس و حال عناوین گذشته سری را بدهند. مپ‌های بازی هم جوری طراحی شده‌اند که بیشتر سبک گیم پلی عناوین گذشته سری را تشویق می‌کنند، بر خلاف چیزی که در مدرن وارفر 2019 دیدیم.

در کنار حالت‌های 6v6 و 12v12، یک حالت دیگر به نام Fireteam در بازی حضور دارد که تا چهل بازیکن می‌توانند در آن حضور داشته باشند. همانند مدرن وارفر، وسایل نقلیه باری دیگر نقش مهمی در مولتی‌پلیر دارند. یک چیز دیگر هم که از مدرن وارفر برگشته، سیستم Create-a-Class و شخصی‌سازی سلاح است که با تغییراتی جزئی در کلد وار هم حضور پیدا کرده‌اند.

زامبی هم در کالاف دیوتی: کلد وار بازگشته و از نظر داستان، گیم پلی و حتی مپ‌هایش تقریبا مثل یک ریبوت برای این بخش محبوب می‌ماند . یکی از ویژگی‌های جدید این بخش این است که پیشرفت مولتی‌پلیر با آن یکی است و بازیکنان می‌توانند سلاح‌های شخصی‌سازی شده خود از آن مد را به آن بیاورند . یک نکته جالب توجه از این بخش، حالت Outbreak است. Outbreak که ابتدای فصل دوم به بازی اضافه شد، یک تجربه جهان باز و تازه از زامبی ارائه می‌دهد .

سیستم پیشرفت کلد وار با وارزون و مدرن وارفر مشترک است و بتل پس و لول آپ شدن بازیکن به عناوین دیگر هم منتقل می‌شود. همچنین، سلاح‌ها و اسکین‌های کلد وار در وارزون هم حضور پیدا می‌کنند، اما این بازی و مدرن وارفر از این نظر دیگر هیچ اشتراکی ندارند. و همانند دو بازی دیگر، کلد وار هم به طور کامل از کراس پلی پشتیبانی می‌کند.

Call of Duty: Black Ops Cold War هنگام انتشار در نوامبر با نمرات مثبتی مواجه شد، هرچند نه در حد مدرن وارفر. در حالی که کمپین و زامبی نظرات مثبت زیادی به همراه داشتند، مولتی‌پلیر واکنش‌های مختلفی به خود دید.

برخی معتقد بودند که کلد وار در این بخش یک عقبگرد نسبت به مدرن وارفر محسوب می‌شود، و برخی دیگر هم بازگشت آن به سبک و سیاق بازی‌های قدیمی‌تر را دوست داشتند.

یکی دیگر از مواردی که انتقادات زیادی را به همراه داشت، کمبود محتوای بازی نسبت به نسخه‌های قبلی بود. با این حال، بازی فروشی بسیار خوب تجربه کرد؛ به طوری که طی شش هفته اول انتشار بیش از ۶۷۸ میلیون دلار به دست آورد و توانست به پرفروش‌ترین عنوان سال ۲۰۲۰ در آمریکا تبدیل شود.

بلک آپس کلد وار در نهایت یک عنوان بحث‌برانگیز در این سری لقب گرفت، اما نسبت به نسخه‌ای که قرار بود یک سال پس از آن از راه برسد وضعیت بهتری داشت.

Call of Duty: Vanguard (2021)

بازی

اشاره کردیم که طبق روند کاری استودیوهای سازنده کالاف دیوتی، سال ۲۰۲۰ نوبت اسلجهمر گیمز بود که با همکاری ریون سافتور ساخته خود را راهی بازار کند. اما اختلافات فراوان بین این دو استودیو باعث شد پروژه Call of Duty 2020 با مشکلاتی جدی مواجه شود. کار به جایی رسید که اسلجهمر از پروژه کنار رفت و جای خود را به تری‌آرک داد تا در نهایت Black Ops: Cold War متولد شود.

