«من قطعا نوع برخورد با دانشجویان را تغییر خواهم داد. برخورد با اساتید را نمیپذیرم و اجازه نخواهم داد، حتی اگر اعتقادشان با من نخواند احترام میگذارم. من دست کسانی را میبوسم که در ایران بمانند و خدمت کنند.» این جملات امیدبخش، بخشی از سخنان مسعود پزشکیان کاندیدای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، در واپسین روزهای خرداد در تالار شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران بود.
امروز پس از گذشت ۳ ماه و در آغازین روزهای فصل پائیز و در آستانه شروع سال تحصیلی دانشگاهها و مراکز عالی آموزش، او سکان ریاست جمهوری را به دست گرفته و در مواجه با نخستین وعدههای خود در مقابل مطالبهگرترین اقشار جامعه قرار گرفته است. در طول ۳ سال گذشته بسیاری از دانشجویان و همچنین اساتید دانشگاه، به دلایلی نامعلوم، تعلیق، تبعید و یا محروم از تحصیل شدهاند. به همین سبب و به بهانه بازگشایی دانشگاهها و همچنین تاکید مجدد آقای پزشکیان در جلسه تکریم و معارفه وزیر علوم، با آقای محمد ترابی دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در خصوص آخرین وضعیت دانشجویان محروم از تحصیل و اساتید محروم از تدریس به گفت و گو نشستیم.
وی در بخشی از مصاحبه عنوان کرد که پس از انجام مصاحبه قبلی با سایت «رویداد ۲۴» برخوردی تندی از سوی ریاست دانشگاه تهران با وی صورت گرفته است.
اگر موافق باشید بحثمان را از شروع سال تحصیلی آغاز کنیم. ما در آستانه آغاز سال تحصیلی قرار داریم؛ با توجه به اینکه دانشگاه تهران مستقیماً با رویکار آمدن دولت جدید ارتباط داشته است و شما هم در محیط دانشگاه بودهاید، فکر میکنید سال تحصیلی امسال چگونه آغاز خواهد شد؟
دانشگاه تهران همواره نقش بسزایی در تحولات سیاسی کشور داشته است
ما سال جدید را داریم در شرایطی شروع میکنیم که خیلی از دانشجوها احکامی گرفتند و در معرض خطر اخراجاند. باید بگوییم که دانشگاه نه فقط در حوزه علمی فرهنگی، بلکه در موارد ملی نیز تأثیرگذار بوده است؛ دانشگاه در ایران و بهخصوص دانشگاه تهران در اکثر اتفاقات سیاسی و اجتماعی که به وجود آمده نقش بسزایی داشته است.
بهخصوص این دولت که فکر کنم اولین جرقه آن از دانشگاه تهران شروع شد؛ دانشگاه تهران برنامهای را که برگزار کرد، نقش خیلی بسزایی در موفقیت این دولت داشت.
حال دانشجو و دانشگاه خوب نیست
اگر بخواهم وضعیت الآن دانشگاه را بگویم، باید گفت که هنوز ریاستها و مدیران عوض نشدهاند و خیلی از اتفاقاتی که ما توقع داریم سریعتر رخ دهد، هنوز اتفاق نداده است. اگر در یککلام بخواهم وضعیت دانشگاه را توصیف کنم، این است که وضعیت دانشگاه اصلاً خوب نیست. دانشجو بهعنوان یکی از مهمترین ارکان این نهاد و یکی از اثرگذارترین قشر جامعه که میتواند یک گفتمان و مطالبات عمومی مردم را از حاکمیت داشته باشد، الآن تضعیف و تحقیر شده است. در طول این سه سال اتفاقات زیادی افتاده است.
ما الآن در آستانه شروع سال تحصیلی جدید هستیم، به خاطر اعمال نظر و سلیقه شخصی در اجرای قوانین دانشگاه، خیلی از دانشجوها از نشستن در سر کلاس درس محروم شدهاند. از قوانین دانشگاه، حتی از همین قوانین فعلی هم خروجیهای شخصی گرفتند و آنها را تفاسیر شخصی کردند؛ در نتیجه، خیلی از دوستانمان الآن از اینکه سر کلاس درس بنشینند و ادامه تحصیل بدهند، محروم شده و با مشکلات جدی برخوردند. اساتید هم گرفتار این موضوعات بودهاند. اتفاقاتی افتاده است که شاید جبرانش سخت باشد و بعضیهای آن اصلاً جبرانناپذیرند.
این زیست دانشگاه بود که ما سعی کردیم مشکلات آن را در دو پاراگراف و در دو جمله بهاختصار بگوییم. این زیست دانشجویان و بهتر است که بگوییم زیست دانشگاهیان در این سه سال بوده است؛ زیرا اساتید و کارمندان هم مشکلات زیادی داشتند.
