راهنماتو- تا تاریخ به یاد دارد و تا انسان بوده است مسئله جنگ یکی از اساسیترین مسائل آزاردهنده انسان بوده است و متاسفانه همچنان هم اوضاع چندان تغییر بنیادینی نکرده است.
به گزارش راهنماتو، هنرمندان بسیار زیادی به مسئله جنگ واکنش نشان دادهاند. آیا این آثار توانستهاند در جان انسانها و آتشافروزان کینهجو نفوذ داشته باشند؟ در ادامه این مطلب از راهنماتو به معرفی چند شاهکار سینمایی ضد جنگ خواهیم پرداخت.
1. فیلم راههای افتخار (Paths of Glory)
شاهکاری بیبدیل از یکی از بزرگترین کارگردانهای تاریخ سینما، یعنی استنلی کوبریک. اگر با آثار کوبریک آشنایی داشته باشید، قطعن میدانید که کوبریک با آن فرم آوانگارد سینمایی قرار است شما را غافلگیر کند.
این فیلم که در سال 1957 ساخته شده است همچنان یکی از درخشانترین فیلمهای ضد جنگ تاریخ سینماست و با گذر زمان نه تنها از چشم مخاطبین نیفتاده است، بلکه روز به روز جایگاه رفیعتری را نیز در نگاه منتقدین و مخاطبین اشغال میکند.
زمستان سال ۱۹۱۶، در جبهه غرب، سربازان فرانسوی در سنگرهای گلآلود، چشم به راه فرمانی برای حملهای بیامید هستند. ژنرالهای خودکامه، تحت فشار سیاستمداران، اصرار بر پیشروی دارند، بیآنکه به جان سربازان خود بیندیشند.
سرهنگ دکس، افسری شجاع و انساندوست، از این دستور بیهوده وحشت دارد. او میداند که این حمله جز به کشتار سربازان بیگناه منجر نخواهد شد. با این حال، او ناچار است فرمان را اجرا کند. در جریان عملیات، به دلیل اشتباهات فرماندهی و آتش سنگین دشمن، تلفات سنگینی به نیروهای فرانسوی وارد میشود.
پس از شکست عملیات، ژنرالها برای سرپوش گذاشتن بر ناکامی خود، سربازان را متهم به بزدلی و سرپیچی از دستور میکنند. سه نفر از سربازان به طور تصادفی انتخاب میشوند تا در دادگاهی فرمالیته محاکمه شوند. سرهنگ دکس، با وجود دانستن بیگناهی آنها، تلاش میکند تا از آنها دفاع کند. اما دادگاه، بیشتر به یک نمایش انتقامجویانه شباهت دارد تا یک محاکمه عادلانه.
در نهایت، سربازان بیگناه به اعدام محکوم میشوند. سرهنگ دکس، که از این بیعدالتی به شدت خشمگین است، تلاش میکند تا جلوی اجرای حکم را بگیرد. او حتی به افشای فساد یکی از ژنرالها تهدید میکند، اما تلاشهای او بینتیجه میماند. سربازان در مقابل جوخه اعدام قرار میگیرند و جان خود را از دست میدهند.
2. فیلم دکتر استرجلاو (Dr. Strangelove)
یکی دیگر از شاهکارهای ضد جنگِ استنلی کوبریک که با طنزی سیاه خودکامگی سیاستمداران را در جنگافروزی به نمایش میگذارد. این فیلم بیبدیل هم مانند فیلم راههای افتخار با گذر از دل سالیان جایگاه ویژهای در میان آثار سینمایییی که ضد جنگ نامیده میشوند پیدا کرده است.
داستان فیلم از این قرار است که یک افسر نیروی هوایی دیوانه، به طور تصادفی دستور حمله هستهای به اتحاد جماهیر شوروی را صادر میکند. از آنجایی که سیستمهای دفاعی اتوماتیک شدهاند، دیگر راهی برای توقف این حمله وجود ندارد. در این میان، مقامات آمریکایی تلاش میکنند تا جلوی وقوع فاجعه را بگیرند، اما تلاشهای آنها به نتیجه نمیرسد.
3. فیلم غلاف تمامفلزی (Full Metal Jacket)
این فیلم هم مانند دو فیلم قبلی از ساختههای استنلی کوبریک است. ممکن است فکر کنید با دیدن یکی از این فیلمها نیازی به تماشای دیگری نباشد اما سخت در اشتباهید. هر سه این فیلمها قابلیت این را دارند که به تنهایی از بهترین فیلمهایی باشند که شما قرار است ببنید. کوبریک در این فیلم نشان داده است که سربازها چگونه توسط صاحبان قدرت و ثروت به ماشینهای کشتار تبدیل میشوند.
