تحقیقات جدید دانشگاه کلوگ نشان میدهد که شهرت و قدرت میتواند منزوی کننده باشد. اگرچه مردم اغلب به دنبال قدرت هستند تا دوست داشته شوند و محبوب باشند و قدرتمندان اغلب از عشق واقعی را دست نیافتنی تلقی میکنند. لحظهای که یک طرفدار تلاش برای نزدیک شدن میکند ممکن است همان لحظهای باشد که در آن صاحبان قدرت و شهرت با این هجمه از واکنشها بدبین شوند.
بر اساس تحقیقات جدید، این مساله به شدت بر توسعه روابط سلبریتیها تأثیر میگذارد. محققان از ایالات متحده و اروپا معتقدند که قدرت باعث ایجاد شک و تردید در مورد انگیزههای پشت اعمال مهربانانه دیگران میشود. در نتیجه، سلبریتیها ممکن است نسبت به حرکات به ظاهر نوع دوستانه بدبین شوند. بدبینی که آنها را از درگیر شدن در رفتارهای رابطه ساز باز میدارد.
آدام گالینسکی از دانشکده مدیریت کلوگ به همراه نویسندگان همکار انا اینزی از مدرسه بازرگانی لندن و دبورا گرونفلد از دانشکده تحصیلات تکمیلی استنفورد، این پدیده را در زمینههای مختلف مورد بررسی قرار دادهاند.
معضل سلبریتی
مطالعه جدید نشان میدهد که وضعیت شهرت یک فرد، در حالی که میتواند باعث حسادتورزی دیگران شود، از بسیاری جهات، تنفرانگیز است.
گالینسکی، موریس و آلیس از مدرسه کلوگ میگویند: سلبریتیها و قدرتمندان، اهداف جذابی برای کسانی هستند که به دنبال دوستی با آنها هستند و اغلب این ابراز دوستیها با اهداف ابزاری تعریف میشوند.
کاپلان استاد اخلاق و تصمیم در مدیریت میگوید: «وضعیت و موقعیت یک فرد سلبریتی، سراسر باعث ایجاد شک و تردید نسبت به اطرافیان و دیگران میشود. شک و تردید ناشی از قدرت این سوال را برمیانگیزد: آیا آنها به من علاقه دارند یا فقط میخواهید به قدرت و شهرت من دسترسی داشته باشند؟ آیا آنها من را دوست دارند یا سلبریتی بودنم را؟»
خوانندگان مشهور، ستارههای سینما و حتی برندگان اسکار همه میتوانند در معرض اینچنین شرایط و دنیایی سراسر تردیدآمیز قرار بگیرند و همین به سرعت به انزوای آنها کمک میکند.
در نتیجه، این معضل، سلبریتیها حتی اعمال محبتآمیز با خالصترین انگیزهها را زیر سوال میبرند و پتانسیل نزدیکی را به شکل معناداری کاهش میدهد.
حال اگر این نگاه بدبینانه نباشد، اعمال محبتآمیز باعث ایجاد روابط خیرخواهانه میشود و اعتماد را برمیانگیزد.
اما با این ابهام، یک چرخه معیوب رخ میدهد: نگاه بدبینانه سلبریتی به اعمال مهربانانه دیگران در نهایت، محبت و ابراز علاقه بی واسطه دیگران را لکهدار میکند و پتانسیل صمیمیت واقعی به شدت کاهش مییابد.
در این مطالعه، محققان به لئوناردو دی کاپریو هنرپیشه مطرح هالیوود استناد میکنند که تجربه خود را در مورد چگونگی این معضل توضیح داده است: «قدرت و شهرت میتواند یک نفرین باشد: «من تا قبل از بازی در فیلم سینمایی تایتانیک با دیگران ملاقات بهتری داشتم… با این تصور که آنها تنها به یک دلیل با من صحبت میکنند.»
در حالی که این پدیده را میتوان برای افراد ثروتمند و مشهور صرفاً یک «معضل سلبریتی» در نظر گرفت، ما معتقدیم که این امر از مساله بزرگتری نشات میگیرد با عنوان « پیامدهای روانی قدرت»!
انزوا در رأس یک سازمان
محققان این پدیده را در تجارت نیز پیدا کردند. افراد دارای نقش مدیر نیز میتوانند در معرض سیل تحسین کنندگان قرار گرفته و همین امر آنها را منزوی کند. این انزوا میتواند به عدم اعتماد و ارتباط و صمیمیت متقابل با اطرافیان منجر شود.
یافتههای جدید نشان میدهد که چگونه قدرت بر پاسخها به لطف و احترام متقابل تأثیر میگذارد. نتایج نشان داد که افرادی که از زیردستان در مقابل یک همتای دارای قدرت برابر، لطف یا کمکی دریافت کردند، اعتماد کمتری به زیردستان داشتند. همچنین تمایل کمتری برای جبران لطف متقابل به زیردست داشتند اما در همان اندازه لطف یا کمک یک قدرت همسان، قدردانتر بودند.
مراودات کاری عادی
سلبریتیها یا صاحبان قدرت که در یک سطح هستند راحتتر با هم ارتباط برقرار میکنند تا با هواداران و دوستدارانشان اما هستند سلبریتیهایی که از این قضایا مستثنی بوده و در تعاملی خوب و مثبت با طرفدارانشان هستند.
تحقیق مذکور نشان میدهد کسانی که در راس هرم قدرت یا در سطوح بالای شهرت هستند از باقی صاحبان قدرت و شهرت، منزویتر هستند. به بیان دیگر، قدرت مانع از توانایی آنها برای سهیم شدن در اصول اولیه رفتارهای ایجاد رابطه میشود. اینزی میگوید، تعامل و اعتماد، بلوکهای اصلی توسعه روابط هستند.
نتیجهگیری
چه در کانون توجه و چه در بالای نردبان شغلی، کسانی که در موقعیتهای قدرت هستند ممکن است به پاکی انگیزههای مفید دیگران شک کرده و نزدیکان خود را از خود دور کنند و این انزوا به شکلی مستمر و فزاینده تا لحظه مرگ با آنها باشد.