
رستاخیز (Resurrection) روایتگر تاریخ چین و سینما در قالب یک رویا است. فیلم به کارگردانی هنرمند چینی «بی گان» از آثار صامت و جنگ تریاک در چین آغاز میشود و تا سال 1999 (1373 شمسی) به رویاپردازی ادامه میدهد. در این مطلب نگاهی به داستان فیلم و نظرات منتقدان درباره آن میپردازیم.
داستان فیلم سینمایی رستاخیز
قصه این فیلم درباره زنی است که بعد از عمل جراحی مغز، در زمان نیمه هوشیاری با دنیایی ویرانه روبرو میشود. او سرگشته و حیران، با یک بدن بیحرکت انسان-ربات روبرو میشود و برای فرار از تنهایی و ترس شروع به حرف زدن با آن می کند. صحبت کردن درباره تاریخ چین و سینما باعث میشود تا داستان هر چه جلوتر میرود، حواس پنجگانه ربات بازیابی شود، اما زن با یک تردید اساسی روبرو میشود: آیا قصه را ادامه دهد و به زمان حال برسد یا داستان را متوقف کند؟
بیگان، کارگردان فیلم سینمایی رستاخیز
این کارگردان در سال 2015 (1393) با اولین فیلم بلند خود کایلی بلوز (Kaili Blues) مورد تحسین جهانی قرار گرفت. بی گان (Bi Gan) در فیلم هایش، زمان، رویا، خیال و حافظه بشری را با یک نگاه بصری متمایز از دیگران خلق میکند و با برداشتهای بلند و نورپردازی حس گرگ و میش صبحگاهی را به بیننده منقل میکند.
بازیگران فیلم سینمایی رستاخیر
بیگان از بازیگران زیر در فیلم خود بهره برده است:
جکسون یی (Jackson yee): کار خود را با خوانندگی در یک گروه پسرانه آغاز کرد. «جکسون» برای فیلم «روزهای بهتر» نامزد جایزه بهترین بازیگر اسکار 2019 (1397) شده بود.
نقد فیلم سینمایی رستاخیز
در آینده پساآخرالزمانی، زنی در قالب روایت هزارساله چین و تاریخ سینما، یک ربات انسان نما را به زندگی برمی گرداند. جایی که ترکیب فناوری و خیال، بیننده را به سفری حسی از طریق صحنههایی شاعرانه میبرد. منتقدان روزنامه گاردین معتقدند «رستاخیز شاید یک سفر طولانی در شب به سوی روشنایی سپیده دم باشد؛ زمانی که فیلم در یک کلوپ شبانه به اسم طلوع پایان میپذیرد.»
تقابل کمونیسم و مدرنیته
به نظر میرسد، این فیلم سفری عمیق به دل تاریخ چین است که در یک زمان خاص به پایان میرسد، لحظه شب سال نو 1999 که در آن چین نظام سرمایه داری و بازار آزاد را پذیرفت؛ اما همچنان به سنتهای سیاسی پایبند ماند. کارگردان شروع فیلم را بر اساس تکنیکهای پرزرق و برق سینمای صامت ساخته تا یک حس نوستالژی را برای مخاطب زنده کند. همچنین قاببندیهای فیلم جهانی موازی را به تصویر میکشد که در آن هیچ کس جز موجوداتی به اسم فانتوم رویا نمیبینند و همین باعث شده تا تبدیل به هیولا شوند. «رستاخیز» با تمام جاه طلبی فوق العاده و پیچیدهاش تبدیل به مانیفستی شده تا بیننده را به چالش بکشد.
مرثیهای برای رویا
سینما کارخانه رویاسازی است که میتواند زمان را به عقب برگرداند یا جلو ببرد و همراه با ان بیننده را به آینده و گذشته ببرد. «رستاخیز» با خلق مرثیهای برای سینما و تاریخ چین، زنده بودن هنر را به رخ میکشد و جسارت کارگردان باعث شده تا رویا دوباره به زندگی برگردد.