راهنماتو- وقتی به پیشینه برخی از فیلمسازان یا دست اندرکاران آنها نگاه میکنیم توی دلمان میگوییم «تو را به خدا همینطور خوب بمان!» آیدا پناهنده و ارسلان امیری از آن دست فیلمسازها هستند که آدم آرزو میکند همینطور به خوب فیلم ساختن ادامه دهند. حالا جدیدترین اثر این دو را در شبکههای خانگی با عنوان «در انتهای شب» میبینیم. هنوز در حال و هوای «مست و عشق» و کلنجار رفتن با بازی پارسا پیروزفر در نقش مولانا هستیم که حالا در این سریال، بازی درخشان او را به عنوان یک مردم معمولی در یک زندگی متوسط میبینیم. داستان از این قرار است که بیلبوردهای سطح شهر نوشته بودند «دیگه دیره واسه خاطره ساختن»، بعد پوستر سریال «در انتهای شب» روی آن نصب شد و چند شب پیش هم اولین قسمت از این سریال منتشر شد. راهنماتو در این مطلب 3 دلیل میآورد تا بدانید که سریال «در انتهای شب» ارزش شروع کردن را دارد.
دلیل اول؛ بازی گرفتن از تصویر در سریال «در انتهای شب»
به گزارش راهنماتو، در اولین قسمت از سریال «در انتهای شب» پارسا پیروزفر و هدی زینالعابدین رو در روی هم ظاهر میشوند. آنها در سکانس ابتدایی هیچ چیز نمیگویند، این تصویر است که حرف میزند. جلوتر میرویم، چراغ خاموش میشود و باز تصویر است که حرف میزند و جلوتر، اشیا در این تصویر تبدیل به حرفهایی برای گفتن میشوند، اما حرفی زده نمیشود. با دیدن اولین قسمت از این سریال به این موضوع فکر میکنیم که در آن زمانی که سینما هنوز ناطق نبود، چه حرفهایی برای گفتن داشت. حالا تا دلمان بخواهد دیالوگ مینویسیم و اجازه نمیدهیم تصویر حرف بزند. اما این سریال اجازه میدهد تصویر حرف بزند و کمتر دیالوگها، سکوت میان این زوج را بشکنند.
دلیل دوم؛ پرداختن به پیشینه و شخصیتپردازی در سریال «در انتهای شب»
یکی از مهمترین کارهایی که نویسنده و فیلمساز باید در سریال و فیلم انجام دهد، شناساندن جهان داستان، شخصیتها و پیشینهها در لحظات اولیه یا به مرور است. این کار به او اجازه میدهد که گرهای محکمتر بزند و نقطه عطفی جنجالیتر خلق کند. گاهی این شخصیت پردازیها و پیشینههای میتواند مبهم باشد، یا حتی دروغ باشد، تا بعدتر به آن پرداخته شود، اما حالا باید جهانش را بشناسیم. در اولین قسمت از سریال «در انتهای شب» کارگردان، بازیگران و نویسنده اجازه میدهند ما کم کم با شخصیتها آشنا شویم، دغدغههای آن دو را بشناسیم ولی تا میآییم تصمیم بگیریم که کدام شخصیت آنتاگونیست و دیگری پروتاگونیست است، کارگردان جلویمان را میگیرد و میگوید هنوز برای قضاوت زود است. پس تعلیق شروع میشود و این چیزی است که در یک سریال به آن احتیاج داریم.
دلیل سوم؛ دقت به جزئیات در سریال «در انتهای شب»
وقتی به جزئیات دقت کافی داشته باشید، حتما در هنرتان به ریزهکاریهایی دقت میکنید که باعث میشود اثر نهایی به شدت ظریف و عمیق شود. ما در سریال «در انتهای شب» ریزهکاریهایی میبینیم که فیلم را به واقعیت و به یک درام خانوادگی عمیق به شدت نزدیک کرده است. ما خانم هدی زینالعابدین را با گریمها و آرایشهای بسیار غلیظ نمیبینیم. او درست همچون زنی که در زندگیش پریشانیهایی دارد و به خود نمیرسد، زنی میبینیم که از ظاهر خود تا حدودی غافل مانده. این ظرافتها نه تنها در گریم که بلکه در تبلیغات هم پررنگ است، نمونهاش چیزی است که روی بیلبورد دیدیم یا موسیقی متنی که به شکلی هوشمندانه اشاره به فیلمی قرمز و دردآور به نام «در حال و هوای عشق» دارد یا ارتباط برقرار کردن با نسل جدید که به شیوهای مخالف با روال معمول در این سریال دیده میشود.
نکته: آن چه در اولین قسمت از سریال «در انتهای شب» دیده شده است، نشان میدهد که این سریال ارزش شروع کردن را دارد، تا ببینیم در آینده نه چندان دور چه اتفاقاتی رخ میدهد!