هیچکاک را به عنوان یکی از آموزگاران سینمای تعلیق بجا میآوریم. او در اکثر فیلمهایش شخصیتهایی را به نمایش میگذارد که از نظر روانی به چالش کشیده شدهاند. اتفاقاتی رخ میدهد که طی آنها روان شخصیتها دیگر مثل سابق باقی نخواهند ماند. همچنین او خودش هم عادت دارد که در انتهای فیلمهایش تحلیل روانشناختی از داستان ارائه کند. پیشنهاد من برای یک تجربهی تمام عیار هیچکاکی بدون شک فیلم سرگیجه یا همان Vertigo است. فیلمی که در آن یک سری اتفاقات باعث میشود که شخصیت اصلی داستان به سمت جنون کشیده شود؛ عشق، ترحم و دلسوزی نسبت به زنی بیمار از یک سو، تجربهی اتفاقاتی رویاگونه و دیوانهوار از سوی دیگر، کاراگاهی خصوصی در نیویورک را به لبهی پرتگاه سوق میدهند…
اولین برخورد من با یک فیلم از هیچکاک، فیلم «پرندگان» (Birds) بود. بخش بد قضیه اینجاست که این فیلم رو اولین بار وقتی ۷ سالم بود از تلویزیون دیدم و تاثیر سنگینی که اون موقع برام داشت، باعث شد تا هیچوقت از خاطرم پاک نشه. ولی حتی با در نظر گرفتن این مسئله هم میتونم تماشای پرندگان رو بهتون پیشنهاد کنم. آلفرد هیچکاک خیلی خوب موفق میشه موجودی که هر روز توی شهر میبینیم رو به عاملی تاثیرگذار برای ترس تبدیل کنه؛ طوری که بعد از دیدن فیلم تا چند وقت با خیال راحت پاتون رو از خونه بیرون نذارید.
وقتی اسم سینما و تعلیق به زبون میاد، اولین اسمی که به ذهن میرسه، آلفرد هیچکاکه. کارگردانی که به جرأت میشه گفت نامش مترادف سینمای هیجانانگیز و روانشناختیه. شاید بهتر باشه عنوان «کارگردان» رو کلاً به «هیچکاک» تغییر بدیم!
فیلمهای شاهکاری مثل سرگیجه، پرندگان و البته روانی، فقط آثار سینمایی نیستن، بلکه ژانرهای جدیدی به سینما اضافه کردن. اما چیزی که هیچکاک رو واقعاً خاص میکنه، قدرتش در خلق هیجان تنها با یک یا دو لوکیشن سادهست.
مثلاً پنجره پشتی، که تمام داستان در یک آپارتمان و از نگاه یک عکاس کنجکاو روایت میشه یا یکی از بهترین نمونهها، فیلم طناب (Rope) و البته فیلم مورد علاقهی من از هیچکاک. داستان دربارهی دو مرد جوانه که برای به نمایش گذاشتن برتری ذهنی خودشون، یک دوست قدیمی رو به قتل میرسونن و جسدش رو داخل یک صندوق در آپارتمانشون پنهان میکنن. اونها حتی پا رو فراتر میذارن و از خانواده و دوستان مقتول برای صرف شام روی همین صندوق دعوت میکنن!
تمام اتفاقات فیلم در یک آپارتمان رخ میده، اما هیچکاک با دوربین متحرک، دیالوگهای تیز، و تنش فزاینده کاری میکنه که حتی یک لحظه هم چشم از صفحه برنداری. همین قدرت هیچکاک در ایجاد هیجان با حداقل امکانات، یکی از دلایل جاودانه شدن نامشه.