سخنگوی صنعت آب دیروز از خطر فرونشست برای ۳۵۹ دشت کشور و وضعیت بحرانی ۴۲۲ دشت به دلیل برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی خبر داد. عیسی بزرگزاده در توضیح وضعیتی که کل کشور را تهدید میکند، گفت که برداشت از آب چاهها طی دهههای گذشته به روند تخریبی منجر شده که روز به روز هم تشدید میشود و با ابراز نگرانی که گسترش فرونشست تا خانه و خیابانها در کلانشهرها را در بر میگیرد، افزود: «بر اساس مفاد سند ملی دانشبنیان امنیت غذایی و نقشه راه آب، باید میزان برداشت از منابع آب زیرزمینی به نصف کاهش یابد.
بیتوجهی به این مهم عملا مدیریت فرونشستها را غیرممکن میکند، در چنین شرایطی از دست رفتن آبخوانهای مهم کشور سرعت گرفته است و لازم است که مدیریت و مصرف بهینه آب در بخش کشاورزی به عنوان اصلیترین مصرفکننده منابع آب زیرزمینی و نیز سایر بخشها به صورت جدی در دستور کار قرار گیرد.» بزرگزاده در ادامه صحبتهایش، به تکالیف و اقدامات وزارت نیرو اشاره کرد و گفت: «وزارت نیرو در قالب طرح احیا و تعادلبخشی، سازگاری با کمآبی و مدیریت توامان آب و انرژی این مهم را در دستورکار خود قرار داده است. مدیریت منابع آبی، امری فرابخشی است و تاکنون نتیجه مورد انتظار و مطلوبی حاصل نشده است. به همین دلیل همراهی وزارت جهاد کشاورزی، وزارت کشور، استانداریها، سازمان برنامه و بودجه (به جهت تامین مالی)، دستگاه قضا و نیروی انتظامی و دیگر دستگاهها لازم و ضروری به نظر میرسد.»
فرونشست حداقل از یک دهه گذشته تاکنون به یک بحران جدی برای کل کشور تبدیل شده است. خطری که تمام ابنیه تاریخی، ساختمانهای اداری و تجاری در کلانشهر و حتی تاسیسات و سازههای صنعتی را تهدید میکند مولود مجوزهای کارشناسی نشده و بیضابطهای است که طی سالهای گذشته برای حفر چاه و برداشت و تخلیه منابع آب زیرزمینی صادر شد بدون آنکه نتیجه این سوء مدیریت مدنظر قرار بگیرد. حالا ایران در فهرست کشورهایی قرار گرفته که با خطر ویرانی به دلیل تخریب لایههای خاک مواجهند. علی بیتاللهی، مدیر بخش زلزله و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه مسکن و شهرسازی در گفتگو با «اعتماد» هشدار میدهد که اکنون تمام استانهای کشور با خطر خفیف تا شدید فرونشست مواجهند و میگوید که برای نجات شهرها و روستاهایمان از همین الان فقط ۵ الی ۱۰ سال فرصت داریم و بس.
دیروز سخنگوی صنعت آب اعلام کرد که ۳۵۹ دشت کشور با خطر فرونشست مواجهند. این خطر به چه معناست؟
در کشور ما حدود ۶۰۹ دشت کل سرزمین ایران را پوشش میدهند. این دشتها، گسترههایی هستند که گاه در مرز بین دو یا سه استان واقع شدهاند. دشت قزوین، دشت ورامین، دشت اشتهارد و... سرزمینهای بزرگی هستند که ممکن است مرزهای چند تا استان را هم در بربگیرند. طبق اعلام سخنگوی صنعت آب و نتایج مطالعات پیشین، از مجموع ۶۰۹ دشت حدود ۴۰۰ دشت در فهرست ممنوعه و ممنوعه بحرانی قرار گرفته به این معنا که حفر چاه در این دشتها ممنوع شده و فقط برای حفر چاه شرب (تامین آب روستا یا شهر) یا چاههای صنعتی و در شرایط خاص مجوز صادر خواهد شد که البته چاههای صنعتی هم دبی آب و استحصال بالایی نداشته و حدود ۵ درصد آببری دارند. در این حدود ۴۰۰ دشت ممنوعه، حتی عمیقتر کردن چاه برای دسترسی به آب و به اصطلاح، کفشکنی هم ممنوع شده است.
