راهنماتو - عاشق شدن تجربهای مرموز است، مثل این میماند که بالاخره قطعه گمشده پازلتان را پیدا کردهاید. اما با گذشت زمان، ممکن است شما هم به این نتیجه رسیده باشید که عشق و سازگاری همیشه با هم مترادف نیستند.
به گزارش راهنماتو، اگر عمیقاً عاشق هستید اما مدام با چالشهای عمیق مواجه میشوید، احتمالاً مشکل از شدت احساساتتان نیست. احتمالاً موضوع فقدان سازگاری و انطباق شماست.
در این مقاله از راهنماتو با شما 9 چالشی را در میان گذاشتهایم که محصول فقدان انطباق و سازگاری در میان زوجهای عاطفی است.
1. شور و عشق، همان انطباق و سازگاری نیست
وقتی عاشق هستید، ممکن است شدت احساسات را با یک بنیان محکم اشتباه بگیرید. اما حقیقت این است که شور و علاقه و سازگاری یکی نیستند. عشق، میتواند احساسات ما را زیر ذرهبین ببرد و باعث شود که هر لحظه از زندگی ما به شکل صحنهای از یک فیلم عاشقانه به نظر برسد. اما، اگر عشق توسط ارزشهای مشترک، علایق مشترک و احترام متقابل حمایت نشود، احتمالاً اصطکاک بین طرفین وجود دارد.
نگذارید که عشق باعث کور شدنتان در برابر واقعیت شود. تفاوتهای خودتان و شخص مقابل را در زمینههای مختلف ببینید. شدت احساسات نمیتواند باعث یک رابطه پایدار باشد، باید بتوانید یک بنیان قوی بسازید که در برابر گذر زمان مقاوم باشد.
2. عشق ضد کشمکش نیست
یک سوء تفاهم رایج این است که افراد فکر میکنند که اگر کسی را به اندازه کافی زیاد دوست داشته باشید، همه مشکلات و چالشها به صورت جادویی حل و فصل میشود. متأسفانه، این امر با حقیقت فاصله زیادی دارد. عشق، هر قدر که عمیق باشد، همه مشکلات ما را بدون حل و فصل اختلافات منفیمان، حل نمیکند.
اجتناب از درگیری به نام عشق، فقط منجر به دلسردی و دلخوری پنهان میشود. این مسئله به معنای نبود مشکلات نیست بلکه به معنی توانایی در حل مشکلات به شکلی مؤثر و محترمانه است.
عشق نباید باعث بشود که افراد صدایشان را خاموش کنند یا به احساساتشان اعتبار ندهند. عشق یعنی فضایی ایجاد شود که در آن هر دو طرف رابطه بتوانند خودشان را آزادانه و بدون ترس از قضاوت شدن بیان کنند.
3. ناسازگاری میتواند به جدایی منجر شود، جدایی میتواند آغاز رشد باشد
واقعیت است که عشق و سازگاری دو چیز متفاوت هستند. وقتی در اوج اشتیاق هستیم، ممکن است تمایز مهم بین این دو وضعیت را نبینیم. اما وقتی نخستین جرقههای شور بین افراد شروع به خاموش شدن میکنند، ترکها معلوم میشوند. گاهی ما آنقدر به عشق پرشورمان اعتماد میکنیم که گفتوگوهای ضروری درباره ارزشهای مشترک، احترام متقابل و اهداف مشترک را فراموش میکنیم.
درنتیجه، فقدان سازگاری میتواند در رابطه ما شکاف ایجاد کند و منجر به شکسته شدن قلب و جدایی شود. در این نقاط سخت است که متوجه میشویم فقدان سازگاری باعث از دست رفتن عشق میشود. بهرحال، این امر میتواند آغاز رشد فردی نیز باشد.
4. سازگاری ایستا نیست
یک سوء تفاهم رایج دیگر آن است که سازگاری مفهومی ثابت است. مثلاً شما یا سازگاری دارید یا ندارید. اما حقیقت آن است که سازگاری یک مفهوم پویا است. سازگاری ما با رشد و تغییرات فردیمان، تغییر میکند.
همه ما مدام در حال تغییر کردن هستیم، دیدگاههایمان عوض میشود، چیزهای تازه یاد میگیریم و ارزشهایمان تغییر میکند. معنایش این است که فردی که قبلاً با هم سازگار به نظر میرسیدید، ممکن است امروز یا فردا با شما سازگار نباشد.
