ناتوانی مالی و معافیت‌های قانونی

اعسار در لغت با معانی افلاس، نیازمندی و ورشکستگی آورده شده است و معنای حقوقی آن نیز چندان از معنای لغوی دور نیست.

شناسه خبر: ۳۹۷۱۳۹
ناتوانی مالی و معافیت‌های قانونی

اعسار در لغت با معانی افلاس، نیازمندی و ورشکستگی آورده شده است و معنای حقوقی آن نیز چندان از معنای لغوی دور نیست.

توضیح آن که دریافت خدمات قضایی اعم از رسیدگی قضایی و صدور رای و اجرای رای قضایی، تماما نیازمند پرداخت هزینه‌هایی است که با توجه به نوع دعوا و خواسته ممکن است مبالغ مختلفی از کم تا زیاد را در برگیرد.

حال چنانچه شخص بنا به دلایل موجه قانونی، از عهده پرداخت هزینه‌های مقرر برنیاید، می‌تواند درخواست اعسار نموده و در صورت پذیرش از معافیت‌های مالی برخوردار شود.

با توجه به کاربرد و اهمیت اعسار، قصد داریم توضیح جامع و کاملی در پاسخ به سوالات ذیل ارائه نماییم:

  • اعسار به چه معناست؟
  • درخواست اعسار را در چه مواقعی می‌تواند ارائه نمود؟
  • ادله اثباتی اعسار شامل چه مواردی است؟
  • اثراتی که از اثبات اعسار به دست می‌آید چگونه است؟
  • آیا امکان اعتراض نسبت به درخواست اعسار وجود دارد؟
  • نتیجه اعتراض به اعسار چیست؟
  • چه شخصی می‌تواند به درخواست اعسار اعتراض نماید؟
  • نحوه تنظیم دادخواست اعسار چگونه است؟

تعریف اعسار

اعسار که در لغت به معنای ورشکستگی و افلاس است، در اصطلاح حقوقی به این معناست که شخص از عهده پرداخت هزینه‌های مربوط به دعوا برنیاید.

اعسار در دعاوی در دو حالت اتفاق می‌افتد، اعسار از پرداخت هزینه رسیدگی و اعسار از پرداخت محکوم به که هر کدام را بررسی خواهیم کرد.

اعسار از پرداخت هزینه دادرسی

سیستم حقوقی ما دعاوی را به دو گروه کلی حقوقی و کیفری تقسیم می‌کنند. در دعاوی حقوقی، مرجع رسیدگی دادگاه‌های حقوقی هستند که درخواست رسیدگی و شروع مشغولیت دادگاه از طریق ارائه دادخواست خواهد بود.

در مقابل در دعاوی کیفری، ما با مراجع قضایی کیفری مواجه هستیم. چنانچه رسیدگی کیفری به واسطه شکایت قربانی جرم یا متضرر از جرم باشد، ارائه و تنظیم شکواییه برای شروع رسیدگی در مراجع قضایی کیفری ضروری است.

هر کدام از دعاوی حقوقی و کیفری، برای رسیدگی و تعیین تکلیف موکول است به پرداخت هزینه‌های مقرر قانونی. تعرفه هزینه‌ها در مراجع مختلف حقوقی و قضایی با هم متفاوت بوده و به سبب آن که در شکایت کیفری شخص قربانی جرمی واقع شده است و از جرم واقعه نه تنها شخص قربانی بلکه مجموع جامعه نیز ممکن است که متضرر شده باشند، ممکن است که حتی هزینه رسیدگی از شاکی دریافت نگردد.

در مقابل در رسیدگی‌های حقوقی پرداخت هزینه رسیدگی برای شروع جریان رسیدگی یک ضرورت بوده و حتما از خواهان مطالبه می‌گردد.

با این حال هزینه رسیدگی در دعاوی مختلف حقوقی با هم متفاوت است. توضیح آن که انواع دعاوی حقوقی را می‌توان به طرق مختلف از هم تقسیم‌بندی نمود. در یکی از انواع تقسیم‌ها، دعوای مالی در مقابل دعوای غیر مالی قرار می‌گیرد.

