راهنماتو-به این نتیجه رسیدهاید که در خانواده ناکارامدی بزرگ شدهاید؟ چاره چیست؟ شما تنها کسی نیستید که چنین وضعیتی را دارد. اما آیا میدانستید اینکه میدانید در خانواده ناکارامد بزرگ شدهاند، ممکن است باورهایی را در ذهنتان نهادینه کرده باشد که بیشتر از آنکه خوب باشند به ضررتان هستند؟
به گزارش راهنماتو، ممکن است الگوهای فکری خاصی داشته باشید که هیچ کمکی به شما نمیکنند. درباره باورهایی حرف میزنیم که شما را عقب نگه میدارند و وقتی سعی میکنید رو به جلو پیشرفت کنید، شما را سر جایتان نگه میدارند. با راهنماتو همراه باشید تا 7باور بازدارنده را با شما در میان بگذاریم.
1.ناکارامدی طبیعی است
اولین باوری که باید رها کنید آن است که «باور نداشته باشید چون در خانوادهای ناکارامد بزرگ شدهاید، ناکارامدی امری طبیعی است.» این باور ممکن است عمیقا در شما نهادینه شده باشد. وقتی در دوران رشد دور و برتان پر از ناآرامی و آشوب و هرجومرج است، خیلی راحت ممکن است فرض کنید که زندگی همین است. ممکن است فکر کنید که همه خانوادهها همینشکلی هستند. اما اینطور نیست. در جهان روابط سالم و خانوادههای کارامد زیاد هستند. منظور کمال نیست. هیچ خانوادهای بینقص نیست. اما منظور آن است که درک کنید و بپذیرید که ناکارامدی هنجار و طبیعی نیست. اگر به این بارو بچسبید، الگوهای مضر را در روابط خودتان هم تکرار میکنید. رها کردن این باور، نخستین قدم به سمت تعاملات سالمتر و سلامت عاطفی است. این امر به شما کمک میکند تا برای خودتان مرز تعیین کنید و انتظاراتی داشته باشید که با یک رابطه کارامد همسو هستند. قبول کنید که آنچه با آن بزرگ شدهاید، شما را شکل داده اما هویت شما را تعریف نمیکند.
2. من باید همه چیز را درست کنم
اگر در خانوادهای پر هرج و مرج بزرگ شده باشید، میدانید که چنین محیطهای پرآشوبی به این معنی است که مدام مسئلهای برای حل کردن وجود دارد. این باور ممکن است در شما نهادینه شده باشد که «من مسئول درست کردن همه چیز هستم.»
کمکم باورتان شده که نقشتان حلال مسائل است. شما مسئول حل کردن تعارضات، درست کردن روابط خراب و نرم کردن همه ناصافیها و لبههای تیز روابط هستید. این امر هم کاملا غیرواقعی است و هم میتواند فرسودهکننده باشد. پس بدانید که «درست کردن اوضاع کار شما نیست. و شما هم مقصر همه اتفاقات ناخوشایند نیستید.» قطعا مهم است که هر کداممان مسئولیت رفتارمان را برعهده بگیریم و برای حل کردن مسائل بکوشیم. اما شما نمیتوانید وزن مشکلات دیگران را به دو بکشید و سعی کنید آنها را حل کنید. شما نمیتوانید همه روابط را تعمیر کنید. نمیتوانید همه چیز را کنترل کنید. رها کردن این باور آزادیبخش است. به شما امکان میدهد که روی رشد خودتان تمرکز کنید و به دیگران اجازه بدهید که خودشان مسئولیت رفتارها و کارهایشان را برعهده بگیرند.
3.نشان دادن احساسات نشانه ضعف است
در برخی خانوادههای ناکارامد، نمایش احساسات ممکن است تشویق نشود یا حتی مورد تنبیه واقع شود. این امر میتواند به این باور منجر شود که «نمایش احساسات نشانهای از ضعف است.» این درحالیست که تحقیقات حوزه روانشناسی مکرر نشان میدهند بیان احساسات و کنار آمدن با احساسات حقیقتا نشانه قدرت و تابآوری است. ثابت شده که تشخیص دادن و اعتبار دادن به احساسات میتواند به ذهنیت سالمتر و روابط مترقیتر و رویهمرفته به احساسات بهتر منجر شود. بنابراین به جای حبس احساسات، مهم است یاد بگیرید احساساتتان را به درستی بیان کنید. سواد عاطفی میتواند به شما کمک کند در زندگی مسیری سالم را طی کنید.