این اتفاقات مشخصاً در این سه سال گذشته افتاده است؟
در حالی که برای اصلاح شیوهنامه مصوب سال ۹۸ میجنگیدیم، شیوهنامه سال ۱۴۰۱ ما را غافلگیر کرد
قبل از آن هم بود، نمیگویم قبلش نبود؛ اما در این سه سال تشدید شده است. مثلاً ما بر سر شیوهنامه مصوب سال ۹۸ به دلیل اجحاف زیاد در حق دانشجو، حرف زیاد داشتیم؛ اما شیوهنامه ۱۴۰۱ کاری کرد که کاملاً آن رویش سفید شد.
انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران برای خودش انجام وظیفه دیده و سعی کرد کاری کند که شاید یکقدم مثبتی در حل این مشکلات باشد؛ ما یک گزارش مفصل تهیه کردیم که بهزودی خدمت دو وزیر بهداشت و علوم میفرستیم و امیدواریم که مورد پیگیری این دو وزیر و مقامات ذیربط قرار بگیرد.
این گزارش بعد از رویکار آمدن دولت جدید بوده است؟
آری؛ ما سعی کردیم بعد از اینکه دولت جدید رویکار آمد، یک گزارش مفصلی از اتفاقات و چالشهایی که در طول این سه سال داشتیم، بنویسیم.
نگاه شما نسبت به این فضا و شعاری که دولت برای بازگشت اساتید و دانشجویان به دانشگاه به وجود آورده است، چیست؟ مثبت است یا نه؟
شعار، معیار درستی برای ارزیابی وضعیت فعلی نیست؛ منتظر عملکرد هستیم
نگاه ما براساس خروجی است؛ باید یک خروجی ببینیم تا بتوانیم نگاهمان را براساس آن بگوییم. نگاه ما براساس شعار نیست؛ چون خیلی شعارها را دیدیم. دیگر پی رؤیا فروشی و رؤیا خریدن نیستیم؛ چون از شعار عملاً عبور کردیم.
چیزهایی را که تاکنون دیدیم، مثل برگشت دکتر شریفی زارچی به دانشگاه شریف، مثبت میبینیم؛ این یک پالس مثبت را به ما میرساند. البته از آن سمت هم اساتیدی داریم مثل دکتر برهانی که الآن در بازداشتاند و ما این توقع را از دولت داریم که یک حرکتی بکند و این مشکل را پیگیری کند تا ایشان سر کلاس درس برگردند.
ما در آن نامهای که پخش هم کردیم، لغو شیوهنامه ۱۴۰۱ را خواستار شدیم. شیوهنامهای که واقعاً اجحاف در حق دانشجو بود.
اینکه میفرمایید انتظارتان حداقلی است، آیا با توجه به برآوردتان نسبت به ظرفیتهای دولت است؟ از آنجایی که شما در فضا و محیط دانشگاه هستید و دخالتهای سایر نهادها را هم در این مدت دیدید، با توجه به این شرایط، اگر دولت از همین ۱۵ دانشجوی که اخراج شدهاند، مثلاً ۵ تای آنها را برگرداند، فکر میکنید کافی است؟
بسیاری از احکام دانشجویان ربطی به دانشگاه ندارد
کافی نیست؛ چون چیزی که من دیدم خیلی در حق دانشجوها اجحاف شده است و مطالبه ما لغو و توقف تمامی این احکام و رفع اثر آنهاست. تعداد زیادی از دانشجویان به کمیته احضار شدند و حکمهای سنگین دو ترم تعلیق، سه ترم تعلیق، چهار ترم تعلیق و تبعید را برای آنها بریدند. حکمهای مثل درج در پرونده و تذکر زیاد بوده است. به دلیل اینکه هنوز ریاستها عوض نشدهاند، دیتای خاصی دست ما نیست و این عدد و احکامی را هم که میگویم، مشاهدات میدانی است. وقتی بیشتر به پروندههای این دانشجویان رجوع میکنیم، میبینیم پروندههایشان بیشتر بهخاطر فضای مجازی و پوشش است؛ چیزهایی که اصلاً نباید از ایشان بخواهید؛ زیرا فضای مجازی خارج از محیط دانشگاه است.
در شبکههای اجتماعی مثل فضای توییتر و امثال آن، از نظر حقوقی هم باید ثابت کنند که این اکانت مال فلان دانشجوی محکوم شده است؛ یا نه، پروندهسازیهای حراست که شیوهنامه جدید این راه را برای کمیتهها باز گذاشته است تا بدون اینکه سند ارائه کنند حکم بدهند.
بعضی از این احکام به این دلیل بود که مثلاً از فعالیت بچهها جلوگیری کنند؛ مثلاً این حکم را میدادند تا آن دانشجو نتواند در شورای صنفی برود، نتواند در تشکلها و تشکلات علمی فعالیت کند.
