ریسینگ کلاب، تیمی که تا سال ۱۹۶۷ نامش با افتخار و پیروزی گره خورده بود، ناگهان در سراشیبی سقوط افتاد. ۳۵ سال ناکامی و حسرت، برای هواداران این تیم مثل کابوسی طولانی بود. اما چه چیزی باعث این سقوط ناگهانی شده بود؟ در فضای پر از شور و هیجان فوتبال آرژانتین، پاسخ را نه در تحلیلهای فنی و مدیریتی، بلکه در داستانی عجیب و غریب میجستند: “نفرین هفت گربه”.
این داستان، از کینه دیرینه و رقابت شدید ریسینگ کلاب با ایندپندینته، رقیب سنتیاش، حکایت میکرد. میگویند هواداران خشمگین ایندپندینته، که از پیروزیهای متوالی ریسینگ به ستوه آمده بودند، نقشهای شیطانی کشیدند. آنها شبانه به ورزشگاه ریسینگ نفوذ کرده و در اقدامی عجیب و غریب، اجساد هفت گربه را در زمین چمن ورزشگاه دفن کردند. گویی این عمل شوم، طلسمی قدرتمند را بر سر ریسینگ کلاب آوار کرد.
اما همینطور هم شد و در بازی بعدی دو تیم، ایندپندینته با یک پیروزی خاطرهانگیز ۴ بر ۰، ریسینگ را در هم کوبید و جام قهرمانی لیگ را از آن خود کرد. این شکست تحقیرآمیز، برای هواداران تیم یک باخت ساده نبود. آنها همان زمان باور داشتند که تیمشان نفرین شدهاست. به باور هواداران ریسینگ، این شکست و شکستهای بعدی تاییدی بر نفرینی بود که بعدها به نفرین هفت گربه مشهور شد. از آن پس بود که تیم در مارپیچ ناکامی و شکست فرو رفت.
سالها به همین منوال گذشت. ریسینگ در سایه سنگین این نفرین، روز به روز ضعیفتر میشد. سقوط به دسته پایینتر در سال ۱۹۸۳، ضربهی نهایی را به پیکرهی این تیم وارد کرد. اما هواداران و مسئولان باشگاه، از تلاش برای شکستن این طلسم دست نمیکشیدند.
گفته میشود که هنگام بازسازی ورزشگاه به طور اتفاقی اسکلت شش گربه در زمین ورزشگاه پیدا شد. حالا باور نفرین اجساد گربهها پررنگتر میشد. کشف این اسکلتها که به شکل عجیبی هیچ عکس و فیلمی از آن موجود نیست امید تازهای را در دل هواداران ریسینگ روشن کرد. آنها با دفن شش قورباغه در ورزشگاه به عنوان نماد خوشیمنی در فرهنگ آرژانتین سعی کردند طلسم را باطل کنند. جالب اینجاست که از این اقدام هواداران هم فیلم عکسی وجود ندارد. سالها بعد، در سال ۱۹۹۸، مراسمی با شکوه در ورزشگاه برگزار شد. هواداران با ایمان و امید، آب مقدس را در سراسر زمین چمن پاشیدند و برای رهایی از این نفرین دیرینه دعا کردند. غافل از اینکه جسد گربهای دیگر هنوز در ورزشگاه است. گفته میشود این تلاشها بیفایده بود و سایه گربهها همچنان بر سر ریسینگ کلاب سنگینی میکرد.
سرانجام، در سال ۲۰۰۱، رینالدو مرلو، سرمربی وقت ریسینگ، تصمیم گرفت به این ماجرا خاتمه دهد. او دستور حفاری مجددی در ورزشگاه را صادر کرد. در کمال تعجب، جسد هفتمین گربه نیز کشف شد. آیا این پایان کابوس ۳۵ ساله ریسینگ کلاب بود؟ گویا همینطور بود! ریسینگ در همان سال، بعد از سالها ناکامی، موفق شد عنوان قهرمانی لیگ آرژانتین را به دست آورد. هواداران معتقد بودند با یافتن آخرین گربه، طلسم شکسته شده است.
در پس این ماجرای هیجانانگیز، ابهامات زیادی نهفته است. هیچ گونه مدرک مستند و معتبری، از جمله عکس یا فیلم، از مراسم دفن قورباغهها، پاشیدن آب مقدس و یا حتی کشف اجساد گربهها وجود ندارد. علاوه بر این، روایتهای مختلفی از این ماجرا وجود دارد که با هم متناقض هستند. برای همین است که برخی باور دارند “نفرین هفت گربه” بیشتر یک افسانهی فوتبالی باشد تا یک واقعهی تاریخی مستند.
اما آنچه بعدها درباره این ماجرا مثل یک سئوال باقی ماند این بود که آیا مدیران ریسینگ کلاب با پر و بال دادن به این داستان و برجسته کردن جنبهی خرافی آن، سعی در مخفی کردن نقش سوءمدیریت و ضعفهای فنی در ناکامیهای تیم داشتهاند؟ شاید. در هر صورت، “نفرین هفت گربه” به عنوان نمونهای بارز از نفوذ خرافات در جهان فوتبال، به ویژه در آمریکای جنوبی، مطرح است و نشان میدهد که گاه باورها و اعتقادات، چگونه میتوانند بر واقعیتها سایه افکنند.
منبع :
عصر ایران