در این بازار از خرید و فروش تا دوخت زین و لباس و بستن نعل به پای این حیوانات زبان بسته را انجام میدادند.
اسب و استر را از قدیم مال گفته و هنوز هم میگویند. پائینتر از بقعه سید اسماعیل و نزدیک بازار دروازه میدانی بود که در آن جا مال (اسب، استر و شتر) معامله میکردند. نصرالله حددی تهرانپژوه میگوید: «در بازار مال فروشها که اسب و خر و قاطر معامله میشد مثل هر بازار دیگری افرادی بودند که به زبان امروز کلاه سر مردم میگذاشتند و از همین بازارها بود که اصطلاحاتی وارد فرهنگ زبان تهرانی شد.»
او بیشتر توضیح میدهد: «مثلا در بازار مالفروشان یک سری خرهای درشتی وجود داشت که از ورامین به تهران میآوردند. این خرها خیلی شبیه قاطر بودند. این خرهای درشت ورامینی را رنگ میکردند و میآوردند به اسم قاطر میفروختند. قاطر از خر قویتر و به همین دلیل قیمتش هم بیشتر بود. شخص بهمحض اینکه قاطر قلابی را میخرید و به خانه میبرد، کافی بود یک بار آن را بشوید تا رنگها هم شسته شود.»
حدادی میگوید که اصطلاح خر رنگکن، یعنی آدمهایی که آدمهای دیگر را گول میزنند، از این زمان رایج شد. آن روزها اعیانهای تهران سوار اسب میشدند و تجار با قاطر به حجره میرفتند. معامله این وسیله حملونقل هم در همین بازار صورت میگرفت. به گفته حدادی همین که معامله سرمی گرفت، اول از همه مال را میآوردند بازار آهنگرها نعل میکردند، بعد هم داغ میکردند، یعنی یک تکه آهن که اسم صاحب و علامت مخصوص بر روی آن بود توی آتش سرخ میکردند و به کپل حیوان میزدند و بعد روی آن حنا میگذاشتند و از آنجا این مثل فارسی آمده که، «بوی کباب شنیدهای، ولی خر داغ میکنند.»
پشگل در «تیان» حمام
از جمله کسانی که در بازار مالفروشها شغل داشتند آنهایی بودند که سوخت جمع میکردند. اصطلاحا به اینها میگفتند پشگل جمعکن. اینها فضولات حیوانات را از بازار مال فروشها میخریدند و پهن میکردند زیر آفتاب خشک میشد. دسته میکردند و بهصورت قالبی در میآوردند. بعد اینها را میفروختند به حمامیها و نانواییها. حدادی میگوید: «آن زمان تنور نانوایی ٢ نوع بود. نانواییهایی که تنورشان گود بود از اینها استفاده میکردند. تنورهای هوایی اما سوختشان متفاوت بود، مثلا خار جغجغه. به گفته حدادی به کسی که در حمام از سوخت فضولات برای گرم کردن استفاده میکرد، میگفتند تونتاب. تونتابها تاپالهها را داخل گلخن میریختند تا تیان حمام گرم شود. تا دهه ٢٠ قبل از رواج نفت تیان حمامها با فضولات میسوخت.»
پایان مالفروشها
میدان مالفروشها تا نخستین سالهای سلطنت ناصرالدینشاه فضایی نسبتا وسیع و مستطیل شکل بود که در دورههای بعد با توسعه شهر از وسعتش کاسته شد تا سرانجام با خاتمه کار چهارپایان بارکش و خروج این حیوانات از زندگی روزمره مردم به فضای تجاری محله بازار اضافه شد. بر اساس قدیمیترین نقشههای قاجاری تهران این میدان از شرق به محله عربها، از غرب به بازار حضرتی، از شمال بهکاروانسرای گلشن و از جنوب با کمی فاصله به ضلع جنوبی حصارصفوی (خیابان مولوی کنونی) محدود شده بود.