بعد گفتند موارد ضدامنیتی وجود دارد.قطعاً چنین هست؛ ولی آنان که دنبال موضوعات ضدامنیتی هستند حتماً میکوشند که به فیلترشکن یا شیوههای مناسب دیگر دسترسی پیدا کنند و بسیار سادهتر از آنچه فکر کنیم، اقدامات خود را انجام میدهند.
در این میان، سر مردم عادی و بیگناه بیکلاه مانده است.
البته، یک پرسش دیگر را هم پاسخ نمیدهند؛ این است که دنیا با این شرایط چه میکند؟ چرا ما اجازه نمیدهیم برنامههای مستقل مجازی در ایران تولید و مردم با هر گرایشی و بهصورت عادی و نه سوگیرانه جذب آنها شوند؟ چرا باید اینترنت بسترساز چنین وضعیتی برای ایران باشد؟ پاسخ روشن است. چون میخواهند رسانه رسمی را در انحصار خود داشته باشند.
نمیخواهند دیگران حرف بزنند. نمیخواهند سیاستهای رسمی و جاری به محک نقد گذاشته شود. نمیخواهند نظارت رسانهای مؤثر شکل بگیرد. نمیخواهند غیر از خودشان کسی رسانه داشته باشد. پس فضای مجازی میآید جانشین فضای رسانهای رسمی میشود تا خلأ و فقدان آزادی خبررسانی و گفتوگو در آن را پر کند. مقابله با این راه یا فیلترینگ است و یا خارج شدن انحصار رسانههای رسمی.
به نظر میرسد آقای رئیسجمهور تاکید دارند که با حمایت و توافق همه اعضا اقدام به رفع فیلترینگ شود؛ ولی آقای وزیر هم باید جدیت بیشتری بهخرج دهند. اگر باید رفع شود که باید بشود، پس تاخیر جایز نیست. در هر صورت، راهحل نهایی اصلاح سیاستهای رسانه رسمی کشور است. فضای مجازی نباید چوب سیاستهای انحصاری رسانه رسمی را بخورد. باید همه آزاد باشند تا بساط «فیکنیوزها» برچیده شود.
امیدواریم تاخیر در رفع فیلترینگ برای جلسه بعدی شورایعالی فضای مجازی نماند. ریشه بخش بزرگی از مشکلات و اتخاذ سیاستهای نادرست در کشور فقدان رسانه فراگیر و غیرانحصاری و نیز فقدان بحث و گفتوگوهای آزاد با نظارت مؤثر رسانهای است. تا این مسئله حل نشود، انتظار حل هیچ مسئله دیگری را نباید داشت. در غیاب این وضعیت، رسانههای فرامرزی یکهتاز میدان خواهند بود.