یعنی یک حکم بازدارنده بوده است؟
بله حکمهای بازدارنده سنگینی میدادند که برای بعضی از بچهها جواب داد؛ چون وقتی شما حکم داشته باشید، نمیتوانید در تشکلهای رسمی دانشجویی فعال باشید و چنین احکامی میدادند که دیگر نتوانند فعالیت کنند. از این نوع احکام در تشکلهایی که منتقد دولت و حاکمیت بودند، زیاد بود؛ برای اینکه جلوشان را بگیرند.
محور اول: دانشجوهای محروم از تحصیل یا اصطلاحاً تعلیقی
محور اول این گزارشمان دانشجو است. سال جدید را در شرایطی آغاز میکنیم که خیلی از دانشجوها به خاطر مسائلی مثل اظهارنظر شخصی یا انتقادی در فضای مجازی، نوع پوشش یا فعالیت در تشکلهای دانشجویی حکم گرفتند و بیشتر مورد تنبیه کمیته انضباطی قرار گرفتند.
ما سعی کردیم این لیست را بدهیم تا یک کمک حداقلی باشد برای اینکه احکام اینها لغو و رفع اثر بشود و امکان پیگیری از سمت ما وجود داشته باشد. اما تعداد دانشجویان تعلیقی و اخراجی خیلی زیاد است و از آنجایی که در دسترس وزیر و روسای دانشگاهها قرار دارد، توقع میرود با پیگیری ایشان این معضلات خیلی سریع رفع بشود.
شیوه انضباطی ۱۴۰۱ که کاملاً عجولانه و برای مقابله هرچه بیشتر با دانشجوها مصوب شد، در ایجاد رخوت و اختناق در محیط دانشگاه و احکامی که به دانشجوها دادند، بهشدت مؤثر بود. حالا ما لغو احکام غیرعادلانه انضباطی و شیوهنامهای که مسبب این احکام شده را در آن نامه از وزارتین علوم و بهداشت خواستار شدیم.
مطالبه اصلی ما همین دوتا است؛ چون هم آن شیوهنامه ۱۴۰۱ باعث شد که در حق دانشجو اجحاف بشود و هم احکامی که داده شد. حتی بعضی از احکام طبق حتی همان شیوهنامه هم اشتباه بود که اینها باید بررسی بشود.
برآوردی از تعداد افرادی که تعلیق شدهاند دارید؟
با وجود اعلام فراخوان، نگرانی از محرومیت مجدد باعث شده بسیاری از دانشجویان حاضر به خوداظهاری در مورد محرومیت قبلی خود نباشند
برآورد ما کاملاً براساس مشاهده میدانی است و کامل هم نیست؛ چون خیلی از بچهها را ترساندند که بیایند حکمشان را بگویند و خیلیهای دیگر ترجیح میدادند از آن بگذرند و تا بتوانند درسشان را تمام کنند و مشکل جدید برایشان پیش نیاید.
تعداد و آماری را که به دو تن از وزرا، آقای صراف و آقای ظفرقندی، ارائه دادید، آیا آمار اولیهای است که خودتان توانستید برداشت کنید؟
آن تعداد کاملاً براساس مشاهدات ما است. ما در آن گزارشها سعی کردیم که اسمها را اعلام نکنیم و در یک نامهای دیگر و محرمانه به ایشان اسامی را که ما توانستیم جمع کنیم ارائه میدهیم. از ایشان هم خواستاریم که خودشان نیز پیگیری کنند؛ چون قطعاً در وزارت و دانشگاهها، اگر مدیرانشان عوض بشوند، دسترسی آنها به کل احکام راحتتر است.
پس تعداد افراد و اینکه چه کسانیاند را بهصورت محرمانه در اختیار وزرا قرار میدهید؟
آری؛ اما میگویم که این تعداد و اسامی کاملاً براساس مدارک محدودی است که به دست ما رسیده و درخواست بعدی این است که خودشان هم یک تلاشی بکنند؛ به این اسناد دسترسی پیدا کنند و بررسی کنند.
اینکه میگویید تلاش کنند، یعنی اینکه مثلاً وزارت علوم یک فراخوان بگذارد که هرکسی که تعلیق شده بیایند؟
نه؛ اینها به اسناد دسترسی دارند. چون هنوز بعضی از مدیران عوض نشدهاند، شاید سنگاندازیهایی در این راستا بشود؛ اما خود وزیر اگر بخواهد، احتمال اینکه دسترسی داشته باشد زیاد است.
