آیا جنبش جدید «هیچ کاری نکردن» مال پولدارهاست؟

اگر بشنوید یک نفر «یک‌سال» دست به هیچ کاری نزده، چه فکری می‌کنید؟

شناسه خبر: ۴۱۰۹۲۶
آیا جنبش جدید «هیچ کاری نکردن» مال پولدارهاست؟

راهنماتو- آیا کم کردن آگاهانه سرعت زندگی در پاسخ به عوامل استرس‌زا یکی دیگر از آن تکنیک‌های تجملاتی است که فقط آدم‌های برخوردار از سبکی خاص از زندگی می‌توانند از آن بهره ببرند، درحالیکه بقیه نمی‌توانند به آن دسترسی داشته باشند؟

به گزارش راهنماتو، اگر بشنوید یک نفر «یک‌سال» دست به هیچ کاری نزده، چه فکری می‌کنید؟ نه سر کار رفته، نه ایمیل چک کرده، نه پیشرفت شغلی داشته، نه تلاشی کرده و نه اصلا به موقعیت موفقیت‌آمیزی دست پیدا کرده است.

خیلی از ما با شنیدن این ایده دچار حمله اضطراب می‌شویم ـ مطمئنا، شغل، موقعیت اجتماعی ماست، پول درآوردن موفقیت است و مشغول بودن یک نوع خودنمایی است، نه؟ اما این روزها اینکه کسی بتواند یکسال هیچ کاری نکند، بیش‌تر رویایی و حتی بلندپروازانه به نظر می‌رسد. به نظر می‌رسد که، آنطور که می‌گویند، چرخشی در احساس آدم‌ها حاصل شده است.

متولدین هزاره از مفهوم #زندگی رو دور کن د [به انگلیسی #Slowliving] استقبال کرده‌اند. این هشتگ بیش از 6میلیون بار در اینستاگرام به کار گرفته شده است (به رغم اینکه پست گذاشتن در اینستاگرام با اصول سبک زندگی پایدار و ذهن‌آگاهانه با کم کردن استفاده از شبکه‌های اجتماعی در تناقض است.)

در ضمن، نسل زد پیشقدم بوده‌اند در «رفع تکلیفی کار کردن» و «شغل‌هایی با درآمد بالا که نیاز به تلاش زیاد ندارند» تا بدین نحو بتوانند انرژی را برای بخش‌های معنادارتر زندگی مثل سرگرمی، روابط یا مراقبت از خود صرف کنند.

در آخر، افراد از همه نسل‌ها متفق‌القول می‌خواهند کم‌تر کار کنند. در بعضی نقاط جهان، از جمله انگلستان، مفهوم هفته کاری 4-روزه بیش‌ازپیش مهم شده است. مردم دیگر دوست ندارند بدو بدو کنند، می‌خواهند بیش‌تر استراحت کنند.

8

و این چیزی است که اِما گانون خوب می‌شناسد. او نویسنده و پادکستری است که کتابی با عنوان «یک سال هیچ کاری نکردن» [به انگلیسی A Year of Nothing] را نوشته است. این کتاب اوایل تابستان منتشر شد و به سرعت به پرفروش‌ترین کتاب انگلستان تبدیل شد و آنقدر محبوبیت یافته که دوباره به زیر چاپ رفته است.

ابتدا یک تصمیم شخصی بود، گانون آنقدر دچار فرسودگی شغلی شده بود که نیاز داشت دست از کار بکشد. کتاب او درباره همین یکسال است. اینکه چگونه انجام فعالیت‌های آرامی مثل خاطره‌نویسی، تماشای برنامه کودک، پرنده‌نگری و شنا در آب سرد در زمستان به او کمک کرد تا به زندگی باز گردد.

