قسمت پنجم «صداتو» میزبان جوانی بود به نام حامد هادیان. کسی که چند سال پیش گرفتار جهش یکباره قیمتها شد و بخشی از آرزو و آمال او بر باد رفت. این حکایت، سرنوشت خیلی از مردم ایران است. دورخیز میکنیم و رویا میبافیم ولی تورم به سرعت برق و باد از ما پیشی میگیرد. ما هم مثل حامد، جانسخت هستیم و امیدوار؛ ولی افسوس که برخی در میانه راه کم میآوردند و صفحات حوادث پر میشود از آمار بالای جدایی و افسردگی و آن اتفاق شوم دیگر.
تماشای بغض و اشکهای «صداتو» تاثربرانگیز است و ای کاش مسئولان هم دل بسوزانند و برای برونرفت مردم از بحران اقتصادی راه چاره داشته باشند. کاش آغوش آنها مثل امیرمهدی ژوله برای دردمندان باز باشد و مثل الیکا عبدالرزاقی از ناراحتی اشک بریزند و از خوشحالی گریه کنند. خیال خامی است؟!