یعنی قدم اول در تسریع برای برگشت بچهها، عوض شدن مدیران دولت قبل است؟
تعداد زیادی از احکام تعلیق دانشجویان را با احتساب سنوات در نظر گرفتهاند
بله؛ مدیران دولت قبل و ریاست دانشگاهها. این تقریباً برای ما خیلی حیاتی است. آقای پزشکیان خودشان در این مورد صراحتاً تأکید کردند و امیدواریم این تأکیدی را که در مورد دانشجویان و اساتید داشتند، ادامه بدهند.
نکته مهمی که باید خاطرنشان کنم این است که بعضی از دانشجویانی تعلیقشده به علت احکامی که گرفتند سنواتشان پر شده است؛ یعنی یکجوری از بازه سنوات مجاز آموزشی خارج شدهاند و عملاً بعد از دوره تعلیقشان اخراج میشوند. کمیتههای انضباطی با این کارشان از زیر بار هزینه اخراج دررفتند؛ حکمهای تعلیق را با احتساب سنوات زدند. در حالی که میتوانستند بدون احتساب سنوات بزنند، اما با احتساب سنوات زدند تا پر بشود و به نتیجه مطلوبشان یعنی همان اخراج دانشجو برسند.
یکی از خواستهها همین است که این احکام لغو اثر بشود، تا اینها به دانشگاه برگردند. الآن که به اول مهر نزدیک میشویم، ممکن است بعضی از اینها با مشکلات جدی و جبرانناپذیری مواجه شوند و نتوانند سر کلاس بروند. به دلیل تعلیقهایی که دارند، سنواتشان کامل پر شده است، دیگر نمیتوانند تمدید کنند و ممکن است اخراج آموزشی داده شوند.
مطالبه اصلی ما همین است که این شیوهنامه و احکام دانشجویان در اسرع وقت بررسی بشود.
محور دوم: تشکلهای دانشجویی
محور دومی که در آن گزارش بررسی کردیم، تشکلهای دانشجویی بودند. تشکلهای دانشجویی غیرهمسو با دولت پیشین، در سه سال گذشته واقعاً دوران سختی را داشتند؛ بهعنوانمثال، انجمن خودمان، انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، یک گذشتهای پرفرازونشیبی داشته است. دومین نهاد مدنی ایران بوده و قدیمیترین تشکل درحال فعالیت الآن است. بنده هم افتخار نمایندگی از آنجا را دارم که الآن با شما مصاحبه میکنم. در موضوعات اجرایی این تشکل مثل برگزاری انتخابات سالیانه، نشستها و برنامههای اجرایی ما به کرات سنگاندازی کردند و کارشکنی به وجود آوردند.
بهعنوان مثال، انتخابات سال گذشته انجمن و نشست آن بهجای اینکه در اردیبهشت سال ۱۴۰۲ برگزار بشود، در آذرماه برگزار شد؛ یعنی به دلایل رد صلاحیتهای نامزدهایمان، ما یک دوره تعلیقی را پشت سر گذاشتیم. بعضی از نامزدهای ما را کمیتهای کردند و بعدش رد صلاحیت شدند و بعضیها را گفتند که این آدم نه. وقتی اسمی را برای تأیید صلاحیت آموزشی میگوییم، رویکردش کاملاً مشخص است، مثلاً مشروطی و امثال آن نداشته باشد؛ اما برای تأیید انضباطی این رویکرد نیست؛ موردهایی داشتیم که حتی حکم انضباطی هم نداشتند، اما رد صلاحیت شدند.
یکی از چیزهایی که ما مطالبه کردهایم این است که رد صلاحیت انضباطی هم مثل رد صلاحیت آموزشی رویکردش شفاف باشد و ما بدانیم که چرا رد صلاحیت شده است.
یکی دیگر از دلایلی که انتخابات عقب افتاد، وجود بحرانی بود که در طول سه سال دولت قبل خیلی با آن کلنجار رفتیم و آن، بحران جدایی بود. میخواستند نهاد انجمن اسلامی را به دو نهاد تبدیل کنند: انجمن اسلامی دانشگاه تهران و انجمن اسلامی علوم پزشکی تهران. این دو نهاد کاملاً متحد بودهاند و تاریخی پشتشان بوده است؛ اما روی این مورد خیلی مانور دادند. در حال حاضر نیز انتخاباتی که برای شورای سال آینده قرار است برگزار کنیم، با این مشکل رو به رو شده است؛ ما باید انتخابات این دوره را اسفندماه ۱۴۰۲ برگزار میکردیم، اما هنوز طول کشیده است و دو دانشگاه ممانعت میکنند.