اما نکته مهمی که ممکن است در فحوای کلام سخنگوی صنعت آب مخفی مانده باشد، این است که اگر ۲۰۰ دشت باقیمانده از مجموع ۶۰۹ دشت سرزمین ایران، در فهرست دشتهای ممنوعه قرار نگرفته، به معنای وضعیت خوب این دشتها نیست. این ۲۰۰ دشت، پهنههایی در کویر و در مناطقی است که اصلا آب برای استحصال وجود ندارد و بنابراین، فاقد سکونتگاه انسانی بوده و کشاورزی و زراعت در این مناطق امکانپذیر نیست.
غیر از این ۲۰۰ دشت، در تمام دشتهای آباد دارای جمعیت ساکن، با بحران آب روبهرو هستیم. میانگین سالانه افت سطح آب در کل کشور حدود یک متر است که از اوایل دهه ۱۳۷۰ و به دنبال رشد جمعیت و توسعه صنعتی و کشاورزی، میزان افت سطح آب در کشور شدیدتر شده و به موازات این میزان افزایش، در ۴۰۰ دشت کشور هم فرونشست شدت گرفته است. بنابراین اگر در مناطق کویری و خالی از سکنه و شورهزارهای فاقد آب، شاهد فرونشست نیستیم، باعث خوشحالی نیست؛ و این ۴۰۰ دشت چرا دچار فرونشست شدهاند؟
دانهبندی خاک مثل یک بادکنک پر از آب است. آب موجود در خلل و فرج خاک، در مقابل فشار وزن لایههای فوقانی مقاومت میکند و مانع از تراکم و چسبندگی دانههای خاک میشود. به دنبال حفر چاه، آب موجود در خاک تخلیه میشود که در چنین وضعی، بر اثر درهم فشردگی لایههای خاک و کاهش حجم لایهها و پایینتر رفتن سطح زمین، هر چه مستحدثات و لوله و ساختمان روی سطح زمین هست هم به تدریج پایین میرود. علاوه بر این، شکافهای بزرگ و ترک خوردگیها در سطح زمین، خم شدن مسیرهای جاده یا ریلهای قطار یا لولههای انتقال نفت و گاز هم ناشی از پایین رفتن سطح زمین خواهد بود، چون مستحدثات و ساختمانها در دشت و زمینهای دچار فرونشست، مثل قایقی بر سطح آب هستند که جریان آب در زمان فرونشست قایق را هم با خودش به پایین میکشد. متاسفانه در تمام استانهای کشور شاهد فرونشست زمین هستیم غیر از استان گیلان که پایین رفتن سطح زمین در این استان، بسیار نامحسوس است.
چند روز قبل هم خبری درباره فرونشست زمین در یکی از خیابانهای شهر گرگان در استان گلستان منتشر شد و تصویر ضمیمه خبر هم نشان میداد که خودرویی در این فرونشست دچار حادثه شده و داخل چاله فرونشست افتاده است.
بله متاسفانه پدیده فرونشست در نقاطی دور از انتظار مثل استان گلستان، شرق استان مازندران، استانهای اردبیل و آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی که از نظر بارندگی و نزولات جوی، وضع بهتری نسبت به فلات مرکزی دارند هم رخ داده و وقوع این پدیده در این استانها نشان میدهد که در این سالها در خصوص مدیریت آب و شیوههای کشاورزی و نوع آبیاری راه غلطی را پیمودیم. به این معنا که ورودی آبخوانها با خروجی آبخوانها یکسان نیست و این ناهمخوانی، آثار زیانبار محیط زیستی برای ما ایجاد خواهد کرد. البته رییسجمهور هم بارها درباره خطرات فرونشست هشدارهایی مطرح کرده است.
بیشتر بخوانید:فیلم/ اصفهان تا ۱۵ سال دیگر خالی از سکنه میشود!
