
سمیرا کاظمیفرد، نخستین بانوی پهلوان ایرانی، صاحب «نشان ۳ کشتی» است و «حق صلوات» در زورخانه دارد. او در حال حاضر راهنمای تور گردشگری و محقق حوزه ورزش باستانی است. با این حال، هر جمعه خودش را به ابن بابویه شهرری می رساند تا علاوه بر زیارت مزار جهان پهلوان تختی، خدمتگزار نیازمندان باشد.
وقتی صحبت از پهلوان میشود، مردانی تنومند با جثههایی قوی در ذهنمان متبادر میشود که در حال میل زدن در گود زورخانهاند. کمتر کسی به ذهنش میآید که یک بانو هم پهلوان باشد و صاحب «نشان ۳ کشتی»! به مناسبت ۱۷شوال و روز پهلوان و ورزش زورخانهای سراغ نخستین بانوی پهلوان ایرانی رفتیم که «حق صلوات» در زورخانه دارد.
سمیرا کاظمی فرد، این بانوی ۴۲ ساله در حال حاضر راهنمای تور گردشگری و محقق و مؤلف کتاب در حوزه ورزش باستانی است. با این حال هر جمعه خودش را به ابن بابویه شهرری می رساند تا علاوه بر زیارت مزار جهان پهلوان تختی، خدمتگزار نیازمندان در دارالایتام این منطقه باشد. در ادامه بخشهایی از صحبت های او را مرور می کنیم.
آموختن از تختی برایم لذتبخش است.
در کودکی به ورزش به ویژه فوتبال علاقه زیادی داشتم و گاهی به همراه عموهایم برای تماشای فوتبال به استادیوم میرفتیم. همان سال ها یک بار که برای دیدار اقوام به شهرستان ملایر رفته بودیم، از نزدیک ورزش کردن یکی از اقوام را که باستانی کار بود دیدم و برای من جالب بود. از آقای مظفر جوکار در باره این ورزش و حرکات زورخانه ای پرسیدم.
پاسخهای او باعث شد با جهانپهلوان تختی آشنا شده و بعدها که خواندن و نوشتن را در مدرسه آموختم بیشتر در مورد این پهلوان تحقیق کرده و از خوبیها و ویژگیهای او آگاهی پیدا کنم. همین جرقه ای شد تا پیگر اتفاقاتی شوم که شاید هرکسی پیگیرش نبود. مثلا از دوران نوجوانی به مدت ۲۷سال هر جمعه و بدون وقفه سر مزار جهان پهلوان تختی و «آسد حسن شجاعت» معروف به سیدحسن رزاز می رفتم.
رزاز یکی از بزرگترین پهلوانان دوره قاجار بود و به نوعی قهرمان بین المللی محسوب میشد که حتی در عراق هم مورد احترام بود. به دلیل اراداتی که به پهلوان تختی دارم با تعداد زیادی از بزرگان حیطه ورزش باستانی کشتی و زورخانه آشنا شدم.
ورود به گود، به شرط بوسیدن جای پای بزرگان
گود مکان مقدسی است؛ اینکه هر کسی به خودش اجازه ورود به گود را بدهد بیاحترامی به آن است. وقتی به گذشته نگاه میکنیم ،به ویژه دورههای قبل از سال ۱۳۲۰، میبینیم که افرادی بودند مانند «علی کیانتاژ» که شاگرد «حاج محمدصادق بلورفروش» بوده و ۳ سال تلاش میکند تا رخصت ورود به گود بگیرد. اما استاد از او میخواهد باز هم صبر کند در حالی کیانتاژ از بزرگان این ورزش باستانی و مورد احترام مردم بوده.
