۷دردسر باهوش‌ها در پیدا کردن «عشق» و توصیه‌هایی برای حل آن‌ها

باهوش‌ها اغلب جهان را متفاوت با سایرین تفسیر می‌کنند که روی کیفیت رابطه عاشقانه‌شان نیز اثر می گذارد.

شناسه خبر: ۳۹۴۱۵۴
7دردسر باهوش‌ها در پیدا کردن «عشق» و توصیه‌هایی برای حل آن‌ها

راهنماتو- افرادی که از هوش [در معنای آی-کیو] بالایی برخوردار هستند اغلب احساس می‌کنند با نظم این جهان هماهنگی ندارند. این اتفاق به این دلیل رخ می‌دهد که این افراد اغلب جهان را متفاوت با سایرین تفسیر می‌کنند.

به گزارش راهنماتو، بنابراین یکی از مشکلاتی که این افراد دارند پیدا کردن شریک عاطفی‌ای است که مانند خودشان فکر کند که متعاقبا باعث می‌شود قرار گذاشتن و شکل دادن به رابطه اغلب برای این افراد چالش‌برانگیز باشد.

این افراد اغلب در مواجهه با شریکی که به اندازه خودشان باهوش و پرروحیه باشد، دچار مشکلاتی نظیر نوسانات عاطفی، احساس درک‌نشدن و ترس از کسالت در رابطه می‌شوند. در این مقاله با راهنماتو همراه باشید تا مشکل افراد باهوش در شکل دادن به روابط عاشقانه را مرور کنیم و در انتها توصیه‌هایی به این افراد داریم که بتوانند از روابط عاشقانه‌شان لذت بیش‌تری ببرند.

7چالشی که افراد مستعد و باهوش در رابطه عاشقانه دارند

1.کسالت و بی‌صبری

افرادی که هوش بالایی دارند اغلب در پیوند برقرار کردن در سطحی معنادار با دیگران مشکل دارند. با اینکه این افراد معمولا اشتیاق، هیجان و ذاتی پرشور و چندساحتی را با خودشان به یک رابطه می‌برند، اما این ویژگی‌ها ممکن است از سوی نفر مقابل متقابلا پاسخ داده نشود که می‌تواند منجر به احساس کلافگی، سرخوردگی، بی‌قراری و تنهایی و جستجوی دردناک برای تعاملاتی شود که عقلانیت و خرد را بیش‌تر تحریک می‌کنند.

2.روان‌زخم‌ها و وابستگی اجتنابی

بسیاری از افرادی که از هوش بالایی برخوردارند در دوران مدرسه طردشدگی را تجربه کرده‌اند. این افراد قبل از آنکه استعدادشان به درستی تشخیص داده شود، اغلب با تشخیص اشتباه به عنوان افرادی حواس‌پرت، نافرمان و مغرور برچسب‌گذاری می‌شوند. این تجربه‌ها و قضاوت‌های اولیه یا قلدری‌های دوران کودکی می‌تواند اثرات بلندمدتی روی کودک داشته باشد که تا سنین بزرگسالی نیز ادامه پیدا می‌کند. روان‌زخم احساس نامنی در دوران شکل‌گیری هویت می‌تواند در بزرگسالی به خودسرزنشی، شرم سمی و عزت نفس پایین منجر شود.

درنتیجه، ممکن است به اشکال وابستگی اجتنابی منجر شود که بر اساس آن فرد در رابطه عاشقانه الگوی رفتاری با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن را اختیار می‌کند و گاهی شریک عاطفی را از محبت لبریز می‌کند و گاهی او را با سردی پس می‌زند.

3.نیاز به فضای شخصی بیش‌تر

افرادی که هوش بالایی دارند افکار عمیق و خلاقیت‌ بالایی نیز دارند که با افزایش نیاز به برخورداری از فضای شخصی برای غرق شدن در افکار خود، توسعه ایده‌های جدید و دنبال کردن دانش در زمینه‌های مختلف همراه است. اما نیاز به عزلت و غرق شدن در پروژه‌های خاص می‌تواند با انتظارات مرسومی که از رابطه وجود دارد ـ مثل وقت‌گذراندن با شریک عاطفی ـ در تعارض باشد.