داستان فیلم به دو بخش تقسیم میشود: بخش اول در پادگان آموزشی و بخش دوم در ویتنام. در بخش اول، شاهد آموزش سخت و طاقتفرسای سربازان نوآموز هستیم. جو پادگان، فضایی خشن و استبدادی است که در آن، مربیان با سربازان مانند اشیا رفتار میکنند. شخصیت اصلی داستان، سربازی به نام لِونارد است که به دلیل چاقی و کندی، مورد تمسخر و آزار و اذیت همقطارانش قرار میگیرد. در نهایت، او به نام مستعار "جوکر" شناخته میشود و به یکی از سربازان برجسته تبدیل میشود.
در بخش دوم، جوکر و همرزمانش به ویتنام اعزام میشوند. در جبهه جنگ، آنها با واقعیتهای تلخ و وحشیانهای روبرو میشوند که باعث تغییر شخصیت آنها میشود. جوکر، که در ابتدا فردی شوخطبع و سرزنده بود، به تدریج به فردی سرد و بیاحساس تبدیل میشود.
4. فیلم زندگی زیباست (La Vita è Bella)
یکی از غماگیزترین کمدیهایی که تا به حال در سینما ساخته است. این فیلم از آن دست فیلمهایی است که حتمن باید پیش از مرگ دید. فیلمی مملو از احساسات انسانی و در عین حال خندههای تلخ و نگرانکننده.
تا نیمههای این فیلم با یک کمدی به تمام معنا و از میانه به بعد با یکی از تلخترین و در عین حال بهترین فیلمهای زندگیتان رو به رو خواهید شد.
داستان فیلم حول محور گوییدو، مردی یهودی، خوشبین و شوخطبع میگردد که با دوشیزه دلربایی مسیحی به نام دُرا ازدواج میکند و صاحب پسری به نام جوشوا میشود. زندگی ساده و شاد آنها با آغاز جنگ جهانی دوم و تشدید یهودیستیزی به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد.
با تشدید آزار و اذیت یهودیان، گوییدو و خانوادهاش مجبور به فرار میشوند. اما سرنوشت آنها را به اردوگاهی مرگبار میکشاند. در این محیط وحشتناک و مرگبار، گوییدو با تمام وجود تلاش میکند تا پسر خردسالش را از واقعیت تلخ اطراف محافظت کند. او با ساختن دنیایی خیالی و بازیهایی جذاب، سعی میکند تا ترس و وحشت را از ذهن جوشوا دور کند.
گوییدو به جوشوا میگوید که آنها در یک بازی بزرگ شرکت کردهاند و هر کس که هزار امتیاز جمع کند، برنده یک تانک واقعی میشود. او با این ترفند، پسرش را از وحشت مرگ و جدایی از پدر حفظ میکند. گوییدو با خلاقیت و شوخطبعی، حتی در بدترین شرایط، لبخند را بر لبان پسرش مینشاند.
در این میان، دُرا نیز به اردوگاه آورده میشود و خانواده سه نفره مجبور میشوند لحظات آخر زندگی خود را در کنار هم بگذرانند. با وجود آگاهی از آیندهای تلخ، گوییدو تا آخرین لحظه به بازی خود ادامه میدهد و به پسرش امیدواری میبخشد.
5. فیلم پیانیست (The Pianist)
احتمالن نام این فیلم را بارها و بارها شنیدهاید. آوازه این فیلم تا آنجا پیش رفته است که کمتر کسی هست که تا به حال آن را ندیده باشد یا لااقل با نام آن برخورد مستقیم نداشته باشد. شاهکاری از رومن پولانسکی کارگردان لهستانی سینمای هالیوود که از نامآشناترین فیلمسازان تاریخ سینماست. داستان این فیلم رونوشتی از زندگی «ولادیسلاو اشپلیمان» پیانیست مشهور لهستانی است که در بحبوحه جنگ جهانی به همراه خانوادهاش مجبور به گریختن از دست اشغالگران میشود.
داستان فیلم از ورشوی اشغال شده توسط نازیها آغاز میشود. اشپیلمان، یک پیانیست مشهور، مجبور میشود زندگی عادی خود را رها کند و به زندگی پنهانی روی آورد. او شاهد وحشیگریهای نازیها علیه همنوعانش است و برای زنده ماندن، مجبور میشود به هر کاری دست بزند. اشپیلمان در طول جنگ، بارها در معرض خطر مرگ قرار میگیرد و مجبور میشود هویت خود را پنهان کند. با این حال، او هرگز امید خود را از دست نمیدهد و به موسیقی به عنوان تنها پناهگاه خود پناه میبرد.
6. فیلم مدفن کرمهای شبتاب (Grave of the Fireflies)
یکی از تکاندهندهترین و تاثیرگذارترین انیمههای تاریخ است که توسط استودیو جیبلی و به کارگردانی ایسائو تاکاهاتا ساخته شده است. این انیمه بر اساس رمان خودزندگینامهای آکیوکی نوساکا ساخته شده و روایتی غمانگیز از زندگی خواهر و برادری ژاپنی است که در جریان بمبارانهای جنگ جهانی دوم مجبور به ترک خانه و دست و پنجه نرم کردن با سختیهای زندگی میشوند. اگر با این فیلم گریه نکنید، احتمالن گذر ایام احساساتتان را کمرمق کرده است.
