نقد و بررسی فیلم Havoc

گَرِث اِوِنز، کارگردانِ ۴۵ ساله ولزی، سازنده‌ی سری فیلم‌های The Raid -که به خاطرشان مورد توجه قرار گرفت- اکنون فیلم دیگری ساخته به نام Havoc. اوِنز با سری فیلم‌های The Raid طرفداران زیادی پیدا کرد. هواخواهانی که همواره تشنه اکشن و خشونت به شیوه عریان و حتی ضدانسانی‌ترین شکل آن هستند. خب این هواخواهان این‌بار هم پس از دیدنِ Havoc دستِ خالی برنمی‌گردند.

شناسه خبر: ۴۴۵۸۸۹
 نقد و بررسی فیلم Havoc
هرچند به طور مطلق نمی‌توان خشونت را در سینما نفی کرد و به شخصه اگر در فیلمی خوب آن را بیابم، با کمال میل می‌پذیرم. اما Havoc یکی از آن فیلم‌ها نیست.

Havoc فیلمی است که بعد از دیدنش شاید به خود بگویید این همه اکشن برای چه؟ آن‌قدر المان‌های سینماییِ بد پرداخت شده در کنارِ خروار خروار اکشن و خشونت مطلق در این فیلم به کار رفته که این شائبه را به وجود می‌آورد؛ نکند سوال اصلی‌ای که کارگردان در ذهن خودش داشته این بوده: چه‌ مقدار اکشن لازم دارم تا حواس مخاطب را از داستان، شخصیت‌پردازی، دیالوگ و حتی از تدوینِ بد پرت کنم؟

فیلم Havoc مناسب مخاطبین با ذهن‌های تنبل است. ذهن‌هایی که فکر کردن را تا حد نیاز‌های زیستی تقلیل داده‌اند. چه فیلمی بهتر از Havoc وقتی نه نیاز به قصه‌ای دارد، نه دیالوگِ عمیقی و نه شخصیت پیچیده‌ای، برای مخاطبی که می‌خواهد وسطِ خوردن پاپ‌کورنی که خریده به چیزکی هم نگاه کند.

در این فیلم دائما یکی دیگری را می‌کُشد. یا خودش توسط نفر سومی به قتل می‌رسد. حتی همه‌ی این کشت و کشتارهای بی‌شمار فرقی با هم ندارند و کپی پیست هم‌دیگرند. ولی فیلم Havoc شاید برای پت‌های خانگی‌تان جذاب باشد. چون پر از بالا و پایین پریدن‌ها و هیجان‌های کاذب است و این شاید نگاه آن‌ها را به خود جذب کند.

نقد و بررسی فیلم Havoc - گیمفا

کلمه Havoc به معنای هرج‌ومرج و آشوبی است که به خصوص بعد از یک واقعه‌ی شوم (طوفان، زلزله‌های مرگبار و …) به وجود می‌آید. اما این نام چه ارتباطی با فیلم برقرار می‌کند؟ آیا ما در جهانی پست آپوکالیپتیک زندگی می‌کنیم؟ واقعه و بحران عظیمی که منجر به کی‌آس و بی‌قانونی در شهر شده، قبل از شروع فیلم اتفاق افتاده؟ آن واقعه چه بوده؟ یا آیا واقعه‌ی شوم همین درگیری نیروهای گانگسترِ آسیایی با پلیس‌های فاسد است که در فیلم اتفاق می‌افتد؟ اگر این‌گونه است چرا بی‌نظمی و آشوب از نقطه‌ی صفر در فیلم حضور دارد؟ پاسخ روشنی به هیچ کدام از سوال‌ها وجود ندارد.

نقد و بررسی فیلم Havoc - گیمفا

در یک شهر بی‌نام که کمی شبیه گاتهام سیتی است، افسر پلیسی به نام پاتریک واکر (تام هاردی) که خود یکی از اعضایِ فاسدِ پلیسِ شهر است وقتی ردی از چارلی (جاستین کورنول) پسرِ لارنس بومونت (فارست ویتاکر)، سیاست‌مدار بزرگ و فاسدِ شهر، در صحنه‌ی قتل دسته‌جمعی گانگستر‌های چینی (از جمله پسر سرکرده گروه) پیدا می‌کند، برای هشدار دادن به بومونت به سراغ او می‌رود (واکر علاوه بر اینکه جز دار و دسته پلیس‌های فاسد است، فسادهای بومونت را هم جمع‌ و جور می‌کرده) بومونت از واکر می‌خواهد پسرش را نجات دهد. واکر به شرطی که دیگر او را درگیر سیاست‌های خودش نکند خواسته او را می‌پذیرد. در طول یک شبِ طولانی واکر تلاش می‌کند چارلی و دوستش میا (کوئلین سپوویدا) را از هجوم لشگری از گانگسترهای چینی و پلیس‌های فاسد به سرکردگی وینسنت (تیمِثی آلِفِنت) نجات دهد.

