نویسندگان این کتاب‌ها از نوشتن آنها پشیمان شدند! چرا؟!

آیا امکان دارد یک نویسنده که خالق یک شاهکار می‌شود از نوشتن اثر خود پشیمان بشود!؟ حتی از آن متنفر بشود؟! بله امکان دارد! این کتاب‌ها را نگاه کنید!

شناسه خبر: ۳۹۲۶۳۷
نویسندگان این کتاب‌ها از نوشتن آنها پشیمان شدند! چرا؟!

راهنماتو- «تا حالا شده از یه کاری پشیمون بشی؟! خیلی!»

اینکه شغل شما نویسندگی باشد، کتاب بنویسید و از قضا کتاب شما جزو پرفروش‌ترین و محبوب‌ترین‌ها هم قرار بگیرد و نام شاهکار را هم یدک بکشد یعنی دیگر کار شما خیلی درست است! اما اگر از نوشتن کتابتان پشیمان بشوید چه؟ اصلا این اتفاق امکان پذیر است؟! چرا باید حس پشیمانی از کتابی که اینقدر گل کرده است به سراغتان بیاید؟! باید خدمتتان بگویم که بله! در دنیای کلمات و کتاب‌ها این اتفاق افتاده است! هرچند عجیب است ولی هر اتفاق عجیبی هم امکان رخ دادن دارد!

به گزارش راهنماتو، برای اینکه علت این اتفاق‌های عجیب را بدانید بهتر است نگاهی به این کتاب‌ها بیندازید. کدام یک از آنها را خوانده‌اید؟

ناطور دشت

4

«جی.دی. سلینجر» با این کتاب به اوج محبوبیت رسید. هنوز بعد از سال‌های زیادی که از انتشار این کتاب می‌گذرد طرفداران خودش را دارد و هر روز هم به آنها افزوده می‌شود. اما باید بدانید که سلینجر در زندگینامه‌اش نکته جالبی را مطرح کرده است! او که برای نگارش این کتاب 10 سال زمان صرف کرده است ابراز پشیمانی شدیدی را از نگارش آن نشان داده است! چرا!؟ همه به شخصیت او برمی‌گردد!

بعد از انتشار «ناطور دشت» سلینجر به شهرت عجیبی رسید و این برای او پذیرفتنی نبود! انتظار این میزان از معروف شدن را نداشت! هرچند اطرافیانش می‌گویند او انسانی منزوی و افسرده نبود ولی حتما اضطراب اجتماعی داشته است که باعث شد خیلی سریع نیویورک را ترک کند تا کمتر در میان مردمی که او را می‌شناسند حضور داشته باشد!

آرواره‌ها

4

گاهی اوقات نویسنده‌ها با کمک گرفتن از تخیلات خود داستانی را می‌نویسند و به آن پروبال می‌دهند که در واقعیت رنگی ندارد! «پیتر بنچلی» نویسنده این کتاب با اینکه ثروت خوبی از چاپ «آرواره‌ها» به دست آورد اما پشیمانی همیشه در عمق دلش خانه داشت! به گفته‌ی خودش بعد از نوشتن این کتاب که در مورد کوسه‌‌ای قاتل بود متوجه شد که کوسه‌ای که مدنظر او بود هیچ وقت وجود ندارد و متاسفانه کسانی که از داستان او خط گرفتند به سراغ کشتار کوسه‌ها رفتند و او اصلا از این واقعه خوشحال نبود! لازم است بدانید که فیلم این کتاب هم ساخته شده است!

پرتقال کوکی

4

«آنتونی بورخس» نویسنده این کتاب بعد از اینکه «پرتقال کوکی» مخاطبان زیادی پیدا کرد از آنها خواست وقت خود را صرف خواندن افتضاحی که نوشته است نکنند! از نظر او ارزش کتابش خیلی پایین بود و اهل کتاب باید به سراغ شاهکارهای دیگر بروند و ساعاتی از عمر خود را برای خواندن کتاب او هدر ندهند! حتی توصیه کرده است که دستکم به سراغ بقیه آثارش بروند و این کتاب را از دور خارج کنند! آیا او زیادی متواضع بود؟!

داستان‌های هرکول پوآرو

4

جالب است بدانید «آگاتا کریستی» معروف که داستان‌های پوآروی او حتی به فیلم و سریال هم کشیده شده‌اند اصلا از این شخصیت که خودش خالق آن بوده خوشش نمی‌آمده است! از دید این نویسنده، پوآرو یک انسان نفرت انگیز بود که خودخواهی زیادی داشت! یکی از علت‌های پشیمانی آگاتا کریستی این بود که به علت محبوبیت این سری از داستان‌هایش، ناشرها دیگر به ایده‌های جدید او روی خوش نشان نمی‌دادند و به این دلیل آگاتای عزیز از پوآرو متنفر شد!

زنان کوچک

4

«لوییزا می آلکوت» به توصیه ویراستارش این کتاب را در عرض دو ماه نوشت! به هیچ عنوان علاقمند نبود در مورد دختران داستانی بنویسد اما چون چاپ کتاب «تفکرات فلسفی» پدرش منوط به نوشتن این کتاب شده بود این کار را انجام داد و تا همیشه از آن پشیمان ماند! خیلی عجیب است که موفقیت این کتاب که هنوز بعد از سال‌ها از محبوبیتش کم که نشده هیچ، اقتباس‌های زیادی هم از آن صورت گرفته است باعث نشد حتی اندکی نگاه و علاقه می آلکوت به کتاب خودش تغییر کند!

داستان‌های شرلوک هولمز

4

باورش برای ما سخت است که این کتاب با این حجم از توجه و استقبالی که به خود دیده است منفور نویسنده‌اش باشد! «سر آرتور کانن دویل» پدیدآورنده‌ی «شرلوک هولمز» عاشق نوشتن کتاب‌ها و داستان‌های تاریخی بود اما هیچ کدام از آنها مخاطب خاص خود را آنطور که او دوست داشت پیدا نکردند و به محبوبیتی که او دلش می‌خواست دست نیافتند! به عقیده او کتاب‌های تاریخی ارزش بیشتری از داستان‌های معمایی دارند ولی متاسفانه استقبال خوبی از آنها نشد!

خشم

4

داستان این کتاب در مورد دانش آموزی است که با خودش اسلحه به مدرسه می‌برد! «خشم» 20 سال بعد از تالیف منتشر شد. بد نیست بدانید که تیراندازی‌هایی که در مدارس دهه 80 و 90 رخ داد به تاثیرپذیری از این کتاب ربط داده شد و با مروری بر زندگی افرادی که جرم را مرتکب شدند مشخص شد که یک نسخه از این کتاب را خوانده بودند! «استفان کینگ» نویسنده‌ی کتاب دستور توقف چاپ کتابش را داد! هرچند خودش می‌گفت که مقصر این اتفاقات نیست ولی به این نتیجه رسیده بود که افرادی که دچار جنون و خشونت هستند با بهره‌گیری از این داستان می‌توانند رفتارهای ضداجتماعی از خود نشان بدهند!

این هم تاثیرگذاری یک کتاب در دنیای واقعی! آیا به نظر شما امکان پذیر است؟!

نظرات
پربازدیدترین خبرها