روزهای گرم تابستان، زمان برداشت برگ گیاه حناست و در کوچه مازاریهای یزد حسابی برو و بیا به پا میشود. کوچه مازاریهای یزد سرتاسر پر از کارگاههای حناسابی است. قدمت این کوچه و این کارگاهها هم به ۷ قرن پیش میرسد. در کنار کارگاههای حناسابی، کارگاههای آسیاب ادویهجات دیگر هم شکل گرفته. عطر و بوی این کوچه موجب شده است تا گردشگران زیادی راهی کوچه مازاریها شوند و از دیدن راه و رسم آسیاب برگ حنا و انواع و اقسام ادویهجات لذت ببرند. کوچه مازاریها به نخستین گذرگاه فرهنگ و هنر ایران هم معروف است.
حرفه ۷۰۰ ساله یزدیها
کوچه مازاریهای یزد سنگفرش شده و در دو طرف کوچه کارگاههای حناسابی است. چندتایی هم کارگاه آسیاب ادویهجات دیگر مثل دارچین، زردچوبه و فلفل و ... جاخوش کردهاند. همین چند کارگاه کافی است تا این کوچه معطرترین کوچه یزد باشد. «مهدی مسیح» یکی از قدیمیهای این کوچه است. پدرش «محمد مسیح» و پدربزرگش «رجبعلی مسیح» در همین کارگاه حناسابی میکردند. او به همشهری میگوید: «چند سالی است پدرم آلزایمر گرفته و خانهنشین شده.
او برایمان تعریف میکرد که ماز در زبان یزدی به معنای چرخ است. حرکت و چرخیدن سنگ آسیاب برای سابیدن حنا را مازار میگفتند و به همین دلیل شغل حناسابی، مازاری نام گرفته و به این محدوده میگویند کوچه مازاریها.»
در کتابها مازاری به عطار و داروفروش هم گفته میشود اما مازاری برای یزدیها فقط به معنای حناسابی است. مسیح درباره قدمت این شغل در یزد میگوید: «تا جایی که من میدانم خاندان من بیش از صد سال است که در این شغل بودهاند. اما قدمت مازاری در یزد به ۷۰۰ سال میرسد. الان هم فقط ۳ کارگاه ادویهسابی در کوچه مازاری هست و مابقی کارگاهها همچنان به حناسابی مشغولند.»
۵۰ سال چرخش سنگ
داخل هر کارگاه حناسابی کوچه مازاریهای یزد را گرد و غباری سبز رنگ پوشانده. سنگ مازاری هم آرام و آهسته در وسط کارگاه میچرخد. چرخش سنگ آسیاب روی یک سکوی بزرگ، برگهای سبز حنا را میسابد. اطراف سنگ مازاری هم اتاقهایی است که از زمین تا سقف پر از گونی است. برخی گونیها پر از برگ حنا، برخی دیگر حنای سابیده شده. در اتاقی دیگر چند نفر روی زمین نشستهاند و کیسههای بزرگ و کوچک برای ارسال حناهای سابیده شده را میدوزند. یزدیها دوزندگان کیسههای حنا را خلیفه میگویند. دوختن دهانه کیسهها و مهر کردن نام و نشان مازاری روی آنها، کار پیشکسوتهای کارگاه است.
مسیح درباره سنگهای مازاری میگوید که از پدرش شنیده که سنگ مازاری را از مهریز یزد میآوردند. همان جا سنگ را گرد و یک چوب از سوراخ وسطش رد میکردند و تا یزد که حدود ۶۰ کیلومتر باشد سنگ را هول میدادند. سنگها تا۵۰ سال در کارگاههای مازاری میچرخیدند و بعد که صاف و کوچک میشدند، به گچسابیها سپرده میشدند.
در کارگاه مازاری چه میگذرد؟
برگ حنا حدود ۴ ساعت زیر سنگ میچرخد تا سابیده شود. بعد از ۳ ساعت چرخش سنگ، ۲ حلب ۱۱ کیلویی تخمه آفتابگردان یا کرچک به برگ سبز حنا اضافه میشود. چربی باعث میشود حنا خوشرنگتر شود و اثر درمانی بیشتری هم داشته باشد. بعد از آن ۲۰ دقیقه در دستگاه الک ریخته میشود. هر ۵۰۰ کیلوگرم حنای سابیده شده حدود ۱۵۰ کیلوگرم ناخالصی و نخاله دارد. ناخالصیها دوباره سابیده و الک میشود. این بار ناخالصیها سنگ و چوب است که جدا میشود. سنگهای آسیاب بین ۶ تا ۱۰ تن وزن دارند. سهم هر سنگ در هر نوبت ۲۰۰ کیلوگرم برگ حناست.
در روزگار قدیم شترهای چشم بسته سنگ آسیاب را میچرخاندند و حالا سنگ آسیاب کارگاه به وسیله موتور میچرخد. مسیح بیشتر برایمان توضیح میدهد و میگوید: «پدرم میگفت از ۷۰ سال پیش موتور به کارگاهها آمد و دیگر خبری از گردش سنگ آسیاب با شتر نبود. شتر را از روستاهای اطراف یزد به کارگاه میآوردند.»
