
راهنماتو-تصور کنید یک تاجر بزرگ تصمیم بگیرد وارد دنیای سیاست شود و حتی نامزد ریاستجمهوری شود. البته نیازی به تصور نیست؛ در سالهای گذشته این اتفاق چندینبار افتاده است. جمهوریخواهان در سال ۲۰۱۲ میت رامنی، مدیر عامل موفق بین کپیتال، را معرفی کردند و در سال ۲۰۱۶ دونالد ترامپ، چهره تجاری سرشناس، به ریاستجمهوری رسید.
به گزارش راهنماتو، حالا در سال ۲۰۲۵، ترامپ دوباره به کاخ سفید بازگشته و بار دیگر بحث درباره توانایی مدیران تجاری در عرصه سیاست داغ شده است. اما آیا واقعاً مدیران کسبوکار میتوانند سیاستمداران مؤثری باشند؟ تجربه و شواهد، بیشتر به ما میگوید نه لزوماً.
شباهت این انتقال به دنیای ورزش است؛ مثل وقتی که مایکل جردن، اسطوره بسکتبال، خواست بیسبال بازی کند. نتیجه آنقدرها جالب نبود. چرا؟ چون زمینه و فضای رهبری اهمیت دارد. رهبری در تجارت با سیاست فرقهای زیادی دارد. مثلاً جان اسکالی، مدیرعامل موفق پپسی، وقتی به اپل رفت، عملکرد متوسطی داشت چون فرهنگ و ساختار اپل کاملاً متفاوت بود. نمونههای مشابه در میان مدیران نظامی یا تجاری که وارد آموزش عالی یا سیاست شدهاند هم زیاد است.
در تجارت، هدف روشن است: سودآوری. عملکرد با اعداد و نمودارها سنجیده میشود. اما سیاست پر از اهداف متضاد، ذینفعان متنوع و فشارهای عمومی و رسانهای است. سیاستمدار باید نظر مردم، نمایندگان مجلس، گروههای فشار و حتی مخالفان را در نظر بگیرد و تصمیمهایش معمولاً با اقناع دیگران پیش میرود، نه با فرمان یکطرفه.
همچنین، تاجران بیشتر عملگرا هستند تا ایدئولوژیک. ممکن است به بازار آزاد باور داشته باشند، اما اگر پای سود شرکت خودشان وسط باشد، برای گرفتن یارانه یا کاهش مالیات از دولت لابی میکنند. در مقابل، یک سیاستمدار باید موضع فکری مشخصی داشته باشد و بتواند پای آن بایستد. این همان چیزی است که در مورد چهرههایی مانند ترامپ یا رامنی مورد انتقاد قرار گرفت؛ چرا که به نظر میرسید بیشتر از اصول، به برنده شدن اهمیت میدهند.
ترامپ در دورههای مختلف مواضع متناقضی داشته؛ درباره مالیات، حداقل دستمزد، سقط جنین و سایر مسائل. این تغییر مواضع برای یک مدیر شرکت ممکن است طبیعی باشد چون به دنبال راهحلهای کارآمد است، اما برای یک سیاستمدار، نشانه بیثباتی و بیاصلوبنیادی تلقی میشود.
واقعیت این است که در تاریخ ایالات متحده، رؤسایجمهور موفق اغلب از میان وکلا و سیاستمداران حرفهای بودهاند، نه تاجران. استثناهایی مانند هری ترومن وجود دارند که البته خود ترومن در تجارت شکست خورده بود. نمونههایی مثل جیمی کارتر و جورج بوش پسر که هر دو سابقه تجاری داشتند هم نتوانستند در فهرست رؤسایجمهور موفق قرار بگیرند.
ترامپ بیشتر عمر کاریاش را صرف اداره یک شرکت خانوادگی کرده، نه یک شرکت عمومی بزرگ با هیئتمدیره و پاسخگویی ساختاری. او در دنیای تجارت عادت داشته مستقل تصمیم بگیرد، بدون آنکه با مخالفت یا نظارت جدی روبهرو شود. اما سیاست بهویژه در آمریکا، عرصه تعامل و سازش و چانهزنی دائمی است. همین شکاف باعث میشود عملکرد او در عرصه سیاست، گاه به همان میانگین ضعیف مایکل جردن در بیسبال شباهت پیدا کند.
فواید ورود یک تاجر به سیاست
بهرحال ورود یک تاجر به سیاست، با وجود پیچیدگیهای خاص خودش، میتواند فرصتهایی تازه برای حل مسائل جهانی فراهم کند؛ مخصوصاً اگر این تاجر نگاه انسانی، اخلاقمدار و صلحطلبانه داشته باشد. مهارتهایی که یک تاجر با خودش به عالم سیاست میآورد شامل موارد زیر است:
1.مهارت در مذاکره
تاجران حرفهای استاد چانهزنی، پیدا کردن نقطه اشتراک و رسیدن به توافقی برد-برد هستند. این مهارت در سیاست، مخصوصاً در روابط بینالملل، خیلی ارزشمند است، چون صلح، بیشتر از جنگ، به توانایی در مذاکره نیاز دارد.
2.تمرکز بر نتیجهگرایی
تاجران عادت دارند که به جای غرق شدن در شعار یا سیاستبازی، دنبال نتیجه ملموس باشند. این نگرش میتواند به حرکت سیاست به سمت کارآمدی، حل مسائل واقعی مردم و کاهش تنشها کمک کند.
3.درک اقتصاد جهانی
یک تاجر خوب معمولاً درک عمیقی از اقتصاد دارد، میداند که جنگ، تحریم، یا بحران چه تأثیری روی بازارها و معیشت مردم میگذارد. پس ممکن است بیشتر به دنبال ثبات و صلح باشد، چون میداند که اقتصاد در فضای آرام رشد میکند.
4.شبکه ارتباطی گسترده
تاجران معمولاً روابط بینالمللی گستردهای دارند که شامل صاحبان سرمایه تا مدیران و مقامات کشورها است. این شبکه میتواند پلهای دیپلماتیکی ایجاد کند که سیاستمداران سنتی به آن دسترسی ندارند.
۵. تصمیمگیری سریع و عملگرایی
بر خلاف سیاستمدارانی که گاهی درگیر بروکراسی میشوند، تاجران عادت دارند تصمیم بگیرند و اقدام کنند. این روحیه عملگرایانه میتواند به روند صلح سرعت بدهد، به شرطی که با بینش و خرد همراه باشد.
6.نگاهی جهانی و فراتر از مرزها
تاجران موفق معمولاً نگاه ملیگرای افراطی ندارند چون بازارها جهانیاند. این طرز فکر میتواند به ترویج همزیستی، همکاری بین کشورها و کاهش نژادپرستی و تنشهای قومی کمک کند.
پیروزی مجدد ترامپ در سال 2025 نشان میدهد که بخشی از جامعه آمریکا هنوز به این سبک رهبری اعتماد دارد. شاید دلیل آن نارضایتی از نظام سیاسی سنتی یا تمایل به چهرههای غیرحرفهای باشد. اما اینکه آیا یک تاجر میتواند در درازمدت رهبر موفق سیاسی باشد، همچنان جای تردید دارد، بهویژه در نظامی که سیاست بیشتر هنر اقناع است تا فرماندهی.