4.حساسیت‌های جسمی

افراد مستعد، به خصوص کسانی که «فوق استثنائی» شناخته می‌شوند اغلب حساسیت فیزیکی بالایی دارند و از وضعیت‌هایی مانند «صدابیزاری» و افزایش حساسیت به لمس‌های فیزیکی رنج می‌برند. اگر شریک عاطفی آن‌ها نتواند این حساسیت‌ها را درک کند، به انتقاد، برچسب زدن به فرد مستعد با عنوان «فردی دراماتیک» یا «به شدت حساس» متوسل می‌شود. فقدان درک نه‌تنها چالش‌های منحصربه‌فرد این افراد را کم‌اهمیت جلوه می‌دهد بلکه باعث رنجش و صدمه می‌شود و فرد دیگر نمی‌تواند به آن رابطه اعتماد داشته باشد.

5.جستجوی پیوند واقعی در صحنه‌ قرار‌های فست‌فودی

اغلب بزرگسالانی که از هوش واقعی برخوردار هستند، به دنبال روابط معنادارند که با قرارهای سطحی مدرن امروزی در تعارض است. در فرهنگ قرار و مدارهای عاشقانه که در آن بر مبادلات سطحی، بازی روانی و تظاهر به «سخت به دست آمدن» یا صمیمت ناپخته تأکید می‌شود، افرادی که آی‌-کیوی بالایی دارند در پیدا کردن جفت عاطفی مناسب با چالش بیش‌تری مواجه هستند. این عدم تطابق و ناسازگاری با فرهنگ غالب باعث می‌شود آن‌ها احساس انفصال و کلافگی داشته باشند.

6.ذهن فوق تحلیلی

افرادی که آی-کیوی بالایی دارند ذهنی به شدت ادراک‌کننده و تحلیلی دارند که باعث می‌شود آن‌ها مشتاقانه به دنبال شناسایی و درک ناهماهنگی‌ها و بی‌صداقتی‌ها در تعاملات انسانی باشند. جستجوی شفافیت و صداقت در شریک عاطفی، با اینکه ستایش‌برانگیز است، اما می‌تواند ناخواسته به نوعی عدم توازن در رابطه منجر شود که یکی از طرفین احساس کند مدام رفتارهایش توسط دیگری ارزیابی می‌شود. این ادراک بالا به تنش، چالش‌های ارتباطی و تعارضاتی در رابطه منجر می‌شود.

7.اضافه‌کاری در رابطه

چون افراد باهوش اغلب توانمندی‌های بالایی دارند، از همان کودکی جای نقش والد و فرزند در رابطه آن‌ها با والدین‌شان تغییر می‌کند. آن‌ها از همان کودکی مسئولیت‌ مراقبت از دیگران را برعهده می‌گیرند. این پدیده با عنوان «والدساختن از کودک» شناخته می‌شود که اغلب به تمایلاتی منجر می‌شود که فرد طی آن دیگر نمی‌تواند بین نیازهای خودش و نیازهای دیگران تمایز قائل شود.

این افراد همان پویایی‌هایی که در دوران کودکی در خانواده داشته‌اند را با خودشان به رابطه می‌آورند که باعث می‌شود در رابطه عاشقانه نیز بیش‌تر از شریک عاطفی‌شان کار کنند و مسئولیت‌های مضاعفی را برعهده بگیرند. این باعث می‌شود که درنهایت فرد احساس خستگی کند و درخواست رابطه برابر و حمایت از طرف شریک عاطفی داشته باشد.

c

پیشنهادهایی برای عشاق باهوش

تعمدانه به دنبال شریکی باشید که به لحاظ سطح هوش با شما برابری کند : به جای آنکه هوش خودتان را دستکم بگیرید، فعالانه در جستجوی فردی باشید که نه‌تنها هوش شما را تحسین می‌کند بلکه مدام شما را به لحاظ منطقی و عقلی به چالش می‌کشد. به جای آنکه در بازار قرار و مدارهای سطحی و فست‌فودی قرار بگیرید، بر ارزش‌های خودتان تأکید کنید و به دنبال اشخاصی باشید که از مکالمات عمیق و کشف ایده‌های پیچیده لذت می‌برند و اشتیاق یادگیری و توسعه فردی همیشه با آن‌هاست.