نقد و بررسی فیلم Havoc - گیمفا

شهر نامی ندارد. کمی شبیه گاتهام است، کمی هم شبیه سین‌سیتی. کلاژی است از شهرهایی که جرم و جنایت در آن حرف اول را می‌زند (اعم از رئالیستی و کامیک‌بوکی). اما این بی‌نامی و عدم تعین که در فیلم‌های خاصی می‌تواند موثر باشد و در خدمت اهداف فیلم‌ساز باشد، این‌جا هیچ کاری نمی‌کند هیچ، بلکه بر علیه فیلم هم عمل می‌کند. فیلم Havoc مکان‌مند نیست. یعنی ما نمی‌فهمیم این قصه در کجا اتفاق می‌افتد، تا بعدش از خودمان بپرسیم که چرا آن شهر آری و شهر دیگر نه. فیلم حتی اجازه طرح چنین پرسشی را هم به ما نمی‌دهد. عدم مکان‌مندی، امکان ایجادِ فضا را از فیلم می‌گیرد. ما نمی‌توانیم به شخصیت‌ها فکر کنیم، چرا که نمی‌دانیم در کجا هستند، ارتباط‌شان با آن شهر و فرهنگِ آنجا چیست و چه تاثیر و تاثراتی این شهر و آدم‌ها متقابلا بر هم گذاشته‌اند و از هم پذیرفته‌اند.

شاید کسی پاسخ دهد؛ خب این شهر شبیهِ شهر‌های دیگری است که دیده‌ایم. این چه ایرادی دارد؟ یا شخص دومی بگوید کارگردان می‌خواسته بگوید این داستان جهان‌شمول است و می‌تواند در هر نقطه‌ای از جهان اتفاق بیفتد.

در پاسخ به شبهه اول می‌توان گفت، سینما نمی‌تواند هیچ چیز را پیش‌فرض بگیرد. سینما باید همه چیز را از نقطه صفر بسازد. هیچ فیلم خوبی نمی‌تواند پایه‌هایش را بر واقعیت موجود و مفروض بگذارد و انتظار داشته باشد جهان فیلمش چندین سالِ بعد هم برپا بماند. چرا که هنر چیزی است ورای واقعیت. هنر ماندگار است و واقعیت موهوم و متغیر. واقعیت بنا به هر دوره‌ای به سویی می‌لغزد.

در پاسخ شخص دوم می‌توان گفت؛ ما در هنر از جز به کل می‌رویم و نه برعکس. نمی‌توان “کلی” را مفروض گرفت و با اتکا به آن “جزئی” را تشریح کرد. نتیجه این عمل فاجعه‌بار خواهد بود. نسبت‌ها به درستی برقرار نمی‌شوند و بنایی ساخته می‌شود پوشالی، که با هر لگد کودکی هم ممکن است فرو بریزد.

باید ابتدا افتراقات را شناسایی کرد. ابتدا نقطه‌ای را متمایز کرد. شهری قابل شناسایی و متمایز از دیگر شهرهای جهان را شناساند. بعد از شناسایی افتراقات آن‌گاه می‌توانیم از اشتراکات و جهانی بودنِ آن صحبت کنیم. آن‌وقت است که فیلم‌سازی می‌تواند از دغدغه‌های انسانی و جهان‌شمولش حرف بزند.

نقد و بررسی فیلم Havoc - گیمفا

Havoc فیلمِ بدبینی است. فیلمی است که نگاه خوبی هم به انسان ندارد. بیایبد یک بار با هم بررسی کنیم که فیلم چطوری شروع می‌شود؛ نحوه شروع فیلم با سکانسی است که حکم مقدمه را دارد. با توجه به اینکه بعد از پایان این سکانس است که لوگوی نتفلیکس می‌آید، این سکانس حکم سکانسِ صفر را دارد و تازه بعد از پایان این سکانس است که داستانِ فیلم در واقع شروع می‌شود. این سکانس قرار است یک فشرده از فیلم باشد و با ما درباره کلیتی از آنچه که قرار است تجربه کنیم حرف بزند.