پس از این اتفاقات بسیاری معتقد بودند که اسلجهمر گیمز در وضعیت مبهمی قرار گرفته است و شاید حتی دیگر نقشی در سری Call of Duty نداشته باشد. اما در اوایل سال ۲۰۲۱ بود که اکتیویژن رسما تایید کرد که کالاف دیوتی ۲۰۲۱ توسط اسلجهمر گیمز ساخته می‌شود. نسخه جدیدی که طبق گزارشات، این سری را دوباره به جنگ جهانی دوم می‌برد. این ادعا در نهایت صحیح از آب در آمد و Call of Duty: Vanguard پس از معرفی در تابستان ۲۰۲۱ ، در پاییز همان سال راهی بازار شد .

کالاف دیوتی ونگارد بازیکنان را به سال ۱۹۴۵ و اواخر دوران جنگ جهانی دوم می‌برد . داستان بازی روایتی است از ظهور نیروهای ویژه و گروهی از آن‌ها به نام Task Force Vanguard، که متوجه ساخت یک پروژه مخفیانه توسط نازی‌ها می‌شوند و مامور می‌شوند که آن را از بین ببرند. تسک فورس ونگارد گروهیست متشکل از سربازانی از نقاط مختلف دنیا؛ آرتور کینگزلی از انگلستان، پولینا پترووا از شوروی، لوکاس ریگز از استرالیا و وید جکسون از آمریکا چهار شخصیت اصلی هستند که در این تجربه داستانی توسط بازیکنان کنترل می‌شوند .

گفتیم که یک پروژه مخفیانه از نازی‌ها حکم اتفاق اصلی داستان ونگارد را دارد، اما این بازی اکثر کمپین خود را به معرفی هر کدام از این چهار شخصیت اختصاص می‌دهد. در واقع داستان Call of Duty: Vanguard مجموعه‌ای از فلش‌بک‌ها به دوران مختلف جنگ جهانی دوم همچون حمله آلمانی‌ها به استالینگراد و نبرد میدوِی است تا همزمان با فراهم کردن تجربه این نبردهای تاریخی برای بازیکنان، کارکترهای اصلی خود را شخصیت‌پردازی کند.

به عبارت دیگر، ونگارد عملا یک داستان پیدایش (Origin Story) است که در نهایت گذر مختصری به اتفاق اصلی خود (پروژه نازی‌ها) می‌زند و ادامه داستان را به یک دنباله (که احتمالا هیچوقت ساخته نخواهد شد) می‌سپارد.

بخش داستانی ونگارد با واکنش‌های بسیار سردی مواجه شد. با اینکه این کمپین همچون هر کالاف دیوتی دیگری می‌توانست لحظات سرگرم‌کننده‌ای برای بازیکنان رقم بزند، اما هیچ نکته جدید و پیشرفتی نسبت به سایر نسخه‌ها نداشت و بعضا با افت هم مواجه شده بود. داستان بازی نتوانست نظر بازیکنان را جلب کند و شخصیت‌های بازی، علی‌رغم بازیگری خوبشان، در نهایت نتوانستند در ذهن‌ها جایی برای خود پیدا کنند. ونگارد همچنین یکی از کوتاه‌ترین بخش‌های داستانی کل سری را یدک می‌کشید که در نهایت باعث شد این کمپین به سرعت توسط بازیکنان فراموش شود.

اوضاع در بخش چندنفره کمی بهتر بود. ونگارد که با همان موتور Modern Warfare 2019 یعنی IW Engine 8.0 ساخته شده بود، به شدت حس و حال آن بازی را تداعی می‌کرد . سلاح‌ها وزن بیشتری داشتند، سیستم Gunsmith بازگشته بود و سیستم حرکتی و گان پلی بازی نیز دقیقا همان حس مدرن وارفر 2019 را می‌داد، البته با یک قابلیت جدید که اجازه می‌داد بازیکنان از پشت کاور بتوانند شلیک کور (Blindfire) کنند. دیگر ویژگی جدید بازی وجود تخریب‌پذیری (هرچند به شکلی بسیار محدود) بود که به بازیکنان اجازه می‌داد با تخریب بخش‌های خاصی از مپ، راه‌های جدیدی پیدا کنند یا دید بیشتری نسبت به محیط داشته باشند.

