زندگی پربار می‌خواهید؟ این ۹ عادت روزمره را ترک کنید

اگر آماده‌اید که زندگی پربارتری داشته باشید، باید ۹ عادت روزانه را رها کنید.

شناسه خبر: ۴۳۴۷۵۷
زندگی پربار می‌خواهید؟ این 9 عادت روزمره را ترک کنید

راهنماتو - زندگی با هدف و معنا تنها به اعمال بزرگ و آرمان‌های بلند مربوط نیست؛ بلکه به عادات کوچک و روزانه‌ای که به آن‌ها عادت کرده‌ایم نیز بستگی دارد.

به گزارش راهنماتو، درواقع این کارهای کوچک هستند که می‌توانند ما را بسازند یا باعث شکست‌مان شوند. برخی عادات می‌توانند به طور ناخودآگاه معنای زندگی‌مان را از بین ببرند.

 اگر آماده‌اید که زندگی پربارتری داشته باشید، باید ۹ عادت روزانه را رها کنید. ما در این مقاله از راهنماتو فهرستی از عادت‌هایی را جمع کرده‌ایم که اغلب نادیده گرفته می‌شوند، اما تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی‌مان دارند. اگر به دنبال هدف و معنای بیش‌تر در زندگی هستید، این 9 عادت را ترک کنید.

1. در حالت خودکار زندگی زندگی نکنید

 بسیاری از ما زندگی‌مان را در حالت خودکار می‌گذرانیم. بیدار می‌شویم، می‌رویم سر کار، برمی‌گردیم، تلویزیون می‌بینیم، می‌خوابیم، و دوباره همین روند تکرار می‌شود. آیا این برنامه برای شما آشنا نیست؟ یکی از عادت‌های اصلی که باید شکسته شود تا یک زندگی پر از هدف و معنا داشته باشید، زندگی در حالت خلبان خودکار است.

 زندگی در حالت خودکار به این معناست که ما فقط در حال انجام کارها هستیم بدون اینکه واقعاً از زندگی لذت ببریم. ما به شکلی کامل در لحظه حال حضور نداریم، به اعمال‌مان توجه نمی‌کنیم و قطعا زندگی هدفمند نداریم. ذهن‌آگاهی یعنی کاملاً درگیر هر چیزی که در حال انجامش هستید، باشید. یعنی آگاه بودن از افکار، احساسات و محیط اطرافتان. یعنی زندگی با نیت و هدف. همانطور که روان‌شناس معروف کارل راجرز گفته است: «زندگی خوب یک فرایند است، نه یک حالت از بودن. زندگی خوب مسیر است نه مقصد.» پس کنترل زندگی‌تان را به دست بگیرید، از حالت خودکار خارج شوید و جهت‌گیری خود را به طور آگاهانه انتخاب کنید.

2. غافل شدن از مراقبت از خود

گاهی فکر می‌کنیم که وقت گذاشتن برای مراقبت از خود یک حرکت تجملی است که نمی‌توانیم آن را تحمل کنم. اما باید بدانید که غفلت از مراقبت از خود یکی از سریع‌ترین راه‌ها برای تخلیه زندگی از معنا و هدف است.

یک روز می‌رسد که خودتان را خسته، تهی و دور از سبک زندگی آگاهانه‌ای که در ذهن داشتید می‌یابید. آن زمان است که تازه می‌فهمید مراقبت از خود نه یک تجمل، بلکه یک ضرورت است. به خودتان فرصت استراحت، تجدید انرژی و انجام کارهایی که دوست دارید را بدهید.  نه تنها زیاده‌روی نیست، بلکه برای داشتن زندگی پر از هدف ضروری است. یادتان باشد، نمی‌توانیم از فنجان خالی به دیگران آب بدهیم. تنها با مراقبت از خود می‌توانیم زندگی پر از معنا داشته باشیم و به شکلی هدفمند به دنیا خدمت کنیم.

3. چسبیدن به یک منِ بزرگ

 منِ بزرگ می‌تواند به طور جدی مسیر ما را برای زندگی معنا‌دار و هدفمند مختل کند. وقتی منِ  بزرگی دارید، بیشتر به خودتان و کمتر به دیگران فکر می‌کنید. دلسوزی‌تان کم می‌شود، درک‌تان از موقعیت دیگران کم می‌شود و نسبت به رشد کردن کم‌تر گشوده و باز هستید.

 نباید بگذارید که من بزرگ‌تان زندگی‌تان را کنترل کند، زیرا کنترل شدن توسط منِ بزرگ‌تان زندگی تان را مختل می‌کند. اگر به منِ بزرگ‌تان اجازه بدهید که شما را کنترل کند، هم به روابط و هم به شادی‌ عمومی‌تان لطمه می‌زنید.

کم کردن از بزرگی من، به معنای تحقیر و خوار کردن خودمان یا پایین آوردن ارزش‌مان نیست. بلکه یعنی تشخیص بدهیم که ما بخشی از چیزی بزرگ‌تر از خودمان هستیم. یعنی فروتن باشیم و درک کنیم که هر شخصی می‌تواند چیزی ارزشمند به این جهان عرضه کند.

