روزنامه شرق نوشت: مسئولان ایرانی درحالیکه هرجا صحبت از غرور و افتخار است، فرهنگ چندهزارساله ایرانی را به رخ میکشند، با کجسلیقگی محض، اجازه ندادند هیچ نشانی از این فرهنگ غنی در لباسهای کاروان ایران متبلور شود. البته نگاه موجود در این زمینه ظاهرا برگرفته از نگاه اقلیتِ تصمیمگیر برای اکثریت است که خودشان را توانا در هر حوزهای و بینیاز از پاسخگویی به مخاطبان میدانند.
بازیهای المپیک پاریس به روز سوم رسیده و نمایندگان کاروان ایران امروز هم در چند رشته به مصاف رقبا خواهند رفت. اگرچه در دو روز گذشته عملکرد بد ورزشکاران کاروان ایران تا حدودی در اخبار بازتاب داده شده، ولی هنوز هیچ اتفاق ورزشی در این بازیها از جانب کاروان ایران نتوانسته بازتابهای منفی درباره لباس رسمی کاروان ایران در افتتاحیه این بازیها را که روز جمعه برگزار شد، تحت تأثیر قرار دهد.
کاروان ایران در شرایطی سوار بر قایق از رود سن در مراسم افتتاحیه عبور کرد که بهوضوح لباسهای آنها به لحاظ نداشتن حداقل استانداردهای لازم برای رژه در چنین مراسمی، جنجالی شد. کار به جایی رسید که دیگر در فضای مجازی و حقیقی ابایی از اینکه کاروان ورزش ایران، کاروان کادر پزشکی یا تزریقات معرفی شود، وجود نداشت. ورزشکاران مرد ایرانی با کت سفید و تیشرت و شلوارهای سرمهایرنگ در کنار زنان این کاروان که مانتوی سفید با مقنعه و شلوار مشکی به تن داشتند، در این مراسم حاضر شدند تا طراحی چنین البسهای حسابی مورد نقد قرار بگیرد. بدون در نظر گرفتن این موضوع که برش و استایل لباسهای در نظر گرفتهشده برای کاروان ایران در سطح این رقابتها و در شأن ورزشکاران ایران نبود، نبود طراحی مناسب و درخور که بازتابدهنده فرهنگ ایرانی در این لباسها باشد، بیشترین نقد را متوجه خود کرده است.
مسئولان ایرانی درحالیکه هرجا صحبت از غرور و افتخار است، فرهنگ چندهزارساله ایرانی را به رخ میکشند، با کجسلیقگی محض، اجازه ندادند هیچ نشانی از این فرهنگ غنی در لباسهای کاروان ایران متبلور شود. البته نگاه موجود در این زمینه ظاهرا برگرفته از نگاه اقلیتِ تصمیمگیر برای اکثریت است که خودشان را توانا در هر حوزهای و بینیاز از پاسخگویی به مخاطبان میدانند. کار به قدری برای آنها تمام شده بود که مسئولان کمیته المپیک ایران از ترس اینکه بابت چنین لباسی مورد نقد و سرزنش قرار بگیرند، قید رونمایی از آن را زده تا یکباره همه را در پاریس غافلگیر کنند.
این رویه، یعنی دخالتنداشتن نظرات مردمی در طراحی لباسها، دقیقا برخلاف اتفاقی است که چند دوره قبل رخ داد؛ جایی که بعد از رونمایی از لباسهای اولیه که با انتقاد فراوان همراه شد، رئیس وقت کمیته ملی المپیک با احترام به نظر مردم، در فرصتی اندک، طراح لباس را تغییر داد تا ورزشکاران ایرانی با لباسهای شکیلتری در افتتاحیه بازیهای المپیک به میدان بروند. امری که در این دوره اصلا احساس نیاز به آن نشده و جامعه فکری محدودی که چنین لباسهایی را انتخاب کرده، بدون پذیرفتن عواقب آن، حتی اجازه رونمایی از این لباسها پیش از بازیهای المپیک را هم نداد.
واقعیت، ولی روشن است؛ لباسهای کاروان ایران هیچ نشانی از فرهنگ غنی ایرانی نداشت و بعید است بتوان حتی آن را در شأن ورزشکاران ایرانی دانست. حالا هم که فرمول کهنه مدیریت در ایران، مسیر خودش را طی میکند. مسئولان امر اعتقاد دارند گذر زمان باعث میشود انتقادات درباره این ماجرا فروکش کند و دیگر قرار نیست به دلیل چنین انتخاب بحثبرانگیزی مورد انتقاد قرار بگیرند. هرچند که ظاهرا آنها خود را بینیاز از این مسائل دانسته و تصمیمشان در این بخش را دقیق و سنجیده میدانند.