ونگارد هنگام انتشارش دو رقیب مقابل خود می‌دید، یعنی Battlefield 2042 و Halo Infinite. در حالی که هر دو رقیب از مشکل کمبود محتوا رنج می‌بردند، Vanguard با ۲۰ مپ که شانزده‌تایشان مخصوص حالت‌های 6 v6 طراحی شده بودند راهی بازار شد و از این نظر نظرات مثبتی دریافت کرد . همچنین یک حالت جدید به نام Champion Hill در بازی وجود داشت که عملا نسخه متفاوتی از Gunfight در مدرن وارفر ۲۰۱۹ بود. ۸ بازیکن یا گروه وارد مپ می‌شدند، کار خود را با سلاح‌ها و تجهیزات یکسان آغاز می‌کردند و باید تعداد جان‌های سایر بازیکنان/گروه‌ها را به صفر می‌رساندند و در کنارش با جمع‌آوری پول، سلاح‌ها و تجهیزات خود را ارتقا می‌دادند.

بخش چندنفره Vanguard در مجموع تجربه خوب و استانداردی را برای بازیکنان فراهم کرده بود، اما این بازی در بخش سوم خود یعنی زامبی باری دیگر وارد سراشیبی شد. بخش Zombies این بازی با همکاری تری‌آرک ساخته شده بود و حکم یک مقدمه برای اتفاقات حالت زامبی Cold War را داشت . این حالت هنگام انتشار شامل یک مپ به نام Der Anfang می‌شد و از برخی از المان‌های زامبی کلد وار همچون Essence و قدرت‌های Dark Aether استفاده می‌کرد. با این حال، کمبود محتوا و غیبت بسیاری از ویژگی‌های محبوب زامبی همچون ایستر اگ‌ها باعث شدند که این مد به شدت توسط بازیکنان مورد انتقاد قرار گیرد.

ونگارد همچون دو نسخه پیشین تا یک سال مورد پشتیبانی فصلی گسترده قرار گرفت و با هر فصلش مپ‌ها، حالت‌ها، سلاح‌ها و شخصیت‌های جدیدی به مدهای چندنفره و زامبی اضافه می‌شدند. ضمنا این بازی نیز با کالاف دیوتی وارزون ادغام شد و این بتل رویال را وارد دوران جنگ جهانی دوم کرد، دورانی که باعث شد مپ Verdansk از بازی حذف و با مپی جدید به نام Caldera جایگزین شود. در ادامه درباره این اتفاقات بیشتر می‌گوییم، اما اینجا صرفا به این بسنده می‌کنیم که بازیکنان چندان از این تغییرات خوششان نیامد.

در نهایت بی‌راه نیست اگر بگوییم که Call of Duty Vanguard بیش از هر نسخه دیگری با بی‌تفاوتی بازیکنان مواجه شد. از آنجایی که بخش داستانی و زامبی اصلا با استقبال خوبی مواجه نشدند و حتی حالت چندنفره نیز علی‌رغم خوبی‌هایش حرف چندان جدیدی برای گفتن نداشت، ونگارد نسبت به نسخه‌های قبلی نمرات پایین‌تری از منتقدان دریافت کرد. حتی فروش بازی نیز با افت مواجه شد و نتوانست انتظارات مالی اکتیویژن را برآورده کند.

همه این‌ها باعث شدند که ونگارد به یکی از فراموش‌شدنی‌ترین نسخه‌های تاریخ سری تبدیل شود. اما کالاف دیوتی قرار بود با نسخه بعدی خود از اینفینیتی وارد باری دیگر یک بازگشت قدرتمندانه داشته باشد.