چنانچه موضوع و خواسته دعوا از انواع پرداخت مال یا تحویل مال یا اجرای یک تعهد مالی باشد، اصولا با یک دعوای مالی مواجه هستیم، حال آن که دعاوی که موضوع خواسته آن مواردی همچون طلاق یا اعلام بطلان قرارداد یا مواردی از این قبیل هستند، به عنوان دعوای غیرمالی شناخته می‌شوند.

هزینه رسیدگی در دعاوی مالی به نسبت دعاوی غیرمالی به میزان قابل توجهی بیشتر است و در واقع بخشی از خواسته دعوا است.

با این حال وضعیتی قابل تصور است که شخص مال باخته با وجود آن که به حمایت و کمک قضایی نیاز دارد و برای احقاق حق و رسیدن به مال خود نیازمند دخالت مرجع قضایی و صدور رای است، به واسطه عدم توانایی مالی در پرداخت هزینه‌های دادرسی از خدمات قضایی محروم شود.

در چنین وضعیت‌هایی، به سبب آن که هدف اصلی و اولیه مرجع قضایی تظلم‌خواهی و احقاق حقوق کلیه شهروندان است، امکان اثبات اعسار از پرداخت هزینه دادرسی پیش‌بینی شده است.

در این صورت چنانچه خواهان پیش از اقامه دعوای اصلی یا به موازات دعوای اصلی، درخواست اعسار خود را ثبت و اثبات نماید، می‌تواند از خدمات قضایی برخوردار شود بدون اینکه الزامی به پرداخت هزینه‌های دادرسی داشته باشد.

به این حالت اعسار از پرداخت هزینه دادرسی گفته می‌شود که یکی از انواع اعسار در سیستم حقوقی ایران است.

اعسار از پرداخت محکوم به

برخلاف اعسار از پرداخت هزینه دادرسی که اصولا توسط خواهان طرح میگردد، زیرا شخصی که درخواست شروع رسیدگی را داشته و باید از عهده پرداخت هزینه‌های دادرسی برآید خواهان است، در اعسار از پرداخت محکوم به، خوانده یا محکوم دعوا است که درخواست اعسار می‌نماید.

توضیح آن که آن چیزی که مورد حکم قضایی قرار می‌گیرد، یعنی موضوع حکم در انواع دعاوی با هم تفاوت دارد.

برای مثال در دعاوی کیفری، موضوع حکم می‌تواند شامل تحمل مجازات، تحویل مال موضوع جرم، پرداخت خسارت به صندوق دولت، پرداخت دیه و یا حتی پرداخت خسارات ناشی از جرم باشد.

در دعاوی حقوقی نیز انواع حالت‌هایی که برای حکم وجود دارد مواردی شامل الزام به اجرای تعهد، الزام به پرداخت مال، الزام به خودداری از انجام یا حتی اعلام یک وضعیت حقوقی موجود یا ایجاد یک وضعیت حقوقی جدید است.

در هر کدام از احکام قضایی که موضوع حکم از نوع پرداخت مال یا تحویل مال یا انجام یک تعهد مالی است، محکوم به یا موضوع حکم ما شامل مالی است که شخص محکوم باید از عهده پرداخت یا تحویل آن برآید.

حال چنانچه شخص توانایی مالی برای پرداخت مال نداشته باشد، یا به مال دسترسی نداشته و در حال حاضر نتواند از عهده پرداخت آن برآید، با وضعیتی مواجه هستیم که اعسار از پرداخت محکوم به نامیده می‌شود.

پس در اعسار از پرداخت محکوم به، شخص توانایی مالی برای پرداخت موضوع حکم یا تحویل مال موضوع حکم را به صورت دائم یا موقت ندارد.

چنانچه این فرد درخواست اعسار خود را ثبت نموده و با توجه به ادله ابرازی، ادعای اعسار وی پذیرفته شود، نامبرده از پرداخت محکوم به به صورت موقت و تا زمانی که توانایی مالی برای پرداخت آن را به دست آورد، بی‌نیاز می‌شود.

