این کمپانی سالها تلاش کرد تا تبدیل به مارولی شود که در سراسر جهان طرفدار دارد، کاراکترهای دوستداشتنی مانند کاپیتان آمریکا، آیرون من و اسپایدرمن را در خود جای داده است و در کنار کمیکها در دنیای فیلمها، سریالها و مدیومهای دیگر نیز کند. اما مسیر تایملی در تبدیل شدن به مارول چگونه بود؟
پایهگذاری تایملی کامیکز
مارتین گودمن؛ پدر مارول
در سال ۱۹۳۹، مارتین گودمن که ناشر مجلات زرد بود متوجه افزایش علاقهی خوانندگان به کمیک بوکهای ابرقهرمانی شد. شخصیت سوپرمن یک سال پیش در شمارهی ۱ کمیک Action Comics معرفی و بتمن نیز به همین ترتیب در شمارهی ۲۷ کمیک Detective Comics پا به دنیای داستانهای ابرقهرمانی گذاشته بود.
گودمن که دوست داشت تا به عنوان بخشی از این دوران طلایی کمیکها شناخته شود، با Funnies Inc یک همکاری را شروع کرد تا این کمپانی الزامات اولین کمیک بوک تایملی کامیکز را فراهم و آن را منتشر کند. این کمیک بوک (با عنوان Marvel Comics) در سال ۱۹۳۹ به بازار عرضه شد.
کمیک Marvel Comics شامل چند داستان کوتاه بود که کاراکترهایی مثل هیومن تورچ (نگارش اولیه از هیومن تورچ که استن لی در دهههای آتی به عنوان یکی از اعضای فنتستیک فور آفرید)، نیمور ساب-مارینر و حتی ارباب جنگل کا-زار (به شخصیت کمیک The Uncanny X-Men پیوندی ندارد) را در خود جای داده بود.
شمارهی ۱ کمیک Marvel Comics بیش از ۸۰ هزار نسخه فروش داشت و گودمن را متقاعد کرد تا جو سایمنِِ نویسنده/مصور و جک کربیِ مصور را به عنوان کارمندان خودش از Funnies Inc استخدام کند. این دو خالق با همکاری یکدیگر یک سرباز میهنپرست با نام کاپیتان آمریکا را رونمایی و یک ماه قبل از این که ایالات متحده درگیر جنگ جهانی دوم شود، شمارهی ۱ کمیک Captain America Comics را با کاوری که در آن کاپیتان آمریکا یک مشت روانهی فک آدولف هیتلر کرده را پدید آوردند.
در همین حال نیز کارل بورگس و بیل اورت (آفرینندگان هیومن تورچ و نیمور) به این ایده رسیدند تا در شمارههای ۸ تا ۱۰ کمیک Marvel Mystery، این دو ابرقهرمان را در برابر هم قرار دهند. همین عاملی شد تا روبهرو شدن دو قهرمان مورد توجه قرار بگیرد و در آینده باز هم از چنین روشی استفاده شود. این رویداد همچنین باعث شد تا مخاطبان (و شاید خود خالقان) به این نتیجه برسند که این کاراکترها در یک دنیا حضور دارند.
در پایان، محبوبترین قهرمانان تایملی کامیکز یعنی کاپیتان آمریکا، هیومن تورچ و نیمور ساب-مارینر با یکدیگر متحد شدند تا گروه اینویدرز را تشکیل دهند. این گروه به گونهای برای رقابت با گروه سه نفرهی کمپانی رقیب (سوپرمن، بتمن و واندر وومن) با همدیگر همراه شدند.
برای این که این قیاس کمی آشکارتر شود، باید گفت که هم کاپیتان آمریکا و هم هیومن تورچ یک شریک و سایدکیک همانند رابینِ داشتند. این همراه برای کاپیتان آمریکا یک نوجوان سرخوش به نام باکی بارنز بود که بعدها ریتکان و تبدیل به آنتیهیروی عبوسی با نام وینتر سولجر شد.
در سال ۱۹۳۹، یکی از خویشاوندان گودمن با نام استنلی مارتین لیبر (همان استن لی سرشناس) به عنوان دستیار در تایملی کامیکز استخدام شد. لی مسئول این بود تا به جو سایمن و جک کربی در انجام وظایف هنریشان در Captain America Comics کمک کند و همچنین به او این فرصت داده شد تا اسکریپتهای کاپیتان آمریکای خودش را هم بنویسد.
