
راهنماتو- از حضور افسانهای کوین کانروی تا نمایشی درخشان از خرگوش سفید، این سریال بهطور غیرمنتظرهای موفق به جلب توجه میشود؛ Devil May Cry شاید در ابتدای راه کمی ضعیف به نظر برسد، اما به محض اینکه داستان وارد نیمه دوم میشود، تبدیل به یک تجربه تماشایی میشود که نه تنها با مبارزات هیجانانگیز، بلکه با شخصیتهایی که بهخوبی توسعه پیدا کردهاند و نقدهای شجاعانه اجتماعی، شما را غرق در خود میکند.
به گزارش راهنماتو، سریال انیمه ای Devil May Cry هرچند در آغاز با شک و تردیدهایی مواجه میشود، اما نیمه دوم آن با اکشن هیجانانگیز، شخصیتهای پیچیده و تغییرات بصری بینظیر، نظرها را به خود جلب میکند. این اقتباس از بازی ویدئویی کپکام نه تنها بهخوبی جوهره بازی را به تصویر میکشد، بلکه نقدی جسورانه و در عین حال جذاب از ایالات متحده در دهه 2000 نیز ارائه میدهد. آیا Devil May Cry توانسته به سطح سایر اقتباسهای برتر مانند Castlevania برسد؟ در این مقاله از راهنمای فیلم به بررسی جزئیات این سریال میپردازیم.
بررسی انیمه Devil May Cry
Devil May Cry به پای بهترین اقتباسهای ویدیویی نتفلیکس، مانند Castlevania یا Cyberpunk Edgerunners، نمیرسد. اما اگر کل فصل اول همانند نیمه دوم آن بود – که شامل اکشنهای هیجانانگیز، قسمتی که میتواند یکی از بهترین پروژههای انیمیشنی 2025 باشد و پایانی شگفتانگیز – قطعاً در سطح آنها قرار میگرفت. به لطف این قسمتها، هرگونه تردید نسبت به شروع ضعیف سریال به هیجان و امیدواری برای آینده آن تبدیل میشود.
این انیمیشن جدید از DMC که بر اساس بازیهای ویدیویی کپکام، مانگا و آثار مرتبط ساخته شده، تغییرات قابل توجهی در شخصیتها و داستان ایجاد کرده است تا تجربهای نو و جذاب برای هم طرفداران قدیمی و هم تازهواردان به وجود آورد. جاننی یونگ بوش در نقش دانته، شکارچی شیطان، به زیبایی شخصیت او را با جذابیت پسرانه و در عین حال درد و رنج پنهانی که در دل دارد، به تصویر میکشد. اگرچه شوخیهای ابتدای سریال شاید کمی بیجا به نظر برسند – دانته در ابتدا شبیه یک نسخه تقلیدی از ددپول است – اما بازی فوقالعاده بوش باعث میشود که شخصیت دانته بهطور شگفتانگیزی عمیقتر و پیچیدهتر شود، جایی که شوخیها جای خود را به بحران هویت جدیتر میدهند.
صدای افسانهای کوین کانروی، ستاره فقید Batman: The Animated Series، دوباره در این سریال شنیده میشود. صدای منحصر به فرد او به شخصیت معاون رئیسجمهور بنز، مذهبیدوستی که برای یک رئیسجمهور کابویی واقعی کار میکند، زندگی بخشیده است. بنز، که هم جذاب و هم ترسناک است، یکی از بهترین شخصیتهای این فصل به شمار میآید. اما بدون شک برجستهترین شخصیت این فصل، دشمن اصلی است: خرگوش سفید (هون لی). هرچند انگیزههای خرگوش سفید کمی سطحی و پیشبینیپذیر است، اما اجرای فوقالعاده لی باعث میشود که ایمان و اراده شکستناپذیر این شخصیت بهشکلی تحسینبرانگیز به تصویر کشیده شود.
این سریال شباهتهایی با ایدهها و تمهای مانگا و انیمه کلاسیک Devilman دارد و در اینجا نیز نمایشهایی از تعصبات و پیشداوریهای انسانیت دیده میشود. اما زمانی که شَانکار و لارسن این مسائل را از دریچه نوستالژی دهه 2000 فیلتر میکنند، نتیجهاش یک نقد جسورانه و بیپرده از چگونگی رفتار ایالات متحده در داخل و خارج کشور در آن دهه است. این نقد در آهنگی که برای مونتاژ اوج فصل استفاده میشود، بهخوبی مشهود است؛ یک آهنگ موفق از سال 2004 که نقطه پایانی برجسته برای این هشت قسمت میسازد. این سریال، حتی با تمام تغییراتش، همچنان جوهره بازیها را حفظ کرده است، به ویژه در استفاده از موسیقی که همراه با صحنههای اکشن میآید.
پس از کار هنرمندان استودیوی Mir در The Legend of Korra و X-Men ’97، نباید تعجب کرد که این استودیو قادر است اکشنهای پرهیجان و تماشایی را در Devil May Cry بیاورد. مبارزات بهخوبی طراحی شده و هیجانانگیز هستند، تنها ایراد استفاده از CG برای شیاطین است که جلوهای نهچندان خوب دارد و ممکن است به تجربه تماشای اکشن آسیب بزند.
با این حال، از قسمت ششم به بعد، این مشکلات دیگر بهچشم نمیآیند. استودیوی La Cachette (که پیش از این در Primal و Unicorn: Warriors Eternal همکاری کرده بود) بهطور موقت پالت رنگی Devil May Cry را تغییر میدهد تا داستان خرگوش سفید را در یک قسمت انیمیشنی زیبا، کمکلام و با فضایی مدیتاتیو روایت کند. این تغییر شگفتانگیز نهتنها بهترین قسمت فصل است، بلکه میتواند یکی از بهترین انیمیشنهایی باشد که در تمام سال خواهید دید. حتی اگر تمام فصل نتواند اینگونه باشد، این امید که Devil May Cry قادر به شکستن قالبهای خود باشد، اشتیاق برای فصل دوم را بیشتر میکند.
آیا Devil May Cry ارزش دیدن دارد؟
Devil May Cry بدون نقص نیست: استفاده نامناسب از CG، شوخیهای ضعیف و شخصیتهای پیشبینیپذیر از نقاط ضعف آن هستند. با این حال، آدی شانکار و استودیوی Mir یک اقتباس سرگرمکننده از بازی ویدئویی ساختهاند که همزمان یک ادای احترام جسورانه و انتقادی به آمریکای دهه 2000 است. حتی اگر هیچ چیز دیگری نباشد، این سریال شامل برخی از بهترین انیمیشنهایی است که احتمالاً در این سال خواهید دید و فینال حماسی آن تیزری بسیار مؤثر برای فصل دوم، که قطعاً دیوانهوارتر خواهد بود، به شمار میآید.