راهنماتو- واقعاً Prince of Persia: The Lost Crown یه سفر افسانهایه که به شما این فرصت رو میده تا به عمق اساطیر پارسی سفر کنین و باهاشون آشنا بشین. از جنگهای تاریخی و سلسلههای حاکم تا موجودات اسطورهای، سنتهای باستانی، و داستانهای قدیمی، Prince of Persia: The Lost Crown کاملاً به گذشتهی با شکوه حکومت پارس میپردازه و سعی میکنه این اسطورهها رو به طرز بینقضی به داستان خودش اضافه کنه.
به گزارش راهنماتو، ولی در حالی که بیشتر اشارههای اسطورهای در Prince of Persia: The Lost Crown صرفا جهت اشاره هستن و جوری هستش که فقط یکی دوباری بهشون اشاره میشه، یه شخصیت باستانی هستش که در طول داستان بازی همچنان میتونین حضورش رو حس کنین، میشه گفت تقریبا همه ازش حرف میزنن ولی خب جوری هستش که انگار بیشتر به عنوان شخصیتی ازش یاد میشه که قرار نیست ببینینش. یه جورایی مثل تیر "Tyr" که توی بازی God Of War 2018 خیلی بهش اشاره میشه ولی توی داستان بازی هیچ وقت فرصت ملاقاتش رو به دست نمیاریم. این شخصیت تاریخی تو کلکتیبلها همینطور اسمش ذکر میشه، در گفتگوهای بین شخصیتها بهش اشاره میشه، ولی برعکس تیر که بالاخره اونو توی بازی "دوم" God of War میتونیم ببینیم، این شخصیت تاریخی در نهایت توی بازی The Lost Crown ظاهر میشه، و اون شخصیت هم کسی نیست جز پادشاه داریوش بزرگ. همونطور که قسمتهای دیگه از Prince of Persia: The Lost Crown تحت تأثیرات اسطورهای خودشون هستن، نقش داریوش هم در بازی به شدت فیکشنالایز یا تخیلی شده، ولی این حاکم بزرگ قطعاً واقعی بوده و داستانی هم که داره برای کسایی که چیز زیادی در موردش نمیدونن میتونه خیلی جذاب باشه.
تاریخ واقعی پادشاه داریوش بزرگ
داریوش اصلا چطوری به قدرت رسیدش
قبل از اینکه بخوایم خیلی جدی وارد بحث تاریخ واقعی پادشاه داریوش بزرگ بشیم، مهمه که توجه داشته باشیم که مثل هر شخصیت تاریخی و باستانی دیگه، درباره زندگی و اعمال این حاکم نسخههای متعددی وجود داره. جالبه که داریوش در واقع یکی از مهمترین خودزندگینامههای همه دورانها رو هم داره، و تازه شما برای دیدن این خودزندگینامه نیازی نیست که به متون قدیمی یا موزه برین. چرا؟ چون که شما این خودزندگینامه رو به عنوان کتیبه بیستون میشناسین، جایی که یه حکاکی سنگی باستانی در غرب ایران درش وجود داره و میتونین بخش هایی از این اتوبیوگرافی رو با چشما خودتون نظاره کنین، تازه یه نکته تاریخی در مورد این کتیبه هستش که تاریخشناسا تونستن با توجه و مراجعه بهش یه سری متنهای تاریخی مرتبط با تاریخ هخامنشی رو معنی کنن.
اگر بخواین بدونین این کتیبهها مربوط به چه زمانی هستن میتونم بهتون بگم که پادشاه داریوش از حدود 550 ق.م(قبل از میلاد) تا 486 ق.م زندگی کردش، و در سال 522 ق.م هم بود که بالاخره به تخت سلطنت جلوس کرد.