Call of Duty: Modern Warfare 2 (2022)

بازی

با موفقیت مدرن وارفر ۲۰۱۹، بدیهی بود که اکتیویژن بلافاصله خواستار ساخت دنباله آن بازی شود. از آنجایی هم که در این نقطه زمانی مدتی از شروع نسل نهم کنسول‌ها گذشته بود، اینفینیتی وارد به‌دنبال یک پیشرفت فنی بزرگ برای پروژه بعدی خود بود، هرچند که برنامه‌ای برای رها کردن پلی استیشن 4 و ایکس باکس وان نداشت. نتیجه این هدف موتور IW Engine 9.0 بود و بازی بعدی کالاف دیوتی یعنی Call of Duty: Modern Warfare 2 قرار بود نمایش‌دهنده تمام ویژگی‌های جدیدش باشد .

بر خلاف ونگارد که معرفی مختصر و دیرهنگامی داشت، اکتیویژن برای مدرن وارفر 2 سنگ تمام گذاشت. طی بهار تا تابستان ۲۰۲۲ خرده خرده اطلاعات بیشتری از این بازی توسط سازندگان منتشر شد و در نهایت در پاییز ۲۰۲۲ شاهد انتشار مدرن وارفر 2 برای پی‌سی و کنسول‌های نسل هشتم و نهم بودیم . Modern Warfare 2 از نظر وضعیت انتشارش دو نکته جالب توجه داشت؛ قیمت بازی نه فقط روی کنسول‌های نسل نهم بلکه روی تمام پلتفرم‌ها ۷۰ دلار گذاشته شده بود ، و اینکه کالاف دیوتی پس از چندین سال غیبت با این نسخه به استیم بازگشت و بعدا باعث شد بازی‌های قبلی (به جز Black Ops 4) نیز روی این فروشگاه منتشر شوند.

بخش داستانی Modern Warfare 2 2022 ادامه‌ای بر Modern Warfare 2019 است و همانند Modern Warfare 2 2009 (بله، نامگذاری مدرن وارفر واقعا گیج‌کننده و غلط‌انداز شده است)، بار دیگر نیروهای ویژه Task Force 141 را معرفی می‌کند. علاوه بر امثال کاپیتان پرایس و «گَز»، جان مکتاویش ملقب به «سوپ» و سایمون رایلی ملقب به «گوست» به همراه کارکترهای جدیدی همچون آلخاندرو وارگاس حکم شخصیت‌های اصلی داستان را دارند.

پروتاگونیست‌های داستان این بار در تلاش برای دستگیر کردن تروریستی قرار دارند که ظاهرا چندین موشک بالستیک آمریکایی در اختیار دارد و به‌دنبال انتقام‌گیری از ایالات متحده است. از آنجایی هم که آنتاگونیست اصلی داستان خود را با کارتل مکزیک متحد کرده است، تسک فورس 141 خود را در جنگ با دشمنی قدرتمندتر از انتظارات خود می‌یابد.

به همین دلیل، بخش قابل توجهی از داستان بازی در کشور مکزیک و مرزش با آمریکا جریان دارد. با این حال کمپین مدرن وارفر 2 بازیکنان را به نقاط دیگری از کره زمین همچون آمستردام، شیکاگو و همچنین مکان‌های خیالی همچون «ارزیکستان» و «المزرح» می‌برد. بخش داستانی Modern Warfare 2 از نظر لحن و واقع‌گرایی عملا ترکیبی از نسخه‌های پیشین این زیرمجموعه کالاف دیوتی است؛ در حالی که برخی از مراحل حال و هوای نسبتا واقع‌گرایانه Modern Warfare 2019 را تداعی می‌کنند، برخی دیگر یادآور دوران Modern Warfare 2 2009 هستند و با لحظات دیوانه‌وار خود شما را میخکوب می‌کنند .