هر سنگ مازاری را یک شتر چشم بسته به مدت ۴ ساعت میچرخاند و بعد شتر تازه نفس جایش را میگرفت. معمولا ۳ شتر برای یک سنگ آسیاب در طول شبانهروز لازم بود. این کار شبانهروزی ادامه داشت تا برگهای حنا زیر سنگ، آسیاب شود. مازاریهای دو سنگه، ۶ شتر داشتند و هر چه تعداد سنگها بیشتر میشد تعداد شترها نیز باید بیشتر میشد.
تا قبل از اینکه کوچه مازاریهای یزد در خیابان آیتالله کاشانی، روبه روی مسجد اتابک پاتوق کارگاههای حناسابی بشود، یکی دو کارگاه مازاری اطراف میدان امیر چخماق بود؛ صحبت از روزگاری است که تاجرانی که از جاده ابریشم و ادویه میگذشتند و به یزد میرسیدند، از مازاریهای میدان امیرچخماق یزد پودر سبز حنا را میخریدند. اوایل دوره پهلوی، شهرداری، مازاریها را به خاطر بوی بد مدفوع اسب و شتر به این کوچه منتقل کرد. فقط یکیدوتا از مازاریها هنوز دور و بر میرچخماق سنگشان را روی برگهای حنا میچرخانند.
حنای درجه یک دلگان
حنا در مناطق گرم و خشک رشد میکند و با رطوبت و نور میانهای ندارد و رنگ و کیفیتش از بین میرود. برای همین هم کارگاههای مازاری طوری ساخته شدهاند که نور اندکی از دریچه سقف وارد میشود. برگ حنا از جیرفت در استان کرمان و دلگان در استان سیستان و بلوچستان هم راهی کوچه مازاریهای یزد میشود تا بعد از آسیاب شدن در بازار عرضه شود. برگ حنا هم با توجه به نوع آب و هوا و کیفیت زمین کشاورزی متفاوت است. مازاریها خوب میدانند حنای دلگان حنای درجه یک است و حنای جیرفت درجه دو.
مهدی مسیح میگوید: «قدیمیها دیگر حرفهای شدهاند و با یک نگاه به برگ حنا متوجه میشوند درجه یک است یا درجه دو.» برگ حنا در سال ۳ بار درو میشود. اول تابستان و آخر مرداد که به حنای گرم معروف است و آخر آبان که به حنای قوس معروف است. برگ حنا در تولید رنگهای آرایشی و صنعتی و همچنین مصارف دارویی و عطرسازی استفاده میشود.
مهدی مسیح میگوید: «حنای بستهبندی شده راهی بازارهای کشور میشود. بخشی هم به عراق، روسیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس صادر میشود.»
سفر حنا
گیاه حنا برای اینکه حنا شود یک سفر طولانی را پشتِ سر میگذارد. گیاه حنا در ایران بیشتر در جنوب شرقی کشور کاشته میشود؛ از بم و جیرفت و ایرانشهر تا دلگان و نزدیکیهای بندرعباس و اطراف دریاچه جازموریان. ریشه حنا شاید ۴۰، ۵۰ سال روی زمین بماند. در مناطق گرمسیرتر سالی سه بار و در مناطق سردسیر سالی دو بار از یک سانتیمتری زمین درو میکنند. حنای درو شده را به شکل خاصی کنار مزرعه میگذارند تا خشک شوند و با یک شیوه مخصوص میکوبند تا برگها تا از ساقه جدا شود ولی پودر نشود. در این مرحله شاید برگها کمی بشکنند. در نهایت برگهای حنا را غربال میکنند و برای آسیاب می فرستند.
معمولا هر سنگ یا هر دوسنگ آسیاب، یک نفر کارگر میخواهد. حنا در بستههای نیمکیلویی، ۷۵۰ گرمی و یک کیلویی بستهبندی میشود. هر کارگر در ۸ ساعت بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ کیسه حنا را میتواند وزنکند، بدوزد و مهر بزند.
گذر فرهنگ و هنر با عطر ادویه و حنا
۴ سال پیش بود که میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی یزد با همراهی شهرداری، کوچهمازاریها را به عنوان گذر فرهنگ و هنر نامگذاری کردند. گذری که نام نخستین گذر فرهنگ و هنر کشور را به خود گرفت. مهدی مسیح میگوید: «با سنگفرش شدن این کوچه و آراستگی بیشتر آن گردشگران هم با کوچه مازاریها آشنا شدند. حالا هم جایی برای نشستن و یک استکان چای خوردن هست و هم با خیال راحت به کارگاهها میآیند. دیدن حناسابی برای گردشگران به ویژه خارجیها جالب است. مدام عکس و فیلم میگیرند. دیدن ادویه سابی برای گردشگران خارجی خیلی جذاب است. چند بار پیش آمده که خودشان خواستند تا ادویه آسیاب شده را بسته بندی کنند و با خود ببرند.»
این گذر حدود سال ۱۳۱۵ یک زمین بایر بود و بعد به همت والیان آن دوره به ۲۰ کارگاه یک شکل و گذر مازاریها تبدیلشد. با وجودی که ۱۲ حالا کارگاه مازاری یزد مانند روزگار گذشته پر رونق نیست و هجوم رنگهای شیمیایی سبب شده تا حنای مازاریها چندان رنگی نداشته باشد، اما گذر فرهنگ و هنر افراد زیادی را با این حرفه کهن آشنا کردهاست و صادرات هم همچنان به قوت خود باقیست.