باوجوداین، حالا که لباسهای تقریبا بددوخت ایران در مراسم افتتاحیه رونمایی شده و از تعدادی از پوشاک ورزشی اعضای کاروان هم رونمایی شده، این پرسش مطرح میشود که کمیته ملی المپیک چطور به انتخاب این لباس رسیده و اصلا افرادی که در انتخاب این لباسها دست داشتهاند، چه کسانی بودهاند و از همه مهمتر اینکه چه شرکتی تأمینکننده این البسه جنجالی و بد استایل است؟
آنطور که از شواهد امر برمیآید، برای این دوره فراخوانی به بخش خصوصی برای طراحی لباس کاروان ایران در المپیک داده نشده است. دستکم این ادعایی است که مدیران عامل چند شرکت طراح البسه دارند. این رویه برخلاف اتفاقات مصوب است که قرار شد در چنین رویدادهایی طرحهای مختلف بررسی شود و سپس کارگروهی متشکل از افراد خبره، طرح اصلی را که بیانگر فرهنگ اصیل ایرانی است، انتخاب کند. پس تابهاینجا مشخصا این بخش رعایت نشده یا اگر شده، به صورت ناقص اجرا شده است. از سوی دیگر، بدسلیقگی در انتخاب شرکت و طرح اصلی هم از آن دست موضوعاتی است که نباید از کنارش بهسادگی گذشت؛ چه اتفاقی افتاده که به طراح لباس اعتماد شده و چطور شده که چنین طرحِ عاری از هر المان فرهنگی رأی آورده است؟ سؤال اصلیتر اینکه چه کسی شرکتهای پوشاکی را که در این ماجرا دست داشتهاند، به کمیته مرتبط کرده و دراینبین چطور توانسته با این شرکتها ارتباط بگیرد؟
طبق اخباری که در این زمینه به گوش میرسد، دو شرکت در این زمینه همکاری داشتهاند؛ اگرچه عنوان شده که سه شرکت دنیلی، هکتاتون و کارینلی در این زمینه با کمیته ملی المپیک ایران همکاری کردهاند، ولی باید در این زمینه روشنگری شود. اول اینکه شرکت دنیلی که کفش و کیف اعضای کاروان را تولید کردهاند، با شرکت هکتاتون همکاری مشترکی دارد و رئیس هر دو شرکت یکی است.
از سوی دیگر عنوان شده که برند کارینلی لباس رسمی کاروان ایران را تولید کرده است. تحقیقات نشان میدهد که این برند تازه جانگرفته یکی از خطهای تولید شرکت پاشادوخت است که اتفاقا آن شرکت هم قدمت چندانی در زمینه تهیه لباس ندارد. در معرفی این شرکت آمده که کار آنها تولید کتوشلوار است و یک نمایندگی در خیابان فردوسی تهران دارند. ولی مسئله پیچیدهتر از این صحبتهاست؛ چراکه کارخانه هر سه شرکت یادشده که در تهیه لباسهای کاروان ایران نقش داشتهاند، همگی در منطقه آزاد ارس است! پس، سرنخ اصلی میتواند همینجا باشد. سه شرکت ایرانی که با اسامی خارجی در این زمینه فعالیت داشتهاند، دوتایشان برای یک نفر است و هر سه تا هم در منطقه آزاد ارس فعالیت میکنند. اما پرسش اصلی اینجاست که چطور این شرکتهای نوپا، بهویژه شرکتی که لباس رسمی را طراحی کرده، توانسته به این درجه برسد که خودش را طراح لباس کاروان ایران در بازیهای المپیک معرفی کند؟
اینجا باید به دنبال رابطه مدیرعامل شرکت دنیلی و هکتاتون با رشتههای ورزشی و احتمالا افراد ورزشی گشت. او پیش از این اسپانسر چند تورنمنت ورزشی شده و حالا هم احتمالا بهواسطه همین موضوع و صدالبته ارتباطی که به دست آورده، صاحب این افتخار شده که بتواند در این زمینه ایفای نقش کند. نکته جالب بعدی اینکه ظاهرا شرکتهای تولید لباس رسمی و ورزشی کاروان ایران جدا و دوتا است، ولی عجیب آنکه در فیلمهای منتشرشده در فضای مجازی همین شرکتها، مشخص است که لباسهای ورزشی هم در همان جایی دوخته میشود که لباسهای رسمی. پس حتی در صورت جداسازی این برندها، باز ارتباط تنگاتنگی بین آنها وجود دارد.
حالا دراینبین باید به پرسشهای کلیدی در این زمینه پاسخ داد و نهادهای بازرسی هم باید وارد میدان شوند تا مشخص شود چه مسیری طی شده که تهیه این لباسها که ارتباط مستقیمی با اعتبار ایرانیها در این مراسم داشت، به دست این افراد سپرده شده؟ چه افرادی در این زمینه نقش داشتهاند و چه افرادی چنین طرح بحثبرانگیزی را انتخاب و آن را به تن ورزشکاران ایران در پاریس کرده است؟ حداقلش این است که رسیدگی به این موضوع میتواند خط بطلانی بر ترویج این تفکر باشد که اقلیت هنوز هم خود را مبرا از پاسخگویی بداند.