پس حالت دیگر از انواع وضعیت‌های اعسار به حالتی باز‌می‌گردد که شخص توانایی مالی برای پرداخت محکوم به را نداشته و در نتیجه اصولا توسط خوانده دعوا اقامه می‌گردد.

2

محل اقامه دعوای اعسار

محاکم قضایی با توجه به صلاحیت‌های ذاتی و محلی به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند و نیز درجه‌بندی خاص خود را دارا هستند.

توضیح آن که محاکم کیفری در حقوق ایران علاوه بر دادسرا شامل دادگاه کیفری درجه یک، دادگاه کیفری درجه دو و نیز شعبات کیفری دیوان عالی کشور هستند.

حال آن که مراجع حقوقی شامل دادگاه‌های بدوی و دادگاه‌های تجدیدنظر هستند که هر کدام صلاحیت‌های محلی از نظر شهر و استان محل اقامه دعوا را نیز دارا هستند.

حال هر پرونده قضایی، اعم از حقوقی یا کیفری، می‌تواند مراحل مختلف از بدوی تا تجدیدنظر و حتی دیوان عالی کشور را طی نماید، همچنین حق برا اعلام اعسار در همه مراحل رسیدگی و صدور حکم برای اشخاص در نظر گرفته شده است.

به عبارت دیگر، ممکن است شخصی از عهده پرداخت هزینه دادرسی بدوی برآید لیکن توانایی پرداخت هزینه تجدیدنظرخواهی را نداشته باشد، همچنین ممکن است محکوم به که شخص قدرت پرداخت آن را ندارد در هر کدام از مراجع بدوی یا تجدیدنظر صادر شده باشند.

حال سوالی که پیش می‌آید آن است که آیا شخص می‌تواند به هر کدام از این مراجع درخواست اعسار خود را ارائه نماید؟

پاسخ منفی است.

توضیح آن که درخواست اعسار و رسیدگی به آن تنها در صلاحیت دادگاه بدوی قرار داده شده است. یعنی چنانچه اعسار از پرداخت از هزینه رسیدگی بدوی خواسته ما باشد، باید به همان مرجع بدوی رسیدگی کننده درخواست را ارائه نماییم، لیکن چنانچه اعسار از پرداخت هزینه تجدیدنظر خواهی را موضوع درخواست داشته باشیم، باز هم درخواست را باید به دادگاه بدوی ارائه نماییم که حکم صادر از آن مورد تجدید نظر خواهی قرار خواهد گرفت.

همچنین در نظر داشته باشیم که درخواست اعسار را می‌توان همراه با دعوای اصلی یا پیش از اقامه دعوای اصلی ارائه نمود اما در هر حال به مرجع بدوی باید ارائه شود که صلاحیت ذاتی برای رسیدگی به دعوا را دارا است.

اما اعسار از پرداخت محکوم به وضعیتی متفاوت دارد.

به عبارت دیگر، اعسار از پرداخت محکوم به را تنها دادگاهی می‌تواند رد یا تایید نماید که حکم موضوع محکوم به را صادر کرده باشد. در نتیجه چنانچه حکم از دادگاه بدوی صادر و قطعی شده باشد، اعسار از پرداخت محکوم به را باید از همان دادگاه بدوی بخواهیم.

حال آن که چنانچه حکم از دادگاه تجدیدنظر به دست آمده باشد، برای مثال از حکم بدوی اعتراض شده و حکم تجدیدنظر حکم قطعی ما باشد، باید از دادگاه تجدیدنظر، رسیدگی به دادخواست اعسار را بخواهیم. در این مورد نیز فرقی بین دعاوی و مراجع حقوقی و قضایی وجود نخواهد داشت.

نحوه احراز دعوای اعسار

احراز دعاوی به معنای آن است که شخص مدعی، یعنی شخصی که ادعای وجود یک وضعیت خاص یا دارا شدن یک حق خاصی را دارد، برای اثبات ادعای خود ارائه می‌نماید.

توضیح آن که اصولا اقامه ادله و احراز ادعا به عهده شخصی قرار دارد که آن ادعا را مطرح کرده است، به همین سبب برای مثال در ادعای اعسار نیز، شخصی که اعسار را مورد ادعا قرار داده باید از عهده احراز و اثبات آن برآید.