۴. بیش‌تعهدی و تعیین نکردن مرز

در جهانی که پرمشغله بودن اغلب مساوی با مهم بودن است، تعیین مرزها و «نه» گفتن می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. مغز ما تمایل دارد که میزان توانمندی‌مان در انجام کاری در یک محدوده زمانی مشخص را بیش‌تر تخمین بزند. این سوگیری شناختی، که به نام مغلطه برنامه‌ریزی معروف است، اغلب به بیش‌تعهدی ما منجر می‌شود.

اما اگر مدام دچار بیش‌تعهدی شویم، آنقدر خودمان را برای انجام چندین مسئولیت کش می‌آوریم که نازک می‌شویم. دیگر انرژی نداریم که صرف فعالیت‌های معنادار زندگی‌مان کنیم. بنابراین مرز گذاشتن در زندگی بسیار مهم است.

5. اجتناب کردن از احساس ناراحتی

شاید این مورد به نظرتان خلاف غریزه باشد. هر چه باشد، چه کسی ممکن است از ناراحتی لذت ببرد؟ اجتناب از احساس ناراحتی و مدام به دنبال آرامش بودن، حقیقتاً مانع از رشد می‌شود و ما را از رسیدن به یک زندگی معنادار دور می‌کند.

احساس ناراحتی ناشی از مواجهه با چالش‌ها یا خروج از ناحیه امن است. در همین نقاط است که رشد رخ می‌دهد، چیزهای تازه یاد می‌گیریم و حقیقتاً زندگی را تجربه می‌کنیم.

معنایش این است که باید سفر زندگی را، با همه بالا و پایین‌هایش بپذیریم. یعنی درک کنیم که ایرادی ندارد گاهی در سختی باشیم، زیرا در سختی است که رشد اتفاق میفتد.

۶. زندگی در گذشته یا آینده

یکی از عادت‌هایی که می‌تواند معنا و هدف زندگی را از ما بگیرد، زندگی در گذشته و آینده است. چه به یادآوردنِ مداوم گذشته باشد و چه برنامه‌ریزی مداوم برای آینده، هر دو معنا و هدف را از ما می‌گیرند. گیر کردن در چنین ذهنیتی ما را از تجربه کامل زمان حال و ستایش لحظه‌ای که هم‌اکنون در پیش روی ما قرار دارد، باز می‌دارد.

گذشته درس‌های ارزشمندی برای آموختن به ما دارد و برنامه‌ریزی برای آینده نیز ضروری است اما فراموش نباید زیستن در حال را نیز فراموش کرد. لحظه حال جایی است که زندگی در آن رخ می‌دهد. لحظه حال جایی است که ما قدرت عمل کردن و تغییر ایجاد کردن داریم. بنابراین یاد بگیرید که لحظه حال را با آغوش باز بپذیرید تا گام‌هایی به سمت زندگی معنادارتر و هدفمندتر بردارید.

7. مقایسه دائمی زندگی خود با دیگران

در عصر رسانه‌های اجتماعی خیلی راحت می‌توان در دام مقایسه زندگی خود با دیگران افتاد. ما ریلزهای جذاب دیگران را می‌بینیم و احساس می‌کنیم که از آن‌ها عقب افتاده‌ایم.

اما حقیقت آن است که زندگی مسابقه نیست. سفر هر کسی در این زندگی منحصربه‌فرد است و معنایش این است که نباید در هیچ مقطعی خودتان را با دیگران مقایسه کنید، صرفاً می‌توانید خودتان را با دیروز خوتان مقایسه کنید.

مقایسه می‌تواند احساس ناکافی بودن و نارضایتی ایجاد کند. مقایسه تمرکز ما را از روی پیشرفت خودمان بر می‌دارد و روی پیشرفت دیگری می‌گذارد.

8. نادیده گرفتن شور و اشتیاق خود

اشتیاق نیروی پیش‌برنده ماست. اشتیاق به ما حس هدفمندی می‌دهد و به معنای زندگی ما اضافه می‌کند. اما ما اغلب اشتیاق را کنار می‌زنیم و با آن‌ به مثابه یک سرگرمی ساده یا کاری برای گذر زمان نگاه نمی‌کنیم.

اما اگر فضای بیش‌تری برای اشتیاق‌های زندگی‌مان باز کنیم چه؟ اگر حقیقتاً کارهایی را دنبال کنیم که به ما احساس زنده بودن می‌دهند چه؟ وقتی عوامل ایجاد‌کننده شور و اشتیاق را از زندگی حذف می‌کنیم، درواقع بخش‌هایی از خودمان را نادیده می‌گیریم.

ما داریم خودمان از حس لذت و رضایتی که از انجام فعالیت‌هایی که عاشق‌شان هستیم به ما دست می‌دهد، محروم می‌کنیم.

نظرات
پربازدیدترین خبرها