تشخیص این موضوع میتواند ناراحتکننده باشد. معنایش این است که حفظ یک رابطه سالم به تلاش دائمی برای درک، پذیرش و رشد نیاز دارد.
اصلاً اینطور نیست که فکر کنید امروز یک شریک عاطفی سازگار با خودتان را پیدا کردهاید و حالا میتوانید با خیال راحت به صندلیتان تکیه بدهید و زندگی کنید. شما نیاز دارید که خودتان را مدام سازگار کنید زیرا تغییر در گذر سالیان اجتنابناپذیر است.
5. سازگاری به معنای موافقت درباره همه چیز نیست
سازگاری معنایش این نیست که همیشه با هم موافق باشید. سازگاری یعنی چگونه تفاوتهایتان را حل و فصل میکنید یا چگونه وجود این تفاوتها را انکار میکنید. شما و شریک عاطفیتان ممکن است سرگرمیهای متفاوتی داشته باشید، ترجیحات متفاوتی داشته باشید یا حتی دیدگاههای متضادی داشته باشید.
آنچه اهمیت دارد، احترامی است که در طی این اختلافها به هم میگذارند، اشتیاقی است که برای درک دیدگاهها هم دارند و یافتن زمینههای مشترک در میان این تفاوتهاست.
اگر مدام درباره مسائل کوچک با هم بحث میکنید یا احساس میکنید در هنگام بیان دیدگاهیتان شنیده نمیشوید، ممکن است مشکل ناسازگاری داشته باشید. تفاوتهای شما نیست که مشکل ایجاد کرده است، چگونگی مدیریت این مشکلات است، مشکلساز شده است.
سازگاری به معنای یکشکل بودن نیست. به معنای یگانگی در عینِ تنوع است – هارمونیای است که تفاوتها را میپذیرد و به خاطر همین تفاوتها قویتر میشود.
6. سازگاری فراتر از عشق است
سازگاری صرفاً محدود به روابط عاشقانه نیست. سازگاری یک مولفه ضروری است که در همه روابط – از دوستی تا همکاری و رابطه با اعضای خانواده – ضرورت دارد. ممکن است که دوستانتان را خیلی دوست داشته باشید اما با هم ارزشهای مشترک نداشته باشید یا به مرزهای هم احترام نگذارید، این دوستی میتواند مشکلدار شود. به طور مشابه، در زمینههای حرفهای، احترام متقابل و اهداف مشترک، برای برخورداری از روابط سالم کاری ضروری است.
فهم این نکته میتواند به ما کمک کند تا پیوندهای قویتری در سراسر زندگیمان بسازیم. سازگاری صرفاً درباره عاشق بودن نیست، بلکه به معنای سهیم شدن در ارزشهای یکدیگر، احترام متقابل و اهداف مشترک در رابطه است.
7. سازگاری یک گفتوگوی ادامهدار است
سازگاری چیزی نیست که یکبار بر سر آن توافق کند و تمام شود. سازگاری نیازمند گفتوگوی مداوم است که با رشد و تغییر شما و شریک عاطفیتان رشد میکند و تغییر مییابد.
سازگاری یعنی مدام همدیگر را چک کنید – تغییرات رویاها، آرزوها و ترسهای شریک عاطفیتان را درک کنید. سازگاری یعنی با هم رشد کردن و در عین حال به هم فرصت دادن برای رشد فردی.
8. سازگاری یعنی تعادل داشتن
درنهایت، سازگاری یعنی یافتن یک نقطه تعادل – تعادل بین شباهتها و تفاوتها، بین استقلال و ارتباط متقابل، بین رشد فردی و رشد کردن با همدیگر.
وقتی حس میکنید که عاشق هستید، ممکن است خودتان را گم کنید یا تغییر دهید تا به اندازه جهان شریک عاطفیتان شوید. اما سازگاری حقیقی، آن است که هر چند در زمینه یک سفر مشترک رخ میدهد، به تفاوتهای فردی نیز احترام میگذارد.
اگر در پذیرش فردیتتان مشکل دارد یا احساس میکنید که نیاز برای سازگاری به شما احساس فروپاشی داده میدهد، وقتش رسیده که ارزیابی کنید. سازگاری حقیقی به معنای رشد فردی و رشد در کنار یکدیگر به صورت توأمان است.