راهنماتو- چندین عامل به طور مشترک به خردمندتر و فرهیختهتر شدن ما کمک میکنند که از آن میان میتوان به رفتارهای بدنی، آداب معاشرت، انتخابهای ما در حیطه مد و حتی علاقهمندیهایمان اشاره کرد.
اما یکی از آشکارترین نشانههای فردی که در نگاه اول خردمند و عمیق به نظر میرسد، کلام اوست. آدمهای باکلاس به شیوههای خاصی گفتوگو میکنند که با هر فرد دیگری در اطراف آنها تفاوت دارد و باعث میشود که واقعا شاخص به نظر برسند. اما واقعا تفاوت کلام روزمره این افراد با آدمهای معمولی چیست؟
به گزارش راهنماتو، ممکن است خیلیها تصور کنند که برای خاص به نظر رسیدن باید «قلبمهسلمبه» حرف زد یا از واژگان مودبانه بهره گرفت اما کافی است که خیلی ساده برخی واژگان و عبارات را از گفتار روزمرهتان حذف کنید تا تبدیل به فردی اهل تفکر شوید.
شاید این عبارات زبانی بسیار ساده باشند اما استفاده از آنها در کلام روزمره باعث میشود شما بیادب، نامطمئن و مردد، بیاطلاع و بیسواد یا خیلی ساده ابتدایی و سطحی به نظر برسید.
این واژگان با گرتهبرداری از زبان انگلیسی در زبان فارسی هم رایج شدهاند. میخواهید بدانید آدمهای باکلاس، فرهیخته و خردمند یا هر معادلی که برایشان در ذهنتان است از چه اصطلاحاتی در کلام روزمره استفاده نمیکنند؟ با راهنماتو همراه باشید تا برخی از این اصطلاحات را با شما در میان بگذاریم:
1.«آم. اِ.» یا پرکنندههای جای خالی
این واژه دقیقا گرتهبرداری از اصطلاح Um در انگلیسی است. اگر در کلاس آواز و صداسازی شرکتکردهاند حتما به حرف استاد گوش بدهید و از این عبارات برای گرم کردن صدا استفاده کنید، غیر از آن لطفا به جای واژه از این پرکنندهها استفاده نکنید. اینها حتی واژه هم نیستند بلکه نهایتا حروف ندا هستند که وقتی زبانتان سریعتر از مغزتان کار میکند از آن استفاده میکنید. دیگران با شنیدن این اصوات به مردد بودنتان پی میبرند و فکر میکنند که یا حرفی برای گفتن ندارید یا قبل از آنکه فکر کنید حرف میزنید. تمام این پرکنندهها از «آم» تا «اِ» و «آا» یا هر چیز دیگری که فکر میکنید میتوانید برای وقتکشی استفاده کنید را حذف کنید. به جایش صرفا کندتر حرف بزنید و سعی کنید قبل از آنکه جملهتان را بگویید فکر کنید. تمرین کنید و شک نکنید که همین مورد شما را دانشمندتر جلوه میدهد.
2.«اینجوری بودم که...یا اینجوری بود که ...»
این عبارات دقیقا گرتهبرداری از Like در انگلیسی است و جالب است که خود انگلیسیها هم حالا میگویند استفاده از این عبارات که به تازگی رواج پیدا کرده است نشانه کمبود دایره واژگانی فرد برای بیان و توصیف یک موقعیت یا افکار و احساسات است. مثلا طرف میگوید: «اینجوری بودم که «بهتره به پوره سیبزمینی من دست نزنی!» استفاده از این عبارت یعنی فقر واژگانی دارید. زیرا اگر نداشتید به شیوایی و فصاحت میگفتید: «فریاد زدم یا هشدار دادم به پوره سیبزمینی من دست نزن!»
3.یهجورایی
یه جورایی گرتهبرداری Sorta در انگلیسی است. اشکال استفاده از این اصطلاح آن است که هیچ اطلاعاتی درباره موضوع نمیدهد. استفاده از این عبارت باعث میشود جمله شما تردیدآمیز و پر از شک به نظر برسد و اعتمادبهنفس شما را کمرنگ جلوه میدهد. این دو عبارت را مقایسه کنید:
یهجورایی جذاب بود.
تقریبا جذاب بود.