4. من ارزش عشق را ندارم
رشد کردن در خانوادههای ناکارامد ممکن است منجر به این باور شود که «من ارزش عشق را ندارم.» به راحتی ممکن است پیامها و رفتارهای منفی دیگرانی که اطرافتان هستند را در خودتان درونی کنید. این امر میتواند به احساس بیارزشی منجر شود که تا سنین بزرگسالی هم با ما باقی میماند.
حقیقت: شما، صرفا به همین شکلی که هستید، ارزش عشق و احترام هستید.
ارزش شما را رفتارها یا غفلتهای دیگران مشخص نمیکند. ارزش شما به شرایط خاص یا رسیدن به استانداردهای غیرممکن مربوط نیست. شما لایق این هستید که صرفا به دلیل همین شخصی که هستید دوست داشته شوید و مورد احترام قرار بگیرید. شما لایق هستید با همه نقصها، عادتهای خاص و ...مورد احترام باشید.
5.باید به هر قیمتی شده از درگیری اجتناب کنم
وقتی در خانهای ناکارامد بزرگ میشویم، اغلب به این معنی است که با یک جرقه احتمال دعوا و درگیری وجود دارد. صداها بلند میشوند و کلمات ناشایست و آزاردهنده هنجار و طبیعی هستند. اما قرار نیست که «به هر قیمتی از درگیری و دعوا اجتناب کنیم.» این باور باعث میشود که تبدیل به فردی مهرطلب شوید که همیشه تا کمر در برابر همه خم میشوید تا آب از آب تکان نخورد و صلح و آرامش به هر قیمتی برقرار باشد. اجتناب از دعوا و درگیری به معنای سرکوب کردن احساسات و نادیده گرفتن مسائل است که میتواند به ناکارامدی و خشم دامن بزند. باید درگیریهای سالم را بپذیریم. زیرا درگیری سالم به معنای بیان احساسات است که نیازی نیست با خشم و خشونت مطرح شود، فقط باید قاطعانه مطرح شود.
6.محکومم گذشتهام تکرار شود
اغلب افرادی که در خانوادههای ناکارامد رشد میکنند معمولا احساس میکنند که محکوم هستند الگوهای رفتاری گذشته برایشان تکرار شود. این باور درواقع نوعی پیشگویی خود-راضیکننده است. چنین باوری میتواند شما را در تله گیر بیندازد؛ به نحوی که نتوانید الگوهای ناسالم گذشته را بشکنید و یک زندگی متفاوت برای خودتان خلق کنید.
اما حقیقت این است: گذشته نمیتواند آینده را تعیین کند
حتی اگر در هنگام رشدتان تجربههای خاص و ناخوشایندی داشتید، معنایش این نیست که محکوم هستید همان تجربهها را تکرار کنید. شما میتوانید یاد بگیرید، رشد کنید و اوضاع را تغییر بدهید. ممکن است نیاز داشته باشید بیشتر روی خودتان کار کنید، مشاوره بگیرید و خودتان را درمان کنید. اما شکستن این چرخه معیوب امکانپذیر است. میتوانید تصمیمهای متفاوتی بگیرید و روابط سالمتری بسازید.
7.هیچکسی نیست به من کمک کند
شاید مخربترین باوری که رشد در خانوادههای ناکارامد در ما نهادینه میکند حس تنهایی است. ممکن است احساس انزوا و عزلت کنید و فکر کنید که تجربههای شما خاص و تکرارنشدنی است. اما مهم است بدانید که تنها نیستید.
میلیونها مثل شما همین تجربهها را داشتهاند و منابع، گروههای حمایتی و آدمها حرفهای هستند که میتوانند برای حل و فصل مسائلمان به ما کمک کنند. کمک گرفتن ممکن است ترسناک به نظر برسد اما اولین قدم برای درمان است. نیازی ندارید این سفر را تنهایی طی کنید. فقط کافی است بپذیرید که نیاز به کمک دارید.