راهنماتو - مدت هاست که دانسته های ما درباره نئاندرتالها، به اطلاعاتی محدود شده است. این اطلاعات اغلب آن ها را آدمهای کسلکننده ای به تصویر می کشد که تنها از طریق خوی حیوانی، از عصر یخبندان جان سالم به در بردهاند، اما تحقیقات جدید در مورد زندگی آنها این درک را به چالش می کشد.
به گزارش راهنماتو ، نئاندرتال ها غذا می پختند، شکارچیان حیات وحش را اسیر و نگهداری می کردند و می توانستند با همکاری آنها شکار کنند. درک پیشرفت های جدید در مطالعات نئاندرتال ها به ما این امکان را می دهد که باورهای خود را در مورد خود و جایگاه خود در طبیعت امروز به چالش بکشیم.
نئاندرتالها واقعا پیشرفته بودند؟
بسیاری از متخصصان برجسته در این زمینه، نئاندرتالها را غارنشینانی با سر های بزرگ توصیف کردند که فاقد سخن و آتش بودند اما این دیدگاه به هیچ وجه مورد قبول بین المللی نبود، و زمانی که سوانت پابو ژنوم، نئاندرتال ها را در سال 2009 به طور تخصصی تجزیه و تحلیل کرد، شواهد پیشین باستان شناسی شروع به فروپاشی کرد( برای این کار جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی سال 2022 به او اعطا شد).
از آن زمان، به نظر می رسد، هر ماه گزارش جدیدی از یک استعداد یا اقدام نئاندرتال ها، مطرح می شود که کارشناسان دیروز را شگفت زده می کند. به عنوان مثال، به نظر می رسد نئاندرتال ها پس از ظهور خود در اوراسیا در حدود 300 هزارسال سال یا بیشتر از آتش برای اهداف مختلفی از جمله پخت و پز تسلط یافته و از آن استفاده کرده اند. آنها همچنین حکاکی هایی از عاج می ساختند و احتمالاً با استفاده از گفتار خاص خود ارتباط برقرار می کردند.
اخیراً، Laurits Skov و همکارانش ساختار اجتماعی نئاندرتال ها را که از طریق ژنوم یک مرد بالغ و یک زن، ظاهراً دخترش، آشکار میشود، بررسی کرد. نویسندگان این مطالعه ادعا میکنند که نئاندرتالها، حداقل آنهایی که در منطقه کوهستانی آلتای هستند، پس از ازدواج به گروه خانواده شوهرشان می پیوستند. البته ما نمی دانیم که آیا این اتحادها داوطلبانه بود یا نتیجه تجاوز جنسی. به نظر می رسد نتیجه همه این اختلاط این است که 1-2٪ از افرادی که امروزه در خارج از جنوب صحرای آفریقا زندگی می کنند، دارای درصدی از ژن های نئاندرتال هستند.
ارتباط نئاندرتالها و حیوانات
در جای دیگر، ما آموختهایم که نئاندرتالها عقابهای طلایی و دیگر شکارچیان طبیعت را گرفتهاند تا احتمالاً چنگها و پرهای آنها را برای استفاده در مراسم مختلف و اشیاء تزئینی ببرند. به گفته استوارت فینلیسون و همکارانش نئاندرتال ها "به طور انتخابی بزرگترین شکارچیان در اختیار خود را در اوراسیا بردند،" که معلوم شد عقاب طلایی است، با استثناهای منطقه ای و محلی. اینکه آیا آنها با عقاب های طلایی شکار می کردند یا خیر مشخص نیست، اما با توجه به زمان و تلاشی که برای جمع آوری آنها صرف کردند، دور از تصور نیست که حداقل برای اهلی کردن آنها تلاشی نکرده باشند.
اگر این فرضیه درست باشد، نشان دهنده استفاده انسان سانان از گونه های دیگر برای هدف خاصی مانند شکار است که بسیار زودتر از اولین ملاقات فعلی گرگ ها و انسان ها انجام می شود. این موضوع تاریخ 135000 سال پیش، یعنی اولین ظهور ژنتیکی سگ از گرگ را که توسط باب وین و کارلز ویلا ارائه شده بود، تایید می کند.
سوال این بود که آیا نئاندرتالها میتوانستند پیوندهایی ایجاد کنند یا از گرگها یا سگهای گرگی اولیه استفاده کنند؟ شواهد باستانشناسی نشان میدهد که اگرچه انسانهای امروزی علاقه خاصی به سگسانان دارند، اما چنین علاقهای در نئاندرتالها وجود نداشت و به نظر می رسد که کفتارها و نئاندرتال ها، رابطه گسترده ای داشته اند که مرزهای آن ناشناخته است. شاید بتوان پرسید که آیا کفتارها، «سگهای نئاندرتالها» بودند؟ سایتهای پارینه سنگی بالایی، برخلاف سایتهای پارینه سنگی میانی، مقادیر زیادی از اشیاء شخصی ساخته شده از دندانهای سگی، بهویژه از روباه، گرگ و خرس را نشان میدهند. پژوهشگران حدس زده اند که انسانهای مدرن اولیه از این سگسانان برای تهیه پوستههای خز برای لباسهای خود استفاده میکردند که نئاندرتالها نداشتند. به نظر می رسد آنها شنل هایی از پوست داشتند.