حالا منظورمان را متوجه شدید؟
4.همینطوری گفتم/بیخیال/حالا یه چیزی گفتم
معادل Just saying در انگلیسی را شاید بتوان «همینطوری گفتم یا بیخیال» ترجمه کرد. هر دو عبارت را به کرات در کلام روزمره خودمان و اطرافیان شنیدهایم. به نظر میرسد که آدمها اول آن جملههای سخت و پرمعنا را میگویند و بعد برای اینکه فضا را تعدیل و تلطیف کنند، میگویند: «همینطوری گفتم، منظوری نداشتم یا بیخیال!» درواقع میخواهند تظاهر کنند که آدمهای بیخطری هستند. اما نکته همین است که اصلا هم بیخطر نیستند!
نخست، اگر واقعا شفاف و محکم اظهارنظر کردید چرا دیگر آن را با گفتن عبارتی مثل «منظوری نداشتم یا بیخیال و همینطوری گفتم»، از اعتبار ساقط میکنید؟ اصلا منطقی نیست. شما با گفتن این عبارت درواقع دارید میگویید عبارتی که پیش از آن گفته بودید یا معنای دیگر و عمیقتری داشته یا سعی میکنید بین خودتان و عبارتی که گفتهاید فاصله بیاندازید.
«این چیه پوشیدی!؟ بیخیال یه چیزی گفتم!»
اگر میخواهید باکلاستر و فرهیختهتر به نظر برسید، پس همان چیزی را که منظورتان است بگویید و احساس نکنید که باید به خاطر عقایدتان به دیگران توضیح دهید که منظوری نداشتید یا منظورتان چیز دیگری بود. آنها آنچه را که باید از شما شنیدهاند! پس لطفا زیرش نزنید!
5.لازم به گفتن نیست که ...
معادل عبارت انگلیسی Needless to say … است و معلوم نیست که چرا استفاده میکنید. اصلا چه نیازی هست که بگویید نیازی به گفتن نیست؟ اگر میخواهید چیزی بگویید راحت بگویید. اگر میدانید که فرد مقابل شما آنچه میخواهید بگویید را خودش میداند، میتوانید به این موضوع مستقیم اشاره کنید. مقایسه کنید:
«نیازی به گفتن نیست که اون آدم کلاهبرداره!»
«میدونم خودتم میدونی که اون آدم کلاهبرداره!»
جمله دوم شفافتر، واضحتر و مستقیمتر است و تناقض در آن دیده نمیشود.
6.با همه احترامی که براتون قائل هستم....
معادل عبارت انگلیسی with all due respect … است. جالب است که گاهی ما فکر میکنیم بعضی عبارات فرهیختهتر و پختهتر نشانمان میدهند اما دقیقا عکس آن درست است. شما دقیقا این عبارت را زمانی استفاده میکنید که بعدش میخواهید به طرف بیاحترامی کنید.
«با تمام احترامی که برایتان قائلام...آشپزیتون افتضاحه!»
در این مثالها سخنگو درواقع سعی میکند از عبارت منفیای که گفته است شانه خالی کند و پیامدهای آن را نپذیرد. درواقع در زیرلایهها دارد میگوید:
«ببین یه وقت از دستم عصبانی نشی برای چیز افتضاحی که بعد از این عبارت میخوام بهت بگم!»
اگر خبر بدی میخواهید به کسی بدهید یا از چیزی خوشتان نیامده و میخواهید انتقادی کنید، بهتر است که عین همان عبارت را بدون هراس مطرح کنید. لازم نیست که انتقادها را طوری مطرح کنید که طرف ناراحت، دلشکسته یا عصبانی شود. طوری بیان کنید که از خلال واژگانتان احترام و اهمیتی که برایش قائل هستید را درک کند و بفهمد که احساس او برایتان مهم است و سپس آنچه لازم میدانید را مطرح کنید.
7.«مزخرفه!»
گرتهبرداری از اصطلاح انگلیسی This sucks است. بیایید این عبارت را تحلیل کنیم. نخست، وقتی میگوییم «مزخرفه!» یعنی داریم از چیزی که خوشمان نیامده انتقاد میکنیم اما این عبارت به تنهایی هیچ اطلاعاتی درباره اینکه چرا خوشمان نیامده و کیفیت آن چیز چه بوده در اختیار مخاطب قرار نمیدهد. درواقع این عبارت فاقد آن فرهیختگیای است که در انتقاد صحیح وجود دارد.
مقایسه کنید:
«نسبت شیرینی و ترشی این نوشیدنی موهیتو میتونست بهتر باشه و نعنا هم خیلی کم داخلش وجود داره!»
«چه موهیتوی مزخرفی!»
جمله اول هوشمندانهتر و فرهیختهتر از جمله دوم است. بنابراین شما هم به عنوان گوینده فرهیختهتر جلوه میکنید. از همه اینها که بگذریم، جمله دوم صرفا عبارتی منفی است و اغلب نوجوانانی را به ذهن میآورد که از عالم و آدم گله دارند و میخواهند خشم و نارضایتی نسبت به همه چیز را در قالب عبارتی سهل و ساده مثل «مزخرفه!» نشان دهند.