مبنای ممانعت نیز ادعای وجود مصوبهای در سطح وزارت است که میگوید شما باید این دو نهاد را جدا کنید. تاکنون این مصوبه نه به بنده ابلاغ شده است و نه به شورای مرکزی. من حتی آن را ندیدهام؛ یعنی یک بهانهای بوده است که طبق آن شما اجازه فعالیت ندارید، باید این انجمن را جدا کنید و از لزوم تفکیک حرف میزنند؛ تفکیک دو نهادی که تا حالا متحد بودند. این ادعا بهانهای برای ایجاد مانع سر راه برگزاری انتخابات و هرگونه فعالیت تشکل هم بوده است.
با روند فعلی، باز هم شما انتظار برگزاری انتخابات در سال آینده را ندارید؟
هنوز هم ندارم. در سال گذشته از اردیبهشت تا آذر اجازه ندادند؛ بالاخره در یک آذر اجازه دادند. امسال نیز از اسفندماه تا الآن به ما اجازه برگزاری را ندادند.
این مسأله به برگزاری نشست هم موکول نمیشود، سر موردهای دیگر اجرایی نیز کارشکنیهایی شده است که فرصتهای بسیاری را از بین برد و باعث بازدارندگی از انجام مراسم گردید. بسیاری از مناسک آن مثل مراسم مربوط به سال تحصیلی را نتوانستیم انجام بدهیم؛ چون یک آذر تازه اجازه برگزاری نشست دادند.
همینطور برگزاری مجمع سالیانه و امثال آن، مواردی بود که قشنگ سنگاندازی کردند؛ آنهم به خاطر مصوبهای که گفتم اصلاً به ما ابلاغ نمیکنند و بهانهاش این است که مصوبه است و شما باید بروید تفکیک کنید. در حالی که روند قانونیاش این است که به ما ابلاغ بشود و ما روی ابلاغیه باید ببینیم که چه واکنشی نشان بدهیم. اینها کاملاً شفاهی با ما برخورد میکنند و یکجورایی، کاملاً سنگاندازی است.
در همان موردی که از اردیبهشت تا آذر نگذاشتند که انتخابات برگزار بشود، بعد از اینکه نشست برگزار شد، یکدفعه یکسری احکام از سمت وزارت علوم آمد و چهارتا دانشکده ما را دچار مشکل کرد؛ سه تا دانشکده به خاطر مواردی که در سال پیش از آن بود تعلیق شدند؛ یعنی بعد از یک سال حکمی به ما ابلاغ شد که سهتا از دانشکدههایمان را تعلیق کردند. حتی بعد از اینکه دوره سهماهه تعلیقشان تمام شد، باز هم نتوانستیم انتخابات دو دانشکدهمان را برگزار کنیم. در مورد برگزاری انتخابات برخی از دانشکدهها که حتی اسامی را ما به آنها داده بودیم و رد صلاحیت هم نداشتند، باز هم سنگاندازی شد و نگذاشتند برگزار شود.
یکجورهایی میخواستند انجمن را در ضعیفترین حالت ممکن آن نگه دارند. اگر انجمن در دوره آقای رئیسی تفکیک میشد یکی از چیزهایی بود که در پرونده ایشان ثبت میشد. بچههای ما مقاومت کامل داشتند که این اتفاق نیفتد؛ زیرا جدایی انجمن از نظر بنده بهمثابه انحلال آن است؛ چون تاریخش از بین میرود، اتحادی که در درون آن است از بین میرود و با هزاران مشکل دیگر مواجهاش میشود.
اگر بخواهیم در مورد بقیه تشکلها مثل شورای صنفی و انجمنهای علمی نیز بگویم، باید گفت که مشکلاتی چون رد صلاحیت، اعمال نفوذ سلیقهای در صدور مجوز برنامهها و امثال آن بهشدت زیاد بوده است.
وزارت علوم در اقدام عجیب با تصویب سند «عطف آ ۷۲۱۲» در سال ۱۴۰۱، آییننامه شورای صنفی را تغییر داد و حضور یکی از مسئولین دانشگاه در جلسات شورای صنفی را الزامیکرد؛ یعنی مصوبات این شورا بدون امضا و تأیید مسئول دانشگاه، کأن لم یکن است، گویا اصلاً هیچ برنامهای ندارد و هر مصوبهای که میخواهیم داشته باشیم، باید ایشان امضا میکرد. خب، این استحاله کامل شورای صنفی و تبدیل آن به یک تشکل کاملاً نمایشی است.
در علوم پزشکی نیز همین وضعیت بوده است. در همین بازه زمانی آییننامه جدید شورای صنفی دانشجویان و دستیاران دانشگاه علوم پزشکی کشور نیز ابلاغ شد. این آییننامه موجب میشد که شورای مرکزی صنفی وزارت بهداشت منحل و با مجمع دبیران کمیتههای هماهنگی امور رفاهی و صنفی دانشجویان و دستیاران دانشگاه علوم پزشکی جایگزین شود و اعضا و دبیران این کمیته باید زیر نظر معاون دانشجویی و فرهنگی وزارت بهداشت انتخاب شوند. این امر واضح منجر به از بین رفتن استقلال آن مجموعه است و فعالیت صنفی را در سراسر علوم پزشکی کشور کاملاً نابود میکند.