در کتیبه بیستون، داریوش سعی کرده داستان به قدرت رسیدن خودش رو به یادگار بزاره. به گفته داریوش، در حین حضور در مصر همراه با پسر کوروش، کامبیز، شورش کوچکی در میان مردم به وقوع پیوست. این شورش زمانی شروع شد که مردی به نام گاماتا خودش رو جای داداش کوچیکتر کامبیز که اسمش بردیا بوده جا میزنه و شروع میکنه به ادعای اینکه اون پسر جوونتره و در واقع کسی که باید وارث تاجوتخت بشه اونه. به گفته داریوش، کمبیز "داداش" خودش رو به قتل میرسونه و به عجله به سمت فارس راهی میشه تا خیلی سریعتر این شورش رو بخوابونه، ولی خب توی راه برگشت زخمی میشه و از بد قضا زخمش عفونت میکنه و در نهایت باعث مرگش میشه. در نهایت، داریوش با همکاری تعدادی از رهبرای پارس میرن و شر این مرد شیاد که خودش رو داداش کامبیز جا زده بود برای همیشه میکنن. یادتونه گفتم یکم متون تاریخی توشون دستکاری شده و دقیقا معلوم نیست چه اتفاقی افتاده؟ خب اینجاست که یکم قضیه بودار میشه چون برای خیلیها سؤال پیش اومده که آیا اصلا مشخص شده که خود داریوش کامبیز رو کشته یا اصلا کسی این اول بوده که خودش رو جزیی از خانواده کوروش جا بزنه یا نه. سؤالی که همچنان جواب قطعیای براش نتونستن پیدا کنن!
بعد از حالا یه سری مسائلی که به واسطه اونا داریوش تونست به قدرت برسه و اون شورشی که گفتیم رو بخوابونه، یه سری از بخشهای حکومت همچنان اونو به عنوان پادشاه واقعی نمیدونستن. حکومتهای ایلام، بابیلون و مصر هم از خدا خواسته خیلی سریع برای خودشون پادشاههای جدیدی رو انتخاب کردن. اتفاقی که باعث شد یه جنگ داخلی درست و حسابی راه بیفته. توی این جنگها که 3سال سرجمع طول کشیدن، داریوش 19بار عازم میدون نبرد شدش و تونست با موفقیت و یه K/D بالا تموم این پادشاههای الکی رو سقط کنه و یه بار دیگه حکومت پارس رو تبدیل به متحدترین حکومت اون زمان بکنه، اتفاقی که بالاخره تونست اون رو به عنوان پادشاه واقعی سرزمین پارس معرفی کنه.
دارویش حالا چشم به گسترش قلمروش داره
داریوش که دیگه خیالش از اوضاع حکومتش راحت شده بود حالا به سمت سایر مناطق جهان شروع کرد نیمنگاهی داشتن، به خصوص به مناطقی که در حاشیههای مرزهای امپراتوری قرار داشتن. یکی از نخستین حملات موفق داریوش به سمت پنجاب بود که منجر به کنترل دره سندوس شد. پس از اون، داریوش یه نگاه به شمال انداخت و تصمیم گرفت یه حمله گسترده علیه اسکیتها داشته باشه. با این حال، ارتش داریوش مجبور به بازگشت شدش چون نتونستن اسکیتها رو به یه نبرد گسترده تشویق کنن!
زیرساختهایی که داریوش بانیشون بود
هر چند پادشاه داریوش در جنگها به دستاوردهای زیادی دست یافته بود، اما واقعاً علاقهٔ اصلیش بیشتر به زیرساخت و معماری بودش که بیشترین تأثیر رو هم نهتنها روی امپراطوریش بلکه روی کل جهان گذاشت. علاوه بر معرفی نظام مالی بازسازی شده، وارد کردن یک سیستم ارز یکپارچه برای تمام امپراتوری پارس، و ایجاد یک کد جدید از قوانین، پادشاه داریوش همچنین تعداد زیادی ساختمان تحت تأثیرگذار در سراسر کشور بنا کرد. از یک کاخ عظیم در پایتخت سوسا گرفته تا جاده سلطنتی که بیش از 1700 مایل در تمام امپراتوری پارس دراز بود، اینا همگی تلاشهای داریوش هستن که بیشتر از هزاران سال بعد هم هستن کسایی که بانی تموم پیشرفتهایی که داریم رو اون میدونن.