راهنماتو- ژانر فانتزی در کتاب‌ها محبوبند چراکه از جهان‌هایی تخیلی حرف می‌زنند. این در حالی است که انسانها از ابتدای حضور بر کره زمین، همواره سعی در ساخت سناریو‌هایی در ذهنشان داشتند که بتوانند اتفاقات به‌وجود آمده را بفهمند. در ژانر کتاب فانتزی، قهرمانان، هیولاها، جادوگران، جهان و همه چیز قدرت‌هایی ماورایی دارند. قدرت‌هایی که انسان، قادر به انجام آن نیست. اگر ژانر کتاب فانتزی را در دورانی دور، مثل عصر هومر، بررسی کنیم قضیه کمی متفاوت است، اما وقتی از ژانر کتاب فانتزی در عصر مدرن حرف می‌زنیم، موضوع هدایت انسان مطرح است. در واقع امروزه کتاب‌ها با ژانر فانتزی سعی دارند انسان مدرن را به جهتی درست هدایت کنند. راهنماتو با معرفی 5 کتاب با ژانر فانتزی سعی دارد تغذیه مناسبی برای ذهن خیال‌پرداز شما تهیه کند.
1. معرفی کتاب فانتزی «دختری که در اعماق دریا افتاد» نوشته اکسی اوه
به گزارش راهنماتو، اکسی اوه، نویسنده آمریکایی-کره‌ای کتاب فانتزی «دختری که در اعماق دریا افتاد» برای نوجوانان نوشته است. یکی از خلاقانه‌ترین کارهایی که یک نویسنده برای خلق کتاب‌های فانتزی می‌تواند انجام دهد، بازخوانی اساطیر کشورش و آماده‌سازی آن برای نسل جدید است. اکسی اوه نیز، از اساطیر کهن کره‌ای برای نوشتن کتاب فانتزی «دختری که در اعماق دریا افتاد» استفاده کرده و جهانی عاشقانه و جادویی خلق کرده است. داستان کتاب «دختری که در اعماق دریا افتاد» از این قرار است که باید برای خاموش کردن خشم طوفانِ دریا، عروسی به آن پیشکش کرد، اما این عروس چه کسی خواهد بود؟ کتاب فانتزی «دختری که در اعماق دریا افتاد» عنوان پرفروش‌ترین کتاب سال 2022 را از آن خود کرده است.
بریده‌ای از کتاب فانتزی «دختری که در اعماق دریا افتاد» نوشته اوکسی اوه
درخشش آذرخش در آسمان ناپدید می‌شود. تاریکی بار دیگر همه جا را فرا می‌گیرد؛ و تنها چیزی که شنیده می‌شود غرش تمام نشدنی امواج است. از تصور سرنوشت شومی که ممکن است در انتظارمان باشد، به خود می‌لرزم؛ چه غرق شدن و چه طعمه خادم خدای دریا شدن.
2. معرفی کتاب فانتزی «سنگدل» نوشته مریسا مایر
مریسا مایر، نویسنده‌ای آمریکایی است که کتاب فانتزی و پرفروش «سنگدل» را در سال 2016 نوشته و منتشر کرده است. نکته جذابی که در کتاب فانتزی «سنگدل» وجود دارد، این است که مریسا مایر پیشینه شخصیت‌ها، مثل کاترین را از کتاب فانتزی و جذاب «آلیس در سرزمین عجایب» برداشته است. داستان کتاب فانتزی «سنگدل» از این قرار است که کاترین می‌خواهد یک شیرینی‌پز ساده باشد، اما مادرش مانع او است چراکه ممکن است کاترین ملکه پادشاه دل‌ها شود. در این فرازونشیب‌ها، کاترین، به دلقک خوشتیپِ دربار دل می‌بازد ولی آیا این داستان پایانی خوش دارد؟
بریده‌ای از کتاب فانتزی «سنگدل» نوشته مریسا مایر
تو در قلب منی، جست. نمی دانم لیاقتش را داری یا نه. حتی نمی‌توانم بفهمم تو یک قهرمانی یا یک شرور، اما هیچ یک اهمیتی ندارد. در هر صورت قلب من از آن توست.
3. معرفی کتاب فانتزی «الریک ملنیبونی» نوشته مایکل مورکاک
مایکل مورکاک، نویسنده‌ای انگلیسی است که توانسته است شخصیت یا قهرمانی جاودانه در جهان ادبیات و تخیل بسازد. الریک، قهرمان کتاب فانتزی «الریک ملنیبونی» از ضعف جسمانی رنج می‌برد، اما خوراک او کتاب است. او آنقدر کتاب خوانده است که از چندین نسل پیش از خود نیز قوی‌تر است. اما، او قسم خورده است که هرگز دست به جادو نزدند. داستان کتاب فانتری «الریک ملنیبونی» از همین نقطه شروعی دوباره و جذاب به دست می‌آورد. جذابیت بیشتر کتاب «الریک ملنیبونی» به دلیل حضور ضدقهرمانی مثل آلبینو است که تقریبا در دنیای فانتزی، او را می‌شناسیم.
بریده‌ای از کتاب فانتزی «الریک ملنیبونی» نوشته مایکل مورکاک
شاهزاده ییرکون خواهرش را از دخالت در امور جادویی منع کرده است. دوستان شاهزاده ییرکون جملگی در زمره موجودات ماورالطبیعی اهریمنی‌اند و او می‌داند که درافتادن با آن‌ها خطرناک است. بنابراین، می‌پندارد که هر رابطه‌ای با موجودات جادویی نیز چنین است و پرخطر. گذشته از این، متنفر است که فکر کنند دیگران دارای همان قدرتی هستند که او در اختیار دارد. شاید بیشتر از هرچیزی از همین خصوصیت الریک بیزار باشد.
4. معرفی کتاب فانتزی «خُردم کن» نوشته طاهره مافی
طاهره مافی، نویسنده آمریکایی-ایرانی «خُردم کن» این کتاب را در سال 2012 منتشر کرده است. داستان کتاب فانتزی «خُردم کن» درباره نوجوانی به اسم جولیت است که انگار در 264 روز حبس کشیدن، با هیچ‌کس در ارتباط نبوده است. اتفاقی که می‌افتد ورود شخصیتی به نام آدام است در سلولی است که جولیت در آن حضور دارد. مساله‌ای که باعث می‌شود کتاب «خُردم کن» در ژانر کتاب‌های فانتزی قرار بگیرد، قدرت ماورایی دست‌های جولیت است. سوال این است که آدام دقیقا کیست؟ آیا جولیت باید به او اعتماد می‌کرد؟
بریده‌ای از کتاب فانتزی «خُردم کن» نوشته طاهره مافی
خودکار تقریباً بی‌مصرفم را با همان یک ذره جوهری که یاد گرفته‌ام جیره‌بندی روزانه کنم برمی‌دارم و به آن خیره می‌شوم. نظرم عوض می‌شود. از زحمت نوشتن صرف‌نظر می‌کنم. داشتن یک هم‌سلولی شاید خوب باشد. حرف زدن با یک آدم واقعی شاید شرایط را راحت‌تر کند. تمرین می‌کنم تا دوباره از صدایم استفاده کنم، لب‌هایم را تکان می‌دهم تا کلماتِ آشنای ناآشنا با دهانم را ادا کنم.