یکی از بزرگ‌ترین پیشرفت‌های این کمپین نسبت به کالاف دیوتی‌های پیشین، طراحی مراحل آن است. در حالی که نسخه‌های پیشین سری اغلب شما را در یک مسیر از پیش تعیین شده نگه می‌داشتند و تعاملتان با دنیای بازی را صرفا به تیراندازی و کشتن دشمنان محدود می‌کردند، Modern Warfare 2 مراحلی دارد که دستتان را به مراتب بازتر از یک کالاف دیوتی سنتی می‌گذارد.

در چنین مراحلی شما ممکن است چند هدف داشته باشید که می‌توانید به ترتیب دلخواه خود و با روشی که باب میل خودتان است انجام دهید. حتی یکی از مراحل شما را کاملا خلع سلاح می‌کند و به یک تجربه بقا (Survival) تبدیل می‌شود ، به‌طوری که باید با جمع‌آوری مواد اولیه برای خود تجهیزات بسازید و با منابع محدود خود مقابل دشمنانِ تا دندان مسلح زنده بمانید.

با اینکه داستان مدرن وارفر 2 چندان قوی نیست و حفره‌های بزرگی در آن می‌توان یافت، اما از ساختار و روند خوبی بهره می‌برد و با دیالوگ‌های جالبی که بین کارکترهایش رد و بدل می‌شود شما را سرگرم نگه می‌دارد. در کل و با نظر گرفتن تمام مواردی که درباره‌شان گفتیم، مدرن وارفر 2 یکی از کمپین‌های برتر کل سری را ارائه می‌داد. اما بخش داستانی تنها جایی نبود که Modern Warfare 2 در آن می‌درخشید.

بخش چندنفره مدرن وارفر 2 به‌طور کل تجربه‌ای مشابه نسخه 2019 ارائه می‌داد، اما چندین تغییر و ویژگی جدید باعث شده بودند که بازی حس و حال تازه‌ای داشته باشد. شنا کردن و مبارزات داخل آب، آویزان شدن از لبه‌ها و امکان تیراندازی با سلاح کمری از این حالت، تیراندازی از داخل ماشین، شیرجه زدن، حذف قابلیت Slide Cancelling، کاهش سرعت حرکت و همچنین کاهش زمان کشتن (TTK) همگی از تغییراتی بودند که در راس گیم پلی بازی اتفاق افتاده بودند.

در دیگر المان‌های حالت چندنفره بازی نیز تغییراتی را شاهد بودیم. از جمله اینکه سلاح‌های بازی حالا به خانواده‌های مختلفی بر اساس پلتفرمشان تقسیم شده بودند . برای مثال خانواده M4 شامل پنج سلاح می‌شود و ابتدا سلاح M4 را در اختیارتان قرار می‌دهد تا با رساندن آن به سطوح بالاتر، سلاح‌های بیشتری از این خانواده را برایتان باز کند. همچنین سیستم Gunsmith به بازی بازگشته بود و این بار جوری طراحی شده بود که هر قطعه جانبی روی سلاح، مقداری تاثیر مثبت و مقداری تاثیر منفی داشته باشد.

بازی هنگام انتشار از حالت‌های جدیدی برای بخش چندنفره بهره می‌برد، از جمله Prisoner Rescue و Knockout. همچنین حالت Ground War، که با تعداد بازیکنان بیشترش تجربه‌ای مشابه Battlefield ارائه می‌داد، بازگشته بود. حالت دیگری مشابه Ground War به نام Invasion نیز وجود داشت که بیست بازیکن را مقابل بیست بازیکن دیگر، به همراه بیست هوش مصنوعی قرار می‌داد. ضمنا زاویه دوربین سوم شخص نیز به برخی از پلی‌لیست‌های بازی اضافه شده بود تا تجربه متفاوتی برای بازیکنان رقم بزند .

