راهنماتو- تو خیلی از داستانها هدف اصلی اینه که بتونین شخصیت های بد رو به عنوان دشمنتون یا پلیدیای که توی اون بازیه رو شکست بدین. داشتن همچین هدفی به هیچوجه بد نیست ولی خب برای خیلیها خیلی زود تکراری میشه و اون حس رو بهشون القا نمیکنه که توی بازی غرق بشن. ولی حالا اگر بازی باشه که بهتون اجازه بده در نقش منفی داستان بازی کنین چی؟
به گزارش راهنماتو، اکثر بازیها به این خاطر ساخته شدن تا بتونن مخاطبشونو از مشغله روزانشون دور کنن و برای چند ساعت اونارو غرق کارایی بکنن که نمیتونن در دنیای واقعی انجام بدن. با راهنماتو همراه باشین تا با هم به چندتا از بازیهایی که بهتون اجازه میدن در نقش منفی بازی کنین نگاهی بندازیم.
2 The Darkness
شما در این سری در نقش جکی استاکادو، سردسته یک خانواده خلافکار نیویورک و دارنده قدرت معروفی به نام Darkness یا تاریکی هستین. از زمان اتفاقایی که در بازی قبلی افتاده تقریبا دو سال میگذره و یک حمله ناگهانی از طرف رهبرای یک فرقه مسلح باعث میشه جکی دوباره بخواد از قدرتهایی که داره استفاده کنه.
The Darkness 2 یک شوتر اول شخص پر از خشونت، خونریزی و وحشیگریهای زیاده. شما میتونید اشیایی که اطرافتون هستن رو سمت دشمناتون پرت کنین، هر تفنگی رو دوست دارین در دوتا دستتون بگیرین و و در کنارش از قدرت های اهریمنی خودتون برای کم کردن شر دشمناتون استفاده کنین. اوه راستی این بازی Co-Op هم داره؛ که یعنی میتونین با دوستاتون 4نفری از تمام چیزایی که قید کردیم برای از بین بردن دشمناتون در طی بازی استفاده کنین.
Postal 2
راستش یکی از راحتترین کارایی که میتونین در طی روز بکنین اینه که برین و از سوپری یک پاکت شیر بخرین، زیاد سخت به نظر نمیرسه میرسه؟! ولی خب قرار نیست همه چیز اونطور که انتظار میره در Postal 2 اتفاق بیفته. تمام کاری که شما باید در این بازی کنین اینه که فقط به مدت یک هفته در نقش Postal Dude بازی کنین و سعی کنین باهم کارای روزانشو انجام بدین مثل برگردوندن کتابها به کتابخانه و جمعآوری امضا... . خیلی به نظر نرمال میاد نه؟
خب راستش میشه گفت واقعاً هم همینطوره و بازی میتونه همینقد ساده باشه ولی خب Postal 2 این تسک های معمولی و پیشپا افتده رو تو بازی گذاشته تا شما هر لحظه که فکر کردین حوصلتون سر رفته دست کنین تو جیبتون و M4 مورد علاقتون رو دربیارین و هرکار که دوست داشته باشین بکنین. شما میتونین از گربهها به عنوان سایلنسر برای تفنگاتون استفاده کنین، مردم رو به آتیش بکشین و حتی رو قبر فامیلای مورد علاقتون رفع حاجت کنین. شما تا زمانی که افقی نشده باشین تقریبا دست به انجام هرکاری میتونین بزنین و بازی هم قرار نیست جلوتونو بگیره.
سری بازی Prototype
میشه گفت در حق سری Prototype خیلی اجهاف شده چونکه این روزا کمتر کسی رو میبینم که اصلا یادش باشه همچین سری بازیای وجود داشته. این واقعا حیفه، چون جفت بازیهایی که منتشر شدن از این سری میشه گفت جزو ژانر ابرقهرمانی یا شایدم آنتیهیرویی هستن. به نظر خیلیها این بازی بیشتر شبیه به سری Infamous سونی ولی با خونریزی بیشتری هستن. شما در این بازی میتونین تبدیل به هر کسی بشین و دشمناتونو در خودتون هضم کنین!!
شما در بازی اول که به نظر خیلیها محبوبترینه این سریه در نقش الکس مرسر بازی میکنین و در تلاشین تا حافظه از دست رفته خودتون رو دوباره به دست بیارین و در این نسخه آلوده نیویورک جون سالم به در ببرین. در Prototype 2 هم شما در نقش گروهبان جیمز هلر بازی میکنین که قصد داره انتقام خانواده کشته شدش رو بگیره. شما میتونید نسخه دوم رو بدون بازی کردن نسخه اولی بازی کنین ولی خب این کارو نکنین و سعی کنین دوتا بازی رو پشت سرهم بازی کنین.
Manhunt
شخصیت اصلی این بازی از همون اول مشخصه که قرار نیست کارکتر دوست داشتنیای باشه چرا که در همون اول میبینیم که James Earl Cash به مرگ محکوم شده ولی طی پیشنهادیکه به طور ناشناس میگیره اون میتونه آزادیشو در قبال شرکت در یک بازی مرگبار دوباره به دست بیاره.
البته در حین بازی مشخص میشه کسی که بهتون این پشنهاد رو داده یک کارگردان بازیهای مرگه که افراد رو جلوی هم میزاره تا برای جونشون بجنگن و کسی که پیروز بشه شاید بتونه راه فراری از اون جهنمی که خودش رو توش پیدا کرده، پیدا کنه. کلا در این بازی شما نباید انتظار دیدن شخصیتی رو داشته باشین که بتونین باهاش ارتباط بگیرین ولی خب اگر بگیرین خیلی جالب میشه!!!
تقریبا هر بازی سری Grand Theft Auto
ذهنیتی که خیلی ها از شخصیت های شرور دارن اینه که کچل باشن، یک زخم روی چشم راستشون داشته باشن و یک گربه پرشین سفید دستشون باشه ولی خب همیشه اینطوری نیست. شخصیت های اصلی این سری هم میشه گفت اکثرشون آدمای خوبی نیستن. نمیشه گفت که مثلا در راه یک ماموریت شما 30نفر رو زیر گرفتین و همچنان خودتون رو آدم خوبه داستان میدونین.
در مقابلش هم نمیشه گفت اخلاقیات هر کارکتر متفاوته و شاید تحت شرایطی بودن که مجبور به انجام یک سری از کارها شدن؛ چرا که اگر دقت کنین تمام کارکترای این سری قبلا و همچنان گانگستر یا سارق بانک و به طوری کلی خلافکار هستن.
Spec Ops: The Line
میدونم این بازی رو قبلا هم تو لیستامون آوردیم ولی خب نمیشه در مورد بازی در نقش منفی داستان حرف زد و اسم این بازی رو اصلا نیاورد. بازیای که تونست با گیمپلی خشک و کلیشهای خودش ولی در کنار داستان فوقالعاده جدی و ناراحتکننده خودش خیلیهارو شگفت زده کنه.
Spec Ops: The Line از خیلی از کلیشههای این ژانر استفاده کرد تا داستانی رو تعریف کنه و نشون بده که راوی داستان همیشه قابل اعتماد نیست و اینکه شخصیت اصلی بازی به مرور عقل خودش رو داشته از دست میداده و نمیتونسته دیگه متوجه بشه چه کاری درست و چه کاری اشتباهه. به طوری که شما در پایان بازی که با واقعیت روبرو میشین متوجه میشین که کجاها اشتباه کردین و دیدتون نسبت به بعضی از مرحلههای قبلی بازی به طور عوش میشه.