البته او قبل از این کتابی با عنوان «افسانه موفقیت: همه چیز داشتن را رها کن»، را نوشته بود که در آن به کوشش خستگی‌ناپذیر برای رسیدن به موفقیت و احساس شاد نبودن در چنین سبکی از زندگی اشاره می‌کرد. اما خودش در جستجوی موفقیت فرسوده شده بود.

او می‌گوید: «وقتی به گذشته فکر می‌کنم، می‌بینم هشدارهای قرمز زیادی داشتم. گیج بودم، سردردهای تنشی داشتم و نمی‌توانستم در اتاق روی هیچ چیزی تمرکز کنم، به نظرم خیلی ترسناک می‌آید. اما خودم را قانع می‌کردم که آدم پرمشغله‌ای هستم و باید موفق شوم.»

بعد در سال 2022 به صورت ناگهانی بدنش به حالت خاموش درآمد. «نمی‌توانستم به تلفنم نگاه کنم. نمی‌توانستم به تلویزیون نگاه کنم. نمی‌توانستم بدون ترس از آسیب در خیابان قدم بزنم. و به ذهنم رسید که دیگر نمی‌توانم این شکل از زندگی را تاب بیاورم و باید متوفق شوم.»

9

بسیاری از آدم‌ها تا قبل از آنکه دچار چنین سطحی از فرسودگی شغلی نشده‌اند، بعید است که دست از کار بشکند زیرا اغلب شرطی شده‌ایم که باید به بهر قیمتی شده است به جلو حرکت کنیم.

گانون می‌گوید:

«اما درواقع ما به نحوی برنامه‌ریزی شده‌ایم که چرت بزنیم، در پارک قدم بزنیم. شنا کنیم و به آسمان نگاه کنیم. این موارد خیلی اهمیت دارند.»

حالا او مصمم است، دانشی که از زندگی آهسته به دست آورده را برای همیشه در زندگی‌اش اعمال کند. او می‌گوید:

«هیچ چیزی ارزش از دست دادن سلامتی‌ را ندارد.»

این همه نویسنده که درباره «هیچ‌کاری نکردن» نوشته‌اند!؟

اما او تنها کسی نیست که چنین نظریه‌ای ارائه کرده است. کافی است که در یک کتاب‌فروشی محلی نگاهی به قفسه کتاب‌های خود-یاری یا بخش فلسفه پاپ بیندازید یا نگاهی سریع به بخش کتاب‌شناسی همین کتاب بیندازید تا ببینید چه تعداد نویسنده قبلا از فواید «هیچ کاری نکردن» حرف زده‌اند.

1

کتاب جنی اودل، با عنوان «چطور کاری نکنیم: مقاومت در برابر اقتصاد توجه»، در سال 2019 پرفروش شد. او در این کتاب بین مغز خسته ما و اینکه چطور تکنولوژی حریص سود و رسانه‌های اجتماعی از توجه ما بهره می‌گیرند و حواس ما را پرت می‌کنند، پیوند برقرار کرده بود. او بر بازنگری آگاهی نسبت به محیط طبیعی‌مان و درون‌مان تأکید کرده بود.

اودل نیز بخشی از موج نویسندگانی است که خوانندشان را تشویق می‌کنند فعالانه در برابر انتظارات «هدف-محوری» مقاومت کنند که می‌گویند «در جهان ما ارزش افراد به واسطه موفقیت‌هایشان سنجیده می‌شود»، بنابراین هر ساعت و دقیقه‌ای از زمان ما باید صرف انجام کار مفید شود - اگر صرف کار کردن نمی‌شود، صرف ارتقاء خویشتن شود.

مقاومت در برابر فشاری که از ما می‌خواهد همیشه در نقطه بهینه باشیم، در آثار الیور برکمان (2021) با عنوان چهار هزار هفته نیز دیده می‌شود. این کتاب به ما یادآوری می‌کند که زندگی کوتاه است و ما هرگز نباید همه چیز را در فهرست کارهایی که باید انجام دهیم، بیاوریم. او پیشنهاد می‌دهد به جای آنکه تمرکزمان روی این باشد که همواره کارامدتر شویم، باید تمرکزمان روی انجام کارهایی باشد که حقیقتا اهمیت دارند، باید دست از کمال‌طلبی و کامل‌گرایی برداریم و بیش‌تر در لحظه حال زندگی کنیم.

