راهنماتو-اخیرا یک روزنامه آمریکایی (The Kansas City Star) مطلبی را به مناسب سالگرد بمباران هستهای ژاپن توسط آمریکا در جنگ جهانی دوم منتشر کرده و طی آن مدعی شده که اگر بمباران هستهای ژاپن به وقوع نمیپیوست، جنگ تمام نمیشد.
به گزارش راهنماتو، یک روزنامه دیگر به نام Miami Herald اشاره به این نکته را ناامیدکننده و دامن زدن به یک افسانه دانسته است. آنچه میخوانید پاسخ این روزنامه به برخی به اصطلاح حقایق است:
ناامیدکننده بود که روزنامه کانزاس سیتی استار در مقاله اخیرش به نکاتی اشاره کرد و طوری آنها را عین حقیقت جلوه داد که انگار نه انگار بر سر آنها همچنان بحث وجود دارد. این روزنامه گفته است:
1.استفاده رئیسجمهور هری ترومن از بمباران شیمیایی هیروشیما و ناگاساکی برای پایان دادن به جنگ ضروری بود.
2.جنگ آن زمان تنها به نیمه راه رسیده بود.
3.استفاده از این سلاحها جان نیممیلیون نفر را نجات داد.
حقیقت آن است که، بر طبق مارک وبر، مدیر موسسه مرور تاریخ در مقالهای با عنوان «آیا هیروشیما ضرورت داشت؟» (1997)، ژاپن به لحاظ نظام در ژوئن سال 1945 شکست خورده بود و ارتش دریایی امپراتوری و خدمات هوایی آن، که زمانی قدرتمند بودند، نمیتوانستند کوچکترین مقاومتی کند.
ژنرال دوآیت دی آیزنهاور، درباره این بمباران گفت: «ژاپنیها آماده بودند تسلیم شوند و لزومی نداشت که با آن چیز وحشتناک به آنها حمله شود.»
بسیاری از رهبران آمریکا بعد از جنگ به صورت عمومی از بمباران انتقاد کردند. این افراد شامل رئیس ستاد کارکنان ترومن، دریادار ویلیام دی. لاهی و حتی ژنرال کرتیس لیمِی بود که بمباران ژاپن را هدایت کرد و در کنفرانسی مطبوعاتی در 20سپتامبر سال 1945 گفت: «جنگ، بدون ورود روسها و بدون بمب اتم، ظرف دو هفته تمام میشد. بمباران هستهای هیچ ارتباطی به پایان دادن به جنگ نداشت.»
گار آلپروویچ — شاید تاریخنگاری که بیشترین آشنایی را با این موضوع دارد و کتابهای «دیپلماسی اتمی: هیروشیما و پوتسدام» و «تصمیم به استفاده از بمب اتمی» را با همکاری هفت نفر و 112 صفحه یادداشت پایانی نوشته است — میگوید که اعلامیه سال 1990 توسط جی. ساموئل واکر، رئیس تاریخنگار کمیسیون نظارت هستهای ایالات متحده، او را متقاعد کرد که استفاده از سلاحهای اتمی علیه ژاپن غیرضروری بود. واکر گفته بود:
«پژوهشگران متفقالقول هستند که برای اجتناب ازحمله به ژاپن و پایان دادن به جنگ در مدت زمان نسبتاً کوتاه، بمب لازم نبود. واضح است که گزینههای دیگری به غیر از بمب وجود داشت و ترومن و مشاورانش از آن آگاه بودند.»
در تاریخ 5 اوت 2005، کای برد و مارتین جی. شیرون، نویسندگان مشترک کتاب «پرومتئوس آمریکایی: پیروزی و تراژدی جی. رابرت اوپنهایمر»، مقالهای در روزنامه لس آنجلس تایمز تحت عنوان «افسانههای هیروشیما» نوشتند. آنها در این مقاله گفتند:
«حقیقت تلخ این است که 2 بمباران غیرضروری بودند. یک میلیون زندگی نجات نیافت. در واقع، مکجورج باندی، مردی که نخستین بار این رقم را معروف کرد، بعدها اعتراف کرد که این عدد را از روی هوا درآورده بود تا در مقالهای که بدون نام خطاب به وزیر جنگ، هنری ال. استیموسون نوشته بود، 2 بمباران را توجیه کند. (با توجه به اینکه مجموع تلفات آمریکاییها در جنگ جهانی دوم 405,000 نفر بود، بیان این نکته که حمله به ژاپن میتوانست جان 1 تا 1 و نیم میلیون نفر را بگیرد، منطقی نبود و بادی نیز بین 1میلیون و نیم میلیون در نوسان بود.)
رافوس ای. مایلز جونیور در پاییز 1985 در نشریه امنیت بینالملل نوشت: «تا مورخان به پروندههای سری که برای بررسی این موضوع ضرورت داشت دسترسی پیدا کنند، افسانه مربوط به نجات جان میلیونها آمریکایی، بریتانیایی و ژاپنی دیگر به عنوان تاریخ قطعی پذیرفته شده بود.»
«اگر آنها به «ناهماهنگیهای فاحش» بین اسناد جنگی و «بخشهایی از خاطرات تصمیمگیرندگان اصلی» که تعداد نجاتیافتگان را تخمین زده بودند، توجه میکردند و اگر این کار را میکردند و و این موضوع را دنبال میکردند، به این نتیجه میرسیدند که تعداد مرگهای آمریکایی که به واسطه این بمباران از آنها پیشگیری شد، از 20000نفر بیشتر نمیشد و احتمالا از این هم کمتر بود و شاید به صفر هم میرسید.
حقیقت واقعی بمبارانهای اتمی ژاپن برای مدتی سرکوب شد، اما اکنون که سوابق در دسترس هستند، زمان آن رسیده است که داستان واقعی آشکار شود.