این نشونه‌ها می‌گن که داری احساساتت رو سرکوب می‌کنی!

اگر شما احساساتتان را شناختید ولی سعی کردید به آنها بی توجهی کنید و در واقع دست به سرکوب آنها بزنید آسیب اول آن متوجه خودتان خواهد شد.

شناسه خبر: ۳۹۹۸۷۹
این نشونه‌ها می‌گن که داری احساساتت رو سرکوب می‌کنی!

راهنماتو- «حالت خوبه؟ مطمئنی خوبی؟!»

این طبیعی است که خیلی وقتها حال خوبی نداشته باشیم. نه فقط حالمان بد باشد که از این حال بد به ستوه بیاییم! ممکن است اسیر احساسات منفی یا متناقضی باشیم که خودمان هم علت آنها را نمی‌دانیم. اما واقعیت این است که برای موفق بودن باید تسلط کامل بر احساساتمان داشته باشیم. حتی اگر کنترل کردن آنها هم برایمان سخت است مهم این است که آنها را بشناسیم تا بتوانیم مرزگذاری کنیم، تا واقف بشویم که چرا این احساس را داریم. هر وقت به این موفقیت برسیم می‌توانیم اعمال و رفتارمان را هم بر اساس نوع احساسی که داریم مدیریت کنیم.

به گزارش راهنماتو، اگر شما احساساتتان را شناختید ولی سعی کردید به آنها بی توجهی کنید و در واقع دست به سرکوب آنها بزنید آسیب اول آن متوجه خودتان خواهد شد. گاهی پیش می‌آید که غمگین باشید، خشمگین باشید، یا حتی احساس ناتوانی کنید ولی بنابه دلایل مختلف که یکی از آنها نوع تربیت ماست و ریشه در کودکیمان دارد تمام تلاشمان را به کار می‌گیریم تا وانمود کنیم که نه عصبانی هستیم نه غمی داریم! بلکه یک فرد توانمند و قوی هستیم و هیچ مشکلی ما را از پا درنمی‌آورد! این درواقع نوک پیکان آسیب و ضرر را به بدن ما خواهد زد. چون ما در درون این احساسات منفی را داریم ولی در ظاهر سعی می‌کنیم که مخالف آن را بروز دهیم.

سرکوب احساسات چه اثری روی ما می‌گذارد؟

  • دردهای بدنی عجیب و غریب

ممکن است شما هیچ مشکل جسمی نداشته باشید اما به طور ناگهانی دردهایی را تجربه کنید که برایتان عجیب باشد. گرفتگی‌های عضلانی، دردهای استخوانی، سردردهای میگرنی و... تمام اینها نشان می‌دهد که بدن شما از اینکه احساساتتان را سرکوب کرده‌اید ناراحت است و مقابل شما ایستاده و می‌خواهد خودی نشان بدهد!

0

  • بمب ساعتی یعنی تو!

ممکن است اتفاق خاصی نیفتد و تنها یک در به هم بخورد! صدای به هم خوردن یک در هم می‌تواند شما را که دست به سرکوب احساساتت زده‌ای وادار به واکنش انفجاری کند! مانند یک بمب ساعتی منفجر بشوی و کنترل خودت را از دست بدهی. اینطور مواقع افراد به هیچ عنوان واکنش‌هایشان در حد و اندازه رخداد نیست! برای همه عجیب است اما برای خود فرد اینطور نیست. چون در درون خشم عجیبی را حس می‌کند که دیگران آن را نمی‌بینند!

  • مشکل در روابط!

در مدیریت کردن روابط اشکالات عمده‌ای به وجود می‌آید. ممکن است روابط صمیمی و نزدیک شما دچار پیچیدگی بشود و به طور ناگهانی آنها را قطع کنید! در روابطی که نیاز به حرف زدن داشته باشد و باید تعامل بیشتری داشته باشید نمی‌توانید بمانید اما رابطه‌های دورتر و خنثی برایتان راحتتر است.

  • زیادی منطقی برخورد کردن!

منطق شما قدعلم می‌کند و در هر موضوعی فقط می‌خواهید عقلانی و منطقی آن هم به صورت سفت و سخت عمل کنید. از آنجا که مرتب دست به سرکوب احساساتتان زده‌اید فکر می‌کنید احساسی بودن نشانه عدم قدرت و توانایی است برای همین مجال ابراز به احساساتتان نمی‌دهید. این مساله باعث رفتارهای خشک و خشن شما خواهد شد. حتی با خودتان هم دیگر مهربان نیستید.

یادتان باشد:

احساسات شما بخشی بزرگ و مهم از وجود شما هستند. اگر آنها را به هر شکلی نادیده بگیرید درواقع نسبت به وجود خودتان بی توجهی کرده‌اید و کم کم از خودتان هم دور خواهید شد. اجازه بدهید احساساتتان با شما حرف بزنند. صدای آنها را بشنوید و درصدد رفع مشکلات بربیایید تا زمینه مشکلات جدیتر و بزرگتری فراهم نشود.

نظرات
پربازدیدترین خبرها