راهنماتو- تیمی از باستانشناسان دانشگاه نیویورک و آریزونا به تازگی مطالعهای جذاب درباره طیف شنیداری شیپورهای صدفی-حلزونی منتشر کردهاند که متعلق به ساکنان نیومکزیکوی امروزی است که بیش از 1000سال قبل این سرزمینها را اشغال کرده بودند.
به گزارش راهنماتو، باستانشناسان با اتکا به این شواهد نشان دادهاند که مردمان پوئبلو که پیش از ورود اسپانیاییها به آمریکا زندگی میکردند، در بین قرنهای 9 تا 12 میلادی، به این سازهای بادی دستساز برای برقراری ارتباط و حفظ پیوند در فواصل نسبتا دور وابسته بودند.
مردم سکونتگاههای مختلف حتی اگر خارج از طیف دیداری بودند، هرگز از محدوده صوتی بیرون نبودند و این امر به لطف ویژگیهای صدایی این ابزار موسیقایی شگفتانگیز فراهم میشد.
قبل از تلفن هوشمند و وایوای، شیپورهای صدفی-حلزونی بودند
ساکنان بومی باستانی شمال غرب نیومکزیکو فرهنگ پررونقی را بنا کردند. این بومیان آمریکایی در جوامع کوچک در داخل دره چاکو و نواحی محصورکننده در اطراف زندگی میکردند و هر کدامشان در اطراف یک ساختمان مرکزی بزرگ به نام «خانه بزرگ» سازماندهی شده بودند که صدها اتاق در چندین طبقه داشت.
این خانههای بزرگ احتمالا برای چندین هدف عمومی مرتبط با امور اداری، مذهبی، اقتصادی و رسمهای فرهنگی مردمان چاکویی کاربرد داشتند.
تعداد زیادی شیپور صدفی-حلزونی از کاوشهای دره چاکو که در حال حاضر پارک تاریخ طبیعی و محوطه میراث جهانی محسوب میشود، پیدا شده است. صدفهای حلزونی بقایای خارجی بازمانده از طیف وسیعی از حلزونهای بزرگ دریایی هستند که به عنوان غذا توسط مردمی که در نواحی ساحلی زندگی میکردند، از آبهای جزایر کارائیب و اقیانوس اطلس صید میشدند.
در دوران باستان صدفهای حلزونی به طور گسترده در سراسر قلمرو آمریکای میانه تجارت میشدند زیرا برای مصارف تشریفاتی و ارتباطی توسط فرهنگهای مختلف مورد استفاده قرار میگرفتند. در حقیقت، شیپورها یا شاخهایی که از صدفهای دورریخته حلزونهای دریایی ساخته شدهاند در محوطههای باستانی سراسر جهان پیدا شدهاند که نشان میدهد این اشیاء در سراسر جهان مفید بودند زیرا ظرفیت بالایی در تولید صداهای بلند شگفتانگیز داشتند.
تحقیقات قبلی نشان داده بودند که این سازهای بادی اولیه در سراسر آمریکای مرکزی در عصر پیش-اسپانیایی در تشریفات متنوعی که دارای ماهیت معنوی بودند استفاده میشدند. اما این ابزارها احتمالا مصرف کاربردی هم داشتهاند و این موضوعی بود که محققان در تحقیق اخیر سعی کردند آن را تأیید کنند.
پروفسور روت ون دایک، از دانشگاه بینگهمتون که نویسنده ارشد این مقاله است، میگوید: «میخواستیم بدانیم وقتی شیپورها خارج از خانههای بزرگ نواخته میشدند، صدای این ابزار صدفی-حلزونی تا کجای چشمانداز برد داشت و آیا مردمانی که خارج از محدوده یک خانه بزرگ ساکن بودند هم میتوانستند صدای آن را بشنوند یا خیر.»
محققان برای آنکه به این پرسش پاسخ دهند، مانند آنچه احتمالا در گذشته مرسوم بوده، به محوطه سفر نکردند تا صدای ساز را از مکانهای متفاوت ضبط کنند. بلکه به برنامه مجازی نوآورانهای با عنوان Soundshed Analysis اتکا کردند که چنین اطلاعاتی را با استفاده از الگوهای دیجیتالی یا خلق مجدد شرایط روی زمین، افشا میکند.»
در این مطالعه محققان از نرمافزار مورد نظر استفاده کردند تا توزیع و ویژگیهای امواج صدایی که میتوانست با دمیدن با حداکثر نیرو در شیپورهای صدفی-حلزونی در محوطه یکی از 5 خانه بزرگ از 5جامعه چاکوئی، در بیرون دره چاکو، تولید شود را محاسبه کنند.
کشف جالب آنها نشان داد که این صداها میتوانسته تقریبا توسط همه جوامعه اطراف شنیده شود که نشان میدهد فردی در یک خانه بزرگ میتوانسته بدون زحمت با فردی در یک خانه بزرگ دیگر ارتباط برقرار کند.
