فلسفه روزمره: آیا اگر سبد خرید را به جایش برنمی‌گردانم «من» فرد بدی هستم؟

یک خرده‌رفتار نمی‌تواند کل هستی یک انسان را خط بزند.

شناسه خبر: ۴۰۳۴۳۹
فلسفه روزمره: آیا اگر سبد خرید را به جایش برنمی‌گردانم «من» فرد بدی هستم؟

راهنماتو- «آیا می‌توانم از روی رفتاری مثل رها کردن سبد خرید ارزش‌ افراد را اندازه‌گیری کنم؟»

به گزارش راهنماتو، این آزمونی است که در اینترنت تحت عنوان «آزمون کاغذ لیتموس (تورنسل) برای فهم میزان اخلاق‌مداری افراد» معرفی شده است. اما آیا ما می‌توانیم از روی این رفتار ساده اخلاق یک فرد را قضاوت کنیم؟

بگذارید قدری بیش‌تر درباره این آزمون توضیح بدهیم:

برطبق این آزمون «بازگرداندن سبد به محل، وظیفه‌ای آسان و بی‌دردسر است و همه ما می‌دانیم که کار درستی است که باید انجامش بدهیم ...رها کردن سبد خرید در جایی غیر از محل اصلی نه غیرقانونی است و نه کسی شما را برای این رفتار تنبیه و مجازات می‌کند. شما باید سبد خرید را به محل اصلی‌اش برگردانید چون این کار درست است.»

به دو روش می‌توانیم این آزمون را بررسی کنیم. اولین روش آن است که درستی یا نادرستی رفتارهای اخلاقی اجراشده یا مشاهده‌شده را در نظر بگیریم. اینجا یک فرض مطرح است و آن اینکه «هیچ‌کسی شما را تنبیه نمی‌کند» و احتمالا هیچ‌کسی هم در حال نظارت بر شما نیست، پس آیا این امر ارزش بیش‌تری به رفتار شما می‌بخشد؟

اما در این مقاله ترجیح می‌دهیم به فضایی که در بدو امر منجر به خلق این دوراهی شده است، بپردازیم. زیرا در این آزمون ادعا شده که «رفتار شما با سبد خرید است که خوب یا بد بودن شما را به عنوان «فردی» از جامعه‌تان تعیین می‌کند!»

این واژه‌نگاری ما را به یاد کتاب «جمهور افلاطون» می‌اندازد. اما می‌خواهیم برای بررسی این مطلب عقاید افلاطون و امیل دورکیم درباره جامعه‌پذیری و ساختار آموزشی که منجر به شکل‌گیری هویت ما می‌شود را بررسی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که آیا ما واقعا محصول اجتماع خودمان نیستیم؟

2

افلاطون: بر مبنای کشش‌های طناب طلایی زندگی کن

یک پرسش فلسفی در مرکز آزمون سبد خرید وجود دارد و آن اینکه آیا ما در درون خودمان یک قطب‌نمای اخلاقی داریم؟ و اگر چنین است، این قطب‌نمای اخلاقی تا چه اندازه‌ای قوی است؟ فرقی ندارد این قطب‌نما را چه می‌نامید: وجدان، قانون اخلاق، خود برتر یا ندای درون. نکته یکی است و آن اینکه:

«همه ما در درون‌مان برخوردار از چیزی هستیم که می‌خواهد ما کار درست را انجام بدهیم.»

در جمهور افلاطون، استعاره عروسک خیمه‌شب‌بازی و بندهایش مطرح است. برطبق افلاطون:

«همه ما عروسک‌های در دست خدایان هستیم» و ریسمان‌هایی که ما را به اطراف می‌کشند، رانه‌ها، نیازها، امیال و هوس‌های شدید درون ما هستند. اما همه ریسمان‌ها ماهیت یکسانی ندارند.»

«ریسمان‌های آهنی» عواطف و رانه‌های ابتدایی‌تر ما هستند ـ چیزهایی مثل لذت‌، درد، ترس و هوس. اما «ریسمان‌ طلایی»، لوگیسموس، یا خود-چیرگی است. این ریسمانی درخشان و جادویی در درون هر کدام از ما است که ما را به سمت افعال خوب هدایت می‌کند. از نظر افلاطون، شهروند خوب کسی است که تسلط زیادی بر خودش دارد. این انسان‌ها هم با همان کشمکش‌ها و چالش‌هایی درونی‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کنند، که هر از؛ اما با ریسمان طلایی‌شان هدایت می‌شوند.

برای همه ما آسان‌ترین و تنبل‌مأبانه‌ترین رفتار رها کردن سبد خرید است. همه ما به طور مساوی با ریسمان‌های تنبلی و لذت هدایت می‌شویم. اما خوبی از راه دیگری می‌آید.