حال باید اشاره کنیم که با وجود آن که ادله اثبات دعوا در انواع دعاوی حقوقی و کیفری با هم تفاوت‌هایی داشته و طیف مختلفی از ادله را شامل می‌شود، لیکن موارد مشابه نیز بین آن‌ها وجود دارد که در نتیجه استناد به هر کدام از ادله قانونی می‌تواند نتیجه مورد نظر ما، یعنی احراز دعوا را به همراه آورد.

از جمله ادله‌ای که تقریبا در کلیه دعاوی می‌توان به آن استناد نمود، شامل معرفی شهود و اقامه شهادت شهود است.

شهادت شهود می‌تواند به صورت شفاهی و نزد محکمه قضایی ارائه شود و یا ممکن است که در قالب کتبی و به عنوان استشهادیه ارائه گردد.

مورد دیگر از انواع ادله اثباتی شامل اسناد رسمی و مدارکی است که توسط مراجع صالح و قانونی در هر موضوعی صادر می‌شود.

در دعوای اعسار، آن چیزی که قصد داریم از عهده اثباتش برآییم، شامل وضعیت مالی خواهان دعوا یا محکوم دعوا است که ناتوانی مالی نامبردگان از پرداخت هزینه دادرسی یا پرداخت محکوم به را احراز نماید.

برای احراز این امر اولا می‌توان به اسناد بانکی که شامل وضعیت مالی فعلی شخص بوده و توانایی مالی فعلی وی در پرداخت هزینه دادرسی یا محکوم به را نشان دهد استناد نمود.

همچنین شهادت شهود، که اصولا در دعوای اعسار به صورت کتبی و در قالب استشهادیه ارائه می‌گردد نیز نوع دیگر از ادله اثباتی است که در احراز اعسار می‌توان به آن استناد نمود.

پس شخصی که ادعای اعسار خود را ارائه نموده است، اولا باید اسناد بانکی و وضعیت مالی خود در زمان فعلی را ارائه نماید و ثانیا باید با معرفی شهودی که اصولا از وضعیت مالی وی مطلع خواهند بود، شرایط مالی و عدم تمکن فعلی یا همیشگی خود را به دادگاه اعلام نماید.

چنانچه دادگاه ادله ابرازی و شهود معرفی شده و نیز شهادت ابراز شده را مطابق با واقعیت دانسته و ادعای وی را احراز نماید، دعوای اعسار پذیرفته خواهد شد که اثرات آن را در بندهای بعدی معرفی خواهیم کرد.

3

اثرات احراز دعوای اعسار

همانطور که بندهای پیشین مشاهده شد، هدف از اقامه ادعای اعسار عبارت است از اینکه شخص از پرداخت هزینه دادرسی و یا پرداخت محکوم به دعوا مبری شود. در نتیجه اثری که از احراز ادعای اعسار به دست می‌آوریم نیز باید با خواسته ما مطابقت داشته باشد.

در نتیجه اثری که انتظار داریم در صورت احراز دعوای اعسار به دست آوریم، عبارت است از معافیت از پرداخت هزینه‌های دادرسی یا محکوم به دعوا به فراخور نوع خواسته و دعوای اعساری که طرح کرده‌ایم.

اما باید بدانید که اعسار خود به انواع مختلفی تقسیم می‌شود.

به این صورت که اعسار مطلق در مقابل اعسار موقت وجود دارد و نیز اعسار متوفی در مقابل اعسار اشخاصی که در قید حیات قرار دارند، متفاوت است.

اعسار مطلق به وضعیتی گفته می‌شود که شخص حقیقتا اموالی در اختیار ندارد و احتمال دارا شدن وی در آینده نیز داده نمی‌شود. به عبارت دیگر ممکن است که شخصی اموال و دارایی داشته باشد لیکن بنا به ‌مختلف در حال حاضر به اموال خود دسترسی نداشته باشد.

یا ممکن است که شخص حقیقتا اموالی که از محل آن‌ها بتواند هزینه‌های مربوطه را تامین نماید نداشته باشد.