8.خوب حالا! یا هر چی!
گرتهبرداریشده از عبارت انگلیسی Whatever است. اگر کسی از شما بپرسد چی میل دارید و شما در جواب بگویید: «هر چی»، هیچکس فکر نمیکند که شما فردی بیکلاس یا فاقد دانش کلامی هستید. اما اگر در پاسخ به انتقادی بگویید: «خوب حالا/یا هرچی !»، قطعا آنقدرها که خودتان ممکن است فکر کنید، باکلاس و پیروز نیستید.
این عبارت صرفا باعث میشود طرف مقابل از شما فاصله بگیرد زیرا نشان میدهد که شما آنقدرها برای حرف او اهمیت قائل نیستید. اما درحقیقت، شما این عبارت را استفاده کردهاید چون نمیدانستید چه بگویید و علتش فقر واژگانی شماست.
تصور کنید که رئیستان میگوید: «این گزارش فاقد آمار ضروری درباره مشتریان بزرگ ماست!» و شما بگویید: «خوب حالا!» بعید است که این نحو صحبت کردن دیگران را تحت تأثیر قرار دهد. اگر میخواهید تیزهوشتر و فرهیختهتر به نظر برسید، این واژگان و عبارات را حذف کنید.
9.«همینه که هست!» یا «کاریش نمیشه کرد!» یا «همینه دیگه!»
جدی میفرمایید؟ خوب متشکرم که اطلاع دادید. این عبارت گرتهبرداری از عبارت It is what it is در انگلیسی است. تصو کنید که پزشکی یک خال تیره روی عکس رادیولوژی یک بیمار مشاهده کند و به بیمار بگوید: «همینه دیگه!»
مطمئنا بیمار منتظر توضیحات بیشتری از سمت پزشک میماند. پس چرا این همه آدم این عبارت بیاستفاده را مدام به کار میبرند؟ یکی از کاربردهای این عبارت شانهخالی کردن است و کاربرد دیگر آن زمانی است که فرد واقعا دیگر چیزی برای گفتن ندارد. اگر در پاسخ به عبارتی مثل «پذیرفتنی نیست!» بگویید: «همینه که هست!»، نه تنها کمکی نمیکنید بلکه درواقع دارید طرف مقابل را تحقیر میکنید.
گاهی آدمها واقعا از این عبارت برای بیان وضعیتی که نمیشود تغییری در آن ایجاد کرد استفاده میکنند؛ با اینکه ممکن است نیتشان از بیان این عبارت خوب باشد اما واقعا چیزی به موقعیت اضافه نمیکند.
10.نمیدانم! چمدونم!
نه همه نمیدانمها، آن نمیدانمهایی که معادل انگلیسیشان I dunno است و شاید بهتر است ما هم «چمدونم» معنیاش کنیم. مسلما اگر اطلاعاتی درباره چیزی ندارید و میخواهید به دیگری این واقعیت را اطلاع بدهید، هیچ ایرادی ندارد که بگویید: «متأسفانه من اطلاعی ندارم یا نمیدانم!». این عبارت به هیچوجه تهی از خرد و دانش نیست.
اما کاربرد ضعیف این عبارت وقتی است که در یک جمله جایش میدهید تا آن جمله را تلطیف کنید.
«یه مرده بود که چمدونم، یه کم عجیب بود!»
اگر میخواهید برای کسی داستانی تعریف کنید یا اطلاعاتی به او بدهید، بیان عبارت «نمیدونم، یا چمدونم» وسط جملات قطعا از کیفیت آنچه میگویید میکاهد. این عبارت باعث میشود که نامطمئنتر، نادقیقتر و کمتر قابلاعتماد به نظر برسید که هیچکدامشان برای فرهیختگی، پختگی و دانایی مناسب نیست.
مراقب کلماتتان باشید
خیلی راحت میتوانید با استفاده از واژگان درست با کلاستر و فرهیختهتر شوید، مگر آنکه نخواهید!
حذف این 10عبارت میتواند نخستین گام برای نزدیک شدن به این هویت باشد. سعی کنید از به کار بردن عبارات خیابانی، کوچهبازاری، منفی، عوامانه و سایر جملات تحقیرکننده اجتناب کنید تا بتوانید روی دیگران اثر بگذارید.
درنهایت هر واژه ما میتواند روی دریافت دیگران از ما اثر بگذارد پس خردمندانهتر واژگانمان را انتخاب کنیم.