زمانی که سایمن و کربی در سال ۱۹۴۱ این انتشارات را به مقصد دیسی ترک کردند، گودمن، لیبرِ جوان را به عنوان ادیتور موقت منصوب و به او وظیفه نوشتن برای چند کمیک بوک را محول کرد. از آن جایی که لیبر میخواست از نام راستین خود برای رمان بزرگی که میخواست بنویسد استفاده کند، تصمیم گرفت تا برای این کمیکها از اسم مستعار استفاده کند. بدین گونه، کمیک بوکهای نوشتهشده به دست او تحت عنوان استن لی عرضه شدند.
تبدیل تایملی به مارول
در حالی که بخش کمیک شرکت گودمن، تایملی کامیکز نام داشت اما نام Marvel Comics در طول دههی ۴۰ و ۵۰ میلادی به شکل پیاپی روی جلد کمیکها تایملی استفاده میشد. یکی از شرکتهای کاغذی مربوط به تایملی هم مارول کامیکز نام داشت و همچنین بعضی از کمیک بوکها نیز با عنوان A Marvel Magazine روی جلدشان منتشر میشدند. با همهی این موارد اما اسم رسمی این کمپانی هنوز هم تایملی کامیکز باقی مانده بود.
ولی در پایان دههی ۴۰ میلادی، ابرقهرمانها از مد افتادند و تایملی کامیکز نیز تمرکزش را روی انتشار داستانهای دیگر مثل ماجراجوییهای وسترن، داستانهای ترسناک، کمیکهای خندهدار با حضور شخصیتهای حیوانی و همچنین داستانهای عاشقانه گذاشت.
چنین داستانهایی بخش بزرگی اسکریپتهای نوشتهشده توسط استن لی در دوران پس از جنگ جهانی دوم را تشکیل میدادند. با این حال هر از چند گاهی سروکلهی قهرمانهایی همچون بلاند هم پیدا میشد. حتی شماری از این قهرمانها بعدها جایگاهی در دنیای کمیکهای مارول نیز پیدا میکردند.
در سال ۱۹۴۸، تایملی کامیکز کموبیش تمام فعالیتهای خود را متوقف کرد و تنها چند کمیک را منتشر میکرد. Captain America Comics (که دیگر حتی کاپیتان آمریکا را نیز آن طور که باید و شاید در خود نداشت و با نام Captain America’s Weird Tales پر شده بود از داستانهایی با تم تعلیق و ترسناک) در سال ۱۹۵۰ و در شمارهی ۷۵ کنسل شد. هر چند مدتی بعد دوباره روند چاپ این کمیک این بار با نام Captain America…Commie Smasher ادامه پیدا کرد اما فقط بعد از ۳ شماره دوباره کنسل شد.
در سال ۱۹۵۱ گودمن برای حفظ داراییهایش، همکاری خود را با توزیعکنندهی تایملی کامیکز که Kable News بود به پایان رساند و از شرکت پخش Atlas News Company که خودش مالک آن بود استفاده کرد. همین باعث شد تا بخش کمیک بوک به اطلس کامیکز (Atlas Comics) تغییر نام بدهد.
لی هنوز هم برای گودمن در حال کار و نوشتن بود ولی در بیوگرافیاش با نام Amazing, Fantastic, Incredible: A MARVELOUS Memoir، اعتراف میکند که احساس خوبی نسبت به خاطر کار در زمینهای نداشت که به عنوان هنر گونهی پایین به شکار میآمد.
انقلاب مارول کامیکز
در سال ۱۹۶۱ دو رخداد اساسی روی داد. گودمن سرانجام بخش کمیک را رسماً به مارول تغییر داد؛ برندی که نخستین بار در شمارهی ۶۹ کمیک Journey Into Mystery و شمارهی ۹۵ کمیک Patsy Walker استفاده شد. همچنین او فهمید که علاقه به ابرقهرمانها دوباره بیشتر شده است؛ چون کمیکهایی مثل Justice League دیسی در آن دوره محبوب بودند.
دوران نقرهای کمیکها در حال آغاز بود و به همین دلیل گودمن از لی (که بعد از دههها نوشتن کمیک دیگر در اندیشهی کنارهگیری بود) خواست تا یک تیم ابرقهرمانی برای مارول خلق کند. لی با جک کربی (که به مارول بازگشت) همکاری کرد و شمارهی ۱ کمیک Fantastic Four را در سال ۱۹۶۱ به وجود آورد. این کمیک کاراکترهایی ژرفتر از ابرقهرمانان گذشته را شامل میشد که با چالشهای فردی خود نیز دستوپنجه نرم میکردند و تنها به فکر جنگیدن با یک سوپرویلن نبودند. این رویکرد بین خوانندگان بسیار جا افتاد و آنها توانستند با این ابرقهرمانهای تازه آفریدهشده ارتباط بیشتری برقرار کنند.
