آیا ما تنها نشانه‌های حیات در این عالم هستیم؟

به نظر می‌رسد که اعتقاد به وجود حیات‌ بیگانه در جهان پررنگ‌تر از اعتقاد به تنهایی ما در فضای کیهان است. اما آیا امکان دارد که ما تنها موجودات در کیهان باشیم؟

شناسه خبر: ۴۳۶۲۳۰
آیا ما تنها نشانه‌های حیات در این عالم هستیم؟

راهنماتو - از دیرباز، تصور وجود موجودات فرازمینی ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. علاقه‌مندان حوزه علمی‌تخیلی، تنها کسانی نیستند که درباره حیات در کیهان می‌اندیشند. بیشتر مردم هم باور دارند که ما نمی‌توانیم تنها باشیم.

به گزارش راهنماتو، پروفسور دیوید کیپینگ از دانشگاه کلمبیا می‌گوید اغلب وقتی درباره‌ نجوم و امکان حیات در جهان صحبت می‌شود، مردم تقریباً همیشه می‌گویند: «مگر می‌شود فقط ما باشیم؟» و واقعاً هم چرا نباید چنین فکری کنند؟ میلیاردها کهکشان، هرکدام با ستارگان و سیاره‌های بی‌شمار، این احتمال را که فقط در این نقطه‌ کوچک آبی‌رنگ حیات شکل گرفته باشد، بسیار ضعیف جلوه می‌دهد.

در سال‌های اخیر، بسیاری از دانشمندان و رسانه‌ها این ایده را تقویت کرده‌اند که مسئله دیگر «اگر» نیست، بلکه این است که «چه زمانی» و «چگونه» با موجودات بیگانه ملاقات خواهیم کرد.  گویی فقط به زمان بیش‌تری نیاز داریم تا پرده از راز همسایگان کیهانی‌مان برداریم.

اما اگر در تمام این گمانه‌زنی‌ها، حقیقتی تلخ پنهان باشد چه؟ اگر در واقع، هیچ حیات دیگری وجود نداشته باشد و ما تنها باشیم چه؟

آیا باور به وجود بیگانگان فقط یک امید واهی است؟

از نظر منطقی، این باور که کیهان مملو از حیات است، جذاب به نظر می‌رسد. اصل کوپرنیکی به ما می‌گوید که زمین جایگاه ویژه‌ای در جهان ندارد، و اصل میانگی هم ما را به این نتیجه می‌رساند که شرایط ما احتمالاً منحصر‌به‌فرد نیست. اما این‌ها فقط فرضیات هستند. حقیقت این است که هیچ مدرک قطعی برای وجود حیات بیگانه نداریم.

با وجود کشف هزاران سیاره‌ فراخورشیدی و نشانه‌هایی از آب در قمرهایی مانند اروپا و انسلادوس، هنوز هیچ اثری از زندگی – حتی در ساده‌ترین شکل آن – پیدا نشده است. زمین پر از موجوداتی است که در شرایط سخت مانند دهانه‌های آتشفشانی یا محیط‌های رادیواکتیو زنده می‌مانند، اما این ثابت نمی‌کند که چنین حیاتی باید در جاهای دیگر هم وجود داشته باشد. شاید فرایند پیدایش حیات (بی‌جان‌زایی) آن‌قدر غیرممکن باشد که زمین تنها استثنای خوش‌شانس کیهان باشد.

اگر واقعاً تنها باشیم، چه معنایی دارد؟

برخی دانشمندان معتقدند که اگر تمدن‌های بیگانه وجود داشته باشند، احتمالاً در چرخه‌ای بی‌رحمانه از ظهور و نابودی گرفتارند—چنان کوتاه‌مدت که هرگز فرصت پیدا نمی‌کنند سیگنالی به جهان بفرستند. کیهان به طرز غیرقابل تصوری وسیع است، و شاید تمدن‌ها آن‌قدر از هم دورند که حتی اگر وجود داشته باشند، هیچ‌گاه از حضور یکدیگر مطلع نشوند.

این سکوت کیهانی ما را به یک حقیقت تلخ می‌رساند: اگر در واقعیت، هیچ نشانه‌ای از حیات بیگانه پیدا نشود، یعنی ما تنها صدای آگاه این جهان عظیم هستیم. این کشف می‌تواند از یک سو، احساس یگانگی و اهمیت به ما بدهد—اینکه ما تنها نقطه‌ روشن آگاهی در تاریکی بی‌پایان کیهانیم. اما از سوی دیگر، این آگاهی می‌تواند ترسناک باشد. آیا ما تنها بازماندگان خوشبخت یک کیهان خالی هستیم؟

فلسفه‌ تنهایی کیهانی

این احساس تنهایی، پیشینه‌ای فلسفی دارد. نیچه با اعلام «مرگ خدا»، انسان را در جهانی بدون معنا و مرکزیت رها کرد. کامو این تنهایی را با مفهوم «پوچی»  توضیح داد—اینکه ما در جستجوی معنا هستیم، اما کیهان در مقابل ما خاموش است. کارل ساگان در «نقطه‌ آبی کم‌رنگ» از این تنهایی نوشت: «زمین، تنها ذره‌ای ناچیز در تاریکی بی‌کران کیهان است.»

شاید در نهایت، مهم نیست که پاسخ این معما چه باشد—چه تنها باشیم، چه تنها نباشیم، هر دو حالت به‌نوعی وحشتناک‌اند. اگر تنها باشیم، باید بپذیریم که تمام تاریخ، هنر و آگاهی بشر در این نقطه‌ کوچک خلاصه شده است و اگر تنها نباشیم، باید با این واقعیت روبه‌رو شویم که چه چیزهایی در آن فضای بی‌انتها انتظار ما را می‌کشند.

پاسخ قطعی را نمی‌دانیم، اما شاید همین ندانستن، جذاب‌ترین بخش ماجرا باشد.

نظرات
پربازدیدترین خبرها