واکر (تام هاردی) روی نیمکتی نشسته و سرش پایین است. به نظر می‌آید در کلبه‌ای است که وقایع انتهاییِ فیلم و درگیری نهایی هم همان‌جا اتفاق می‌افتند. کلبه‌، کلبه‌ی پدری اوست. احتمالا جایی است که او با خانواده‌اش (همسر (سابق؟) و دخترش) هرازچندگاهی به آنجا می‌آمده و وقت می‌گذرانده است. اما واکر الان تنهاست. روایتی که خود واکر آن را می‌گوید روی تصاویر شنیده می‌شود. نویسنده فیلمنامه طوری نریشن (روایت) را نوشته که خبر از تصمیمِ تراژیک قهرمان فیلم (واکر) می‌دهد. تصمیماتی ضداخلاقی اما به نفعِ خانواده (؟) و بعد واکر از روبه‌رویی با عواقبِ آن تصمیم حرف می‌زند که دریچه‌ای به جهانی باز می‌کند که دومینوی سقوط اوست. پس تا اینجا فیلم از تاسف خوردن و اندوه از انجام اعمالی حرف می‌زند که منجر به سرانجامی تراژیک می‌شوند یا شده‌اند.

اما بیایید ببینیم که این سکانس چطوری کارگردانی شده. چه اشیایی اینجا در این کلبه حضور دارند؟ اشیایی که می‌خواهند به ما سر نخ بدهند این‌ها هستند: بریده روزنامه چسبیده به در اتاق ( خبری از دستگیری یا انهدام باند قاچاق) عکسی از دختر و همسر (با توجه به حال و هوای نریشن می‌توانیم حدس بزنیم روابط بین واکر با خانواده‌اش از بین رفته) اسلحه، بسته‌های دراگ و بسته‌های دلار به شکل حلقه‌ شده (پولِ کثیف) و کمی بعدتر و بیرون از کلبه، بشکه. بشکه‌ای که واکر آن را قِل می‌دهد تا به داخل رودخانه‌ی کنار کلبه بیاندازد. در حین اینکه واکر از روی نیمکت بلند می‌شود و به داخل اتاق می‌رود و بعد از کلبه بیرون می‌رود و بشکه را به داخل دریاچه قِل می‌دهد، نماهای کوتاهی که از نظر زمانی مربوط به گذشته هستند، در قالبِ فلش‌بک‌هایی کوتاه و به مثابه‌ی جرقه‌های ذهنیِ واکر به ما نشان داده می‌شوند تا به کمکِ متن نریشن، خبر از رازِ پشت‌ِ پرده (رازی که درون بشکه است) بدهند. ما از طریقِ فلش‌بک‌های کوتاه، تصویر یک مرد جوان در حال جان دادن را می‌بینیم که احتمالا همان کسی است که داخل بشکه است. این مرد جوان هم یک افسر پلیس بوده، همکار و احتمالا دوستِ واکر.

تا اینجا ما از این سکانس اطلاعاتی را دریافت می‌کنیم که در تقویت هم‌دیگر عمل می‌کنند. ضمن دریافتِ اطلاعات ما می‌خواهیم به حسِ واکر نسبت به وقایع نزدیک شویم، یا فریادِ خاموشِ او را به خاطر ورطه هولناکی که در آن گرفتار شده بشنویم.

اما کارگردانی این سکانس چرا این‌قدر هیجان انگیز است؟ کارگردانی این سکانس به گونه‌ای است که ما احساس می‌کنیم خبری از تاسفِ تراژیک واکر نیست. بلکه او بابت این موقعیت هیجان زده و خوشحال است. نماها حرکتی اند. فلش‌بک‌ها در کسری از ثانیه می‌آیند و می‌روند. نمایی که بعد از افتادن بشکه در آب می‌بینیم (مرگِ دوست) نمایی از واکر است که از پایین گرفته شده و هیبت او را به تمامی و به زیبایی نشان‌ می‌دهد و حسی از پیروزی و غلبه او بر موانع را در ما ایجاد می‌کند. حقیقت پشت این سکانس همین است. واکر علی ‌رغم تمام حرف‌هایی که زد (دروغِ محض)، انگار از نابود کردن زندگیِ خانواده‌اش و دوستانش خوشحال است و این را موفقیت می‌‌داند.

اما این عدم تجانس بین گفتارِ نریشن از یک طرف و کارگردانی هیجان‌زده و سرضرب از طرفِ دیگر، عمدی و آگاهانه نیست. بلکه خبر از ضمیر پنهان سازنده و نگاهِ او دارد که دیدگاهِ خود را این‌جا برملا می‌کند. گرث اوِنز انگار می‌گوید اگر می‌خواهی دوستانت، خانواده‌ات و دیگران را نابود کنی، بکن! چه زیبا و هیجان‌انگیز!

نقد و بررسی فیلم Havoc - گیمفا

داستان فیلم ساده‌انگارانه نوشته شده. بیشتر شخصیت‌ها تک‌بعدی، ساده، قابل پیش‌بینی و گاهی حتی احمق هستند. سطح پرداختِ به روایت به گونه‌ای است که آدم فکر می‌کند که داستان و شخصیت‌ها تنها بهانه‌ای هستند برای چسباندنِ صحنه‌های اکشن به هم دیگر.