مدرن وارفر 2 برای بخش سوم خود دوباره شامل حالت Special Ops می‌شد که ماموریت‌های ویژه‌ای را برای بازی کردن با دو نفر در اختیارتان می‌گذاشت. همچنین مجموعه ماموریت‌هایی به نام Raid طی پشتیبانی فصلی به بازی اضافه شدند که با سه نفر قابل تجربه بودند و با انجام دادنشان جوایز ویژه‌ای برایتان باز می‌کردند. اما در کل این بخش نسبت به دو بخش دیگر تجربه بسیار محدودتری بود و مشخص بود که سازندگان تمرکز زیادی روی آن نگذاشته‌اند.

بازی Call of Duty: Modern Warfare 2 هنگام انتشار با نقدهای مثبت و استقبال خوبی از جانب بازیکنان مواجه شد. بخش داستانی توانست نظرات مثبتی به خود جذب کند و بخش چندنفره نیز علی‌رغم برخی انتقادات به تغییراتش، همچون سیستم خانواده سلاح‌ها، در کل رضایت بازیکنان را جذب کرد و موفق به ارائه تجربه‌ای سرگرم‌کننده شد. با این حال، Spec Ops همچنان نتوانست آنطوری که کاربران انتظار داشتند ظاهر شود.

بازی فروش بسیار خوبی نیز تجربه کرد و توانست با کسب یک میلیارد درآمد طی ده روز پس از انتشارش، سریع‌ترین فروش تاریخ سری کالاف دیوتی را داشت و به پرفروش‌ترین بازی سال 2022 در آمریکا تبدیل شد. همانند نسخه‌های اخیر، مدرن وارفر 2 نیز از طریق سیستم فصل‌محور پشتیبانی شد و در زمان انتشار این مطلب در فصل سوم خود به سر می‌برد.

پس از یک بازی در مجموع موفق‌آمیز، نوبت بخش بتل رویال محبوب کالاف دیوتی بود که پس از چند سال پرحاشیه، شروع تازه‌ای داشته باشد.

Call of Duty: Warzone 2.0 (2022)

بازی

اشاره کردیم که کالاف دیوتی وارزون به محض انتشارش به قلب تپنده این فرنچایز تبدیل شد. محبوبیت بالای وارزون باعث شد اکتیویژن تصمیم بگیرد که آن را به پلتفرم اصلی کالاف دیوتی تبدیل کند، به‌طوری که با انتشار هر نسخه جدید سلاح‌ها، شخصیت‌ها و حال و هوای آن بازی وارد وارزون شوند و یک اکونومی واحد میان تمام نسخه‌ها به‌وجود آید. این نقشه در نگاه اول بسیار بلندپروازانه و جذاب بود، اما در عمل نتایج بسیار متفاوتی به همراه داشت.

به عقیده بسیاری از بازیکنان، Warzone دوره طلایی خود را در ماه‌های اولش و ایام Modern Warfare 2019 گذراند. هم به این دلیل که آن موقع دوره اوج کرونا و فاصله اجتماعی بود و باعث شد گیمرها و غیرگیمرها به تجربه‌هایی همچون وارزون پناه آورند، هم به این دلیل که خود وارزون نیز یک تجربه لذت‌بخش، بالانس و تا حد زیادی به دور از مشکل فنی بود.

اما با نزدیک شدن به انتشار Black Ops Cold War، اینفینیتی وارد از وارزون کنار رفت و پشتیبانی از بازی بر عهده رِیون سافتور گذاشته شد . با عرضه آن بازی، دوران جدیدی برای Warzone آغاز شد؛ مپ «وردانسک» با تغییرات چشمگیری مواجه شد و فضای جنگ سرد را به خود گرفت، اسکین‌ها و اپراتورهای کلد وار وارد بازی شدند و تمام سلاح‌های آن بازی نیز به جمع سلاح‌های کنونی بازی اضافه شدند. چنین داستانی بار دیگر با انتشار Vanguard تکرار شد و علاوه بر اضافه شدن ده‌ها سلاح و اسکین جدید، وردانسک از بازی کنار رفت و جای خود را به مپ جدیدی به نام Caldera با حال و هوای جنگ جهانی دوم داد .