در صورتی که اعسار موقت باشد، شخصی که ادعای اعسار وی پذیرفته شده است، به صورت موقت از پرداخت هزینه‌های دادرسی یا محکوم به معاف می‌شود لیکن به محض اینکه به اموال خود دسترسی یافت، باید از عهده پرداخت وجوه مربوطه برآید.

حال آن که در اعسار مطلق، اصل بر آن است که معافیت صادره برای نامبرده به صورت دائم خواهد بود. البته که چنانچه اعسار از پرداخت محکوم به مورد درخواست قرار گیرد، حتی اگر ادعای نامبرده پذیرفته شود، به محض اینکه اموالی برای وی ایجاد گردد ناگزیر است که از عهده پرداخت محکوم به سابق برآید.

لیکن در پرداخت هزینه‌های دادرسی، تنها حالتی که پیش‌بینی شده است، پرداخت آتی هزینه‌های دادرسی از محل محکوم به دعوا است. یعنی خواهان زمانی که دعوای خود را طرح کرده است توانایی مالی برای پرداخت هزینه‌های دادرسی ندارد، لیکن پس از احراز موضوع دعوا و پرداخت محکوم به توسط خوانده، هزینه‌های دادرسی از محل محکوم به از خواهان مطالبه خواهد شد.

همچنین اشاره کردیم اعسار ممکن است برای متوفی نیز صادر شود. در این صورت اعسار صادره بیشتر از بابت بری الذمه کردن وی از حیث شرعی است. زیرا نامبرده دیگر در قید حیات قرار ندارد و بر فرضی که اموال به جا مانده از وی کفاف پرداخت بدهی‌ها را ندهد، نمی‌توان انتظار مالدار شدن در آینده را از وی داشت.

از آنچه که مطرح شد به دست می‌آید که با وجودی که نتیجه حکم اعسار معافیت از پرداخت هزینه دادرسی یا محکوم به دعوا است، لیکن این معافیت لزوما دائمی نبوده و ممکن است که موقت باشد. کما اینکه محل پرداخت هزینه‌های یاد شده ممکن است از محل محکوم به و یا اموال آتی محکوم باشد.

همچنین دانستیم که درخواست اعسار ممکن است به سبب نداشتن مال مطرح شده باشد و یا به سبب عدم دسترسی موقت به اموال طرح شده باشد.

اعتراض به دعوای اعسار

اصولا اعتراض به دعوای اعسار ممکن است اما باید بدانیم که به هر رای یا حکمی شخصی می‌تواند اعتراض نماید که اولا مخاطب حکم باشد و ثانیا از محل حکم صادره، اثری بر وی وارد شده باشد.

به همین سبب اعتراض به دعوای اعسار نیز تنها توسط اشخاصی متصور است که در اثر قبولی دعوای اعسار متضرر شده باشند.

به همین سبب چنانچه ادعای اعسار از پرداخت هزینه دادرسی مطرح شده باشد، طرف دعوای اصلی، یعنی خوانده دعوای اصلی، شخصی است که به دلیل دعوای اقامه شده و احتمال محکومیت در آینده متضرر می‌شود، در نتیجه این شخص می‌تواند اعتراض اعسار نماید.

لیکن باید اشاره کنیم که در این حالت، در فرضی که اعتراض نامبرده پذیرفته شده و در نتیجه آن دعوای اعسار خواهان رد شود، اثری که به همراه خواهد داشت الزام خواهان به پرداخت هزینه دادرسی است و پس از آن که وی از عهده پرداخت هزینه دادرسی برآید، مجددا به دعوای یاد شده رسیدگی خواهد شد و حکم مقتضی صادر خواهد شد.

اما در مقابل چنانچه ادعای اعسار از پرداخت محکوم به شده باشد، در صورتی که این ادعا پذیرفته شود، محکوم دعوا به صورت موقت یا دائم از پرداخت محکوم به معاف می‌شود. همانطور که می‌دانیم محکوم به برای طرف مقابل دعوا مطلوبیت داشته و اصولا به نفع وی صادر شده است.

