بهترین غزل‌های حافظ؛ که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق!

غزلی از حافظ با مضمون دوستی، رفاقت، گذر عمر، و بی‌وفایی دنیا که در پی کشف حقیقتی ناب، مقام امن و رفیق شفیق را کیمیای سعادت می‌داند.

شناسه خبر: ۴۴۳۹۷۴
بهترین غزل‌های حافظ؛ که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق!

راهنماتو- در این غزل فاخر، حافظ با نگاهی عمیق به بی‌اعتباری جهان و ناپایداری زمانه، رفاقت را به‌مثابه کیمیا معرفی می‌کند؛ گوهری که اگر بیابی‌اش، گویی همه هستی را یافته‌ای. شاعر ما را به مأمن آرامش، بهره‌مندی از وقت و پرهیز از قاطعان طریق فرا می‌خواند.

به گزارش راهنماتو، حافظ در این غزل، پرده از حقایقی برمی‌دارد که گویی در خلال سال‌ها جست‌وجو و تجربه به آن‌ها دست یافته است. او با چیره‌دستی خاص خود، از رفاقت به‌عنوان کیمیای سعادت یاد می‌کند و با زبانی سرشار از استعاره، رمز و رازهایی از عشق، توبه، خیال و حقیقت را می‌گشاید. دعوتی صادقانه برای درک عمق دوستی، تأمل در بی‌اعتباری دنیا، و یافتن مأمنی امن در طوفان زندگی. شعری که نه‌تنها شنیدنش، بلکه اندیشیدن به آن، ذهن را به سفری درونی می‌برد.

مقام امن و می بی‌غش و رفیق شفیق

گرت مدام میسر شود زهی توفیق

***

جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است

هزار بار من این نکته کرده‌ام تحقیق

***

دریغ و درد که تا این زمان ندانستم

که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق

***

به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت

که در کمینگه عمرند قاطعان طریق

***

بیا که توبه ز لعل نگار و خنده جام

حکایتیست که عقلش نمی‌کند تصدیق

***

اگر چه موی میانت به چون منی نرسد

خوش است خاطرم از فکر این خیال دقیق

***

حلاوتی که تو را در چه زنخدان است

به کنه آن نرسد صد هزار فکر عمیق

***

اگر به رنگ عقیقی شد اشک من چه عجب

که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقیق

***

به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام

ببین که تا به چه حدم همی‌کند تحمیق

نظرات
پربازدیدترین خبرها