اما این تغییرات در نهایت به ضرر Warzone تمام شدند. سلاح‌های جدیدی که با هر نسخه جدید اضافه می‌شدند بالانس بازی را نابود می‌کردند، مپ کالدرا به هیچ وجه نتوانست محبوبیت وردانسک را تکرار کند و مشکلات فنی بازی نیز روز به روز بیشتر می‌شدند، گویی که انجین بازی در مقابل این حجم از محتویات انباشته شده و همچنین هماهنگ شدنش با سه بازی دیگر کم آورده باشد.

دیگر مشکل بازی تعداد روزافزون بازیکنان متقلب بود که ظاهرا هیچ کدام از تلاش‌های سازندگان نمی‌توانست جلوی آن‌ها را بگیرد. کار به جایی رسیده بود که در هر مچ بازی می‌توانستید با یک چیتر برخورد کنید که به سادگی تجربه تمام بازیکنان دیگر را خراب می‌کرد.

به همین دلایل بود که اینفینیتی وارد تصمیم گرفت یک شروع دوباره برای وارزون رقم بزند. Call of Duty: Warzone 2.0 مدت کوتاهی پس از مدرن وارفر ۲ منتشر شد و هر آنچه که تاکنون به نسخه اول اضافه شده بود را کنار گذاشت . به جای آن‌ها شاهد ویژگی‌های جدیدی بودیم، همچون دو مپ کاملا جدید و یک حالت دیگر علاوه بر بتل رویال.

وارزون 2 کار خود را با مپ Al Mazrah آغاز کرد ؛ یک مپ خاورمیانه‌ای و بیابانی که با داشتن تقریبا ۲۰ مکان قابل توجه، بزرگ‌ترین مپ تاریخ وارزون است و می‌تواند تا ۱۵۲ بازیکن را در خود جا دهد. فصل دوم بازی نیز مپ کوچک‌تری به نام Ashika Island را معرفی کرد که نه برای بتل رویال، بلکه برای حالات دیگر بازی طراحی شده بود .

صحبت از حالات وارزون 2 شد و علاوه بر بتل رویال، حالت دیگری به نام DMZ به بازی اضافه شده بود . در DMZ بازیکنان در تیم‌های سه‌نفره نه تنها با دیگر بازیکنان واقعی، بلکه دشمنان هوش مصنوعی نیز سر و کار دارند. بازیکنان باید وارد مپ شوند، ماموریت‌هایی تحت عنوان Faction Mission را انجام دهند، لوت و پول به‌دست آورند و در نهایت برای ذخیره‌سازی جوایزشان، به نقطه خاصی از مپ بروند و منتظر یک هلیکوپتر بمانند تا بتوانند از میدان نبرد خارج شوند. در واقع می‌توان گفت که DMZ اقتباس کالاف دیوتی از سبک بازی‌هایی همانند Escape from Tarkov و Hunt: Showdown بود که زیرمجموعه از بتل رویال محسوب می‌شوند و اصطلاحا Extraction Shooter نامیده شده‌اند .

دیگر مد بازی، همانطور که حدس می‌زنید، بتل رویال بود. کلیت بتل رویال در وارزون 2 همانند نسخه اول کار می‌کرد، اما تغییراتی هم در آن وجود داشت. برای مثال ظرفیت اینونتوری بازیکنان محدودتر شده بود و دیگر امکان خرید یک Loadout کامل از طریق فروشگاه‌ها وجود نداشت. بازیکنان حالا باید Loadout کامل خود را یا از طریق محموله‌هایی که به شکل تصادفی در مپ فرود می‌آمدند به دست می‌آوردند، یا به مکان‌هایی به نام Stronghold می‌رفتند که پر از دشمنان هوش مصنوعی بودند و با کامل کردنشان، جوایزی همچون سلاح‌های خوب و البته Loadout کسب می‌کردند.