در این حالت طبیعی است که شخصی که محکوم به باید در حق وی پرداخت شود، این اختیار و حق را داشته باشد که به دعوای اعسار یا حکم صادره از اعسار اعتراض نماید. اعتراض یاد شده می‌تواند در زمان رسیدگی به درخواست اعسار و یا هر زمانی از آینده که مالی از محکوم کشف گردد به عمل آید.

همچنین در صورتی که اعتراض وی به اعتراض محکوم پذیرفته شود، محکوم باید از عهده اجرای رای اولی و پرداخت محکوم به برآید. پس بدیهی است که اسنادی که می‌توان به آن استناد کرد شامل اسناد مالکیت یا صورت حساب‌های مالی یا گردش‌های مالی باشد که تمکن مالی مدعی اعسار را احراز نماید.

تنظیم دادخواست اعسار

شروع رسیدگی در دعاوی حقوقی با ارائه دادخواست به مرجع حقوقی صالح صورت می‌پذیرد. دادخواست که یکی از انواع اوراق قضایی شامل اطلاعات هویتی خواهان و خوانده دعوا، خواسته دعوا و نیز ادله استنادی برای احراز دعوا می‌باشد.

درخواست احراز اعسار نیز یکی از انواع خواسته‌هاست که ممکن است در مراجع حقوقی یا کیفری طرح شود و نتیجه آن معافیت موقت یا دائم از پرداخت هزینه دادرسی یا محکوم به دادرسی باشد. در نتیجه درخواست اعسار نیز باید در قالب دادخواست تقدیم شده و شرایط شکلی و ماهوی دادخواست را دارا باشد.

در نتیجه باید بدانید که خواسته اعسار نیز در برگه دادخواست به دادگاه‌های عمومی تنظیم می‌شود و برگه مختص به خود را ندارد، تنها آن که خواسته در آن اعسار از پرداخت هزینه دادرسی یا محکوم به دعوا است.

به همین سبب نیز چنانچه اعسار از پرداخت محکوم به موضوع خواسته ما باشد، باید تا یک ماه از زمان صدور رای اصلی دعوا دادخواست اعسار تقدیم گردد. اما چنانچه اعسار از پرداخت هزینه دادرسی را مطالبه نماییم، می‌توانیم همزمان با دادخواست اصلی یا پیش از آن دادخواست اعسار را تحویل نماییم و در این حالت احتیاجی به پرداخت هزینه دادرسی نخواهیم داشت.

در نحوه تقدیم دادخواست اعسار هم باید بدانید که در حال حاضر کلیه دعاوی و اوراق مربوطه به دعاوی از طریق درگاه الکترونیکی به قوه قضاییه ارائه می‌گردد. این درگاه برای وکلای دادگستری مسیر دسترسی مستقیمی پیش‌بینی نموده است که از طریق آن می‌توان اقامه دعوا نمود، اسناد و ادله‌ای ابراز داشت، تنظیم لایحه و ثبت آن نمود و نیز آرای صادره را دریافت کرد.

اما برای افراد غیر وکیل، دسترسی به این درگاه به صورت مستقیم میسر نیست و باید با حضور در یکی از شعبات دفاتر خدمات قضایی و ارائه فایل ورد دادخواست از دفاتر یاد شده درخواست شود که دادخواست را برای شما ثبت نمایند.

تعرفه خدمات در دفاتر خدمات قضایی به طریق آیین‌نامه‌ها و بخشنامه‌های مربوطه اعلام می‌گردد. البته در نظر داشته باشید که استفاده از خدمات دفاتر خدمات قضایی موکول است به اینکه در سامانه ثنا ثبت نام کرده باشید و رمز شخصی و نام کاربری در اختیار داشته باشید. در غیر این صورت باید از دفاتر خدمات قضایی بخواهید نخست برای شما ثبت نام مربوطه را در سامانه ثنا انجام دهند و سپس دادخواست شما را به طریق الکترونیکی ثبت نمایند.