به نظر می‌رسد که ایده هیچ‌کاری انجام ندادن خیلی جذاب است: احتمالا متوجه شده‌اید که سبک زندگی با عنوان «نیکسن»، اصطلاحی هلندی برای «تعمدا کاری نکردن»، چقدر فراگیر و محبوب شده است.

کتاب «نیکسن» نوشته اولگا مکینگ، در دوران کرونا بیرون آمد و با حال و هوای مردم در آن دوران همراستا شد. اما بعد کتاب‌های دیگری با همین مضمون نیز روانه بازار شدند. «کتابچه هوگه»، یکی از آن کتاب‌ها بود که به نظر می‌رسید خوانندگان سبک زندگی تبلیغ شده توسط آن را خیلی راحت هضم می‌کنند و به دنبال توصیه‌هایی برای زندگی از ملل اروپای شمالی هستند.

حتی خود واژه «استراحت» نیز تبدیل به اصطلاحی پرطرفدار شده است. در سال 2022، یک مربی یوگا، به نام اوکتاویا رحیم، کتابی با عنوان «مکث کن، استراحت کن و باش» نوشت که به خوانندگانش کمک کرد تا تغییرات بزرگ یا دوره‌هایی از عدم قطعیت در زندگی‌شان ایجاد کنند، برای آنکه ضرباهنگ زندگی‌شان را کند کنند و به درون‌شان نظر کنند. او به جای آنکه از یوگا به عنوان روشی برای رسیدن به عضلات تخت شکم برای نمایش در اینستاگرام استفاده کند، بر تمرین‌هایی تأکید می‌کند که به افراد درباره خود-آگاهی، آرامش و سکون چیز می‌آموزند.

کتاب «هنر استراحت» نوشته کلودیا هموند نیز روش‌های عملی برای کند کردن ریتم زندگی دارد. در هر کدام از 10فصل این کتاب فعالیت‌های آرام‌ساز که در تحقیقات جهانی به آن‌ها رسیده‌اند، مورد بررسی قرار گرفته است. در این کتاب درباره اهمیت کند کردن تعمدی ریتم زندگی با انجام فعالیت‌هایی مثل حمام کردن، کتاب خواندن یا وقت گذراندن در طبیعت، بحث می‌کند.

هموند می‌نویسد: «استراحت مفهوم تجملاتی نیست. بلکه حیاتی است.»

9

چرا مردم طرفدار هیچ‌کاری نکردن شدند؟

چرا این حجم از کتاب در جهان غرب درباره هیچ کاری نکردن و استراحت کردن نوشته شده است؟ دلیل آن ساده است: همه ما خسته‌ام.

این نظریه گانون است: «همه واقعا خسته‌اند. همه ما به سختی در حال تقلا هستیم که همه امور به نحو احسن انجام شوند. ما ذهنی و جسمی داریم که باید از آن‌ها مراقبت شود اما گمان نمی‌کنم چنین کاری بکنیم.»

تکنولوژی عامل بزرگی است. مشخص شده توانایی پاسخ دادن به ایمیل‌ها روی گوشی تلفن همراه به نفع ما نبوده است. این کار باعث شده که بیش از اندازه در معرض کار قرار داشته باشیم. همه جا حاضر بودن رسانه‌های اجتماعی ما را تشویق کرده تا هر یک‌سانتی‌متر از زندگی‌مان را ثبت کنیم و به دنبال تهیه محتوا باشیم و مدام در حال کار کردن باشیم تا یک برند شخصی از خودمان در فضای مجازی تولید کنیم.

