مدرسه هم که تمام میشد، توی کوچه با بچههای همسایه فوتبال، هفتسنگ و دوچرخه بازی میکردیم و گرممان که میشد میدویدیم سمت خانه و دهانمان را میگرفتیم زیر شیر کلمن که آب یخ بخوریم.
حالا با اینکه فقط حدود ۳۰سال از دوران کودکی ما گذشته، اما انگار به اندازه ۱۰۰سال متفاوت از بچههای امروز زندگی کردهایم؛ بچههایی که با صدای قُلقُل چایساز بیدار میشوند، از یخساز یخچال آب میخورند و اسم کلمن برایشان ناآشناست. خیلی که گرسنه شوند کمی شکلات صبحانه را روی نان تست بستهای بیمزهای که پدرشان دیشب خریده میمالند؛ چون میدانند ساعت۱۱ بیدار شدهاند و ۲ساعت دیگر وقت ناهار است. کمی با گوشی مادرشان بازی میکنند. توی مجتمع آپارتمانیشان هیچ دوستی ندارند، بهجای فوتبال و دوچرخهسواری در کوچه، با پلیاستیشن بازی میکنند و بهطور کلی با فضای دوران پدرشان بیگانه هستند.
همه اینها را گفتیم چون یکی از همین نسل ضدیها، تصویر یک سکه ۲۵تومانی را در فضای مجازی منتشر کرده و انگار که درباره عهد دقیانوس حرف بزند، گفته که تا به حال این سکه را ندیده است و مسابقه گذاشته تا اگر کسی میداند چیست، بگوید؛ همان سکهای که ما تا همین چند سال پیش با آن برای وعده ناهار، نان تازه میخریدیم!
البته این فقط سکه ۲۵تومانی نیست که بچههای امروزی از آن چیزی نمیدانند، چون چشمشان فقط به کارتهای بانکی و تراول عادت دارد، سکه ۵تومانی، ۲تومانی و اسکناسهای ۱۰تومانی، ۲۰تومانی و ۵۰تومانی هم جزو همان پولهای قدیمی و مسکوکات دوران بچگی ما دهه شصتیها هستند. حالا این مطلب خاطرهبازی با همین سکهها و اسکناسهاست که متولدان دهه ۹۰ و ۱۴۰۰ به بعد هیچوقت از نزدیک آنها را ندیدهاند.