مورد دیگر، ارتقای شورای صنفی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران بود که در اردیبهشتماه سال ۱۴۰۲ بایستی برگزار میشد؛ اما با وجود رد صلاحیتهای گسترده، این مسائلی که برای همه تشکلها بوده است، با ده ماه تأخیر برگزار میشود. آن اعضای شورا که تا پایان کارشان، یعنی تا اردیبهشت ۱۴۰۳ حکم انتصاب و معرفینامه به واحد متبوع خود را از معاونت دانشجویی دریافت نمیکنند، نمیتوانند فعالیت کنند؛ یعنی صرف به ایشان گفتند که هیچ فعالیت قانونی نمیتوانند داشته باشند و هیچ ابلاغیهای نداشتند.
محور سوم: اساتید
مسأله بعدی که میخواستم به آن بپردازیم، مسأله اساتید است. مسئلهای که همان اول هم گفتم اتفاقاتی افتاد که جبرانش بهشدت سخت است؛ در مورد برخی از اساتید، خودتان هم اشاره کردید.
روندهای ناصوابی در دانشگاه تهران رخ داد. براساس یک عرفی که در دانشگاه تهران بود، انتخابات میان هیئت علمی برگزار میشد و در دانشگاهها ریاستها تغییر میکرد. در ابتدای شروع به کار رئیس جدید دانشگاه تهران، بدعت عجیبی شکل گرفت و براساس آن، حکم تمام ریاستها را که عرفی انتخاب شده بودند -یعنی قانون نبود، اما عرف بود که به هیئتهای علمی رأی میدادند و به دانشکده و ریاست معرفی میکردند- ابطال نموده و اشخاص نزدیک به جریان فکری خودشان را آنجا نشانند. درواقع، انتصاب میکردند؛ فرایندی که حتی در مورد برخی مدیران گروههای آموزشی هم در پیش گرفته شد.
در کنار آن فرایند، جذب برخی از اساتید وعدم جذب برخی دیگر با وجود صلاحیتهای قانونی نیز در این سه سال رخداده است. توقع میرود نهادهای نظارتی بررسی کنند و در طول این سه سال اتفاقاتی افتاده است که لازم است مسئولین جدید سعی کنند جبران نمایند. آن مواردی که بهناحق در دانشگاهها جذب شدند و مواردی هم که بهناحق جذب نشدند، باید مورد بررسی قرار گیرند. اگر بخواهند بررسی کنند، اسناد این موارد در وزارت علوم و وزارت بهداشت وجود دارد.
در مورد اساتید، از همه مهمتر مسئله تعلیق کاری، اخراج و بازنشستگیهایی اجباری آنها است. اساتید زیادی را داشتیم که هرکدام به خاطر اختلافات سیاسی و فکری از کار برکنار شده یا تعلیق فعالیت شدند.
۹ مورد از برخوردهای دانشگاه با اساتید را میتوانم به شرح ذیل دستهبندی کنم:
۱. جلوگیری از تبدیل وضعیت، ارتقاء و یا ترفیع سالانه
۲. بازنشستگی اجباری
۳. قطع حقوق
۴. تعلیق
۵. اخراج
۶. تهدید و ارعاب توسط حراست
۷. اجبار به امضای توبهنامه
۸. ایجاد ممنوعیت یا محدودیت در انجام فعالیتهای آموزشی و پژوهشی
۹. امتناع از صدور احکام اجرائی
اینها مشکلاتی است که اساتید در این چند سال با آنها خیلی کلنجار رفتند.
مطالبه ما همان چیزی است که در مصاحبه گفتیم که این اساتید به دانشگاه برگردند. این از مطالبات اصلی ما است و باید این مشکلات حل شود. این زیست همه دانشگاهیان است و به هم مرتبط است؛ زیست دانشجویان، زیست اساتید و حتی زیست کارمندان. اینها به هم زنجیر شده و هرکدام تحت الشعاع قرار بگیرد، حیات کل دانشگاه زیر سؤال میرود.
اگر بخواهید بهصورت کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت انتظاراتتان را از دولت برای این خواستهها بگویید، چجوری تقسیمبندی میکنید؟
من درباره مطالبات دانشگاهیان میتوانم بگویم که اول لغو تمامی احکام دانشجویان، رفع اثر آنها و ابطال شیوهنامه انضباطی ۱۴۰۱ و همچنین بازگشت اساتید در اولویت است. تمامی دانشجویان و اساتید باید به دانشگاه برگردند.
ممکن است بگویند که حل برخی از این اتفاقات زمانبر است.