افزایش استفاده از ب رنامه‌های کاربردی ردیابی نیز باعث شده فعالیت‌های اوقات فراغت مثل ورزش و حتی ضروری‌ترین امور حیات مثل غذا خوردن و خوابیدن تبدیل به داده شوند و بتوانیم از طریق آن‌ها خودمان را با دیگران مقایسه کنیم و ببینیم چقدر پیشرفت کرده‌ایم. ما می‌توانیم میزان خواب، کالری غذا، مدت زمان دویدن را ردیابی کنیم. می‌توانیم فیلمی که تماشا کرده‌ایم را ضبط کنیم و چرخه قاعدگی‌مان را کنترل کنیم.

برای بسیاری از کسانی که شروع کرده بودند برخلاف فرهنگ پرمشغلگی عمل کنند، دوران همه‌گیری سرنوشت‌ساز بود. واضح است که همه‌گیری ترسناک بود و برای بسیاری اصلا با آرامش طی نشد. اما برای تعداد قابل توجهی از افراد، کار کردن متوقف شد یا برای اولین بار مفهوم دورکاری به شکلی جدی بررسی شد. برای برخی، رفت و آمد از محل کار به خانه و برعکس حذف شد و حواس‌پرتی‌های این مسیر نیز قاعدتان حذف شدند. بسیاری هیچ چاره‌ای جز کند کردن ریتم زندگی و کاری نکردن نداشتند. و برخی نیز فهمیدند که اصلا دوست ندارند به وضعیت قبل از همه‌گیری باز گردند.

ممکن است چرخش نسلی نیز دخیل بوده باشد. متولدین هزاره، اغلب آدم‌هایی توصیف می‌شوند که دچار فرسودگی شغلی هستند. آن‌ها طوری بزرگ شده‌اند که سخت کار کردن را برای دستیابی به موفقیت مهم بدانند. بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه با کوهی از قرض و بدهی مواجه شدند و در دنیای ناپایدار به لحاظ مالی قدم گذاشتند. همه این‌ها بر چالش‌های جدی‌ای که این نسل با آن مواجه بودند، افزود.

مقصر دانستن والدین و سرمایه‌داری!

اما کتاب‌هایی که به دنبال مبارزه با فرسودگی شغلی بودند خودشان در سال‌های اخیر به یک کسب و کار پررونق تبدیل شده‌اند. این کتاب‌ها در انواع مختلفی نوشته می‌شوند. برخی دلایل اجتماعی-سیاسی را برای فرسودگی شغلی متولدین هزاره مطرح می‌کنند. کتاب «حتی نمی‌توانم: چطور نسل هزاره به نسل فرسوده» تبدیل شد، به اثر سرمایه‌داری و اشتیاق برای سود و موفقیت در فرسودگی نسل هزاره اشاره می‌کند. برخی دیگر نیز کتابچه‌های عملی‌ای هستند که توصیه‌هایی برای غلبه بر این وضعیت با استراحت و ارزیابی مجدد سبک زندگی ارائه می‌دهند.

گانون والدین را به عنوان مقصرین این پدیده نسلی معرفی می‌کند. او می‌گوید:

«بی‌بی‌بومرها مصرف‌گرا هستند، آن‌ها به لحاظ آماری بیش‌ترین میزان تکنولوژی را خریداری می‌کنند، بیشترین میزان دارایی را دارند و به شکلی نسلی دوست عاشق چیزها، پول و موفقیت هستند. و فکر می‌کنم بچه‌های نسل بعدی، یعنی متولدین هزاره، می‌خواستند والدین‌شان را تحت تأثیر قرار بدهند. به آن‌ها گفته شد که بروید و به دست بیاورید و موفق شوید تا والدین‌تان به شما افتخار کنند.»

فرسودگی مزمن، نتیجه زیستن تحت سرمایه‌داری جهانی است و تصمیم به زیستن با سرعتی کم‌تر، واکنشی علیه این ذهنیت سیری‌ناپذیر و مطالبه‌گر است که خود سرمایه‌داری را توسعه می‌دهد.