نظریه عروسک خیمه‌شب‌بازی افلاطون انعکاس‌دهنده یک نظریه معروف‌تر از او با عنوان نظریه ارابه افلاطون است و با مفهوم او از «جامعه خوب» تناسب بیش‌تری دارد. افلاطون به اطناب درباره این موضوع صحبت می‌کند که چطور بخش‌های متفاوت جامعه باید نقش‌های منحصربه‌فرد و متفاوت‌شان را به بهترین وجه ممکن ایفا کنند تا جامعه رشد و تعالی پیدا کند. اما فرقی ندارد که شما سرباز، کشیش، تاجر یا عضوی از خاندان سلطنتی باشید، همه به یک فضیلت فراگیر نیاز داریم و آن لوگیسموس است. همه باید با طناب‌ طلایی‌مان هدایت شویم.

2

دورکیم: ما محصول اجتماع‌مان هستیم

افلاطون در جمهور، اهمیت زیادی درباره آموزش قائل می‌شود. ما نیاز داریم درست و غلط را به اعضای جامعه یاد بدهیم. ما باید الگوی فضائل باشیم و آن‌ها را تشویق کنیم. عقیده ساختن افراد از طریق آموزش یکی از نکات کلیدی در بیش‌تر آموزه‌های جامعه‌شناسی در بیش‌تر سال‌های قرن بیستم بود.

دورکیم یکی از نخستین متفکران مدرن بود که توجه را به اهمیت مرحله جامعه‌پذیری در رشد هر کودکی جلب کرد. او می‌گفت که کودک در بدو تولد یک لوح اخلاقی سفید است و درست و غلط را نمی‌داند اما نیاز است که نسخه‌های درست و غلط جامعه به او آموخته/القا شود. مدارس، برنامه‌های آموزش و نظام آموزشی باید «افراد» را به موجودات «اخلاقی» تبدیل کنند.

2

فیلسوفانی مثل لویی آلتوسر و میشل فوکو با دورکیم موافق بودند اما به سویه‌های شوم‌تر و دسیسه‌آمیزتر «جامعه‌پذیری» اشاره می‌کردند. «آموزش» یک نفر، «شستشوی مغزی» نفر دیگر است و خط باریکی بین آموزش و تلقین فکری وجود دارد.

بیایید فردی را تصور کنیم که سبد خرید را به جایش بر نمی‌گرداند. آن را با شلختگی و بی‌توجهی به گوشه‌ای رها می‌کند. از نظر دورکیم و فوکو، ما چه اندازه می‌توانیم آن فرد را مقصر این رفتار بدانیم و چقدر می‌توانیم ساختارهای جامعه‌شناختی‌ای را که منجر به بروز چنین رفتاری شده است، مقصر بدانیم؟

یا بگذارید طور دیگری مطرح کنیم:

«خودخواهی، تنبلی و بی‌ملاحظگی از چه زمانی تبدیل به رفتارهای پذیرفتنی شدند؟»

در مقطعی در برهه‌ای از تربیت فرضی ما، فضائل درستی به ما آموخته نشد. هنجارهای درست به ما آموزش داده نشد. طناب‌ طلایی ما به خوبی صیقل داده نشد.

فقط یک نفر مقصر نیست

اصلی‌ترین و بزرگ‌ترین ایراد آزمون سبد خرید به عنوان کاغذ تورنسلی که فرد خوب و بد را تفکیک می‌کند، همین قضیه است که یک خرده‌رفتار نمی‌تواند کل هستی یک انسان را خط بزند. یک لحظه بی‌دقتی و بی‌ملاحظگی نمی‌تواند تمام هویت یک فرد را مخدوش کند. ممکن است همان فردی که یک سبد خرید را در گوشه‌ای رها می‌کند، والدی عشق‌ورزنده، همسایه‌ای حمایتگر و دوستی سخاوتمند باشد.

اما این رفتار بهرحال نشانه‌ای از چیزی است و آن چیز، از نظر ما، بیش‌تر طرف نظریه دورکیم را می‌گیریم که چندان در مخالفت با نظریه افلاطون هم نیست. آزمون کاغذ تورنسل سبد خرید، چیزی درباره جامعه می‌گوید تا هر فردی که در آن زندگی می‌کند.

در جام جهانی فیفا 2022، جهان در برابر رفتار حامیان تیم ژاپن که بعد از مسابقه ماندند تا به تمیز کردن محیط کمک کنند، حیرت‌زده شد. رفتاری بسیار ساده بود اما بیانیه‌ای عمومی درباره کل یک جامعه بیان کرد. در مورد سبدهای خرید هم وضع به همین منوال است. در برخی کشورها سبدهای خرید را در هر جایی از داخل پارکینگ فروشگاه تا زمین بازی و حتی گاهی کانال‌های آب می‌توانید پیدا کنید. اما در جاهای دیگر سبدهای خرید با نظم مشخصی در کنار هم قرار گرفته‌اند و همه بعد از اتمام خرید آن‌ها را به محل بر می‌گردانند.

انسان‌ها، به نظر می‌رسد، در همه جا یکسان باشند، پس چرا رفتارهای متفاوتی نشان می‌دهند؟

بنابراین در پاسخ به پرسشی که اول مطرح کردیم باید بگوییم که آزمون کاغذ تورنسل سبد خرید، چیزی فراتر از وجود یک قطب‌نمای اخلاقی در درون هر فردی را روشن می‌کند. این آزمون چیزی درباره قطب‌نمای اخلاقی کل یک جامعه به دست می‌دهد.

نظرات
پربازدیدترین خبرها