احکامی که علیه دانشجویان دادهاند، احکام کلی است. بعضی از این احکام بهخاطر فضای مجازی، پوشش و امثال آن داده شده است، اینها را میتوانند راحت با یک دستور رفع کنند. همینطور شیوهنامه ۱۴۰۱ که واقعاً خود آن در یک فضای عجولانه مصوب شده است، خواسته این است که همانجوری که در یک فضایی غیر کارشناسی و عجولانه مصوبه شد، در همان فضا هم ابطال بشود.
محور چهارم: دخالت نهاد حراست
آخرین مسألهای که بسیار مهم است و واقعاً زیست دانشگاه را خیلی تحت الشعاع قرار داده است، دخالت روزافزون و بیپایان نهاد حراست در امور دانشگاه و برخوردهای دون شأن دانشگاه از سمت این نهاد است. حراست دانشگاه تهران در طول این سه سال از ضرب و شتم دانشجو در سطح دانشگاه گرفته تا استفاده از شوک کلاه کاسکت، برخوردهای فیزیکی، توهین، تحقیر و… هیچ ابایی نداشته است.
جدای از این موارد، پروندهسازی و سرک کشیدن در زندگی شخصی دانشجویان و اساتید و برخورد انضباطی با آنها بهخاطر همان پروندهسازیهایی که کردند، بهصورت مکرر توسط حراست دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران انجام شده است. به این موارد، باید دخالتهای متعدد، سلیقهای و ناموجه در امور فرهنگی و تشکلها را هم اضافه کرد؛ یعنی حراست دانشگاه تهران حتی از دخالت در امور فرهنگی تشکلها و… نیز هیچ ابایی نداشته و هیچ چیزی هم جلوگیری از آن نکرده است.
جدا از همه اینها، مسئلهای دیگری هم که ما داشتیم این است که حراست دانشگاه تهران تعداد زیاد کارمند خانم را بهعنوان حجاببانان استخدام کرد که برخوردهایشان بسیار زننده و غیر عرف دانشگاهی بوده است
اینها مزاحمتهای به شدت زیادی را برای دانشجویان هم آقا و هم خانم ایجاد کردند. اینها در صحن دانشگاه میچرخیدن و در برخی موارد، از ورود دانشجویان به دانشگاه ممانعت میکردند. این یک بدعت عجیب در نهاد دانشگاه است و باعث ایجاد حس نا امنی، اضطراب و تنش در محیط دانشگاه میشود.
اینها هر روز در ورودی و صحن دانشگاه مستقرند. این در شرایطی است که مثلاً خود بنده وقتی مطالبهای دارم و مثلاً میگویم سر در را باز کنید، میگویند نیرو کم داریم؛ اما این نیروهای حجاببان را موازی با آن استخدام میکنند که کاملاً یک رویکرد ناصواب در دانشگاه تهران است. هم برخوردهایشان نسبت به اینکه از ورود دانشجو ممانعت میکنند کاملاً غیرقانونی است و هم در خیلی از موارد واقعاً موجب آزار و اذیت میشود. باید این را هم از ریاست جدید دانشگاه تهران که هنوز معلوم نیست کیست، توقع داشته باشیم که حل بکند.
فکر میکنید که این انتظاراتتان در چه بازه زمانی قابل تحقق است؟ هم موضوع حل مشکل دانشجویان تعلیق شده، هم اساتیدی که منع تدریس شدند و هم موضوعات شبیه حراست و…؟ فکر میکنید اگر ارادهای باشد اینها مثلاً در یک بازه ششماهه قابل حل است؟ ممکن است بگویند که یکسری از این موضوعات زمانبر است.
حل مشکل دانشجویانی که سنواتشان پر شده است باید در اولویت کاری دولت باشد
اگر ارادهای باشد، آری. اتفاقاً در همان برنامهای که ما با دکتر پزشکیان داشتیم، پرسیدم اصلاً اختیاری وجود دارد؟ یا اصلا برای حل بعضی از موارد ارادهای از طرف شما وجود دارد یا نه؟ اگر ارادهای باشد، قابل حل است. بعضی از مشکلات حتی با تغییر مدیران میانی ممکن است حل بشود. اینکه در آن سه سال چه اتفاقی افتاده است و آنها باید جبران بشود هم یک مسئله است و اینکه این ریلی که آن سه سال سعی کردند بگذارند، عوض بشود یک مسئلهای دیگر است. ممکن است بعضاً با انتخاب درست برخی مدیران میانی این اتفاق صورت بگیرد.