توجه کنیم که فرونشست، یک پدیده انسان ساخت است به این معنا که دخالت انسان در طبیعت باعث پدیده فرونشست زمین شده و بنابراین این پدیده با دخالت انسان هم قابل کنترل است. تجربه دشت توکیوی ژاپن و شانگهای چین و اندونزی و تگزاس امریکا و بسیاری از مناطق دنیا به عنوان آزمونهای موفق، نشان میدهد که اگر عزم جدی برای مقابله با خطر فرونشست داشته باشیم، این خطر قابل کنترل است و میتوانیم با اقدامات مدیریتی و اجرایی در حیطه مصرف آب و کشاورزی و نوع آبیاری و مکانیابی صنایع آببر، بیلان منفی در مورد آب را حذف و صفر کرده و به دنبال آن، از فرونشست زمین جلوگیری کنیم.
امروز در کدام استانها یا در کدام دشتهای کشور وضعیت فرونشست از مرحله بحران به وضع خطرناک رسیده است؟
طبق نتایج یک مقاله علمی معتبر، حدود ۳ تا ۵ درصد پهنههای زمینی در کل دنیا، فرونشست بالای ۱۰ سانت در سال دارد، اما در کشور ما، نرخ فرونشست ۱۱ استان بیش از ۱۰ سانت در سال است. نرخ فرونشست سالانه در حوالی رفسنجان در استان کرمان ۴۰ سانت، در جنوب استان البرز، حدود ۳۷ سانت، در جنوب غربی تهران ۲۰ سانت، در شمال غربی شهر مشهد حدود ۲۲ سانت، در اصفهان ۱۵ سانت و در شیراز ۲۲ سانت است. نرخ فرونشست در استانهای بزرگ و به ویژه در مجاورت کلانشهرها که جمعیت ساکن بسیار زیادی دارند، به اعدادی رسیده که در سطح دنیا بسیار نادر است.
استانهای خراسان رضوی، تهران، فارس، کرمان و اصفهان بابت نرخ فرونشست به وضع فوق بحرانی رسیدهاند و البته در ۱۱ استان کشور، نرخ سالانه فرونشست بیش از ۱۰ سانت است. این نرخ به این معناست که در صورت تداوم همین روند به مدت ۳۰ سال، با ۳ متر پایین رفتن سطح زمین در یک محدوده شهری و اطراف شهر مواجه خواهیم شد که چنین اتفاقی، بسیار فاجعهبار است. پیشبینی میکنم که اگر ظرف ۵ تا ۱۰ سال آینده، اقدامات پیشگیرانهای انجام نشود، بابت میزان فرونشست به مرز برگشتناپذیری میرسیم؛ مثل بیماری که از حالت درمان هم عبور کرده و برای هرگونه اقدام نجاتبخش هم دیگر خیلی دیر شده است.
به دنبال آغاز خشکسالی از ابتدای دهه ۱۳۷۰، سوءمدیریتها هم گسترش فرونشست را تشدید کرده است. طبق نتایج تحقیقات شما و گزارشهای موجود و با توجه به مهلت ۵ تا ۱۰ سالهای که مطرح کردید، آیا در این سه دهه اقدام پیشگیرانه یا ترمیمی برای کند کردن رشد فرونشست انجام شده است؟
- نمیخواهم در مورد گذشته اظهارات منفی داشته باشم، چون دردهه ۱۳۷۰ این پدیده در کشور ما شناخته شده نبود ولی از اوایل دهه ۱۳۸۰ این پدیده با گزارش سازمان نقشهبرداری از ۳ متر فرونشست در جنوب تهران و در تقاطع آزادراه آزادگان و آیتالله سعیدی مطرح شد. از سال ۱۳۸۰ تا دهه ۱۳۹۰ هم این پدیده در محافل تخصصی مطرح میشد ولی با نگاهی به میزان توجه رسانهها و مدیران تاثیرگذار، میتوان گفت که در همان زمان هم پدیده فرونشست سهم زیادی روی میز مسوولان نداشت. موضوع از حدود دهه ۱۳۹۰ در کشور جدی شد، اما در این ۱۵ سالی که از طرح جدی این پدیده میگذرد و تا امروز، متاسفانه حتی یک نمونه سراغ ندارم که اقدامی با هدف پیشگیری از فرونشست صورت گرفته باشد.