فرادید نوشت: سریال «سانی» کاملا قابل توصیه است؛ این یک کمدی متفاوت دربارۀ یک زوج عجیب و غریب و یک ربات عجیب و غریبتر است؛ داستانی که با پیچیدگیهایی دربارۀ توطئه و پرسشهایی عمیق دربارۀ تکنولوژی و انسانیت ترکیب شده است.
با توجه به خطرات متعدد و شناخته شدهی هوش مصنوعی مثل تولید اطلاعات نادرست، شاید اعتماد به آن به نظر احمقانه بیاید. اما اگر هوش مصنوعی تنها چیزی باشد که بتوانید در زندگیتان به آن اعتماد کنید چه؟ این همان معضل اصلی سریال «سانی» است؛ یک ترکیب درام، کمدی و رازآلود با مایههای تکنولوژیکی که کاملا تأملبرانگیز و جذاب است اگرچه شاید گاهی سرعت و ریتم کندی داشته باشد.
این سریال که بر اساس رمان «دفترچه تاریک» نوشتهی کالین او سالیوان (2018) ساخته شده، رشیدا جونز را در نقش سوزوکی ساکاموتو که یک زن آمریکایی ساکن کیوتو است به تصویر میکشد؛ زنی که همسر و پسرش پس از یک حادثۀ سقوط هواپیما ناپدید شدهاند.
سوزوکی درگیر غم و اندوه ناشی از شرایط است، گرچه او در حالت طبیعیاش هم آدم حساس و گوشهگیری بوده است. مسیر اصلی داستان از جایی آغاز میشود که همکار شوهر سوزوکی هدیهی عجیبی برای او میآورد؛ یک ربات شاد به نام سانی که توسط کمپانی محل کار شوهر سوزوکی ساخته شده است. ظاهراً شوهر سوزوکی که ماسا نام داشته (با بازی هیدتوشی نیشیجیما)، این ربات را مخصوصاً برای سوزوکی طراحی کرده است. البته این موضوع عجیب است زیرا تا جایی که سوزوکی میدانسته، کار ماسا ساخت یخچال بوده است.
به تدریج افشای حقایقی دربارۀ ماسا، همراه با حضور این ربات خانگی که سوزکی در ابتدا تلاشهای او برای مراقبت از خودش را با خشونت رد میکند، باعث آغاز جستجویی برای یافتن حقیقت میشود. سوزوکی باید از انزوای خودش بیرون بیاید و به دنبال کشف حقیقت برود. آیا ممکن است شغل مخفی ماسا در زمینه رباتیک ارتباطی با ناپدید شدن او به همراه فرزندشان داشته باشد؟ آیا ممکن است آنها هنوز زنده باشند؟
در مسیر داستان سوزوکی بالاخره با دختری به اسم میکسی که در یک کافه کار میکند دوست میشود؛ حالا این دو زن به همراه سانی که سوزوکی با اکراه به آن اعتماد کرده است، در مقابل نیروهایی قرار میگیرند که قدرت و بیرحمی آنها فراتر از تصور این سه نفر است.
این سریال از جنبۀ کمدی و معمایی واقعا قوی و تماشایی از کار درآمده است؛ از جنبۀ کمدی، تضادی که بین نوع رفتار و شخصیت سوزوکی از یک طرف و شوخطبعی و شادمانی کودکانۀ سانی از طرف دیگر وجود دارد، موقعیتهای بامزۀ زیادی را پدید میآورد.
از جهت معمایی نیز، علاوه بر اینکه کل داستان بر اساس راز گم شدن همسر سوزوکی بنا شده، حضور خود سانی نیز راز و رمزهایی در خودش دارد؛ به ویژه اینکه ما دقیقا مطئن نیستیم که آیا سانی صرفا در همین ظاهر مهربان و شادی که نشان میدهد خلاصه میشود یا جنبههای رازآلود و احتمالا تاریکی نیز دارد؛ خصوصا که در یک صحنۀ مرموز در ابتدای سریال ما رباتی شبیه به سانی را میبینیم که مردی را با صندلی میکشد!
اما این سریال نقائصی هم دارد که یکی از آنها شاید پیچیدگیهای اضافی و ماجراهای فرعی دربارۀ یک دنیای زیرزمینی از تبهکاران عرصۀ تکنولوژی باشد که درست و حسابی برای مخاطب حل و فصل نمیشوند؛ به علاوه، بعضی مواقع ریتم داستان نیز تا حدی کند به نظر میرسد.
با وجود اینها سریال «سانی» کاملا قابل توصیه است؛ این یک کمدی متفاوت دربارۀ یک زوج عجیب و غریب و یک ربات عجیب و غریبتر است؛ داستانی که با پیچیدگیهایی دربارۀ توطئه و پرسشهایی عمیق دربارۀ تکنولوژی و انسانیت ترکیب شده است.