لی که به انگار دوباره انگیزه پیدا کرده بود با هنرمندان دیگر برای خلق ابرقهرمانان نو همکاری کرد و کمیکهایی همچون The Incredible Hulk با همکاری جک کربی و The Amazing Spider-Man را در کنار استیو دیتکو آفرید. او حتی قهرمانان کهنهی تایملی کامکیز مثل ساب-مارینر و کاپیتان آمریکایی که از زمان جنگ جهانی دوم در یخها منجمد و مدفون شده بود را دوباره به دنیای داستانها برگرداند.
در طی سالهای پیشرو، شخصیتهای دیگر تایملی کامیکز مثل هیومن تورچ اولیه، بلاند فانتوم و دسترویر (یکی از نخستین کاراکترهای پدیدآمده توسط استن لی) تحت عنوان مارول و در کمیکهای تازه استفاده شدند. لی و نویسندگان دیگر این طور مقرر کرده بودند که ماجراجوییهای این شخصیتها در دههی ۴۰ میلادی به راستی رخ داده است و همین باعث شد تا وجود یک تاریخچه برای گسترش دنیای مارول به وجود آید.
برای هماهنگ شدن با رویکرد لی در افزودن عمق شخصیتی به این ابرقهرمانها، بیشتر این کاراکترهای قدیمی نیز دچار دردسرهای شخصی و مواردی از این دست شدند. برای نمونه کاپیتان آمریکا وقتی قرار نبود سراغ یک خبیث و سوپرویلن برود، تلاش داشت تا خود را با دنیا و جامعهی مدرن هماهنگ کند.
استن لی حتی با استفاده از فرصت پیشآمده با نام نوی کمپانی، فن کلابهایی برای خوانندگان کمیکهای مارول با نامهایی مثل The Merry Marvel Marching Society و Friends of Old Marvel ایجاد کرد. این کار به همراه ستون Stan’s Soapbox که در کمیکها وجود داشت، یک حس دوستانه و رفاقت با خوانندگان ایجاد و کمک کرد تا لی مارول را تبدیل به برندی قابل اطمینان کند که هواداران میتوانند با آن پیوند برقرار کنند. او درباره مارول کامیکز در بسیاری از کالجها حرف زد و حس احترام بیشتری نسبت به هنر کمیک بوکها را القا کرد. در سال ۱۹۷۲، لی تبدیل به یکی از ناشران مارول کامیکز شد و به دنبال راههای تازهترین برای بازاریابی برند مارول و نقل داستانهایش از طریق مدیومهای دیگر گشت.
با این حال، برند مارول چندان بیرون از صنعت کمیک مورد توجه قرار نمیگرفت. با وجود تلاشهای زیاد لی، اکثر تلاشهای مارول برای حضور در صنعت سینما و تلویزیون به سریالهای انیمیشنی، فیلمهای تلویزیونی و آثار پخش خانگی محدود میشود. از برجستهترین این آثار میتوان به سریال لایو اکشن محبوب The Incredible Hulk، چندین سریال انیمیشنی از مرد عنکبوتی و فیلم Captain America در سال ۱۹۹۰ اشاره کرد. با این که این شخصیتها هنوز هم در دنیای کمیکها محبوب بودند ولی صنعت فیلمسازی هنوز اعتماد کافی نسبت به آنها برای سرمایهگذاری کلان نداشت.
این وضعیت در اواخر دههی ۹۰ میلادی با موفقیت فیلمهایی بر اساس کاراکترهای مارول مثل بلید و ایکس-من دگرگون شد. همین کمیک کرد تا فیلمهایی با بودجهی کلان از شخصیتهایی به مانند اسپایدرمن و هالک ساخته و در سال ۲۰۰۸ نیز فیلم Iron Man به عنوان نخستین فیلم دنیای سینمایی مارول اکران شود. همچون کمیکهای مارول، هر کدام از فیلمهای دنیای سینمایی مارول نیز با وقایع دیگر فیلمها ارتباط برقرار میکردند و در نهایت به یکدیگر مرتبط شدند.
با فیلمها و سریالهای پرشماری که از دنیای سینمایی مارول تا به امروز اکران شدهاند، مارول کامیکز توانسته با داراییهایی فرای کمیک بوکها، برندش را به عنوان یک پیشرو در صنعت سرگرمی مستحکمتر کند. شاید نویسندگان و هنرمندانی که در تایملی کامیکز کار میکردند نمیدانستند شرکتشان چه اندازه پیشرفت خواهد کرد ولی داستانها و شخصیتهای خلقشده به دست آنها بود که باعث شد امروز مارول تبدیل به یکی از بزرگترین غولهای صنعت سرگرمی شود.