داستان فیلم حول محور سیتا و ستسوکو، خواهر و برادری آسیبدیده از جنگ میچرخد. پس از مرگ مادر و فرار از خانه در پی بمبارانهای جنگ، آنها مجبور میشوند به تنهایی زندگی کنند. سیتا به عنوان برادر بزرگتر، مسئولیت مراقبت از ستسوکو را بر عهده میگیرد و تلاش میکند تا خواهر کوچکش را در شرایط سخت جنگ زنده نگه دارد.
بسیاری از منتقدین این فیلم را یکی از تکاندهندهترین فیلمهای ضد جنگ تاریخ میدانند.
7. فیلم فهرست شیندلر (Schindler's List)
فیلمی تاثیرگذار و متاثرکننده از استیون اسپیلبرگ کارگردان نامآشنایی که یکی از مهمترین کارگردانان معاصر سینمای هالیوود است. این فیلم درام تاریخی، بر اساس رمان غیرداستانی "کشتی شیندلر" نوشته توماس کنیلی ساخته شده است.
داستان فیلم در لهستان تحت اشغال آلمان نازی در جریان جنگ جهانی دوم رخ میدهد. اسکار شیندلر، یک کارآفرین آلمانی و عضو حزب نازی است که در ابتدا به دنبال سود شخصی و کسب ثروت از جنگ است. اما با دیدن وحشیگریها و بیرحمیهای نازیها علیه یهودیان، تصمیم میگیرد که به آنها کمک کند. او با استفاده از نفوذ و ثروتش، کارخانهای را راهاندازی میکند و تعداد زیادی از یهودیان را به عنوان کارگر استخدام میکند تا از آنها در برابر مرگ و نابودی محافظت کند.
8. فیلم شکارچی گوزن (The Deer Hunter)
فیلمی کلاسیک و تاثیرگذار به کارگردانی مایکل چیمینو است که در سال 1978 اکران شد. این فیلم حماسی، داستان گروهی از دوستان صمیمی را روایت میکند که پس از رفتن به جنگ ویتنام، زندگیشان به کلی دگرگون میشود.
داستان فیلم در شهر کوچک کلیرفیلد، پنسیلوانیا آغاز میشود. گروهی از دوستان صمیمی که شکارچی هستند، قبل از اعزام به جنگ ویتنام، آخرین روزهای خود را با هم میگذرانند. در ویتنام، آنها با وحشیگریهای جنگ روبرو میشوند و شاهد صحنههای دلخراش و غیرانسانی هستند. پس از بازگشت به آمریکا، این دوستان دیگر همان افراد سابق نیستند و عوارض جنگ بر روح و روان آنها تأثیرات عمیقی گذاشته است.
9. فیلم در جبهه غرب خبری نیست (All Quiet on the Western Front)
چناچه رمان اریش ماریا رمارک را -با همین نام- خوانده و از آن لذت برده باشید، ممکن است بدتان نیاید که این بار به سراغ فیلمی بروید که اقتباسی از رمان رمارک است.
این فیلم با روایتی تکاندهنده و تصاویری خشن، به بررسی تاثیرات مخرب جنگ جهانی اول بر یک گروه از سربازان جوان آلمانی میپردازد.
داستان فیلم حول محور پائول بویمر، یک سرباز جوان آلمانی ایدئالیست میگردد که پس از ثبت نام در ارتش آلمان، با دوستانش به جبهه میرود. او با واقعیتهای تلخ جنگ روبرو میشود و امیدهای اولیه او برای تبدیلشدن به یک قهرمان، در تلاش برای زنده ماندن از جنگ از بین میرود.
10. فیلم بهترین سالهای زندگی ما (The Best Years of Our Lives)
ویلیام وایلر یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینما با ساختن فیلم بهترین سالهای زندگی ما، یکی از باارزشترین هدیهها را به سینمای ضد جنگ تقدیم کرد. فیلمی ساده، سرشار از احساسات انسانی و انساندوستانه که یکی از درخشانترین آثار حوزه سینمای ضد جنگ به حساب میآید.
این فیلم در مجموع توانسته است 8 جایزه اسکار را از آن خود بکند.
داستان فیلم حول محور سه سرباز آمریکایی میگردد که پس از پایان جنگ جهانی دوم به خانههایشان بازمیگردند. هر یک از این سربازان با مشکلات و چالشهای خاص خود دست و پنجه نرم میکنند. آل، که دستش را در جنگ از دست داده است، با احساس ناتوانی و بیارزشی دست و پنجه نرم میکند. فرد، خلبانی است که از جنگ روحی آسیب دیده است و هومر، پس از سالها اسارت در اردوگاههای ژاپنی، با مشکلات سازگاری با زندگی عادی روبرو است.
این سه مرد در تلاش هستند تا زندگی جدیدی را آغاز کنند، اما جامعه و خانوادههایشان برای پذیرش آنها آماده نیستند. آنها باید با پیشداوریها، تبعیضها و مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم کنند.