با این اوصاف من چگونه میتوانم به خود اجازه ورود به گود را بدهم. ما باید آداب زورخانه را همان طور که از نسلهای قبل به ما رسیده رعایت کنیم. من بعد از گذشت سالها هنوز به خود اجازه ورود به گود را ندادهام و اگر روزی این اجازه را به خود بدهم برای بوسیدن جای پای بزرگان و خواندن نماز حاجت است. ناگفته نماند من هر وقت می خواهم وارد زورخانه شوم به احترام این مکان مقدس، چادر سر میکنم.
لذت تحقیق در حوزه ورزش باستانی
از سال ۸۲ به طور جدی به تحقیق در مورد کشتی پرداختم. در آن زمان با نویسنده کتاب «گنجینه علوم و فنون کشتی» مرحوم «ابوالقاسم رایگان تفرشی» که ۶۴۰ فن کشتی را شرح میدهد، آشنا شدم. خواندن این کتاب حدود یک سال و نیم طول کشید و من توانستم کشتی را تا حد زیادی بشناسم.
تحقیقات اصلی من در چند شاخه است: یکی ورزش باستانی و تاریخ کشتی، دو فنونی که در کشتی پهلوانی وجود دارد و تفاوتهای آن با کشتی آزاد و فرنگی و سه فنون گمشده در کشتی که در قدیم استفاده میشد اما الان استفاده نمیشود و در نهایت زندگینامه پهلوانان که بسیار برای من ارزشمند است و زمان مخصوصی را به هر یک اختصاص میدهم.
تنها زن صاحب حق صلوات در زورخانه
مبنای حق در سنت زورخانه به این شکل است که وقتی شاگردی وارد زورخانه میشود بعد از مدتی به تصمیم پیشکسوتان و بزرگان به او حقی داده میشود با عنوان «بر منکر علی لعنت». دومین حقی که به یک ورزشکار داده میشود «حق صلوات» است که بعد از چند سال ورزش به او اهدا میشود.
بعد از حق صلوات «حق ضرب» است و در نهایت کشتیگیر به «حق زنگ» میرسد که بالاترین حق در زورخانه است. برای به دست آوردن این حق داشتن سجایای اخلاقی درست و پهلوان پایتخت بودن لازم است. اما من به این دلیل که اولین بانویی هستم که نشان درجه ۳ پهلوانی را از پیشکسوتان و بزرگان کشتی کسب کردهام، دارای حق صلوات هستم.
آن کس که باید ببیند میبیند
اگر کاری را انجام میدهم به دنبال مزد و پاداش آن نیستم. چون معتقدم آن کسی که باید ببیند میبیند و به موقع پاداشش را میدهد. همیشه سعی کردهام کنار پیشکسوتان باشم و اگر توان حل مشکل یا مسئله ای را داشته باشم کوتاهی نکنم. گاهی اوقات هم پیش میآید که من به تنهایی توان حل آن مشکل را ندارم و آن را با کمک خیران و پیشکسوتان حل میکنیم. برای مثال یکی از ورزشکاران باستانی دچار بیماری شد و از نظر مالی در تنگنا بود، با پیگیری یکی از پیشکسوتان، این موضوع را به وزیر ورزش اطلاع دادیم و خوشبختانه تمام هزینههای بیمارستان این ورزشکار پرداخت شد.
بزرگان زورخانه ناشناس ماندهاند
کسانی مثل آقایان «سیدمحمدعلی مسجدحوزی»، «محمدباقر دراندرونی»، «اصغر نجار»، «سیدحسن شجاعت رزاز» و «محمدصادق بلورفروش» از بزرگان ورزش باستانی کشتی و زورخانه هستند. اینها در دورانی زندگی کردهاند که هیچ امکاناتی در اختیار نداشتهاند اما این شرایط مانع آنها نشده و توانستهاند پرچم ایران را به اهتزار درآورده و باعث افتخار ایران شوند. با این حال این افراد متاسفانه ناشناخته ماندهاند و بسیاری از ورزشکاران آنها را نمیشناسند. به نظر من باید این افراد الگوی نسل جوان باشند و جوانان ما از اخلاق و منش این بزرگان درس بگیرند.