طراحی صحنه‌های اکشن و فیلمبرداری سکانس‌های زد و خورد و حرکتِ دوربین‌ها در صحنه‌های تعقیب و گریز از معدود نکات مثبت فیلم هستند. نماهای تعقیبی قدرت فیلمبرداری مت فلانری به عنوان یک مدیر فیلمبرداری را به اثبات می‌رساند. هرچند دوربین در صحنه‌های گفت‌وگوی میان بازیگران دائما در تب و تاب است و توی ذوق آدم می‌زند اما این را هم می‌توان به پایِ کارگردان نوشت.

نقد و بررسی فیلم Havoc - گیمفا

تدوین فیلم شاید به خاطر ریتمِ بالای فیلم مورد هجمه قرار نگیرد. شاید حتی از امتیازهای فیلم شمرده شود (از جمله در صحنه‌های اکشن و تعقیب و گریز) اما تدوینگران فیلم Havoc (سارا جونز و مت میلز) هم گاهی نشان می‌دهند در ربودن گوی سبقت از دیگر عوامل فیلم (البته در بد بودن) چندان‌ هم بیکار ننشسته اند.

در یکی از سکانس‌های آغازین فیلم جایی که واکر به فروشگاه هدایای کریسمسی رفته تا برای دخترش کادوی کریسمس بخرد (هرچند خیلی دیر) بعد از اینکه از فروشگاه بیرون می‌آید در حالی که هم‌زمان دارد با همسرش از طریق تلفن صحبت می‌کند و سعی دارد او را راضی کند تا اجازه دیدن دخترش و دادن کادو به او را بدهد، متوجه سروصدایی از طبقات بالایی آپارتمانی در آن نزدیکی می‌شود. بعد نمایی از داخل آپارتمان و روبه‌روی یکی از واحدها می‌بینیم (منشا سروصدا و دعوا) جایی که الی (جسی لی) افسر پلیس (بعدا می‌فهمیم همکارِ نزدیکِ واکر است) سعی دارد وارد خانه شود. مردی درِ واحد را باز می‌کند که می‌فهمیم دارد زنی را داخل خانه‌اش آزار می‌دهد. مرد با الی کلنجار می‌رود تا اجازه ورود به او را ندهد. از طرف دیگر واکر وارد همان آپارتمان می‌شود و بعد صحنه افتادن مرد را از بالای پله‌ها می‌بینیم در حالی که جلوی پای واکر زمین می‌خورد. الی او را پایین انداخته. واکر به الی می‌گوید نباید این کار را می‌کرده و این موضوع به آن‌ها مربوط نیست. در حالی که هنوز رابطه‌ی این دو برایمان گنگ است و نمی‌دانیم این دو از کجا هم‌دیگر را می‌شناسند. این صحنه که تمام می‌شود، واکر و الی را توی ماشین می‌بینیم در حالی که حدس می‌زنیم این دو باید همکار باشند.

حالا بیایید برگردیم عقب. می‌توانیم صحنه‌هایی که حذف شده‌اند و در فیلم نیستند را این‌گونه حدس بزنیم: قبل از شروع صحنه‌ی واکر در فروشگاه هدایای کریسمسی، او و الی با هم سوار ماشین بوده‌اند. وقتی به روبه‌روی فروشگاه رسیده‌اند، واکر پیاده شده تا به فروشگاه برود، الی کمی منتظر مانده و بعد صدایی از آپارتمان شنیده، از ماشین پیاده شده و به داخل آپارتمان رفته.

این صحنه‌ها از طریق تدوین حذف شده‌اند. این حذف‌ها باعث می‌شود کل سکانس برایِ ما گیج کننده و سردرگم باشد. ما به درستی رابطه الی و واکر را متوجه نمی‌شویم. هرچند لزومی نداشت همه صحنه‌های قبل از ورود به فروشگاه را که حدس زدم را در فیلم ببینیم. اما قرار دادن یک پلان دو نفره از واکر و الی قبل از ورود به فروشگاه می‌توانست سکانس را از سردرگمی نجات دهد.

نقد و بررسی فیلم Havoc - گیمفا

در مجموع می‌توان Havoc را فیلمی هدر رفته دانست. فیلمی که با بودجه کلان و بازیگران مطرحی چون تام هاردی، فارست ویتاکر، تیمِثی آلفنت، نمی‌تواند انتظارات را برآورده کند. هرچند در طراحی اکشن و بعضا فیلمبرداری از نظر تکنیک دستاوردهایی دارد و می‌تواند مخاطبان وفادار این ژانر و البته پت‌های خانگی‌شان را تا حدی راضی نگه دارد.

 

منبع : گیمفا
نظرات
پربازدیدترین خبرها