حوالی ساعت ۱۱ در استادیوم کاظمی، سکوت خاص پیش از آغاز یک روز مهم. کم کم بازیکنان با خودروی شخصی از راه میرسند و وارد لباسکنی میشوند. امروز کلید کار به فرد جدیدی تحویل داده میشود، فردی از میان تیم. یک چهره تاریخی که با همان لحن گرم و صمیمانه، به دیدار بازیکنان میرود. بعد از دستیاری علی دایی، برانکو ایوانکوویچ، گابریل کالدرون، یحیی گلمحمدی، اوسمار ویهرا و کارلوس گاریدو، آقا کریم به مرد شماره یک تبدیل شده و همه چشمها، اول از همه به اوست؛ بنابراین حتی اگر دوست نداشته باشد، نگاهها به او تغییر میکند و همه به چشم «سرمربی» باقری را میبینند؛ کسی که (فعلا) تصمیمگیر اول و آخر خواهد بود. دقایقی بعد رضا درویش و هیئت همراه هم هم میآیند. معارفه است و زمان صحبتهای جدید.
*یک میهمان ویژه هم در راه است، رییس سابق- خوان کارلوس گاریدو. او با پالتوی مشکی و لبخندی روی صورت وارد رختکن میشود و شاگردانش را در آغوش میگیرد، یکی دو ثانیه با چند جمله کوتاه. اما یکی از شاگردانش، جایگاهی ویژه در آغوشش دارد، احتمالا نامش را حدس میزنید: وحید امیری. امیری بازیکن ثابت تیم گاریدو بود و تا زمانی که دچار مصدومیت شد، جایگاهش را از دست نداد. او وحید را رهبر داخل زمین میدانست و تلاش، رفتار و عملکردش را میستود؛ بنابراین قابل پیشبینی بود که زمان بیشتری را برای خداحافظی با موردعلاقهترین فوتبالیست خود در ایران سپری کند و بعد از حدود سی ثانیه، این وداع را به پایان برساند.
فضا احساساتی است، البته کمی. مدیر تیم پرسپولیس از تلاشهای گاریدو تمجید میکند و سپس از گاریدو میخواهد چیزی بگوید، اما گاریدو ناراحتتر از آن است که حرفی بزند. او ناگهان زیر گریه میزند. مرد گنده، چند بازیکن را منقلب میکند و اشک دو سه نفر را در میآورد… لحظاتی پس از این شوک احساسی او با لبخندی تلخ رختکن پرسپولیس را ترک میکند تا به باشگاه برود و سپس به پرواز بعد از ظهر برسد. بیرون رختکن، رییس جدید در انتظار است. با بدرقه گاریدو نوبت به آقا کریم میرسد. این اولین نطق باقری سرمربی است: تمرکز کنید، اینجا پرسپولیس است.
سیدجلال در میان بازیکنان نشسته است و گوش میکند. او دومین چهره پرسابقه تیم بعد از آقا کریم است و حالا نفر دوم تیم. تیمی که با یک تشویق جانانه احساسات را پشت سر میگذارد و آماده تمرین میشود.
*خورشید به زمین کاظمی میتابد. چمن سبز در انتظار پایان جلسه معارفه است. ساعت به بعد از ظهر نزدیک میشود. کریم باقری تیمش را به بالا هدایت میکند.
ادریس سیسی بدنساز گاریدو تیم را تحویل میگیرد. همه چیز به فرمت قبل از گاریدو بازگشته، شبیه به آخرین تمرین پرسپولیس برای دیدار با مس رفسنجان در روز آخر فصل پیش. از آن روز باقری، سیدجلال و خانبان در تیم هستند.
راندو، همان آقای وسط برای تقویت حفظ توپ. اما تغییر اصلی در بازی درون تیمی است. برخلاف گاریدو که حدود شش ماه پرسپولیس را به فوتبال ۷ نفره در نصف زمین عادت داده بود، کریم باقری مدل پرسپولیس را به گذشته تغییر میدهد. سه تیم در یک نیمه. یک تیم بیرون مینشیند و به جای تیم بازنده به میدان میرود. تیمی که بیرون نشسته تمرینات هوازی را انجام میدهد. بازیکنان پرسپولیس اعتقاد داشتند بازی درون تیمی ۷ نفره، هماهنگی آنها را تحت تاثیر منفی قرار داده بود و آنها در بازی ۹یا۱۱ نفره آمادهتر میشوند، اما گاریدو چنین اعتقادی نداشت.
فریادهای کریم باقری به گوش میرسد. کمی هم تشویق در کار است. فرشاد احمدزاده با گلزنی آمادگی خود را نشان میدهد، علی علیپور تلاش زیادی میکند و سایرین هم سهم خود را دارند، اما شاید هیچکس به اندازه یاسین سلمانی پرانگیزه نیست. حتی علیرضا بابایی مهاجم جوانی که فکر میکند ممکن است نوبت به او هم برسد. بازیکنان همدیگر را تشویق میکنند و تمرین با شور و حرارت ادامه پیدا میکند.
ساعتی بعد تمرین به پایان رسیده. پرسپولیس هم برگ تازه تاریخ خود را ورق زده و یک صفحه سفید را برای نوشتن آماده کرده.
آنها که قرار است روی این صفحه اثر خود را بگذارند، با بدنهای عرق کرده به رختکن میروند. کریم باقری به ماموریت خود میاندیشد، به این شش امتیاز حیاتی.
درویش هم البته دغدغه خود را دارد: چه کسی را باید به عنوان سرمربی انتخاب کند؟