
راهنماتو- در سال 1932 میلادی، رابیندرانات تاگور شاعر مشهور هندی که اخیرا توانسته بود جایزه نوبل را دریافت کند با دعوت رضا خان به ایران آمد.
به گزارش راهنماتو، تاگور شاعری آزاده بود و احتمالا به خوبی هم رضا خان را میشناخت اما چرا دعوت او را پذیرفت در حالی که میدانست رضا خان به دنبال استفاده ابزاری از موقعیت او بود؟
رضا خان پس از کنار زدن احمد شاه قاجار و به چنگ آوردن پادشاهی ایران به دنبال باستانگرایی و هویت سازی برای ایرانیان بر اساس گذشته باستانی بود. در این ایده او به دنبال هر فرصتی بود تا هویت جدید را نه تنها در ایران بلکه در جهان نیز اشاعه دهد.
رابیندرانات تاگور، شاعر هندی بر همین اساس فردی آریایی بود که میتوانست مبلغ اندیشههای رضا خان باشد. برای همین به ایران دعوت شد تا به نوعی به عنوان یک آریایی برنده جایزه نوبل مورد تقدیر قرار گیرد.
تاگور خاطرنشان کرد: «آنها در من شاعری دیدند، آن هم شاعری شرقی، شاعری هندو-آریایی مانند خودشان.» اما او فرای مسائل قومی به دنبال سرای شاعران پارسی گوی بود.
در ۱۱ آوریل ۱۹۳۲، تاگور به همراه عروسش، پراتیما دوی، با هواپیما راهی ایران شد و در روز سیزدهم به شهر بندری بوشهر رسید. اگرچه تاگور بعدها از ویرانههای تخت جمشید و پایتخت ایران بازدید کرد، اما بدون شک شیراز (که در ۱۶ آوریل به آنجا رسید) دلیل اصلی سفر او بود.
در شیراز، تاگور از آرامگاه شاعران برجسته پارسی، سعدی و حافظ، بازدید کرد.
پدر تاگور عاشق شناختهشده حافظ بود. او درباره شبهای کودکیاش گفته بود: «نیمی از شب را به خواندن سرودها و اشعار حافظ میگذراندم.» این عشق بعدها به پسرش منتقل شد: «نخستین آشنایی من با حافظ از طریق پدرم بود که اشعارش را برایم میخواند»، تاگور در اصفهان به یاد آورد. «برای من، این اشعار مانند درودی از شاعری دور اما نزدیک بود.»
در واقع، پیوند بین این دو شاعر فراتر از شعر بود. در آرامگاه حافظ، تاگور نشست و با چشمان بسته اشعار این شاعر را خواند. او بعدها نوشت: «احساس روشنی داشتم که پس از گذشت قرنها، در فاصله میان زندگیها و مرگهای بسیار... راهگری دیگر... پیوند خود را با حافظ یافته است.»
با الهام از تصاویر بدیع شعر حافظ، تاگور پیش از بازگشت به کلکته در اوایل ژوئن، ستایشنامهای برای ایران سرود:
ای ایران، تمام گلهای باغ تو
و همه پرندگان عاشق آنها
زادروز شاعری از ساحلی دور را
ستودهاند و آوازشان را در جشنی دوگانه آمیختهاند.
... و در ازای آن، این تاج شعرم را
بر پیشانیات میبندم و فریاد میزنم: سرافراز ایران!
تاگور برای ایدههای رضا خان نیامده بود، او برای تجدید پیمان با گذشته مشترک ایران و هند به این سرزمین آمد.