تنظیم دادخواست اعسار طبیعتا توسط شخصی صورت می‌پذیرد که قصد دارد از معافیت‌های ناشی از اعسار بهره ببرد. همچنین دلایل و ضمائم اعسار را باید ارائه نماید. به صورت کلی آنچه که باید در برگه دادخواست اعسار مورد تصریح قرار گیرد به شرح ذیل است:

  • اطلاعات هویتی خواهان: خواهان باید خود را در اولین بند از دادخواست اعسار معرفی نماید. حداقل اطلاعاتی که باید اعلام گردد شامل نام، نام خانوادگی، کد ملی، نام پدر، شغل و محل اقامت خواهان است. اطلاعاتی که در این برگه قید می‌گردد برای کلیه مراحل رسیدگی موضوعیت داشته و می‌تواند محل استناد قرار گیرد.
  • اطلاعات هویتی خوانده: خوانده شخصی است که مخاطب دعوای ما قرار دارد. با توجه به اینکه خواسته اعسار یک خواسته مستقل نبوده و وابسته به خواسته دعوای اصلی است، در قسمت خوانده باید اطلاعات خوانده دعوای اصلی را بیان نماییم. این اطلاعات در حداقل شامل نام و نام خانوادگی است. اما اطلاعات تکمیلی همچون کد ملی، نام پدر، شغل و محل اقامت نیز باید قید گردد.
  • تعیین خواسته دعوا: در بند مربوط به خواسته دعوا باید قید گردد که درخواست اعسار داریم، لیکن باید توجه کنیم که اعسار به عنوان یک خواسته مقدماتی در نظر گرفته می‌شود و در نتیجه اطلاعات دعوای اصلی نیز باید قید گردد. همچنین باید نوع اعسار که برای پرداخت هزینه دادرسی یا پرداخت محکوم به است را نیز قید نماییم.

در نتیجه به دست می‌آید که در بند خواسته دعوا باید قید شود که اعسار از پرداخت چه هزینه‌ای که مربوط به چه پرونده شماره کلاسه یا دعوای آتی است مدنظر است.

  • دلایل و منضمات دادخواست: همانگونه که پیش از این اشاره گردید، احراز دعوا یا ادعا با شخصی است که آن ادعا را اقامه نموده است. همچنین دانستیم که برای احراز یک ادعا می‌توان به کلیه ادله اثبات دعوا استناد نمود، لیکن برای خواسته اعسار، آن چیزی که بهتر است مورد استناد قرار گیرد، عبارت بود از شهادت شهود، یا ارائه استشهادیه یا گواهی‌های بانکی یا استعلاماتی که نشان از نداشتن اموال یا عدم دسترسی به اموال باشد.
  • محتوا و توضیح خواسته: در بندی که محتوای خواسته خود را مطرح می‌کنیم، قرار است توضیم دهیم که چه خواسته‌ای داریم و گردش مختصری از خواسته خود را ابراز نماییم. در این بند چنانچه اعسار از پرداخت هزینه دادرسی مورد خواسته ما باشد، باید خطاب به ریاست مجتمع قضایی تنظیم شود و چنانچه اعسار از پرداخت محکوم به باشد، باید ریاست شعبه‌ای که حکم موضوع محکوم به را صادر نموده است را مخاطب قرار دهیم.

محتوای این بخش باید به اختصار تنظیم شده و شامل توضیحات مختصری از شرایط فعلی مالی، عدم دسترسی به اموال یا نداشتن اموال، ادله‌ای که به آن استناد کرده‌ایم و نیز دعوایی که دادخواست اعسار مرتبط با آن است قید گردد.

در نهایت آن که برگه دادخواست باید حتما منضم به امضای خواهان و نیز تاریخ باشد.

به عنوان یک نکته تکمیلی باید قید شود که اصولا ارائه برگه دادخواست توسط وکیل دادگستری و به نیابت از اصیل مناسب نیست. زیرا در دادخواست اعسار ما قصد داریم عدم توانایی و تمکن مالی خود را اثبات نماییم، حال آن که این خواسته با اقامه شدن آن توسط وکیل دادگستری منافات داشته و می‌توان نشان از عدم صحت خواسته ما باشد.

نظرات
پربازدیدترین خبرها