گانون امیدوار است که جنبش جاری، دور از تلاش برای رسیدن به مقام و کالا و حرکت به سوی آزادسازی بیش‌تر وقت، نشانه‌ای از سالم‌تر شدن جوامع باشد.

مردم واقعاً به این نکته پی می‌برند که اگر سقفی بالای سر دارید و می‌توانید صورت‌حساب‌هایتان را پرداخت کنید، دیگر به چه چیزی نیاز دارید؟

سویه تاریک توصیه‌ به تنبلی و هیچ‌کاری نکردن!

این گل بی‌خار نیست: هر کسی که درباره کم‌تر کار کردن و بیش‌تر استراحت کردن می‌نویسد....همین‌حالا نیز آدم برخوردار و صاحب امتیازی است.

گانون چندین کتاب خود-یاری پرفروش منتشر کرده و توانسته درآمدهای نجومی صرفا از خبرنامه‌اش با عنوان هایفن (که در همان یکسال هیچ‌کاری نکردن گردانده است) به دست آورد.

جنی اودل استاد دانشگاه استنفورد بود که درباره هیچ‌کاری نکردن نوشت!

برای کاترین می، ترک شغل و آموزش دادن به فرزندش در خانه در حالیکه داشت زمستان‌گذرانی می‌کرد، کاری نداشت.

ضمنا، زندگی با ضرباهنگ کند، متهم است که زیادی روی زیباشناسی این سبک زندگی که غیرقابل دسترس است تأکید می‌کند. اگر در اینستاگرام هشتگ مربوطه را جستجو کنید به تصاویری از خانه‌های مزرعه، زنانی سفیدپوست که در حال مرتب کردن گل‌ در گلدان‌ها هستند و کلی ملحفه با رنگ‌های گرم و خنثی برمی‌خورید.

آیا کاری نکردن در خطر تبدیل شدن به نوعی سبک زندگی در جهت پز دادن و خودنمایی در اینستاگرام نیست؟

بسیاری از فعالیت‌های شفابخشی که گانون در کتابش به آن‌ها اشاره کرده است، پول زیاد می‌خواهد: برای خودتان هدیه بخرید، خودتان را مهمان کنید، مربی‌ سبک زندگی داشته باشید، اقامت در کلبه و تعطیلات زیاد.

پس از او می‌پرسیم:

«چه می‌کنید اگر مجبور باشید برای برطرف کردن نیازهای اولیه‌تان در دو شغل کار کنید و دچار فرسودگی هم شده باشید اما نتوانید از کار مرخصی بگیرید؟»

گانون خیلی سریع می‌پذیرد که خوش‌شانس بوده که توانسته دست از کار کشیدن بکشد اما می‌گوید باید ذهنیت را هم مثل خیلی چیزها تغییر داد. شاید بتوانید یک روز یا یک هفته مرخصی بگیرید!!

او همچنین ما را به یک ضرب‌المثل مهمان می‌کند که می‌گوید: «بهترین چیزها در زندگی رایگان هستند!»

او می‌گوید پیاده‌روی کنید یا یک دسته گل ارزان‌قیمت برای خودتان بخرید. یا صرفا بنشینید پاهایتان را دراز کنید و بعد که خستگی‌تان در رفت، آن گل‌ها را داخل گلدان بگذارید. او می‌گوید خودش همین کار را کرده و رضایت زیادی کسب کرده است!

او می‌گوید: «مهم نیست که کجا می‌روید یا چه می‌کنید. تنها کاری که باید انجام دهید، آن است که دست به کاری بزنید که روحیه‌تان تقویت شود. همه می‌دانیم که این کار پول زیادی نمی‌خواهد!»

نظر شما به عنوان خواننده این مطلب چیست؟

نظرات