از دیگر تغییرات جالب توجه بتل رویال می‌توان به گولاگ اشاره کرد. درست همانند وارزون اصلی، بازیکنان با اولین مرگشان در هر مچ بتل رویال وارد گولاگ می‌شوند. این بار مبارزات گولاگ به شکل ۲ به ۲ انجام می‌شدند، به عبارت دیگر شما در میدان نبرد با یک بازیکن دیگر متحد هستید و با یک تیم دو نفره دیگر درگیر می‌شوید تا بتوانید به بازی برگردید. در صورتی که طی مدت زمان خاصی این نبرد به پایان نمی‌رسید، یک دشمن هوش مصنوعی خاص به نام زندانبان ظاهر می‌شد و اولین تیمی که موفق به کشتن او می‌شد به بازی بازمی‌گشت. لازم به ذکر است که در حالت Resurgence، همانند نسخه اول، بازیکنان تا مدت زمان خاصی از مچ قادر به ریسپاون شدن بودند و دیگر خبری از گولاگ نبود.

وارزون 2 و تغییراتش با استقبال نسبتا خوبی مواجه شدند، اما بازی نتوانست از دردسر و مشکل فرار کند. وضعیت فنی بازی هنگام انتشار چندان جالب نبود و بسیاری از سیستم‌ها نمی‌توانستند فریم ریت خوب و پایداری از بازی دریافت کنند. بازی از باگ‌های و گلیچ‌های بعضا آزاردهنده‌ای رنج می‌برد و در کنارش، همچنان نتوانسته بود در مبارزه با چیترها موفق ظاهر شود. با این حال بازی علی‌رغم از دست دادن برخی از بازیکنانش، همچنان جامعه پرتعدادی از بازیکنان فعال دارد و در حال حاضر به شکل مداوم پشتیبانی می‌شود.

آینده

بازی

در زمان انتشار این مطلب، نسخه بعدی کالاف دیوتی همچنان معرفی نشده است. اما گزارش‌هایی که تاکنون از منابع معتبر شنیده‌ایم خبر از ماجرای عجیبی می‌دهند.

ابتدا تصور می‌شد در سال 2023 کالاف دیوتی جدیدی منتشر نخواهیم داشت و در عوض مدرن وارفر 2 پشتیبانی طولانی‌تری دریافت می‌کند. سپس شنیدیم که اسلجهمر گیمز در حال ساخت یک بسته الحاقی بسیار بزرگ و پولی برای مدرن وارفر 2 است که هم بخش داستانی آن بازی را ادامه می‌دهد و هم حالت چندنفره آن را گسترش می‌دهد.

اما مدتی بعد بود که اکتیویژن در یک کنفرانس مالی تایید کرد که در سال 2023 نسخه جدیدی از Call of Duty خواهیم داشت. این تاییدیه در ادامه همراه شد با گزارش‌های جدیدی که این بازی در واقع Call of Duty: Modern Warfare 3 نام دارد و توسط اسلجهمر گیمز ساخته می‌شود. از این جزئیات می‌توان به این نتیجه رسید که پروژه بعدی COD در ابتدا یک پروژه کوچک‌تر بوده که به عنوان بخش جدیدی از مدرن وارفر 2 توسعه یافته، اما در ادامه به یک عنوان مستقل تبدیل شده است.

از طرف دیگر یک بازی جدید برای موبایل نیز در دست ساخت قرار دارد و آن هم چیزی نیست جز Call of Duty: Warzone Mobile. بر خلاف کاد موبایل که اساسا با یک موتور دیگر ساخته شده بود و حس و حال متفاوتی با بازی‌های اصلی سری داشت، این عنوان قرار است همان تجربه وارزونی که می‌شناختیم را به موبایل بیاورد و از همه جذاب‌تر، در مپ Verdansk جریان دارد. بازی اکنون در فازهای آزمایشی خود قرار دارد و باید دید بعد از انتشار، چگونه وضعیت کالاف دیوتی موبایل را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

نظرات
پربازدیدترین خبرها