حل برخی از این مشکلات اولویت و ضرورت دارد؛ مثلاً دانشجویانی که سنواتشان پر شده است، از همین مهرماه نمیتوانند سر کلاس درس بنشینند. اگر در جهت رفع این مشکل قدمی برداشته نشود، ممکن است اتفاقاتی بیفتد که جبرانش بهشدت سختتر باشد. من همان اول هم گفتم این مطالبهای اصلی و مهم ما در نامهای است که زدیم و درخواست کردیم که شیوه انضباطی و احکامی که دانشجویان خوردهاند، باید اصلاح گردد.
براساس همان اولویتبندی که کردیم، بعضی از انتظارات مثل احکامی که علیه دانشجویان دادهاند، توقع این است که تا شروع سال تحصیلی جدید برآورده شوند.
شما بهعنوان دانشگاه مادر در دانشگاه تهران ارتباطی با سایر دانشگاهها و سایر دانشجویانی که ممکن است با این مشکلات گرفتار شده باشند، داشتهاید؟
ما در آن اطلاعیهای که داشتیم بعضیها از دانشگاههای دیگر رجوع کردند.
دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی هم یک اطلاعیهای دادند.
بله. رجوع داشتیم و در آن لیستی هم که داشتیم، از دانشگاههای دیگر هم است. موارد دارای احکام دو ترم، سه ترم، چهار ترم، حتی اخراج و تبعید را از دانشگاههای دیگر هم سعی کردیم جمعآوری کنیم و در لیستمان بگذاریم. زیست دانشجویی یکذره زیست تجربی هم است؛ ما داریم تجربه میکنیم. سعی کردیم با دانشگاههای دیگر هم ارتباط بگیریم، سعی کردیم از محیط دانشگاهشان آگاه باشیم و در آن لیستی هم که گفتم در مورد دانشجویان تعلیقی است، از دانشجویان دانشگاههای دیگر هم است.
فکر میکنید که اول مهر امسال، سال تحصیلی را خوشایند آغاز کنید یا نه؟
اگر آن ریلگذاریها تغییر کند، خوشایند میشود.
برآورد خودتان چیست؟
اگر دخالتها و برخوردهای روزافزونی که هر روز حراست با دانشجویان داشتند و آن وضعیتی که دانشجویان بهخاطر پروندهسازیها علیهشان به کمیتههای انضباطی رجوع میکردند که خیلی بیش از آنچیزی است که ما فکر میکنیم و همچنین، حکمهای حداقلی یا حداکثری و امثال آن که زیاد هم بود، برداشته شود و همینطور این ریلگذاریها تغییر کند، حس میکنم به سمت بهبود حرکت میکنیم.
این برخوردها و حکمها علیه دانشجویان باعث میشود اگر یک کسی در یک جمعی حکم بگیرد، کل آن جمع ناراحت میشود. باز هم من میگویم که هنوز بچهها آن امید در دلشان تقریباً مرده است؛ به خاطر اتفاقاتی که افتاده و به خاطر برخوردهای قهری که شده است. اگر بخواهیم اول مهر را یکذره بهتر شروع کنیم، یکذره لازم است که خیلی از این موارد حل شود.
دانشجو باید حس کند که یکسری اتفاقات و یکسری تغییرات رخداده است. اگر آن تغییرات رخ بدهد، حس میکنم بهتر میشود؛ البته نمیگویم که به همه آنچه میخواهیم میرسیم. الآن انتظار دانشجویان از این دولت نیز حداقلی است؛ چون نمیخواهند امیدشان نابود بشود. دانشجوها به خیلیها امید بستند و امیدشان کاملاً نابود شد؛ دیگر از این امیدبستنها کامل عبور کردهاند. اگر هم اقدامی بخواهد صورت بگیرد، باید سریعتر و با فوریت صورت بگیرد؛ تا دانشجو بتواند آن را حس کند.
بهعنوان جمعبندی اگر نکتهای دارید بفرمایید.
بعد از مصاحبه قبلی، برخورد تندی از سوی ریاست دانشگاه تهران با من صورت گرفت
کلیت مباحث و اولویتبندیها را گفتم، انشاءالله که نهاد دانشگاه تهران وضعیتی بهسامانتر از وضعیت کنونی پیدا کند و استقلال از دست رفتهاش را بازیابد. لازم به ذکر است که به دنبال مصاحبه قبلی بنده با رویداد ۲۴، حواشی بسیاری ایجاد شد و ریاست دانشگاه تهران ضمن ابراز ناخشنودی، نسبت به انتقادات بنده ابراز گلایهمندی کرد و از سمت دفتر ایشان با بنده برخورد تندی صورت گرفت. در مقابل، خواسته ما ایجاد شفافیت توسط ایشان و مسئولین مربوطه درباره دغدغههای مطرح شده و رفع فوری مشکلات مذکور است. بدیهی است که خواسته ما از آقای مقیمی تا زمانی قابلیت تحقق دارد که ایشان رئیس دانشگاه تهران هستند.