این دو نژاد در آثار جی. آر. آر. تالکین و تمامی آثاری که بر اساس نوشتههای او ساخته شدهاند، دشمنی دیرینه ای دارند.
با اینکه گاهی استثناهایی مانند دوستی الروند و دورین در حلقههای قدرت یا لگولاس و گیملی در ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) دیده میشود، اکثر الفها و دورفها روابط دوستانهای با یکدیگر ندارند.
این دشمنی در سریال حلقههای قدرت بهوضوح در تنشهای میان آنها نمایش داده میشود. اما اختلافات میان این دو گروه ریشهای عمیق دارد.
منشاء اختلاف میان الفها و دورفها چیست؟
الفها و دورفها به طور کلی در زمانی که سرزمین میانه در خطر است و باید در مقابل اربابان تاریکی بایستند، همپیماناند. اما هرگز دوستان نزدیکی برای یکدیگر نبودهاند.
اختلافات میان آنها از دوره نخست (First Age) با ریشه حسادت، فریب و خونریزی آغاز شد.
تالکین در کتاب «سیلماریلیون»، داستان تینگول، پادشاه الفهای دوریات را روایت میکند که دو گنجینه ارزشمند به دست آورده بود.
اولین گنجینه یکی از سه سیلماریل، از جواهرات الفی بود که بخشی از نور والینور را در خود داشتند. این جواهرات که توسط مورگوت به سرقت رفته بودند، باارزشترین اشیاء در سرزمین میانه بهشمار میرفتند.
تینگول همچنین به نائوگلامیر، گردنبندی ساخته دست دورفها که دارای جواهراتی از والینور بود، دست یافت.
تینگول به دورفهای نجار از ناگرود سفارش داد که سیلماریل را با نائوگلامیر ترکیب کنند. این دورفها که تا آن زمان با تینگول دوست بودند، پس از انجام کار، به او حسادت ورزیدند و از تحویل سیلماریل و نائوگلامیر خودداری کردند. آنها ادعا کردند که تینگول حق مالکیت نائوگلامیر را ندارد؛ چراکه این گردنبند توسط اجداد دورفها ساخته شده بود.
درگیری میان آنها شدت گرفت و دورفها پادشاه دوریات را کشتند.
الفها در تلافی، دورفها را به قتل رساندند. اما دو نفر از آنها فرار کردند و به همنژادان خود گفتند که الفها برای اجتناب از پرداخت مزد، دورفها را کشتهاند.
این ماجرا موجب جنگی خونین بین الفهای دوریات و دورفهای ناگرود شد. در جریان این جنگ، دورفها به الفها حمله کرده و تالارهای آنها را غارت کردند و سیلماریل را دزدیدند.
پس از این درگیریها، انسانی به نام برن، سیلماریل را به دختر تینگول بازگرداند. با این حال، هر دو طرف متحمل تلفات سنگینی شدند و دشمنی میان الفها و دورفها در نسلهای بعد ادامه یافت.
رقابت میان الفها و دورفها فراتر از یک درگیری است
اگرچه جنگ بر سر سیلماریل نقطه عطفی در قطع رابطه و دشمنی الفها و دورفها بود، اما مشکلات میان آنها به زمانهای بسیار دورتر و حتی به آغاز پیدایش این دو نژاد بازمیگردد.
تالکین در نوشتههایش توضیح داده که والارها آفرینش این دو نژاد را برعهده داشتند، اما این روند بی عیب و نقص نبود.
ایلوواتار قصد داشت که دو قوم الفها و انسانها را به عنوان فرزندانش خلق کند.
اما آئوله آهنگر، از انتظار برای فرزندان ایلوواتار بیتاب شد و بهطور مستقل دورفها را خلق کرد. با این حال، او نتوانست به آنها ارادهای مستقل ببخشد.
زمانی که ایلوواتار از این کار مطلع شد، آئوله توبه کرد و ایلوواتار او را بخشید. او به دورفها زندگی واقعی داد، به شرطی که الفها زودتر بیدار شوند.
اما ایلوواتار هشدار داد که به دلیل نحوه خلق دورفها، نزاع میان الفها و دورفها اجتنابناپذیر خواهد بود.
با وجود عمق این اختلافات، الفها و دورفها دشمنان سرسخت یکدیگر محسوب نمیشوند و در بسیاری از موارد میتوانند بر اختلافاتشان غلبه کنند. با این حال، چنین دوستیهایی به ندرت رخ میدهد.
هرچند که در سریال حلقههای قدرت، الفهای ارگیون و دورفهای خازاد دوم روابط خوبی با هم دارند، اما این دوستی نمیتواند گذشته پرتنش میان آنها را پاک کند.