گفت‌وگوها را متعادل نگه دارید: سازگاری عقلانی و هوشی در رابطه مهم است اما یادتان باشد که همیشه لازم نیست گفت‌وگوهای عمیق و علمی داشته باشید. گاهی می‌توانید گفت‌وگوهای سطحی‌تر و هیجان‌انگیزتری را به مباحث روزانه اضافه کنید و نوعی رابطه مدور را شکل دهید که هر دو طرف در آن حرفی برای گفتن داشته باشند نه فقط یک نفر.

سبک‌های متفاوت پردازش داده را بپذیرید: تشخیص دهید که افراد همیشه اطلاعات را با سرعتی مشابه و روشی مشابه پردازش نمی‌کنند. با مقیاس‌های پردازش اطلاعات آشنا شوید تا بتوانید همدلی خودتان را نسبت به افرادی که زمان بیش‌تری برای پردازش اطلاعات دارند، عمیق‌تر کنید. وقتی می‌خواهید ایده‌های پیچیده را به دیگران عرضه کنید، صبور باشید و رویکرد متفاوت شریک عاطفی‌تان در حل مسائل را محترم بدانید. درک تنوع شناختی می‌تواند باعث تقویت ارتباط بین شما و شریک عاطفی‌تان شود.

هوش هیجانی‌تان را تقویت کنید: کسانی که آی-کیوی بالا دارند لزوما به صورت خودکار هوش هیجانی بالایی ندارند. شاید بهتر است مهارت‌هایی مثل تشخیص سرنخ‌های غیرکلامی، همدلی با احساسات دیگران و نحوه انتقال احساسات‌تان به دیگران را یاد بگیرید.

خصیصه‌های متمایز خودتان را دوست داشته باشید: افرادی که هوش بالایی دارند اغلب خصیصه‌های متفاوتی دارند که ممکن است با هنجارهای اجتماعی در تضاد باشد. به جای آنکه تلاش کنید خودتان را با هنجارهای اجتماعی تطبیق دهید، این فردیت و نیازهای شخصی را به رسمیت بشناسید. ببینید چه نوع شریک عاطفی‌ای برای شما مناسب‌تر است.

انتظارات واقع‌بینانه داشته باشید: دستیابی به هماهنگی کامل در همه سطوح نه تنها غیرواقع‌بینانه است بلکه برای موفقیت یک رابطه غیرضروری است. خیلی طبیعی است که شما شریکی عاطفی داشته باشید که به لحاظ احساسی و عاطفی می‌تواند نیازهای شما را رفع کند اما به لحاظ میزان هوش با شما برابری نمی‌کند. به جای آنکه به دنبال کمال آنی باشید، سعی کنید که روی نقاط مشترک شریک عاطفی‌تان تکیه کنید و رفته‌رفته به رشد دوطرفه دست پیدا کنید.

کلیشه‌های روابط را به چالش بکشید: به جای آنکه به دنبال تطبیق‌دادن خودتان با انتظارات اجتماعی باشید، چالش‌های موجود در رابطه و نقش‌های کلیشه‌ای را با بحث‌های آزاد به چالش بکشید و نوعی رابطه را شکل دهید که با نقاط قوت و ترجیحات هر دو نفرتان همخوانی دارد. نیازی نیست که به دنبال تأیید جامعه باشید یا همه ابعاد رابطه‌تان را با خانواده یا دوستان‌تان به اشتراک بگذارید. آن کارهایی را الویت بدهید که برای هر دو نفر شما بهترین است و رابطه‌ای را بسازید که می‌تواند به واقعی‌ترین شکل ممکن ارزش‌های هر دو نفرتان را بازتاب دهد.

سخن آخر

ابتدا خودتان و نیازهایتان را کشف کنید. سپس نیازهایتان را به رسمیت بشناسید و بر اساس آن‌ها به دنبال فردی باشید که شما و نیازهایتان را به رسمیت می‌شناسد. در مواجهه با سختی‌ها و پیچیدگی‌ها رابطه با خودآگاهی، همدلی و دلسوزی نسبت به خودتان برخورد کنید.

نظرات
پربازدیدترین خبرها