محققان تصادفی بودن این اتفاق را رد کردند و نتیجهگیری کردند که مردمان چاکوئی احتمالا از این شیپورها برای ارتباط بین جامعهای استفاده میکردند. صدای این شیپورها برای اعلام انواعی از رویدادها، فعالیتها یا برقراری انواعی از علایق استفاده میشده و بر طبق هر کدامشان احتمالا تعداد یا طول نتهایی که توسط ابزار نواخته میشده متفاوت بوده است. به بیان دیگر احتمالا یک زبان مبتنی بر شیپور صدفی-حلزونی وجود داشته که مردمان چاکوئی به خوبی آن را درک میکردند و متوجه میشدند.
محققان میگویند: «درست مثل رسیدن صدای ناقوس کلیسا در دوران قرون وسطا، صدای شیپورهای صدفی-حلزونی هم یکی از عناصری بود که جوامع چاکوئی را به هم وصل نگه داشته بود.»
آنها به این نکته اشاره کردند که «صدای شیپور احتمالا از شیوه ارتباطیای که مبتنی بر دود یا انعکاس نور توسط آینه بوده، مؤثرتر بوده است زیرا روشهای دیداری متکی به آن است که فرد در لحظه درست در حال نگاه کردن به سمت درست باشد.»
باستانشناسان مطمئن نیستند که آیا عمل ساختن جوامعی که در محدوده شنیدن صدای شیپور قرار میگرفتند یک انتخاب یا تجویز بوده است. اگر تجویز بوده باشد، قوانین چاکوئی احتمالا ممنوع کرده بودند که مردمان پوئبلو خارج از طیف شنیداری جوامعشان را بسازند و اگر انتخاب بوده است، احتمالا جوامع جدید خودشان تصمیم گرفته بودند که در درون طیف خانه بسازند تا اطمینان حاصل کنند که از وقایع مطلع میشوند و مشارکت دارند.
شناسایی چالشهای حفظ صدا در حوطههای باستانی چاکوئی
مردمان چاکو از تقریبا سال 850 تا 1250 ق.م در شمال نیومکزیکو در بستر نیمه-بیابانی سن خوزه در فلات کلورادو زندگی میکردند. مکان مرکزی گردهماییشان دره چاکو بود که در اوج اشغال در حدود 5000نفر ساکن داشت که در تقریبا در 75 سکونتگاه کوچک زندگی میکردند. سکونتگاههایی که خارج از دره ساخته بودند از همان نقشهها پیروی میکردند و ساختن این جوامع احتمالا به دلیل آنچه امروز معادل پراکندگی شهری است، در آن زمان به دلیل محدودیت فضا، اجتنابناپذیر بوده است.
سکونتگاههای چاکو در نهایت آنقدر گسترش یافت که بخش زیادی از فلات کلورادو، فراتر از مساحت انگلستان امروزی را، اشغال کرد. دره چاکو یک مکان مقدس و خانه اجدادی حقیقی برای مردمان پوئبلو بود، بنابراین مکانی بود که مکرر از آن بازدید میشد و به خوبی شناخته شده بود.
در درون دره 15ساختمان بسیار بزرگ به کمک آجرهای ماسهسنگی و الوار ساخته شده بود که همگی از فواصل دور به این مکان آورده شده بودند. این ساختمانها همزمان به عنوان مراکز مسکونی، اقتصادی، اداری، تشریفاتی/معنوی عمل میکردند. مردم از سراسر ناحیه به دره میآمدند تا از بازارهای در حال رونقی که انواع غذا، وسایل فیروزهای و سایر اقلام ارزشمند (از جمله شیپورهای صدفی-حلزونی) آزادانه مبادله میشدند، بازدید کنند و در مراسم مذهبی شرکت کنند یا مشاهدهکنندگان بسیاری از این مراسم باشند.
هرچند سکونتگاههای دره چاکو نسبتا جمعیت اندکی داشتند، از طریق شبکههای گسترده جادهای، رمپها، پلها و سایر راهها به هم وصل شده بودند که باعث میشد که جمعیت از سراسر ناحیه به آسانی بتواند خودش را به نقاط گردهمایی برساند. زیرساختهای دره چاکو شبیه به همانهایی بود که امروز در یک شهر کوچک وجود دارد اما تراکم کلی جمعیت در مقایسه با استانداردهای امروزی بسیار کمتر بود.
همین زیرساختها را میتوان در سکونتگاههای چاکویی در سایر فلات کلورادو هم مشاهده کرد که نشاندهنده وحدت فرهنگی در بین مردمان پوئبلو و تمایل شدید آنها به حفظ این فرهنگ حتی با وجود گسترش جمعیت است. با توجه به ویژگیهای این جامعه، این کشف که آنها به صدا متکی بودند تا بتوانند در سراسر منظره شبکههای ارتباطی برقرار کنند، نمیتواند شگفتیآور باشد.
ون دایک میگوید:
«مناظر صدایی ابعاد معناداری از تجربههای گذشته، مناظر و محیطها هستند و در دنیای باستان در زمره ابعاد مهم تعاملات اجتماعی محسوب میشوند.»
« بر این اساس مدیریت باستانشناسی و محوطههای میراث باید در آینده به محیط شنیداری هم توجه کند.»